۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۹
کد خبر: ۶۱۶۲۹۳
حجت الاسلام مهاجرنیا تبیین کرد؛

نظریه همسویی جوشش انقلابی‌ با نظم سیاسی، سند انقلاب اسلامی است

نظریه همسویی جوشش انقلابی‌ با نظم سیاسی، سند انقلاب اسلامی است
استاد حوزه و دانشگاه گفت: اوج انقلابی‌گری در بیانات مقام معظم رهبری، در اصطلاح «آتش‌به‌اختیار بودن» نیروهای انقلابی مطرح شد.

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین محسن مهاجرنیا، استاد و پژوهشگرمسائل سیاسی در هفتمین نشست کرسی‌های آزاداندیشی مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که با موضوع «تبیین بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» در دانشگاه طلوع مهر قم برگزار شد، گفت:  در بیانیه گام دوم ، مقام معظم رهبری می‌فرمایند: انقلاب اسلامی پس از نظام­سازی به رکود و خموشی دچار نشده و نمی­شود.» و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی­بیند؛ بلکه از نظریه­ی نظام انقلابی تا ابد دفاع می­کند. این تعبیر، کوتاه اما نغز و پر معنا است و به اعتقاد من همسویی جوشش انقلابی‌ با نظم سیاسی، سند انقلاب اسلامی است که در قالب نظریه نظام انقلابی مطرح شده است.

وی افزود: این رویکرد بدیع که به مثابه یک نظریه ترکیبی است، ناظر به دو نظریه مستقل و در طول هم در علوم سیاسی است.  یکی نظریه انقلاب است که به معنای قیام، شورش و دگرگونی بنیادی، خشونت بار و ویرانگر در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و حقوقی در یک کشور است. عمر هر انقلاب از آغاز فرآیند مبارزه تا سرنگونی نظام سیاسی قبلی و تشکیل نظم سیاسی جدید است. نظریه دوم نظریه نظام سیاسی است که به معنای حاکمیت مستقر قانونی و حقوقی یک حکومت در چارچوب یک کشور که توسط مردم به رسمیت شناخته شود. در علوم سیاسی غربی «انقلاب» پدیده ای عارضی، خلاف اصل و در جامعه غیرقابل اصلاح  محقق می شود؛ بنابراین هیچگونه قداست و ارزش ذاتی ندارد. اهمیت آن بخاطر تغییر نظام فاسد و ایجاد نظام قانونمند است و به محض تشکیل نظام جدید عمر انقلاب به پایان می رسد.لذا، این دو نظریه، هیچ‌گاه نمی‌توانند با هم جمع شوند؛ چون ضد هم هستند و اجتماع ضدین محال است. همان‌گونه که در منطق می‌گویند رنگ یک جسم نمی تواند در آن واحد هم سفید باشد و هم سیاه. انقلابی‌گری و نظم‌ سیاسی هم ضدین هستندو هیچ‌گاه نمی‌توانند با هم جمع شوند. آنچه در بیانیه آمده است نقدی بر این رویکرد مشهور فیلسوفان و جامعه شناسان سیاسی است و نقد بر کسانی است که در داخل می گفتند وقتی قانون اساسی نوشته شد و جمهوری اسلامی تشکیل شد دیگر اسم انقلاب اسلامی را نیاورید و معتقد بودند نباید بگوئیم رهبر انقلاب اسلامی بلکه رهبر جمهوری اسلامی درست است. در بیانیه گام دوم میان این دو  هیچ تضاد و ناسازگاری دیده نمی شود و کاملاً در کنار هم‌ و به صورت صفت وموصوف همسو و همروی دارند. برای روشن شدن موضوع،باید مبنای این نظریه را توضیح داد.

استاد مهاجرنیا با بیان این‌که برای روشن شدن این مبنا باید انقلابی‌گری را معنا کرد، گفت: براساس مبنای مقام معظم رهبری، انقلابی‌گری پنج مبنا و شاخصه  اثباتی دارد : « پایبندی به ارزش‌های اساسی اسلام و انقلاب، تلاش عملی برای رسیدن به این ارزش، پایبندی به اسنقلال کشور، حساسیت در برابر دشمنان و برخورداری از تقوای دینی و سیاسی ». اینها شاخصه ها انقلابی‌گری در معنای ایجابی هستند. بنابراین انقلاب فقط معنای سلبی و براندازانه ندارد.

