۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۸
کد خبر: ۶۴۱۹۸۷

بهداشت فردی و اجتماعی در آموزه های اسلامی از منظر آیت الله مکارم شیرازی

بهداشت فردی و اجتماعی در آموزه های اسلامی از منظر آیت الله مکارم شیرازی
از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است، لذا در این مقطع زمانی معاشرت ‌ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبت هاى مختلف بهداشتى‏ داشته‏ باشد، پيش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محيط بايد در امورى كه ممكن است سرچشمه بيماري هاى گوناگون گردد دقت كند.[1]

 گاهى انسان مجبور است براى پيشگيرى از بيماري ها تزريق واكسن كند. گاهى بايد رژيم هاى خاصى از نظر غذا و غيره را بپذيرد و گاه و بى‏گاه خود را براى معاينات دقيق طبى در اختيار پزشكان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بيمارى و درمان آن تا مدتى بايد براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقويت بنيه خويش بپردازد.[2]

همۀ این مسائل نشان می دهد انسان سالم و نيرومند، سلامت خود را مرهون ده ها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى‏ است؛[3] در نتیجه همگان باید به سراغ بهداشت‏ و درمان برويم تا سلامت ما تأمين شود.[4]

در این میان، اسلام دين پاك و پاكيزه ‏اى است، و پاكيزگى را دوست دارد، و به آن سفارش مى‏نمايد، و بر اساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مى‏كند.[5]

نظافت‏ و پاكيزگى در اين دين مقدس، آن قدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است‏؛[6] يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت‏ را رعايت نمى‏كند ايمانش كامل نيست.[7]

اين دين پاك و مبرى از هرگونه تحريف و پيرايه، دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد، و نیز به نظافت اجتماعى سفارش مى‏كند. عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.[8]

آنچه كه در اين نگاشته مطرح مى‏شود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجه، و سپس عمل كنيم.[9]

بهداشت فردي و عمومی در فرهنگ اسلامي در یک نگاه

انسان مجموعه ‏اى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع ميان ماده و معنا و براى تكميل هر دو جنبه است. از جمله دستورات خداوند براى تربيت جسم و پرورش اندام ما و مزاياى بهداشتى و در جستجوى فوايد طبى و بهداشتى ‏ می باشد.[10] چرا که طب جسمانى، رابطه نزديكى با طب روحانى دارد؛ به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد ازاين ‏رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است.[11]

در این بین از استحباب پوشيدن لباس نظيف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنكبوت و نخوردن آب از كوزه شكسته و پرهيز از آبى كه خودش يا ديگرى در آن غسل كرده است گرفته، تا حتی نماز ها و نيايش ‏ها و راز و نياز با خدا می تواند، علاوه بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، به خاطر اثرات مفيد «روان تنى» و وسيله ‏اى براى تسكين آلام روحى و درد ها و اضطراب ‏ها مورد توجه قرار گیرد.[12]

از سوی دیگر امروزه كتاب ‏هايى به نام‏ طب النبى (صلى الله عليه و آله)‏ و طب الائمة (علیهم السلام) و طب الرضا (عليه السلام)‏ در اختيار داريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين عليهم السلام است، گاه نيز اشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مى‏شود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق العاده ‏اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مى‏گذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت‏ و درمان بيمارى ‏ها كشف مى‏كنند.[13]

اين در حالى است كه قرآن مجيد با صراحت مى‏گويد: «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛[14] در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مى‏دارد؛ از جمله دستور معروف پيامبر صلى الله عليه و آله بر اين‏كه تا گرسنه نشده ‏ايد غذا نخوريد و تا كاملا سير نشده ‏ايد دست از غذا بكشيد[15] كه در واقع ناظر به آيه شريفه‏ «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا»[16] است.[17]

هم چنین بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنى‏ ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست؛ تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده ‏اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيان ‏هاى بهداشتى آنها دارد.[18]

توصيه به خوردن ميوه ‏ها و سبزى ‏ها و دانه‏ هاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهم السلام) نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مى‏كند.[19]

 نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیز، جامعيت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات مى‏رساند؛ شاهد اين سخن در حوزۀ فرد، وجود كتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى‏، و كتاب ‏هاى اطعمه و اشربه براى رهايى از غذاهايى كه يا ضرر جسمى دارد يا ضرر معنوى و اخلاقى، و در حوزه جامعه نيز تحريم بعضى از تصرف ‏هاى زيانبار در طبيعت كه محيط زيست را ويران مى‏كند به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏ ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد).[20]

از مجموع آموزه های اسلامی كه شرح همه آنها به طول مى‏انجامد به خوبى استفاده مى‏شود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد؟ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدت كوتاهى كتاب هاى فراوان در رشته ‏هاى مختلف علمى به ویژه در طب بهداشت‏، تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته ‏هاى مختلف علمى انتشار يافت.[21]

پیشگیری مقدم بر درمان است

طب امروز در حقيقت به دو بخش تقسيم مى‏گردد: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پيشگيرى از بوجود آمدن بيماري ها و از بين بردن عوامل آن است و از آنجا كه جلوگيرى از پيدايش بيمارى به مراتب آسان تر از درمان آن است، بهداشت‏ اهميت فوق‏العاده ‏اى در حيات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجه ‏هاى سنگينى صرف آن مى‏شود.[22] و سازمان و تشكيلاتى براى بهداشت‏، درمان، و توليد دارو، همراه با بيمارستان هاى مجهز احداث می شود.[23]

اين نكته نيز بسيار قابل دقت است كه معمولاً طب پيشگيرى (بهداشت‏) از طب درمانى مؤثرتر، كم هزينه‏ تر، و به طور كلى مفيد تر است، و ضايعات آن به مراتب، كمتر مى‏باشد.[24] لذا كسانى كه براى هزينه بهداشت‏ خويش سخت گيرند باید بدانند این مسأله خود، سبب مى‏شود كه دو يا چند برابر آن را صرف درمان بيمارى‏ ها كنند![25]

روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اين گونه حوادث با تدبير هاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخش‏تر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.[26]

در این میان نقش سازمان های درمانی براى رسيدن به اين منظور انکار ناپذیر است، این سازمان ها می توانند از طريق تعليم پيگير و آموزش مستمر، به افراد نيرو و توان دهند كه در برابر عوامل فساد «مصونيت» پيدا كنند و به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد بپردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارى‏زا نامساعد مى‏كنند.[27]

بهداشت فردی در آینۀ روایات

نمى‏توان انكار كرد كه بسيارى از حوادث دردناك زندگى انسان از خود او سرچشمه مى‏گيرد، مثلاً بسيارى از بيمارى‏ ها به خاطر بى‏اعتنائى به اصول بهداشت‏ و حفظ الصحة، و يا افراط در غذا و پرخورى، يا عدم دقت در نظافت يا عدم تحرك و گوشه‏گيرى، يا عدم پرهيز از مناطق آلوده، يا اشخاص آلوده، حاصل مى‏شود، و اگر انسان اصول و قوانينى را كه خدا در عالم آفرينش و تكوين مقرر داشته رعايت كند، گرفتار آنها نمى‏شود.[28]

لذا در روايات اسلامى و گفتار امامان معصوم عليهم السلام از هر عاملى كه موجب ناپاكى و كثيفى مى‏شود نهى شده، و به هر امرى كه باعث پاكيزگى و بهداشت فردی ‏ مى‏گردد تأكيد شده است. به عنوان نمونه امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «ناخن ها به اين خاطر گرفته مى‏شوند كه آنها محل خوابگاه شيطان است».[29]

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد ديد، به آنها فرمود: «چرا دندان هاى شما زرد و كثيف است؟ چرا مسواك نمى‏زنيد؟»[30]

از آنجا كه شارب و سبيل بلند كمينگاه ميكروب خواهد شد، و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى ميكروب، از شيطان نام برده، چراكه شيطان در اصل به معناى هر موجود موذى است؛ و چنين فرمود: «لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعا هيچ يك از شما سبيل خود را بلند نكند، زيرا اگر بلند كند، شيطان آن را كمينگاه خود قرار مى‏دهد».[31]

امام كاظم عليه السلام فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ‏؛ استفاده از عطر، از شيوه ‏هاى رسولان خداست».[32]

و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُنْفِقُ عَلَى اَلطِّيبِ أَكْثَرَ ما [مِمَّا] يُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله آنچه را كه براى مصرف عطر و بوهاى خوش، خرج مى‏كرد، بيشتر از آن بود كه براى غذا مصرف مى‏نمود».[33]

