۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۱
کد خبر: ۶۵۲۷۰۷

یادداشت | درس هایی از کرونا برای آدمی

یادداشت | درس هایی از کرونا برای آدمی
کرونا به آدمی یاد آوری کرد، انسان فرو رفته در تفکرات اومانیستی، ماتریالیسم و لیبرالیسم، نباید نجات و سرنوشت خود را فقط به دست خویش بیند.

خبرگزاری رسا - گروه بین الملل: فردگرایی و اومانیسم، دست آورد تفکراتی بود، که سالیان دراز به جان انسان ها افتاده است و انسان را از معنویت الهی دور ساخته است، ولی با آمدن ویروس کرونا، بلور جان این انسان سرا سر مغرور تلنگری در خود احساس کرد.

در روز های آغازین شیوع کرونا عجز انسان مدرن بیش از پیش به رخش کشیده شد، انسانی که با اراده بالای خود توانسته بود در این سال های اخیر هر امر غیر ممکن را ممکن سازد و جایگاه خود را در همه علوم به افقی بلند رساند، و حتی خود را در مقابل هر گونه اتفاق خارجی ایمن می دانست. ولی همین انسان صاحب قدرت با ویروسی که به چشم نمی آید اینگونه به چالش کشیده شد و تا جایی پیش رفت که گویی این انسان همان انسان قبل از آغاز کرونا نبود و آرام آرام دهان به عجز خود باز کرد.

این بیماری به ما آموخت؛ انسانی که مست از غرور قدرت و علم خود شده بود و ادعای خدای می کرد، در مقابل این بیماری به ناتوانی رسیده است و اکنون، راهی جز دعا برای نجات خود نمی بیند، تنها خود را می بیند و منبع عظیمی که آن را فراموش کرده بود، و دست به دامان این منبع عظیم که خالق عالم است می شود و یک بازگشت به فطرت خویش می کند و به هیچ یک از مکاتب و قدرت های مادی دست نیاز بلند نمی کند و با تمام وجود خداوند را مخاطب دعا های خود قرار می دهد.

کرونا به آدمی یاد آوری کرد، انسان فرو رفته در تفکرات اومانیستی، ماتریالیسم و لیبرالیسم، نباید نجات و سرنوشت خود را فقط به دست خویش بیند و نا خوداگاه فطرت خداجویش، او را به سمتی میبرد که برطرفی نیازش را به دست خداوند می بیند. این پناه جویی انسان به خداوند خود مشت محکمی بر پیکره ماتریالیسم و لیبرالیسم و مفاهیم اومانیستی، از قبیل؛ مدرنیته، فردگرایی و تکلیفگریزی وارد نمود و چشم جهانیان را به ناقص بودن این تفکرات بیش از پیش آشنا کرد.

کرونا به ما آموخت که انسانیت در آسایش و امنیت و تحت تفکرات لیبرالیسمی ظاهری زیبا دارد و در صورت به خطر افتادن مایحتاجش، خوی خودخواهی نشات گرفته از آموزه های لیبرالیسم و مادی گرایی، آن ظاهر زیبا را به باطنی خشن و بی تفاوت به زندگی دیگر انسان ها تبدیل می کند، زیرا او مفهوم انسانیت را در چارچوبی می بیند که هرگز متعالی نیست و نمی تواند زندگی خود را با میزان درصدی کم و ناچیز به خطر اندازد تا از به مخاطره افتان جدی زندگی هم نوع خود جلوگیری کند.

ما فهمیدیم که انسانیت در قالب حقوق بشر و حقوق شهروندی، که به دست تفکری صرفا مادی گرایی نوشته شده است، در شرایط بحرانی نمی تواند به داد مردم رسد و هر آیینه می تواند انسان ها را از اخلاق و سبک زندگی متعالی دور کند و حتی نه برای حفظ زندگی خود بلکه برای به دست آوردن اشیا و ما یحتاجی که دارای ضرورت درجه یک نمی باشند، زندگی دیگر افراد را نیز به خطر می اندازد و به جان دیگران بیافتد.

نویسنده: مهدی فولادوند

ارسال نظرات