۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۵
کد خبر: ۶۶۰۸۵۲

خاطرات روحانی شهیدی که حاج قاسم گفت «او را حتما معرفی کنید» +عکس

خاطرات روحانی شهیدی که حاج قاسم گفت «او را حتما معرفی کنید» +عکس
خاطرات فرمانده دسته ویژه غواص لشکر ۴۱ ثارالله منتشر شد.شهید حاج قاسم سلیمانی درباره این شهید گفته بود:حتما و حتما «شهید آفرند» را معرفی و یک کتاب درباره ایشان تهیه کنید.

به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، خاطرات فرمانده دسته ویژه غواص لشکر ۴۱ ثارالله منتشر شد.

بر اساس این گزارش، شهید حاج قاسم سلیمانی درباره این شهید گفته بود: حتما و حتما «شهید آفرند» را معرفی و یک کتاب درباره ایشان تهیه کنید.

«شب حنظله‌ها»، خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله است.

نوشتن از شهید سخت است. شهیدی که گل سرسبد و محبوب همه خانواده و اقوام و دوستانش بوده است. روحیه حمایت از مظلوم و ظلم‌ستیزی او در دوران قبل از انقلاب از او یک مبارز چریک ساخته بود. با اینکه نوجوانی ۱۲ساله بود، اما در مبارزات مسلحانه شرکت می‌کرد. بسیار فعّال و مهربان بود و تا فرصتی می‌یافت به اقوام و خویشان مخصوصا مسن‌ترها سر می‌زد و صله رحم می‌کرد. نمی‌نشست که برایش شیرینی و میوه بیاورند، بلند می‌شد و کارهای مانده بر زمین را با علاقه انجام می‌داد.

مهم‌ترین ویژگی روحانی شهید محمّدمهدی آفرند، اخلاصش بود. هیچ یک از اقوام و حتی خواهران و برادران او نمی‌دانستند که او در جبهه چه کاره است! نمی‌دانستند او فرمانده دسته ویژه خط‌شکن غوّاص است. اصلا نمی‌دانستند او شنا بلد است! هیچ گاه از تمرین‌های طاقت‌فرسای غواصی‌اش، از مجروحیّت‌های پی‌درپی‌اش، از سوزش بدن و چشم‌هایش در اثر شیمیایی شدن، از شجاعت‌ها و دلیری‌هایش و... هیچ‌گاه از هیچ کارش، هیچ نگفت! کارهایی که فقط برای خدا می‌کرد و فقط خدا می‌داند و خودش.

بسیارباصفا و صمیمیّ برخورد می‌کرد و در بین اقوام و دوستانش محبوب‌ترین فرد بود. بر سر سفره غذا در حجره طلبگی‌اش، با مهربانی و شوخی ابتدا لقمه بر دهان دوستانش می‌گذاشت و بعد خودش می‌خورد!

بخشی از دل‌نوشته‌های شهید

غرابت صفت لاینفّک بسیجی است و حتی می‌توان گفت که جزو ذات اوست. تا بسیجی است این کوه و دشت و زمین و زمان شاهد غربت او هستند. آری اینان از همه چیز کناره گرفتند تا بلکه صدای دلنواز معشوق خود را بشنوند که بگوید بیا، بیا پیش خودم ، بیا و تو قبولی.

خدایا! غربت اینها به حدی است که حتی جسد آنها هم غریبانه در میانه دشت رها می‌شود و زیر این آفتاب سوزان می‌ماند. تا بلکه تو راضی شوی. اینان آرزو دارند که جسدشان بماند تا بلکه محبوب دلشان اباعبدالله الحسین علیه السلام سرشان را در دامن بگیرد.

آری اینان به عشق حسین که چون حسین عاشق الله است به جبهه می‌آیند و جان را که عزیزترین چیز در نزد خودشان است، تقدیم می‌کنند

بخشی از کتاب

چند دقیقه‌ای برای بچه‌ها سخنرانی کرد و در پایان روضه حضرت زهرا سلام الله علیها خواند. همه اشک می‌ریختند، خودش از همه بیشتر. شروع کرد به سینه زدن و نوحه خواندن: «چه زیباست شهادت، چه زیباست شهادت، شهادت شیرین است.»

آخر سخنانش گفت: «بچه‌ها امشب، شب حنظله‌هاست، امشب خیلی از حنظله‌ها (تازه داماد‌ها) شهید می‌شن! »

یکی از بچه‌ها پرسید: «منظورت چیه؟! کدوم یکی از بچه‌ها شهید می‌شن؟ »

با دست اشاره کرد سمت یکی، یکی و گفت: «تو شهید می‌شی! ... تو و تو شهید می‌شید! ...»

یکی از بچه‌ها سرش را نزدیک گوش محمّدمهدی برد و پرسید: «خودت چی؟! خودت هم حنظله هستی.»

لبخندی شیرین زد: «خودم هم امشب شهید می‌شم.»

کتاب «شب حنظله‌ها»؛ خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله در قطع رقعی و ۲۵۵ صفحه به کوشش رضا کشمیری به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.

علاقه‌مندان برای تهیه این اثر در تابستانه کتاب با ۳۰ درصد تخفیف می‌توانند از طریق درگاه اینترنتی nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه کنید./826/د102/ق

منبع: فارس
ارسال نظرات