۱۶ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۰
کد خبر: ۶۲۶۲۰۷
سوژه‌های فرهنگی دینی و تحرکات اصلاح طلبی؛

تب باستان‎گرایی در آستانه انتخابات

تب باستان‎گرایی در آستانه انتخابات
آمار دادن‌های غیر علمی و بی اساس آنقدر سخیف و ضعیف است که احتیاجی به اقامه برهان برای رد آن نیست و در واقع اصلا آمار نیست بلکه یک اتهام و افترا به عموم جامعه است.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، داود موذنیان

اخیرا «آذر منصوری»، فعال اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه آرمان مدعی شده که عموم مردم به دنبال باستانگرایی و در جستجوی آرمان شهری هستند که نماد آن را عهد ایران باستان می ­دانند. همچنین قبل از وی «مسیح مهاجری» دیگر فعال اصلاح طلب در یادداشتی قابل تأمل مدعی شده بود که تنها ۵ درصد از مردم پایبند به مراسم‌های دینی از قبیل هیئات مذهبی و پیاده روی اربعین ­اند و ۹۵ درصد دیگر درگیر اعتیاد و دزدی و طلاق و ... هستند و جامعه ایران از نظر اعتقادی دچار یک بیماری خطرناک است.

«محمد جواد حجتی کرمانی» از دیگر فعالان اصلاح طلب نیز پیشتر گفته بود نظام مبتلا به بیماری شدید سرطان است و سرطان سر تا پای انقلاب را گرفته است.

چند نکته در مواجه  با ادعاها

۱- چند کلید واژه در این سخنان به چشم می خورد: باستانگرایی، آرمان شهر، سرطان، انقلاب، عدم دین مداری.

چرا این واژگان با الفاظ مترادف مدام در حال تکرار است؟ آیا مدعیان این مطالب دغدغه دینداری جامعه را دارند؟ آیا واقعا دلشان به حال انقلاب سوخته یا مقاصدی دیگر در کار است؟ و اساسا چرا هر زمان که به انتخاباتی نزدیک می­شویم اینگونه تعابیر در اردوگاه اصلاحات وفور می­یابد؟

ظاهرا مدعیان این سخنان نه درد دین دارند و نه انقلاب بلکه از آرزو‌های درونی خویش خبر و آن را با زیرکی به جامعه نسبت می­دهند. این آنان هستند که دیگر از آرمان‌های شریف انقلاب بریده شده و این بریدگی را با تعابیر مختلف به جامعه می­چسبانند. والا نه عموم جامعه به دنبال باستانگرایی هستند، نه آرمانشهرشان را در ایران باستان دیده­اند و نه انقلاب دچار سرطان گشته است. نشانه پایبندی مردم به انقلاب و آرمان‌های آن را باید در راهپیمایی شکوهمند ۲۲ بهمن یافت که با این همه مشکلات اقتصادی - که قسم عظیمی از آن را همین خستگان بریدگان و مدعیان، و سیاست‌های آن‌ها به وجود آورده - به میدان می ­آیند و با اینکه ۴۰ سال از ۲۲ بهمن ۵۸ می­گذرد هیچ گونه بی ­رمقی و خستگی در مردم پیدا نشده است.

آری وضعیت اقتصادی، عدالت اجتماعی و معاش مردم دچار مشکلات بسیاری است و کسی منکر این حقیقت نیست، اما هنوز به بحران هم نرسیده تا چه رسد به سرطان.

باید از ایشان سوال کرد که چرا به جای اینکه خواسته‎­های نفسانی خود را به عموم جامعه نسبت دهید، رک و راست نمی­ گویید که این شما هستید که از انقلاب بریده شده و آرمانشهر خود را نه در اسلام ناب که در باستانگرایی می­بینید؟ چرا هر بار که به انتخابات نزدیک می­شویم این اتهامات ناشایست را به پیکر نظام و اجتماع وارد می­کنید؟ آیا غیر از این است که قصد دارید با این سخنان ضعیف و تهی از سند، کارنامه پوچ دولت را مخفی و علت زیان‌های این ۶ سالی که بر ملت و کشور تحمیل شد را بر دوش انقلاب انداخته، قبیله خویش را مبرا کرده و اینگونه وانمود کنید که مردم از دست انقلاب به ستوه آمده اند چرا که همه این مشکلات تقصیر اصل نظام سرطان زده است و راه خلاصی خود را در باستانگرایی می­دانند؟!

۲-، اما اینکه ادعا شد ۵ درصد مردم پایبند به دینداری و ۹۵ درصد باقی گرفتار دزدی و طلاق و مفاسد دیگرند، جفایی بزرگ در حق ملت است و اینگونه آمار‌ها هیچ پایه و اساسی ندارند. بر چه اساسی به این نتیجه رسیده­اید که ۹۵ درصد مردم گرفتار ناهنجاری­های مذکورند؟ و نیز برچه مبنایی به این نتیجه رسیده­اید که تنها ۵ درصد مردم دیندارند؟

اینگونه آمار دادن‌های غیر علمی و بی اساس آنقدر فی نفسه سخیف و ضعیف است که احتیاجی به اقامه برهان برای رد آن نیست و در واقع اصلا آمار نیست بلکه یک اتهام و افترا به عموم جامعه است.

باید توجه داشت که مقوله دینداری یک مقوله بسیط است، جوانی که به هر دلیلی نمی­ تواند در مراسم دینی همچون هیأت یا اربعین شرکت کند، اما پایبند به قوانین کشور و مسائل دین است در دایره دینمداری قرار دارد و با کسی که در مراسمات مذهبی شرکت می­کند از حیث دینمداری فرقی ندارد الا اینکه شرکت در مراسمات دینی مطلوبیت بیشتری دارد، اما باعث نفی دین­مداری از بقیه نمی­شود. نگاه حکومت اسلامی به مقوله دینمداری اینگونه است یعنی نگاهی بسیط و همه جانبه که متاسفانه امثال آقای مهاجری متوجه آن نشده­اند.

۳- در مورد مسئله طلاق و مفاسد اجتماعی هم باید گفته شود که اولا این موارد جزء مسائلی هستند که به دلیل ارتباطشان با نفسانیت انسان‌ها همیشگی‎­اند و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود داشته‎­اند، پس بروز این مقولات نشانی بر قهر جامعه با مقولات و مراسمات مذهبی نیست. ثانیا به گواه آمار بیشتر طلاق‌ها ریشه در مسائل جنسی همانند عدم آگاهی زوجین نسبت به این مسئله دارند و ارتباطی با دین‎مداری جامعه ندارد بلکه مسئله به عدم آموزش‌های صحیح و آگاهی لازم در مورد مسائل مهم قبل از ازدواج برمی­گردد./918/ی702/س

ارسال نظرات