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «با هر چيزى كه توان داريد نظافت كنيد، چرا كه خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا كرده است، و جز انسان پاكيزه و پاك وارد بهشت نگردد».[34]

مطابق روايات فراوان، پرداختن به نظافت‏ در جمعه بسيار خوب است از جمله شستن سر با خطمى[35] سبب رهايى از جذام و برص و جنون مى‏شود،[36] و در روايات متعددى از امام صادق عليه السلام آمده است كه گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مى‏شود.[37]

رابطه‌ وضو و غسل با بهداشت جسماني چيست؟

بدون شك «وضو» داراى فايده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى‏ شستن صورت و دست ها، آن هم پنج يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه‏اى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها، كه شرط آن رسيدن آب به موها، يا پوست بدن است، سبب مى‏شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، ضمن اين كه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» دارد.[38]

هم چنین وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت‏، در طول زندگى است؛ زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مى‏شوند ولى اين حكم اسلامى آن ها را وادار مى‏كند كه در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند، اين موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت‏ تن غافلند. (البته اين حكم بصورت يك قانون كلى و عمومى است حتى كسى را كه تازه بدن خود را شسته شامل مى‏شود).[39]

در نتیجه، از آن‏جا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولاً در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت‏ كه يك امر حياتى است كمك مى‏كند.[40]

اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام

جامعه توسعه يافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند به دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان ‏هاى مجهز درمان كرد.[41]

در كلمات بزرگان دين، وجود طبيب حاذق براى هر جامعه‏اى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق عليه السلام فرمود: «لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِعٍ ، و أميرٍ خَيِّرٍ مُطاعٍ ، و طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ؛ مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».[42]

وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.[43]

در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مى‏داد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله مجروح شد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِيبَ‏؛ براى او طبيب حاضر سازند». برخى ‏ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مى‏تواند براى او كارى كند: «هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟»، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عز وجل لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».[44]

اين بخش از تاريخ پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى‏دهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مى‏شد؛ علاوه بر آن مى‏رساند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمى‏كرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مى‏كرد، كه در واقع نشانگر اهميت آن حضرت به طب و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اين‏گونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.[45]

از اطباى معروف عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به عيادت سعد بن ابى‏وقاص رفت؛ و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان نمايد.[46]

دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام به مردم ارائه مى‏شد و توجهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز، همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مى‏شد.[47]

خود درمانی ممنوع!

اسلام دستور داده علاوه بر رعایت بهداشت، اگر بيمار شديد به سراغ پزشك و دارو برويد، حتى اگر طبيب كافر باشد، چنان‏كه به هنگام ضربت خوردن على(عليه السلام) طبيب نصرانى براى آن حضرت آوردند.[48]

بهداشت اجتماعی در اسلام

ترديدى نيست كه از شاخصه ‏هاى توسعه يافتگى، داشتن محيط پاكيزه، شهر و خيابان و كوچه تميز و هواى پاك و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زيرا توسعه به مفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبه ‏هاى مثبت مى‏شود که یقیناً بهداشت و نظافت از اركان آن است.[49]

لذا جامعه ‏اى مورد ستايش اسلام است كه از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراك و آب آشاميدنى سالم و وسايل شستشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتى ‏ها دور باشد و مردم آن قذر و آلوده نباشند.[50]

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ؛ آدم كثيف و ژوليده بد آدمى است».[51]

 

گاه پيامبر صلى الله عليه و آله افرادى را مى‏ديد كه رعايت نظافت نمى‏كنند، آنها را نكوهش مى‏كرد که آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!: «أنَّ النَّبيَّ صلَّى اللَّهُ عليهِ وسلَّمَ رأى رجلًا وسِخةٌ ثيابُه، فقال : أوَ ما وجَدَ هذا شيئًا يُنقِّي بِهِ ثيابَهُ؟».[52]

قرآن كريم از نعمت ‏هاى خداوند را فروفرستادن آب تميز و پاك كننده مى‏داند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛[53] و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».[54]

در دستورات دين، از آلوده كردن آب پرهيز داده شده و پيامبر صلى الله عليه و آله حتى بول كردن در كنار رودخانه را ناپسند شمرده است.[55]

هواى سالم و ناآلوده از امورى است كه در بهداشت محيط و سكونت مطلوب مؤثر است. در رهنمود هاى بزرگان دين داشتن هواى پاك و سالم از شرايط محل سكونت دلپذير شمرده شده است: «لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّيِّبِ...؛ محل سکنونت پاک نمی شود مگر با سه چیز: هوای پاک و... ».[56]

سخن آخر: (معاشرت‌ ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست)

در خاتمه و با توجه به شرایط پیش آمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای تعدادی از مردم به ویرویس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.

