۳۰ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۶
کد خبر: ۶۳۶۲۱۸

انگلیس در تله‌آمریکا

انگلیس در تله‌آمریکا
اگر انگلستان بخواهد خودش را از آمریکا دور کند، باید به مکان قبلی‌اش یعنی اروپا بازگردد. برگزیت انگلستان را از برنامه‌های دفاعی اروپا بیرون خواهد آورد، اما این کشور هنوز هم می‌تواند نقش‌آفرینی داشته باشد.

به گزارش خبرگزاري رسا، چند روز پیش بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس در اظهارنظری غیرمنتظره اعلام کرد که طرح ترامپ می‌تواند جایگزین مناسبی برای برجام باشد. صرف‌نظر از اینکه اساسا تاکنون هیچ‌گونه طرح مشخصی از سوی ترامپ ارائه نشده است، این موضع‌گیری و اظهارنظر جانسون باعث شد در داخل و خارج انگلستان واکنش‌ها و بحث‌های جدی در مورد آینده سیاست خارجی و به تبع آن سیاست‌های امنیتی و دفاعی بریتانیا مطرح شود.آن‌گونه که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی اذعان دارند دولت انگلیس اکنون در این حوزه‌ها با بلاتکلیفی عمیقی مواجه شده است.

این بلاتکلیفی عمدتا از چالش در روابط میان آمریکا و اروپا و سرگردانی انگلستان در میان این دو متحد، منشأ گرفته است. در همین راستا در واقعه ترور شهیدقاسم سلیمانی و شرایط به وجود آمده پس از آن- که برخی از آن به‌عنوان نخستین بحران بزرگ جانسون در عرصه سیاست خارجی یاد می‌کنند- این سرگردانی کاملا مشهود بود. جانسون از یکسو با اعلام این موضع که برای ترور سردار سلیمانی سوگوار نخواهد بود، سعی کرد همراهی خود را با ترامپ نشان دهد و از سوی دیگر همگام با متحدان اروپایی چون فرانسه و آلمان، طرف‌های درگیر را به «حداکثر خویشتنداری» دعوت کرد. با توجه به همین رخدادها و مباحث مطرح شده، نشریه اکونومیست در شماره اخیر خود به بحث سیاست خارجی و دفاعی انگلستان و به‌خصوص روابط ویژه این کشور با ایالات متحده پرداخته و سعی کرده نشان دهد که چرا لندن و شخص جانسون نمی‌تواند تکلیف خود را میان این دو متحد یعنی اروپا و آمریکا، روشن کند و از آن مهم‌تر چرا انگلستان نمی‌تواند به دنباله‌روی خود از سیاست‌های ایالات متحده خاتمه دهد؟

     نسبت جانسون و آمریکا، همان همیشگی

بریتانیا اغلب به‌عنوان سگ «پودل» [نوعی سگ دست‌آموز و پر سروصدا] آمریکایی‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرد. بوریس جانسون نشان داد که می‌خواهد همچنان در این صفت باقی بماند. در روز چهاردهم ژانویه (24دی‌ماه) بریتانیا همراه فرانسه و آلمان مکانیسم حل اختلاف را در پاسخ به گام‌های ایران برای دور شدن از برجام- همان توافق هسته‌ای چندجانبه‌ای که در سال 2015 به امضا رسید و در سال 2018 آمریکا از آن خارج شد- فعال کردند. جانسون در این مورد گفت که باید با هم کار کنیم تا توافق ترامپ جایگزین توافق برجام شود. او اولین رهبری نیست که چنین دگرگونی و بازسازی‌ای را برای التیام دادن به خودخواهی‌های یک رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌کند. البته این چاپلوسی چاشنی‌‌اش یک بی‌اعتنایی بود: «بریتانیا تقاضای‌های فزاینده و جنجالی ترامپ در جهت تحریم مجدد ایران را رد می‌کند و در کنار متحدان اروپایی‌اش رو در روی آمریکا قرار می‌گیرد.» اما این تنها موردی نیست که اعتماد انگلو-آمریکایی نخ‌نما می‌شود.

