۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۹
کد خبر: ۶۵۸۲۵۶
آتش به اختیار (۲۲)

آتش به اختیار با چاشنی نظم انقلابی

آتش به اختیار با چاشنی نظم انقلابی
حجت‌الاسلام پیروزمند گفت: کسانی که مدیران و متولیان سطوح مختلف عرصه فرهنگ محسوب می‌شوند، باید نظم انقلاب را در میدان عمل خود نشان دهند.

اشاره: فعالان عرصه فرهنگی به شرطی به موفقیت می‌رسند که موقعیت‌ها را درک کرده و متناسب با آنها تصمیماتی اتخاذ کنند. اگر نیروی فرهنگی بدون داشتن پیش‌نیازها در عرصه فرهنگ رها باشد، فعالیتی پوچ و بی‌ثمر عائد او می‌شود و چه‌بسا به خراب‌تر شدن آن عرصه منجر شود. پس برای کار در عرصه فرهنگ، ملزومات و آمادگی‌هایی باید کسب شود.

از این‌رو حجت‌الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به تبیین فرمان آتش به اختیار پرداخته است.

رسا ـ چه تعریفی از استعاره آتش به اختیار در فضای فرهنگی انقلاب دارید؟

آتش به اختیار دو جنبه را تأمین می‌کند. اولین جنبه، استفاده بهینه از ظرفیت‌های بالقوۀ فرهنگی است. جنبۀ دیگری که خود رهبری نیز فرمودند، کار منظم خودجوش در خلال ابتکار عمل و خلاقیت در عرصۀ فرهنگ است. اگر این دو جنبه باهم تأمین شد، آتش به اختیار محقق می‌شود.

رسا ـ شرایط و الزامات آتش به اختیار چیست و چه افرادی را در بر می‌گیرد؟

شخصی که می‌خواهد وارد این عرصه شود، باید حداقل دو پیش‌نیاز داشته باشد. نیاز اول شناخت دقیق شرایط و اولویت‌های فرهنگی است. نیازمندی دوم، شناخت دقیق ظرفیت و توانایی خود است. اگر آنها شرایط محیطی را نشناسند، ممکن است در اولویت‌سنجی اشتباه کنند و یا کاری را در زمان خودش انجام ندهند و به شکل نامناسبی کار را ارائه نکند.

برای مثال، اگر کسی می‌خواهد در مواجهه با مسأله حجاب و عفاف و بهبود آن در جامعه تلاشی را انجام دهد، اگر صرفا به برخوردهای فیزیکی و مستقیم اکتفا کند و بدون مراعات و توجه به پشتیبانی‌ها و زمینه‌سازی‌های لازم این کار را انجام دهد، شرایط را نشناخته و در اقدامش با مشکل مواجه می‌شود.

نیرو باید توان خود را بشناسد

برخی افراد توان علمی دارند؛ برخی کار تبلیغی انجام می‌دهند؛ برخی قدرت اقناع سازی بیشتری دارند. بنابراین باید متناسب با مقدورات و استعدادها فعالیت کند. اگر این دو مقوله اتفاق بیفتد، طبیعی است که امر آتش به اختیار انجام می‌شود.

نکته دیگری را هم اضافه کنم؛ نظم انقلابی که مطرح شد، یکی از لوازمش شناخت سایر افراد در این زمینه است. اگر این شناخت صورت پذیرد، شاهد تعامل و سازندگی بیشتری خواهیم بود.

عبارت دیگر آتش به اختیار این است که فرد در کنشگری فرهنگی برای دریافت مجوز و دستور، معطل دستگاه بالادستی نباشد. معطل نبودن به معنای این نیست که ما سر خود را پایین بیندازیم و بدون اینکه سایر فعالان این عرصه را ببینیم به کار خویش مشغول شویم.

بنابراین در انجام فعالیت‌های فرهنگی، پیوندهای جمعی باید جدی گرفته شود و یکی از مظاهر آتش به اختیار که آن را به نظم انقلابی نزدیک می‌کند، ارتباطات جمعی و جبهه‌سازی تدریجی در این جبهه است.

پیروزمند/ شناخت دقیق شرایط و اولویت‌ها لازم است

رسا ـ از نظر شما، آتش به اختیار تاکتیک است یا در حوزه راهبرد تعریف می‌شود؟

اگر آتش به اختیار به معنای این باشد که هر گروهی با تشخیص اولویت‌ها و نیازهای محدودۀ خویش و به همراه توانایی‌هایش شروع به کار کند و منتظر نباشد از جایی به او دستور بدهند، یک راهبرد است و به عبارتی هیچ زمانی نیست که ما از این استراتژی بی‌نیاز باشیم.

اما اگر به جنبۀ دیگر مسأله توجه کنیم و بگوییم سازمان‌های فرهنگی که در مقیاس ملی وجود دارند، نمی‌توانند به درستی انجام وظیفه کنند و تکیه‌گاه مناسبی برای سایر مجموعه‌های فرهنگی باشند، پس باید به سمت کار ایذایی و هسته‌ای محور روی بیاوریم؛ چنانچه این‌گونه معنا شود، این فرمان در عرصه تاکتیکی محاسبه می‌شود.

به‌خاطر اینکه در حقیقت، ما بی‌نیاز از سازماندهی و ساماندهی فرهنگی در مقیاس ملی و فراملی نیستیم. باید دستگاه‌های فرهنگی توانسته باشند بر اساس مهندسی فرهنگی مطلوب به وظایف‌شان عمل کنند و این سازمان‌ها باید با اولویت‌بندی مشخص و متناسب با شرایط، امکاناتی در اختیار سایر گروه‌های فرهنگی قرار دهند تا اقدامات مناسب، سنجیده و اثرگذاری انجام گیرد.