هم چنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز نماییم.

‌خوب است در تمام خانه‌ ها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه می ‌دهد و آثار گران بهایی دارد.

باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر انسان در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشرت ‌ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.

بی تردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی به‌درستی عمل نمایند، ان شاالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا می‌کنیم و امیدواریم موثر واقع شود.[57]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

  1. دائرة المعارف فقه مقارن
  2. گفتار معصومين(ع)

[1] زندگى در پرتو اخلاق، ص64.

[2] همان.

[3] مثال هاى زيباى قرآن، ج‏1، ص324.

[4] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص370.

[5] احكام بانوان، ص27.

[6] بحار الأنوار، ج 59، صفحه 291.

[7] احكام بانوان، ص27.

[8] همان.

[9] همان.

[10] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص274.

[11] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 65-/ 72 ؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص70).

[12] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص274.

[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص68.

[14] سورۀ نحل، آيه 69.

[15] بحارالانوار، ج 59، ص 290.

[16] «و (از نعمت های الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید».

[17] سورۀ اعراف، آيه 31؛ ( پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص69).

[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص68.

[19] همان، ص69.

[20] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏1، ص68.

[21] پيام قرآن، ج‏10، ص259.

[22] زندگى در پرتو اخلاق، ص34.

[23] خطوط اقتصاد اسلامى، ص60.

 [24] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.

[25] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص77.

[26] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.

[27] همان.

[28] پيام قرآن، ج‏4، ص526.

[29] مكارم الاخلاق، ص 72؛ (گفتار معصومين(ع)،ج‏1، ص87).

[30] فروع كافى، ج 6، ص 495؛ (گفتار معصومين(ع) ،ج‏1، ص87).

[31] فروع كافى، ج 5، ص 448؛ ( گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص87).

[32] فروع كافى، ج 6، ص 511؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص88).

[33] فروع كافى، ج 6، ص 512؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص88).

[34] ميزان الحكمه، ج 10، ص 93؛ ( گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص88).

[35] گیاه دارویی.

[36] كافى، ج 3، ص 418، ح 7 و 10.

[37] كافى، ج 3، ص 418، ح 5؛ (كليات مفاتيح نوين، ص976 ).

[38] احكام بانوان، ص39.

[39] تفسير نمونه، ج‏4، ص294.

[40] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص286.

[41] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص217.

[42] بحارالانوار، ج 75، ص 235، ح 59؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).

[43] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.

[44] مصنف ابن ابى‏شيبه، ج 5، ص 421، ح 1؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).

[45] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.

[46] ر. ك: معجم الكبير طبرانى، ج 6، ص 50؛ الجرح والتعديل ابن أبى حاتم رازى، ج 3، ص 87؛ اسد الغابه، ج 1، ص 322 والاصابة، ج 1، ص 687( در المعجم الكبير، نام او سعد بن ابى رافع ذكر شده ولى در بسيارى ديگر از كتاب ها نام او سعد بن ابى‏وقاص آمده است)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).

[47] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.

[48] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص207.

[49] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص217.

[50] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216.

[51] كافى، ج 6، ص 439، ح 6؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).

[52] مسند ابى يعلى، ج 4، ص 23؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).

[53] سورۀ فرقان، آيه 48.

[54] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216.

[55] « كَرِهَ اَلْبَوْلَ عَلَى شَطِّ نَهْرٍ جاري»، (وسائل الشيعه، ج 1، ص 230، ح 9)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).

[56] بحارالانوار، ج 75، ص 234، ح 46، از امام صادق عليه السلام؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).

[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 3/12/1398.

/998/ج

میثم صدیقیان
ارسال نظرات