     سایه بی‌اعتمادی بر شراکت ویژه

دوازدهم ژانویه بن والاس، وزیر دفاع بریتانیا اعتبار آمریکا را به‌عنوان یک شریک ویژه زیرسوال برد: «من نگران این هستم که اگر ایالات متحده از رهبری‌اش در گوشه و کنار دنیا عقب‌نشینی کند، فرضیه‌های سال 2010 مبنی‌بر اینکه ما همیشه باید جزئی از ائتلاف ایالات متحده باشیم، مقصدی نباشد که برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم.» والاس هشدار می‌دهد که این موضوع خلأ‌های نیروهای بریتانیایی را آشکار می‌کند: «ما خیلی به پوشش هوایی آمریکایی‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی و سرمایه‌های جاسوسی و اکتشافی آنها وابسته هستیم. ما نیاز داریم که سرمایه‌های خودمان را تنوع ببخشیم.» میکائیل کلارک رئیس پیشین یک اندیشکده و موسسه تحقیقاتی سلطنتی در لندن معتقد است که این اظهارنظر صریح وزیر دفاع یک لحظه بزرگ و مهم به حساب می‌آید. او می‌گوید شما چنین تفکری را در هیچ‌یک از مدارک دفاعی یا سیاست خارجی حداقل طی 70سال اخیر پیدا نخواهید کرد. این اظهارنظر والاس به‌عنوان وزیر دفاع، مهم‌ترین استراتژی دفاعی و ارزیابی امنیتی برای یک نسل را مهیا می‌سازد. در سه ارزیابی گذشته در سال‌های 1998، 2010 و 2015 این موضوع تصدیق شد که غیرمحتمل است بریتانیا تنها با اتکا به خودش بجنگد، آن هم بر اساس این تصور که آمریکا شریک احتمالی خواهد بود.

     زمینه‌های بی‌اعتمادی به شریک ویژه

 اما سوال اینجاست که چرا بریتانیا اکنون نسبت به این شریک ویژه‌اش دچار تردید شده است؟ یک مقام سابق امور دفاعی گمان می‌کند که والاس با این اظهارات دست به یک اقدام پیشگیرانه زده تا در برابر کسانی در حزب محافظه‌کار بایستد که تمایل دارند کشور تسلیحاتش را از کالاهای آماده مصرف آمریکا تهیه کند، نه اینکه آنها را در خانه تولید کند: «برنامه کنونی و البته ریسکی این است که ما خودمان نسل بعدی هواپیماهای جنگی و تمپست (جت جنگنده رادارگریز) را توسعه دهیم، تا اینکه بخواهیم یک موقعیت آسان‌تر در یک پروژه آمریکایی را بپذیریم.» فاکتور دیگر برای این بی‌اعتمادی تحقیر متحدان توسط ترامپ است. البته یک تفاوت استراتژیک نیز وجود دارد: «ما از روسیه بیشتر هراس داریم، در حالی که بیشترین ترس آمریکا از چین است.» این نکته‌ای است که توسط یک دیپلمات بریتانیایی مورد تاکید قرار گرفته است. او گفت به جنگ‌هایی که در آن انگلستان و آمریکا بدون قرار گرفتن در کنار یکدیگر حضور داشتند، رجوع کنید: «چشم‌اندازی از یک ویتنام، گرانادا یا فالکلند و سریلانکای دیگر ممکن است در حال افزایش باشد.»

واگرایی آمریکا و بریتانیا بر سر موضوع چین زمانی در انظار عمومی به اوج خود رسید که این هفته جانسون با پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا او اجازه خواهد داد کیت ساخته شده به وسیله هوآوی روی شبکه‌های موبایلی نسل پنجم مورد استفاده قرار گیرد، جدایی‌اش را از آمریکا به نمایش گذاشت. تولیدات هوآوی هم از جهت ارزانی و هم از نظر پیشرفت تکنولوژی از رقبای مهمش نوکیای فنلاندی یا اریکسون سوئدی مناسب‌تر است. اما آمریکا نگران این است که این تکنولوژی می‌تواند به وسیله جاسوسان چینی مورد بهره‌برداری قرار بگیرد تا از این طریق روی ارتباطات الکترونیکی جاسوسی کنند یا حتی به شکل از راه دور در این شبکه‌ها اقدام به خرابکاری کنند.

