۰۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸
کد خبر: ۶۸۱۲۶۲
حجت‌الاسلام متقیان مطرح کرد؛

امتداد حکمت صدرایی، امکان یا امتناع؟

امتداد حکمت صدرایی، امکان یا امتناع؟
پژوهشگر فلسفه گفت: از بخش حکمت نظری فلسفه صدرا نمی‌توان راهی به سیاست، اقتصاد و حکومت یافت، پیوند حکمت عملی ملاصدرا با اصالت وجود چگونه ممکن است؟

به گزارش خبرگزاری رسا، کم نیستند پژوهشگران و اندیشمندانی که نه تنها خود را وامدار فلاسفه مسلمان در گذشته می‌دانند بلکه آنها را ابتدا و انتهای تفکر فلسفی می‌شناسند. اما در عین حال برخی دیگر از اندیشمندان برای تفکر فلسفی صیرورت و فرآیند تکاملی قائل هستند و معتقدند بعد از فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا و ملاصدرا و سهروردی رودخانه تفکر فلسفی همچنان جریان دارد و حتی صدرایی یا مشایی بودن نمی‌تواند دلیل کافی برای توقف در تفکر باشد.

حجت‌الاسلام محمد متقیان، پژوهشگر فلسفه درگفتگو با خبرنگار مهر درباره فلسفه اسلامی گفت: به اعتقاد بنده، می‌توان تاریخ فلسفه اسلامی را در یک سیر تکاملی مورد ملاحظه قرار داد. البته این سیر تکاملی در همه مسائل مدنظر نیست بلکه براساس طبقه‌بندی و اولویتی که در تحلیل از مسائل فلسفی صورت می‌گیرد روشن می‌شود که حرکت فلسفه اسلامی، حرکتی تکاملی بوده است.

حجت‌الاسلام متقیان درباره خدمات ملاصدرا به فلسفه اسلام گفت: اهتمام ملاصدرا به بخش الهیات، سرمایه‌ای عظیم برای تاریخ فلسفه اسلامی فراهم کرده است که پیش از آن وجود نداشت و اتفاقاً امتیاز اصلی حکمت صدرایی نسبت به حکمت سینوی و اشراقی در ناحیه الهیات است، از این جهت که این حکمت تا جایی که توانسته برای اعتقادات اسلامی، عقبه فلسفی تولید کرده و پشتیبانی فلسفی برای آن آورده است.

این پژوهشگر فلسفه افزود: به عنوان مثال، اگر توجهی عمیق به محور دستگاه فلسفی صدرا که نظریه «اصالت وجود» است داشته باشیم، روشن می‌شود که مراد از اصالت وجود در حقیقت «اصالت توحید» است. چرا که از منظر صدرا، یک وجود حقیقی بیشتر در عالم وجود ندارد و بقیه موجودات، شئون آن وجود حقیقی هستند، پس غایت و انتهای اندیشه او در اصالت وجود همان اصالت توحید است و این به معنای جریان توحید در دستگاه فلسفی او است.

وی ادامه داد: یا نظریه تشکیک خاصی که مبتنی بر صورت مسئله «وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» است، بسیار ارتقا یافته‌تر از نظریه فلاسفه پیشین است. پیش از صدرا، مبتنی بر حکمت مشایی، تصویری تباینی از عالم هستی ایجاد شده بود ولی با بیان صدرا، پیوند کثرت و وحدت با اتکاء به ظرفیت اصالت وجود، طرح گشت.

حجت‌الاسلام متقیان گفت: یا در نظریه حرکت جوهری که فلاسفه پیشین، حرکت را فقط در ناحیه اعراض قبول داشتند و حرکت در جوهر شیء را محال می‌دانستند، ملاصدرا با اقامه ادله‌ای، حرکت را به درون اشیا برد. حرکت در نهاد اشیا، زمینه بسیار مناسبی قرار گرفت برای تبیین صیرورت نفس انسانی و اگر این نظریه نباشد، نمی‌توان کیفیت تجرد و استکمال نفس انسانی را شرح داد.

این پژوهشگر فلسفه تاکید کرد: البته برخی از حرکت درونی اشیا در فلسفه ملاصدرا می‌خواستند، استفاده ماده‌گرایانه ببرند که قطعاً با نظر به فلسفه صدرا چنین استفاده‌ای ناشدنی است. زیرا حرکت در جوهر به معنای توسعه وجودی شیء است و ملاصدرا، نقطه افاضه وجود را بیرون از عالم مخلوقات تصویر کرده و با بیان اصالت وجود و سریان وجود از حق تبارک و تعالی، باب هرگونه استغناء از الخالق را بسته است، لذا حرکت جوهری با تفسیر صدرایی منتهی به خودبسندگی اشیا نمی‌شود.