پس اینکه فکر کنیم منظور از آتش به اختیار این است که ما نیاز به ساماندهی و سازماندهی فرهنگی در مقیاس ملی و فراملی نداریم و قرار است عنصر محور و عامل محور حرکت کنیم، درست نیست و ما از آن جهت بی‌نیاز نیستیم.

رسا ـ آتش به اختیار چه نسبتی با سیاست‌گذاری کلان جبهه فرهنگی انقلاب و نقشه مهندسی فرهنگی کشور دارد؟

سیاست‌های فرهنگی کلان، هوشمندانه و به هنگام و بر مبنای تفکر اسلامی و انقلابی ابلاغ و تعیین شده اند. اگر این پیش فرض را داشته باشیم، در پاسخ به این سؤال باید گفت کسی که می‌خواهد آتش به اختیار عمل کند، حتی اگر با سازمان‌های دولتی مانند سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد هم نخواهد ارتباط داشته باشد، باید در فعالیتش راهبردهای آنها را پیاده کرده و در راستای آن اهداف عالی گام بردارد. فقدان ارتباط سازمان ‌یافته نباید باعث شود مجموعه‌ها نسبت به سیاست‌های کلان فرهنگی در کشور بی‌تفاوت شوند. البته این مسأله مشروط به آن شرطی است که در ابتدا اشاره کردم.

ولی تنها چیزی که می‌توان روی آن پا فشاری کرد و اطمینان داشت که کنشگران فرهنگی باید بر اساس سیاست‌ها و ابلاغیات عمل کنند، دستوراتی است که از جانب فرمانده کل قوا صادر می‌گردد. انجام این کار، حداقل انتظاری است که از این افراد می‌رود. زیرا وقتی خود را با این اولویت‌ها هماهنگ کنند، فعالیت‌های انجام گرفته از یک انسجام و هماهنگی برخوردار می‌گردد.

پیروزمند/ شناخت دقیق شرایط و اولویت‌ها لازم است

رسا ـ مدیران ارشد، میانی و عملیاتی در مورد تحقق فرمان آتش به اختیار چه وظیفه‌ای دارند؟

وظیفه اصلی مدیران، ایجاد و ساماندهی نظم انقلابی در فرهنگ کشور است. کسانی که مدیران و متولیان سطوح مختلف عرصه فرهنگ محسوب می‌شوند، باید نظم انقلاب را در میدان عمل خود نشان دهند. وقتی می‌گوییم نظم انقلابی، یعنی علاوه بر مدنظر داشتن نیازمندی‌های تکاملی انقلاب اسلامی در حوزه محتوا و اولویت‌ها، باید در نحوه آرایش دادن نیروها نیز نظمی انقلابی حاکم باشد.

رسا ـ وضعیت فعلی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را از لحاظ نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما ظرفیت‌های متنوع و توانمند در عرصه فرهنگی کم نداریم. به همین دلیل هم مسؤولان فرهنگی توانسته اند با حضور و استقامت خود یک صیانت فرهنگی را در لایه‌هایی از وضعیت فرهنگی جامعه و به ویژه در جوانان ایجاد کنند که جای تقدیر دارد.

بنده از این جهت با کسانی که نسبت به جوانان‌مان نگاه بدبینانه دارند و می‌گویند دغدغه اسلامی و انقلابی در جوانان ما به سرعت رو به افول است، همراه نیستم. بخشی از این رویشی که در انقلاب رخ داده است، مرهون همین فعالیت‌هایی است که مجاهدان فرهنگی انجام داده اند و توانسته اند یک صیانت فرهنگی را برای جامعۀ مخاطب خود ایجاد کنند.

البته از جهت‌هایی هم طبیعتا کمبود داریم. یکی از دلایلش این است که مهندسی فرهنگی کشور و اجرایی شدن نقشه مهندسی فرهنگی کشور را جدی نگرفته‌ایم. اگر این‌ها جدی گرفته شود، یک حلقه وصلی برای فعالیت‌های مجموعه‌های فرهنگی محسوب می‌شود.

عدم برنامه منسجم برای تربیت نیروی کنشگر

نکته دوم این است که ما از برنامه‌های مشخص و نظام تربیتی ـ آموزشی مناسب که در تربیت عناصر کنشگر و اثرگذار به درد بخورد، برخوردار نیستم؛ هرچند به صورت پراکنده این مسأله اتفاق می‌افتد. نکته سوم این است که روحیه تعاون و کار جمعی از فعالیت‌های فرهنگی است که به عنوان یک قید از ابتدا در عموم فعالیت‌های کشور وجود نداشته و در عرصه فعالیت‌های فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد.

نکته چهارم در منابع دولتی و مردمی است. در خصوص منابع باید از وضعیت بهتری برخوردار شویم؛ زیرا هرچه ما برای فرهنگ هزینه کنیم، ماندگار و دراز مدت است. اگر این کار را نکنیم، باید چند برابر آن را برای کنترل پیامدهای انحراف فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی هزینه کنیم./882/گ403/ف

خبرنگار: مهدی شهیدی

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Netherlands
۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۰
چگونه استاد پیروزمند بین نظم انقلابی و عمل به اهداف عالی وزارت ارشاد می توانند تعامل برقرار نمایند؟ الله اعلم
2
0