     انگلستان و بهای سنگین جدایی از آمریکا

 هرچند موعد تصمیم‌گیری در مورد هوآوی آخر این ماه است، اما این احتمال وجود دارد که بریتانیا درخواست‌های آمریکا را رد کند. جاسوسان بریتانیایی متقاعد شده‌اند خطر مطرح‌شده از جانب کیت‌های چینی می‌تواند به وسیله محدود کردن هوآوی در بخش‌های کمتر حساس شبکه و به وسیله بازرسی ادوات آن قبل از نصب مدیریت شود. تهدیدها در مورد دسترسی و به‌کارگیری اطلاعات نیز بلوف به نظر می‌رسد. بریتانیا پس از آمریکا دومین عضو توانمند از پنج چشم (یک معاهده جاسوسی الکترونیک که ریشه در جنگ جهانی دوم دارد و کشورهای کانادا، استرالیا و نیوزیلند را نیز شامل می‌شود) محسوب می‌شود. اما در جهتی دیگر، این معاهده روشن می‌سازد تا چه حد برای بریتانیا رها شدن از قیود فراآتلانتیکی‌اش مشکل است.

از زمان جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی بریتانیا، ظرفیت‌های هسته‌ای و آژانس‌های اطلاعاتی این کشور درهم پیچیدگی‌های عمیقی با همتایان آمریکایی‌شان داشته‌اند. به‌عنوان نمونه ناو هواپیمابر جدید سلطنتی عازم اولین ماموریتش در سال جدید شد، آن هم با جت‌های آمریکایی که روی آن مستقر بودند. موشک‌های بالستیک تریدنت با کلاهک هسته‌ای، از یک پایگاه مشترک در ایالت جورجیا پرتاب می‌شوند و حتی فراتر از میثاق پنج چشم، جاسوسان آمریکایی و بریتانیایی از بسیاری جهات به هم وابسته هستند، چنانکه در سال 2015 آژانس اطلاعاتی پنتاگون یک افسر نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا را به‌عنوان جانشین رئیس بخش منصوب کرد. در چنین شرایطی حالت نهایی که در یک شرایط بحرانی ممکن است به وجود‌ آید نامعلوم است؛ هواپیماهای روی کشتی و ناوهای هواپیمابر نمی‌توانند به‌راحتی خودشان را از عملیات دور نگه دارند. علاوه‌بر این انگلستان مجبور است با موانع مالی که در شرایط اقدام بدون آمریکا به وجود می‌آید، رویارو شود؛ به‌خصوص در همان حوزه‌هایی که والاس به آنها به‌عنوان بزرگ‌ترین وابستگی‌ها اشاره می‌کند.

این حوزه‌ها منابع مالی هنگفتی نیاز دارند و برهمین اساس یکی از تحلیلگران سیاسی تاکید می‌کند که بریتانیا فقط می‌تواند از عهده قابلیت‌های خاص و کوچکی در این حوزه‌ها بر‌آید.

     بریتانیای صغیر؛ گرفتار میان دو قدرت بزرگ

 اگر انگلستان بخواهد خودش را از آمریکا دور کند، باید به مکان قبلی‌اش یعنی اروپا بازگردد. برگزیت انگلستان را از برنامه‌های دفاعی اروپا بیرون خواهد آورد، اما این کشور هنوز هم می‌تواند نقش‌آفرینی داشته باشد. «استقلال استراتژیک» که بر استقلال بیشتر سیاست خارجی و دفاعی اروپا تاکید دارد، اکنون به یک درخواست پایدار در قاره سبز تبدیل شده و چندین کشور اروپایی نیز مصر به نگه‌داشتن بریتانیا در این مجموعه هستند. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در مصاحبه نوامبر گذشته با اکونومیست پافشاری کرد که انگلستان باید یکی از شرکای دفاع اروپایی باشد. از سوی دیگر تاکنون وابستگی‌ها و روابط نزدیک بریتانیا و اروپا امکان کمتری را برای امضای یک توافق تجاری ایده‌آل با آمریکا فراهم کرده است. همان‌طور که جانسون این نکته را درک کرده، این مشکلی است که همواره برای یک قدرت کوچک به وجود می‌آید؛ آن هم زمانی که میان دو قدرت بزرگ گرفتار شده باشد./1360/

ارسال نظرات