۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۶۸۰۵۷۴

درسی از خیانت کوفیان برای مرتجعین عرب

درسی از خیانت کوفیان برای مرتجعین عرب
ماجرای بی‌وفایی کوفیان، حکایت سران کشورهایی از اعراب است که اکنون با تهدید و ارعاب دشمن، تن به ذلت می‌دهند تا حدی که دست در دست آنان به کشتار مسلمانان مظلوم می‌پردازند.

به گزارش خبرگزاری رسا، شهر کوفه یکی از حادثه‌خیزترین مناطق در بین شهرهای عراق بود. این شهر که سبقه‌ای بسیار طولانی دارد، در عصر اسلامی بازسازی شد و در زمان حکومت امیرالمؤمنین (ع) مرکزیت یافت. این شهر در زمان قیام امام حسین علیه‌السلام نقشی اثرگذار در رویداد حادثۀ کربلا داشت، به این ترتیب که پس از به دَرک واصل شدن معاویه در سال 60 هجری قمری، بسیاری از مردم و بزرگان کوفه نامه‌هایی به امام حسین(ع) نوشته و ایشان را به کوفه دعوت کردند تا حکومت این شهر را در دست گیرد. با افزایش تعداد نامه‌ها، امام حسین (ع) مسلم بن عقیل را سوی آنها فرستاد و مسلم نیز از آنها بیعت گرفت. با تهدید و تطمیع عبیدالله بن زیاد به عنوان مأمور یزید، مردم از گرد مسلم بن عقیل پراکنده شدند و بدتر آنکه سپاهی به فرماندهی عمر بن سعد برای مقابله با امام حسین (ع) راهی کربلا شدند.

البته ضروری است بدانیم اکثریت یاران امام حسین (ع) مانند حبیب بن مظاهر از اهالی کوفه بودند؛ چه اینکه در میان سرزمین‌هاى اسلامى‌، عراق و کوفه بیشترین هواداران و محبان امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام را در خود جاى داده بود و پیوسته این امر بر کوفه حاکم بود. ابن‌عساکر از قول شخصى به نام معمّر نقل کرده که‌ از اهل کوفه تعجب‌ مى‌کنم‌، مثل این‌که کوفه بر محبت على بنا شده است‌. (تاریخ دمشق‌ (ترجمه امام علی ع )، تحقیق‌: محمدباقر محمود، ج 3، ص 311)

در هر صورت این شهر به دلایل مختلفی کارنامۀ مثبتی از خود بر جای نگذاشت؛ بی‌وفایی اکثریت اهل کوفه در زمان حکومت امیرالمؤمنین (ع) نسبت به آن حضرت، شهرۀ عام بود و معاویه بارها از حماقت آنها علیه تضعیف حکومت امام (ع) بهره برد. بی‌بصیرتی و عدم پایبندی کوفیان به عهدهای الهی، ریشه در چند دهه استحالۀ آنها در زمان زمامداری حاکمان اسلامی و مکر معاویه داشت و از عمدۀ کوفیان، افرادی سست‌عنصر ساخته بود به طوری که با کوچک‌ترین تهدید دشمن، به بزرگ‌ترین دشمن عترت تبدیل شدند.

ماجرای بی‌وفایی کوفیان، حکایت سران کشورهایی از اعراب است که اکنون با تهدید و ارعاب دشمن، تن به ذلت می‌دهند تا حدی که دست در دست آنان به کشتار مسلمانان مظلوم می‌پردازند؛ کارنامۀ مشترک این دسته از اعراب را خداوند در قرآن اینگونه به بادیه‌نشینان نسبت می‌دهد «الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ» یعنی اعراب در کفر و نفاق [ از دیگران ] سخت‏‌تر و به اینکه حدود آنچه را که خدا بر فرستاده‌اش نازل کرده، ندانند، سزاوارترند. و خدا داناى حکیم است. (توبه97)

در این آیه به دو ویژگی مهم و یک خصلت منحصر به فرد این عده از اعراب یاد شده که شامل: کفر، نفاق و عدم علم نسبت به حدود الهی است؛ مهم‌ترین حدودی هم که خداوند در فرآیند نزول قرآن ( ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ) بر آنها قرار داد، رعایت حرمت خاندان وحی بود که آن را به راحتی زیر پا گذاشته و نسبت به این ا مر تحدی کردند. در هر صورت اینها سه عنصری که همواره در طول تاریخ، در بین اعراب خودباخته دیده می‌شود و در هر دوره‌ای به منصۀ ظهور می‌رسد.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات