۱۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۸
کد خبر: ۶۷۱۶۳۸

بیانیه آیت الله جاودان پیرامون اظهارات اخیر آقای امجد

بیانیه آیت الله جاودان پیرامون اظهارات اخیر آقای امجد
آیت الله جاودان در بیانیه‌ای به اظهارات اخیر آقای امجد واکنش نشان داد و تأکید کرد: ۱۷۰۰۰ شهید ترور را اصلا به یاد نیاوردید و اعدام اینگونه منافقان را شهادت فرض کرده‌اید؟!

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله محمد علی جاودان، استاد درس خارج حوزه علیمه قم در بیانیه ای به اظهارات اخیر آقای امجد واکنش نشان داد.

متن بیانیه بدین شرح است:

"وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا"

من از دوستان شما شنیده‌ بودم که بارها با حالت تضرع، از عاقبت بخیری و ترس از عاقبت به‌شری سخن گفته‌  بودید.

شما کتاب لب اللباب، درس های اخلاق مرحوم علامه طباطبائی، را قاعدتا به یاد می‌آورید، این عبارت از ایشان در آنجا آمده ‌است:

«حاج امامقلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسن آقا قاضی، والد مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا قاضی-رضوان الله تعالی علیهم- بود و نزد مرحوم آقا سید‌حسین قزوینی در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی می‌نمود، گوید: پس از آنکه به سن پیری و کهولت رسیدم شیطان را دیدم که هر دو ما در بالای کوهی ایستاده‌ایم، من دست خود را بر محاسن خود گذاردم و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فراگرفته اگر ممکن است از من درگذر.

شیطان گفت: این طرف را نگاه کن.

وقتی نگاه کردم درّه‌ای را بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت می‌ماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته،‌ اگر چنگال من بر تو بند گردد، جای تو تهِ این دره خواهد بود که تماشا میکنی.»

آیا همچنین خطری دامن‌گیر شما شده است؟!

از یکی از دوستان مطمئن شنیده‌ بودم، یک صبح جمعه‌ای در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه -سلام الله علیها- شما با جمع دوستانتان و در واقع شاگردان و مریدانتان، به مرحوم آقای پهلوانی-رضوان الله علیه- برخورد کردید، در حالی که دائما شعار صلوات با عددهای بزرگ می دادید و دوستان شما صلوات می فرستادند -بنده نیز این جریان را در اعتکاف رجبیه مسجد دانشگاه تهران، دیده بودم.- مرحوم آقای پهلوانی وقتی شما و این جمع و جریانات را مشاهده کردند، به شدت با شما برخورد کردند و این عمل را داستان مرید و مراد بازی دانسته بودند.

بنده می‌دانستم که شما خدمت مرحوم آقای بهجت و مرحوم آقای بهاء‌الدینی، به شکلی شاگردی می کردید یا حداقل به صورت شاگرد و مرید به آن دو بزرگوار مراجعه داشتید، و همه می‌دانند که این دو بزرگوار و علی­ الخصوص مرحوم آقای بهاءالدینی نسبت به رهبر کبیر انقلاب و رهبر کنونی، چقدر علاقه و ارادت داشتند و تأیید و تقویت می‌­کردند.

من می دانم شما پسر خودتان را مجتهد و عادل دانسته‌(درحالی که شاهدان معتبر می گویند، حتی دروس سطح را هم درست نخوانده‌ باشد!)

شما و آقازاده، ظلم و جور، ضرب و جرح و کور کردن چشمان مردم فرانسه را شاهد نبودید، ولی نه آهی و نه فریادی از شما شنیده نشد. آن دولت، دولتِ کفر است و علناً به ساحت مقدس و نورانی رسول اکرم -صلوات الله علیه و آله- اهانت کرده است، اصلا این مسئله اوقات شما را تلخ نکرده است؟!

یک ملیون الجزائری در جنگ های استقلال الجزائر، به دست فرانسویان نابود شدند، و آن دولت با نهایت قساوت به وسیلۀ لژیونرهای خارجی خود، این مسلمانان مظلوم را به خاک وخون کشید.

این دولت و دولت های اروپائی دیگر، همچون انگلیس و آلمان در چنبره‌ی صهیونیسم گرفتار و اسیرند. آیا ترجیح دادن این دولت به کشور مسلمان ایران، شرعا جایز است!؟

شما حتی کشتن نصیری، هویدا و افسرانی که دستور شلیک و قتل عام مردم تهران و سایر نقاط کشور را داده‌ بودند، همه را مظلوم خواندید و شهید!

ده سال از دولت اسلامی ایران در ولایت امر حضرت امام-رضوان الله علیه-گذشت، شخصیتی که بزرگان او را ولی از اولیای خدا می دانستند، در حالی که شما همه آنچه آن روزگار اتفاق افتاده را  ظلم و کشتارِ بی گناهان دانسته و بدتر اینکه آنها را بر عهده‌ رهبر بزرگوار کنونی دانسته‌اید!؟ آیا این یک افترای بزرگ نبود؟! آیا می­توان در روز جواب این سخنان را جواب داد؟!

۱۷۰۰۰ شهید ترور در کوچه ها و خیابانهای ایران را اصلا به یاد نیاوردید و اعدام اینگونه منافقان را -در حدود ۷۰۰ نفر- شهادت فرض کرده‌اید؟!

ناگزیر در حمله عراق به ایران هم، باید کشته ها، جانبازان و اسیرانی که بیش از یک ملیون نفر بودند را مستحق جهنم بدانید و ثمره‌ دفاع از اسلام و میهن را یک ظلم مضاعف بشمارید!

شما معتقد نیستید که ما يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ !؟

من میدانم که قضاوت هرکس بر اساس اطلاعات اوست. درست یا نادرست.

آیا امکان ندارد در منابع اطلاعاتی بیست سال اخیر عمر خودتان بازنگری کنید؟

تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ

محمد علی جاودان

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
نالان
United States
۱۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰
حکایت دفاع پسر امجد از پسر زم مثل اینه که «بُرده دل و جان من دلبر جانان من، بعد دوباره میگه دلبر جانان من بُرده دل و جان من ..
0
0