۰۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶
کد خبر: ۶۷۱۰۵۹
علیرضا صدرا تشریح کرد:

سلیمانی چگونه مکتب شد

سلیمانی چگونه مکتب شد
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه مکتب سلیمانی ریشه در مکتب حسینی، نبوی و مهدوی دارد، گفت: مکتب شدن سلیمانی از «داد و دهش» آغاز شده، به اقتدار معنوی منجر می‌شود و اثربخشی و بهره‌وری ایجاد می‌کند و همین است که سردار سلیمانی را از قاعده به استثنا و از فرد به مکتب تبدیل کرده است.

به گزارش خبرگزاری رسا، علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با ایکنا، درباره شاخص‌ها و ویژگی‌های مکتب سلیمانی گفت: شهید سلیمانی با رفتار و منش خود توانست یک مکتب مقاومت شود که این مکتب از شهادت‌طلبی و مکتب حسینی سرچشمه می‌گرفت؛ «فریدون و فرخ فرشته نبود، ز مشک و ز عنبر سرشته نبود، به داد و دهش یافت این نیکویی، تو داد و دهش کن فریدون تویی».

وی افزود: سردار سلیمانی استثنا نبود، قاعده بود. در واقع انسان ظرفیت سلیمانی شدن را دارد و در میان ملت ایران سلیمانی‌‌ها فراوان هستند. سردار سلیمانی استثنا نبود اما استثنا شد، خاکی بود و ملکوتی نبود، اما ملکوتی شد؛ آن هم با «داد و دهش». چه چیز بالاتر از جان بود که آن را کف دست نهاد؛ «دهش» و با نگاه دادگرانه تقدیم کرد نه به هموطن و هم مذهب و هم دین خودش بلکه برای انسانیت؛ «داد».

صدرا اظهار کرد: در مکتب سلیمانی انسان ایزدی، مسیحی، ترک، کرد، عرب و ... مهم نیست بلکه انسان به مثابه بنده خداوند مهم است و اگر این بنده خداوند مظلوم واقع شود باید او را یاری کرد و حق مظلوم را از ظالم ستاند. در واقع سردار سلیمانی تبلور سخن امام علی(ع) به مالک اشتر بود که فرمود انسان‌ها برادر تو هستند در دینت یا در انسان بودن. از این منظر سردار سلیمانی مصداق رحمت و رأفت اسلامی بود و در مقابل اشغالگران و مهاجمان آمریکایی به منجی انسان‌های گرفتار در چنگال ظلم و تکفیر تبدیل شد.

اعتراف دشمنان به عظمت سردار سلیمانی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: عظمت سردار سلیمانی به گونه‌ای بود که دشمنان هم به آن اعتراف می‌کردند. جان کری، وزیر خارجه دولت اوباما، وقتی که سران کشورهای عربی در دیدار او به واسطه مذاکرات هسته‌ای با ایران معترض بودند به آنها گفت آیا در کل کشورهای شما یک قاسم سلیمانی پیدا می‌شود. این ویژگی حق است که حتی باطل هم به اقتدار و بزرگی او اذعان می‌کند.

وی ابراز کرد: این در حالی است که دشمنان به لحاظ مادی و نظامی قدرت بیشتری نداشتند اما اقتدار یا همان اثربخشی قدرت کمتری نسبت به سردار سلیمانی داشتند و این به واسطه مؤلفه قدرت معنوی و سلیمانی در این شهید بزرگوار بود که در ابتدای بحث تحت عنوان «داد و دهش» مطرح کردم. در واقع قدرت سردار سلیمانی در روشنی‌بخشی، ارزش‌آفرینی و جهت‌دهی او بود که نام او را در تاریخ برجسته و ماندگار کرد.

صدرا اظهار کرد: لذا مکتب شدن سلیمانی از همین «داد و دهش» آغاز می‌شود که به اقتدار معنوی منجر می‌شود و اثربخشی و بهره‌وری ایجاد می‌کند و منجی این منطقه و بشریت می‌شود و همین است که سردار سلیمانی را از قاعده به استثنا و از فرد به مکتب تبدیل می‌کند و آن را نهادینه و جریان‌ساز می‌کند. در نهایت نباید فراموش کرد که این مکتب در تداوم مکتب خمینی و در سایه‌سار مکتب حسینی و نبوی و در جهت مکتب مهدوی قرار دارد.

مؤلفه های الگوی مدیریتی حاج قاسم

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره الگوی مدیریتی وحدت‌گرا و ضد دوقطبی سردار سلیمانی گفت: واقعیت این است که سردار سلیمانی رابطه انسانی با انسان‌ها برقرار می‌کرد. سردار سلیمانی شخصیتی نبود که بتواند آرام و قرار گیرد و در گوشه‌ای بنشیند و زندگی راحتی را برای خود برگزیند و لذا ایشان نه تنها قرار نگرفت بلکه خود تبدیل به قرارگاه مقاومت شد. او در این قرارگاه آرامش‌بخش حتی برای دشمنانش بد نمی‌خواست و دلسوز آنها بود و از اینکه یک مسلمان فریب خورده و به داعش پیوسته بود عذاب می‌کشید و این عظمت او را نشان می‌داد.

وی یادآور شد: ایشان در حقیقت خشمش بر دشمن براساس غضب الهی بود نه خشم برخواسته از هوای نفسانی. اما در عین حال رحمت او بر غضبش تقدم دارد و تا می‌توانست به دنبال جذب افراد بود اما اگر هم شلیکی می‌کند با نارحتی است و این خشم ظاهری هم نه از روی خشونت بلکه از باب مهر و رحمت است که هم آن داعشی جنایت بیشتری نکند و هم اینکه انسان‌ها از هر مذهب و دین و ملیتی در امنیت باشند.

صدرا اظهار کرد: سردار سلیمانی در عرصه داخلی نیز ضمن پرهیز از جناح‌گرایی، وجود جناح و جریان‌های سیاسی را به رسمیت می شناخت اما معتقد بود نباید روح ملی و عزت و اقتدار ملی از دست داد؛ در واقع ایشان براساس همان مبنای قرآنی معتقد بود جناح‌های سیاسی باید با هم رقابت سالم و در مسیر خیر کنند اما با همدیگر منازعه نکنند.

وی بیان کرد: سردار قاسم سلیمانی دو ویژگی عمده داشت که متأسفانه جناح‌های سیاسی کمتر از آن بهره برده‌اند؛ برنامه‌محوری و اخلاق‌مداری. سردار سلیمانی نگاه راهبردی و برنامه کلان داشت و کادر و نیروی قدرتمندی ساخت که پس از شهادتش پرچمش روی زمین نیفتاده است. از طرفی پایبند به اصول و چارچوب‌های اخلاقی بود و آنها را برای رسیدن به هدف زیر پا نمی‌گذاشت اما جناح‌های سیاسی ما به جای برنامه‌سازی برای اداره کشور و تربیت کادر، جدل و جدال می‌کنند و این باعث شده هم بی‌برنامگی و روزمرگی بر کشور غالب شود و به تبع آن بی‌اخلاقی سیاسی هم گسترش پیدا کند.

سردار سلیمانی، منجی ملت ها

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره جایگاه مقوله امنیت ملی در مکتب سلیمانی گفت: نظام سلطه اگر در غرب آسیا موفق می‌شد در جهان به موفقیت می‌رسید اما سردار سلیمانی مرزهای ایران را از عراق به مدیترانه رساند. در واقع ایشان حریم امنیت و اقتدار ملی به آنجا رساند. موقعیت و مواهب ایران در طول تاریخ به گونه ای بوده که همواره مورد طمع دشمنان بوده است و لذا ایران از نظر امنیتی، تمدنی، توسعه‌ای و حاکمیتی مهم بوده و یک تیرک این خیمه در ایران و تیرک‌های دیگر آن در کشمیر، مدیترانه، آسیای میانه و ... است و به همین دلیل است که افرادی مانند کیسینجر و مرحوم حسنین هیکل می‌گویند ایران در حال ساخت تمدنش است.

وی افزود: اما این اقتدار براثر مقاومت و از راه قلب‌ها بوده نه تجاوزگری و اشغالگری. دفاع و مقاومت تیرک اقتدار داخلی را محکم کرده و مکتب سلیمانی هم تیرک‌های اطراف در منطقه را محکم کرده است. به همین خاطر است که سردار سلیمانی حبیب و محبوب قلب‌ها و منجی شد، نه مهاجم. به عبارتی سردار سلیمانی با پرچم ولایت فقیه بود که منجی عراق، سوریه و لبنان شد و طرح خاورمیانه بزرگ آمریکایی‌ها را به هم می‌ریزد و خاورمیانه جدیدی را رقم می‌زند.

صدرا ابراز کرد: براساس همین نقش مهم بود که آمریکایی‌ها تصور می‌کردند با ترور سردار سلیمانی می‌توانند بیشتر در منطقه بمانند اما شهادت سلیمانی در عمل به روند خروج آنها از منطقه سرعت بخشید و پس از شهادت ایشان، آمریکایی‌ها ترس و اضطراب امنیتی بیشتری را متحمل شده‌اند که علاوه بر خفت و ذلت این وضعیت، هزینه‌های مالی هنگفتی نیز به آمریکایی‌ها برای تأمین امنیت نیروهای نظامی وارد کرده است.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات