۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۷
کد خبر: ۶۸۸۵۳۳
شجاع مثل طالقانی؛

سیدمحمود؛ از پدر طالقانی تا ابوذر زمان

سیدمحمود؛ از پدر طالقانی تا ابوذر زمان
مرحوم طالقانی یکی از مبارزین روشنفکری است که در طول دوران مبارزه خود، همانند پدر در کنار مبارزان ایستاد، به‌موی دماغ منافقین تبدیل شد و ابوذروار در برابر کژروی‌ها ایستاد.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ابوذر انقلاب که مارکسیست‌ها او را با تظاهر به پدر طالقانی می‌شناختند، یکی از نقاط و نکات برجسته در انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود. مرحوم آیت الله سیدمحمود طالقانی که در ۱۳ اسفندماه ۱۲۸۹ دیده به‌جهان گشود و عمری را در مبارزه با رژیم طاغوت و شاهنشاهی سپری کرد، تنها توانست کمتر از یکسال پیروزی انقلاب اسلامی را ببیند که چندی بعد به‌سوی دیدار حق شتافت.
 
امام خمینی (ره) به ایشان لقب ابوذر انقلاب را داده بود؛ چرا که به‌صراحت در مقابل رژیم شاه ایستاد و از هیچ چیز نترسید، تبعید‌ها را به جان خرید و حتی وقتی اشکال مبارزه گروه‌های هم‌جهت را می‌دید به‌آن‌ها تذکر می‌داد و به اسلامی‌گری نصیحت‌شان می‌کرد. حضور طالقانی در نهضت ملی کردن صنعت نفت، همکاری در تأسیس نهضت آزادی ایران و سپس فرزند ناخلف و نامشروع آن نهضت؛ یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، برعهده گرفتن ریاست شورای انقلاب اسلامی پس از شهید مطهری، امامت جمعه تهران و نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی از جمله عناوین مهمی است که در زندگی مرحوم طالقانی مشاهده می‌شود.

سیدمحمود طالقانی پیش از انقلاب اسلامی، از جمله روحانیونی بود که با دکتر مصدق و دکتر علی شریعتی همکاری می‌کرد. حتی ایشان برخلاف عموم جامعه روحانیت در آن زمان، به دفاع و حمایت از آرا و تفکر مصدق و مرحوم شریعتی پرداخت. آیت الله طالقانی، از اعضای جبهه ملی ایران بود که تا سال ۱۳۴۰ همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی اقدام به تأسیس نهضت آزادی ایران که یکی از احزاب لیبرالیستی آن زمان به‌شمار می‌رود، کرد. البته همراهی و همکاری مرحوم طالقانی با نهضت آزادی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و پس از آن، نهضت آزادی خود را از طالقانی جدا کرد. نهضت آزادی ایران و بازرگان در ابتدای انقلاب اسلامی، با میدان دادن به گروه‌های تجزیه‌طلب و به‌ویژه تجزیه‌طلبان کردستان، تلاش داشت کشور را وارد بحران‌های بیشتری سازد و مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کند.

محمد حنیف نژاد و سعید محسن، از جمله بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بودند که با تأثیر پذیرفتن از مشی و مشرب فکری مرحوم طالقانی، رویکردی اسلامی را در این سازمان دنبال می‌کردند؛ اما با شناسایی و دستگیری گسترده بیشتر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، صدور حکم اعدام حنیف نژاد و محسن و به‌قدرت رسیدن مشکوک مسعود رجوی در این سازمان، مشی و مشرب فکری سازمان به مارکسیست تغییر یافت. نوشته‌اند که هنگامی که خبر اعدام حنیف نژاد و سعید محسن به مرحوم طالقانی رسید، ایشان ابراز تأسف و ناراحتی کرد.

تغییر و مارکسیستی شدن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) انتقادات مرحوم طالقانی را به‌دنبال داشت؛ اما سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حرف‌های مرحوم طالقانی را نمی‌پذیرفتند و حتی ایشان را به ترور تهدید کردند. مسعود رجوی بار‌ها درخواست ملاقات با مرحوم طالقانی می‌داد، اما یک بار که مسعود رجوی برای درخواست پادرمیانی به نزد مرحوم طالقانی رفته بود، با برخود تند آن مرحوم مواجه و ایشان رجوی را از منزل خود بیرون انداخت.

سازمان مجاهدین خلق و به‌طور عمده مارکسیست‌ها تلاش می‌کردند تا با عنوان مرحوم طالقانی، به جذب قشر جوان و توسعه بدنه اجتماعی خود بپردازند. البته مرحوم طالقانی نیز چندان دست روی دست نگذاشته بود و به روشنگری مردم پیرامون اقدامات سازمان مجاهدین خلق و مارکسیست‌ها می‌پرداخت. یکی از مهم‌ترین اقدامات مرحوم طالقانی در مبارزه با تفکر مارکسیست‌ها، صدور فتوای نجاست آن‌ها بود. مرحوم طالقانی به‌همراه روحانیون مبارز اقدام به نشر این فتوا در میان مردم کرد و با استدلال اینکه کفار نجس هستند و مارکسیست‌ها نیز در زمرۀ کفار هستند، به‌صدور فتوای نجاست آن‌ها در میان مردم پرداخت.

مرحوم طالقانی به‌قدری در مبارزه با تفکر حاکم بر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و اقدامات این سازمان پافشاری می‌کرد که مسعود رجوی در یکی از محافل خود، اعتراف کرده بود که مرحوم طالقانی به معضلی برای آن‌ها تبدیل شده است. مارکسیست‌ها و به‌طور دقیق‌تر دستگاه ساواک تلاش می‌کرد تا با ایجاد تقابل طالقانی-خمینی با شعار‌هایی از قبیل امام خمینی، رئیس جمهور طالقانی، به ایجاد دوقطبی در انقلاب اسلامی دست بزنند.

با آزادی مرحوم طالقانی از زندان و رقم خوردن تقابل طالقانی-خمینی، ایشان به‌صورت هوشمندانه بیانیه‌ای در حمایت و پشتیبانی از رهبری امام خمینی (ره) صادر کردند. طالقانی بی‌شک ابوذر زمان لقب گرفت؛ چرا که روزگاری که رعب و وحشت از گروه‌های چریکی مارکسیست بر سرتاسر کشور طنین افکنده بود، شجاعانه به نقد مارکسیسم پرداخت و هم پیاله شدن با آن‌ها را در حد هم پیاله شدن با کفار دانست و همیشه خود را از بیرق ولایت فقیه خارج نساخت. او بی‌شک الگویی واقعی برای عدالت‌خواهان است.
 
محمدحسین کتابی
ارسال نظرات