وی ادامه داد: به نظریات دیگری هم می‌توان اشاره نمود که هر چند ریشه‌های آن در مکاتب پیشین بوده است، ولی به دست صدرا ابداع و ابتکار شده است و همین امر موجب می‌شود که بتوان از الهیات صدرایی به عنوان الهیات برتر یاد نمود که تکامل یافته الهیات فلسفه اسلامی است.

حجت‌الاسلام متقیان گفت: با این وجود به این نکته نیز باید توجه داشت که دستگاه فلسفه اسلامی با شاکله یونانی که به ما رسید، دو بعد حکمت نظری و حکمت عملی داشت. حکمت نظری شامل الهیات، ریاضیات و طبیعیات بود و حکمت عملی هم شامل اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن بود.

این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: این دستگاه وقتی به ملاصدرا رسید، ملاصدرا به ریاضیات نپرداخت و از طبیعیات بخش علم‌النفس و حرکت را استخراج کرد و در الهیات قرار داد و به حکمت عملی هم خیلی رقیق پرداخت. پس آنچه که ملاصدرا به آن پرداخته است و حکمت او را تقویت کرده بخش الهیات آن است. در بخش الهیات هم آنچه که او به آن اصالت داده فردیت انسان است اینجا هم انسان برای ملاصدرا اصل نیست و اصالت با واجب‌الوجود است.

ابهام در امکان امتداد حکمت صدرایی و اصالت وجود

وی با اشاره به نظر رهبر انقلاب درباره فلسفه اسلامی و تفاوت آن با فلسفه غرب گفت: یکی از دغدغه‌های مهم دوران معاصر که با بیانات مقام معظم رهبری در جلسه اساتید حکمت فراگیر شد، گفتمان «امتداد حکمت» است. ایشان در جلسات متعددی که با اساتید فلسفه اسلامی، علی‌الخصوص مجمع عالی حکمت داشته‌اند، عنوان کرده‌اند که غرب، فلسفه خودش را تا عرصه‌های سیاسی و عینی جریان داده و فلسفه حکومت و اقتصاد و سیاست را توضیح داده است، اما فلسفه اسلامی علی‌رغم قوت استدلالی که دارد، در سطح نظری و ذهنی باقی مانده است و باید امتداد پیدا کند.

حجت‌الاسلام متقیان درباره محدودیت‌های فلسفه اسلامی افزود: اما در آخرین جلسه دیداری که با مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی در سال ۱۳۹۸ داشتند، نکته مهمی را متذکر می‌شوند و می‌فرمایند که الان میدان‌دار حل مسائل کلان کشور، فقه است، چرا که ظرفیت فلسفه اسلامی برای ورود در ساحات حکومتی و اجتماعی، بالفعل نشده و محصولی درخور برای عرضه طرح نشده است.

وی تصریح کرد: از سوی دیگر، وقتی که به مراکز و مجامع فلسفه اسلامی در قم سر بزنیم، با تلاش‌های مختلفی تحت عنوان «فلسفه مضاف» روبرو می‌شویم که خواهان امتداد فلسفه اسلامی تا ساحات اجتماعی و سیاسی است، پس چرا رهبر معظم انقلاب، فلسفه اسلامی را ناکام در برآوردن چنین مطالبه‌ای می‌دانند؟ با توجه به محتوای جلساتی که ایشان با اساتید فلسفه اسلامی دارند، روشن است که ایشان از تحرکات علمی مذکور هم خبر دارند، پس نمی‌توان این بیان ایشان را به عدم اطلاع نسبت داد.

این پژوهشگر فلسفه با اشاره به آرا انتقادی آیت‌الله جوادی آملی درباره فلسفه ملاصدرا گفت: به نظر می‌رسد، حل این مشکل با نظر به دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی که حکیم بزرگ صدرایی دوران ما هستند، امکان‌پذیر باشد. ایشان در مقاله‌ای که در اصل سخنرانی ایشان پیرامون «سیاست متعالیه» است، تصریح دارند که از بخش حکمت نظری فلسفه صدرا یعنی اصالت وجود، حرکت جوهری و قانون علیت، نمی‌توان راهی به سیاست یافت. و این توجه بسیار به جا است، هرچند ایشان استخراج سیاست متعالیه را از بخش حکمت عملی میسر می‌دانند و حکمت نظری را نیز پشتیبان حکمت عملی.

وی افزود: به نظر می‌رسد در عین حال که مفهوم وجود، برخوردار از ظرفیتی فلسفی برای تبیین وحدت در عالم هستی است، اما با موانعی درونی برای امتداد مواجه است. این مفهوم بذاته نمی‌تواند کشش‌مندی داشته و زایش‌گر مفاهیم دیگری باشد که آنها بتوانند بنیان فلسفه سیاست، فلسفه تربیت، فلسفه اقتصاد قرار بگیرند. یعنی هرکدام از این فلسفه‌های مضاف، مفاهیم مرکزی مانند قدرت، تدبیر، تربیت دارند که ابهامی جدی در امکان فرآوری این مفاهیم از حقیقت مفهوم وجود است.

