۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۸
کد خبر: ۶۵۲۸۲۴
عضو گروه جامعه شناسی مؤسسه امام خمینی(ره):

با شیوع کرونا، هژمونی فرهنگ غرب متزلزل شد

با شیوع کرونا، هژمونی فرهنگ غرب متزلزل شد
حجت الاسلام گلستانی گفت: غرب بر اساس فلسفه اجتماعی خودش، بشر را برای رسیدن به هدف مادی آزاد می‌گذارد و مهمترین مانع را قانون معرفی می‌کند.

اشاره: فرهنگ سلطه‌طلب غرب که بر اساس نظریه‌های ماکیاول، مارکس و ... شکل گرفته است، استفاده از هر وسیله‌ای را برای دست‌یابی به اهداف جایز می‌داند و این فلسفه اجتماعی غرب بود که در مدیریت بحران کرونا، شکست خورد. رهبر انقلاب نیز در بیاناتشان به سه عرصه «مدیریت، فلسفه اجتماعی و اخلاق» اشاره کردند.

به همین خاطر، خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در گفت‌وگو با صادق گلستانی طلبه درس خارج فقه و اصول و دکترای جامعه شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) به این موضوع پرداختند.

 

رسا ـ توضیحاتی دربارۀ فلسفه اجتماعی، اخلاق و جایگاه این دو مورد در جوامع غربی ارائه می‌دهید؟

غرب بر اساس یک فلسفه اجتماعی شکل گرفت که در حوزه نظریه پردازی و تئوری پردازی پیرامون کنش‌های اجتماعی انسان و روابط اجتماعی سخن می‌گوید. تنظیم مناسبات اجتماعی هم بر اساس فلسفۀ اجتماعی شکل می‌گیرد. اگر مبانی معرفتی که نظریه پردازی در این حوزه را بر عهده می‌گیرد متفاوت باشد، نظریه‌ها، تبیین‌ها، تفسیرها و تنظیم‌ها متفاوت خواهد شد.

غرب بر اساس مبادی معرفتی مادی‌گرایانه و عقلانیت مادی شکل گرفته است. عقلانیت مادی فقط به هدف مادی و ابزار مادی توجه دارد. یعنی نگاه می‌کند چه وسیلۀ مادی او را به هدف مادی می‌رساند. علامه طباطبایی در توضیح فرهنگ غرب، دو منطق را مطرح می‌کند؛ منطق مادی و منطق عقلی یا منطق حس و منطق عقل.

در منطق حس توجه به همین ابزار‌ها است و در منطق عقل این‌طور نیست. منطق عقل ورای این‌ها را در نظر می‌گیرد. گاهی انسان در سود و زیان مادی شکست می‌خورد ولی اهداف دیگری دارد. اهداف دیگر یعنی خدا، معاد و آخرت است. مبادی فلسفی اجتماعی حاضر، شخصیت اجتماعی متناسب را هم شکل می‌دهد. انسان هم بر اساس همان شخصیت رفتار می‌کند.

 

هرگونه شخصیت شکل بگیرد، رفتار اجتماعی هم همان‌گونه شکل می‌گیرد. اخلاق هم آن خلق و خوها و صفت‌های پایدار است که ملکه انسان شده. شخصیت انسان را به کنش‌هایی وادار می‌کند که فکر و تأمل نمی‌خواهد. مصادیق اخلاق هم امانت، هم‌نوایی، صداقت و ... است. چون شخصیت اجتماعی درغرب بر اساس این مبادی معرفتی شکل گرفت، آن‌جا این مسائل اخلاقی معنایی ندارد.

رسا ـ با توجه به این که رهبر معظم انقلاب گفتند غرب در سه عرصه مدیریت، فلسفه اجتماعی و اخلاق شکست خورده است، علت و ریشه شکست فرهنگی و مدیریتی غرب در مواجه با مسأله کرونا چیست؟ 

چون شخصیت انسان بر اساس جامعه پذیری است و جامعه پذیری فرآیندی است که فرد هنجارها و ارزش‌های اجتماعی را یاد می‌گیرد و بر اساس این فرآیند به کنش‌های اجتماعی مشغول می‌شود و به قوانین اجتماعی در زندگی پایبند است، جامعه پذیری در غرب به گونه‌ای رقم خورده است که قوانین و هنجار‌ها را پذیرفته‌اند و درونی شده است. در کنار این هم نظارت اجتماعی قوی وجود دارد.

نظارت اجتماعی یعنی همان مجازات‌ها و قوانین سخت‌گیرانه مثل زندان و دادگاه. این جامعه پذیری و آن نظارت‌ها چون بر اساس تشویق‌ها و تنبیه‌های این جهانی شکل گرفته است در شرایط عادی اجتماعی جواب می‌دهد، لذا نظم وجود دارد و برخی از زیبایی‌ها در کنش‌های آن‌ها در روابط اجتماعی‌شان وجود دارد اما وقتی با یک بحرانی مواجه می‌شویم مثل کرونا، این‌جا نظارت اجتماعی و جامعه پذیری که بر اساس داده‌ها و تشویق‌ها و تنبیه‌های مادی شکل گرفته است، جواب نمی‌دهد.

چون آن شخصیت اجتماعی که براساس آن مبادی معرفتی شکل گرفت، مادی‌گرایی و اهداف دنیایی را مدنظر قرار می‌داد. اگر شخصیت من این گونه شکل گرفته است و جامعه پذیر شده‌ام که من در حوزۀ بهره‌مندی‌های مادی برسم. وقتی یک بحرانی مواجه می‌شود و آن فلسفه با چالش مواجه می‌شود من در این فضا به آن فلسفه پایبند نیستم.

فلسفه اجتماعی این‌گونه، تفرعن درونی انسان را آزاد می‌گذارد، در قرآن می‌گوید:« بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ » یعنی انسان دوست دارد آزاد باشد و هر کاری خواست انجام بدهد. آن فلسفه اجتماعی زنده کننده این موضوع است. تفرعن درونی وقتی در جامعه با بحران مواجه می‌شوند، قوانین را زیر پا می‌گذارد و دیگر به این قوانین پایبند نیست. 

در این‌جا مارکس دوستی عادی می‌شود و خالی کردن قفسه‌ها از جانب مردم بر اساس فلسفۀ اجتماعی که تربیت شده‌اند عادی می‌شود. از جانب مسئولان جامعه که عهده دار بودند به‌گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند. آن‌ها آمدند پیرمردها را کنار گذاشتند، آن‌هایی که سود و منافعی برای جامعه نداشتند را کنار گذاشتند.

آن فلسفه اجتماعی، شخصیت اجتماعی را تربیت کرد که تفرعن درونی را آزاد کرد و جنبه طبیعی این انسان غربی را پرورش داد، اینها در غیر روال عادی و روتین زندگی نسبت به جوامع دیگر، خوی توحش داشتند. این رفتارها برخواسته از مبانی فلسفی اجتماعی غرب است.

 

در منطق عقلانی وحیانی دیگر « بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ » نیست، بلکه « یؤثِرُونَ عَلَی َُنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» است. یعنی با این‌که خودشان تنگ دست هستند دیگران را ترجیح می‌دهند. در شرایط کرونایی که در ایران اتفاق افتاد، شخصیت اجتماعی انسان مسلمان ایرانی که در پرتو فلسفۀ اجتماعی وحیانی شکل گرفته، رفتار اجتماعی را بروز می‌دهد که مصداق همین آیه است که بیان کردم.

رسا ـ ممنون از این که وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید.

 

/ت300/ف

ارسال نظرات