وی در ادامه افزود: اوج انقلابی‌گری در بیانات مقام معظم رهبری، در اصطلاح «آتش‌به‌اختیار بودن» نیروهای انقلابی مطرح شد که در تبیین آن فرمودند: « آتش به اختیار به معنای کار فرهنگی خودجوش و تمیز است. معنی‌اش این است که در تمام کشور، صاحبان اندیشه، فکر و همت، کار را خودشان پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند. آتش به اختیار به معنای ... اینکه نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوء استفاده‌ی دشمنان از وضعیت کشور، مراقب حفظ قوانین باشند.»

ایشان تصریح دارند که نظم موجود کشور از طریق نیروهای انقلابی باید دوام پیدا کند، شکل بگیرد و حفظ بشود. انقلابی، یعنی قانون‌مند بودن. این  همروی میان انقلابی و قانونمندی و نظم در ادبیات رهبری مبنای عقلی و فلسفه سیاسی ایشان است.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که  مبنای عقلی دیگری در بیانیه آمده است که توجه به آن اهمیت توصیه های هفت گانه بیانیه را دو چندان می کند، گفت:  مقام معظم رهبری و امام راحل هر دو معتقد به دو قاعده مبنایی ترکیبی هستند . یک قاعده می گوید: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»  و قاعده دیگر هم می گوید «مقدمه واجب واجب است » در این بیانیه گام دوم به ‌طرق مختلف، بیان شده که این انقلابی که حفظش از اوجب واجبات است به یک سری مقدمات نیاز دارد. ایشان هم در ابتدای بیانیه می‌فرمایند که ما در شرایط خاصی انقلاب کردیم که شناخت آن برای نسل امروز لازم است. بنابراین، شناخت گذشته و درس گیری از تجربه های نسل اول یکی از مقدمات حفظ نظام است.

دکتر مهاجرنیا اظهار کرد: مقدمه دیگر حفظ نظام معنویت و اخلاق است. چون ماهیت انقلاب اسلامی بر اساس ایمان و معنویت و ارزش های اخلاقی بنا شده است. دریافت صحیح آن، مراقبت و نگهداری آن، بقاء و استدامه آن به این دو بستگی دارد. پس وجود این دو و پایبندی به آنها از باب مقدمه حفظ نظام جزء الزامات و واجبات انقلاب اسلامی است .

 این پژوهش‌گر مسائل سیاسی با بیان این‌که برخلاف کسانی که می‌گویند: انقلاب تنها روی ارزش‌های معنوی و دینی تأکید دارد، مقام معظم رهبری علم و پژوهش،استقلال و آزادی، عزت ملی و مخصوصاً  اقتصاد و معیشت را هم از مقدمات حفظ انقلاب اسلامی می‌دانند، گفت: مادیات هم بخشی از این انقلاب است و همان‌‌گونه که علم، قدرت و توانایی ایجاد می‌کند، اقتصاد نیز قدرت‌آور است؛ پس اقتصاد قوی و مقاومتی مقدمه حفظ نظام اسلامی است.

 استادمهاجرنیا گفت: در بیانیه، عدالت و مبارزه با فساد هم از باب مقدمه عقلی واجب، ضرورت لاینفک ادامه انقلاب اسلامی دانسته شده است. ایشان در این بیانیه می‌گویند که عدالت و مبارزه با فساد در طول چهل سال گذشته برای ما یکی از مقدمات بسیار مهم در حفظ این نظام بود و البته ،اشاره می‌کنند که ما کاستی‌هایی داشتیم؛ اما هیچ وقت عدالت را رها نکردیم.

وی در پایان افزود: در بیانیه درباره اهمیت سبک زندگی ایمانی، انقلابی و مؤمنانه، به عنوان یکی از مقدمات حفظ نظام اسلامی تأکید شده است. انقلاب اسلامی در کلیت جامعه، نظام، مناسبات سیاسی و تعاملات اجتماعی و آداب و اخلاق و معاشرت و تعلیم و تربیت دینی و روابط خارجی کشور و نوع بینش و آگاهی و بصیرت اسلامی، سبک زندگی خاصی را ایجاد کرد. حفاظت از این سبک زندگی دینی، ارتقاء و گسترش آن به عنوان یکی از مقدمات حفظ نظام ضروری است . /924/ج

حسین عجمی
ارسال نظرات