حجت‌الاسلام متقیان تاکید کرد: البته این راه مسدود نیست و می‌توان از طرقی غیر از حقیقت وجود، مفاهیم مذکور را شرح فلسفی داد و بنیان‌های فلسفه مضاف را بنا نمود، لیکن در این صورت دیگر نمی‌توان آن را امتداد حکمت صدرایی نامید.

این پژوهشگر فلسفه افزود: برخی دیگر از اساتید مانند استاد خسروپناه نیز به همین نکته متوجه شده‌اند و برای بنا گذاشتن علوم انسانی بر مبنای فلسفه اسلامی، پیشنهاد بازنگری داده و از «وجود انضمامی انسان» سخن گفته‌اند. در درون چنین پیشنهادی، این نکته قرار دارد که، مفهوم وجود بنفسه، ظرفیت امتداد در موضوعات حاکمیتی و اجتماعی را ندارد. زیرا این موضوعات، در روابط میان انسان‌ها وارد می‌شود، و وجود نمی‌تواند گزارشگری کامل از رابطه انسانی داشته باشد. تمام ظرفیت وجود، اشاره به هستی است و هستی، بیش از اشاره به موجودیت موجودات ندارد، در حالی‌که در روابط انسانی، اراده‌ها، امیال، اعتقادات و عواطف انسانی برجسته است.

وی درباره حکمت عملی ملاصدرا گفت: آنچه که تا اینجا گفته شد درباره حکمت نظری متعالیه بود که به نظر می‌رسد نیاز به توجه جدی و بازنگری اساسی دارد. اما بخش حکمت عملی متعالیه، می‌تواند حامل اندیشه‌ها و آرا نوینی برای تبیین سیاست و اجتماع باشد، اما نکته مهم در این مقام، ربط میان حکمت نظری مبتنی بر اصالت وجود با حکمت عملی است که درباره شریعت و نبوت سخن می‌گوید.

حجت‌الاسلام متقیان درباره مسئله پیوند حکمت عملی ملاصدرا با حکمت نظری او تاکید کرد: اساس و بنیان شریعت و نبوت، بر اختیارات و اراده‌های انسانی تکیه دارد، یعنی شریعت برای تنظیم اختیارات انسان‌ها و امتحان و آزمایش آنها نازل می‌شود و نبی نیز با تخاطبی که با انسان‌ها دارد، اختیار و عقل آنها را مخاطب خویش قرار می‌دهد. حال چگونه می‌توان میان این دو مفهوم با اصالت وجود پیوند برقرار نمود، خود مجال پرسش دارد.

این پژوهشگر فلسفه ادامه داد: زیرا اصالت وجود، بیش از اشاره به اصالت هستی در موجودات، گویای سخن دیگری نیست. اصالت وجود، نمی‌تواند اختیار و اراده را شرح دهد. اصالت وجود یعنی هستی اشیا اصیل است و آنچه که در متن واقع، تحقق دارد، هستی اشیا است نه ماهیت آنها.

وی افزود: هستی شیء، گویای بعد وجودی و تحققی شیء است، از کنش‌گری و فاعلیت انسان سخنی نمی‌گوید و اساساً ظرفیت سخن را ندارد. فقط می‌تواند بگوید انسان هست، و اگر بخواهد بگوید انسان صاحب اراده است و مرید و فاعل است، باید مفهوم دیگری به میان بیاید. فاصله میان فاعلیت با وجود، بسیار آشکار است و کسانی که به پیوند این دو با هم اصرار دارند، در تبیین‌های خود از بیرون از ظرفیت مفهومی وجود استفاده می‌کنند و تمرکز بر نفس وجود و دقت در حقیقت آن را ندارند.

حجت‌الاسلام متقیان در پایان گفت: علی‌رغم طرح این پرسش‌ها و ابهامات، این نکته مجال تذکر دارد که حکمت صدرایی در نقطه‌ای که ایستاده است، سرمایه استدلالی مهمی را برای فرهنگ اعتقادی ما فراهم نموده است. این سرمایه می‌تواند در یک سیر تحولی، زمینه شکل‌گیری آرا نوینی باشد. آرایی که بتوانند امتداد حکمت در ساحات اجتماعی و سیاسی را شرح و بسط دهند. اصالت وجود، درست و دقیق و غیرقابل خدشه است اما همین اصالت وجود که از متن فلاسفه آزاداندیش و مقید به برهان، متولد گردیده است، در بستر همین آزاد اندیشی می‌تواند بستر خوانش‌های نوینی باشد. خوانش‌هایی که توان حل مسائل روز و تبیین موضوعات مهم دنیای معاصر را داشته باشد.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات