۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۷
کد خبر: ۷۰۹۳۹۴

حیات زیر سلطه بیگانگان‏ ارزش ندارد

حیات زیر سلطه بیگانگان‏ ارزش ندارد
در سیره امام خمینی (ره) زیر بار سلطه دشمنان رفتن، به معنای عبور از خط قرمز‌ها و نادیده گرفتن اصول و مبانی مسلّم اسلام است و عدم رعایت این اصل با اصل عزت و استقلال مسلمانان منافات دارد و به اجرای قانون کاپیتولاسیون که عملاً برآیند آن، سلطه قضایی و سیاسی اجانب بر مسلمانان بود، اعتراض داشته است.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، مفهوم سلطه در قرآن کریم با واژه های گوناگون و عبارات مختلفی چون بغی، ظلم، حرص، تعدّی، کبر، علوّ آمده است و نفی سلطه گری و مذمّت سلطه پذیری و احکام آنها، مضمون آیات زیادی از قرآن کریم و آموزه های اسلام است و راه حل بسیاری از مشکلات زیست عزتمندانه نوع بشر است و در بین مسلمانان و کشورهاى اسلامى نیز سلطه قدرت‏‌هاى غیرمسلمان بر آنها یکی از معضلات و مشکلات آنان را تشکیل می دهد.

دین مبین اسلام، چاره این مشکل را اجراى قاعده نفى سبیل مى‏‌داند و سیره ائمه معصومان(ع) در مواردی چون عدم پذیرش حکمیت توسط امیرالمؤمنین(ع) و یا عدم پذیرش امیری و استانداری معاویه بر شام بیانگر اجرای این قاعده است و لازمه این کار، زیر بار سلطه دشمن نرفتن و از بین نبردن عزت و استقلال مسلمانان خواهد بود.

در سیره معصومان(ع) زیر بار سلطه دشمنان رفتن، به معنای عبور از خط قرمزها و نادیده گرفتن اصول و مبانی مسلّم اسلام است و عدم رعایت این اصل با اصل عزت و استقلال مسلمانان منافات دارد.

قبل از امام خمینی(ره) در روابط فردی مسلمین با کفار، عمدتاً به قاعده نفی سبیل و ادله آن استناد می‌شد و یا حداکثر در روابط اجتماعی، اشاراتی وجود داشته است؛ اما امام راحل گستره قاعده نفی سبیل و ادله آن را علاوه بر روابط فردی مسلمین با کفار، شامل روابط اجتماعی و سیاسی نیز دانست.

حیات زیر سلطه غیر‏ ارزش ندارد

امام خمینی(ره) با نگاه اجتماعی و سیاسی که به این اصل اسلامی و قاعده مسلم دینی دارد، توجه به مفاد این اصل، یکی از اصلی ترین دغدغه های امام راحل در مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را تشکیل می دهد؛ به گونه ای که می توان ادعا کرد این قاعده و توجه به مفاد آن، فقه بنیانگذار انقلاب اسلامی را دارای گفتمانی متفاوت از دیگر فقها، در ساحت کشف شریعت در آیینه نصوص و ادله، کرده است.

در راستای همین نگاه و اندیشه اسلامی است که امام خمینی(ره) آن دسته از مسئولان مسلمان را که به نفع کفّار کار و تلاش می‌کنند و سبب تسهیل و تسلّط کفار بر مسلمانان می شوند را خائن دانسته است[1] و به  مستند قرآنی نفی سلطه و استعمار اشاره کرده می فرماید: «قرآن مى‏گوید هرگز خداى تبارک و تعالى سلطه‏اى براى غیر مُسْلم بر مُسْلم قرار نداده است. هرگز نباید یک همچو چیزى واقع بشود؛ یک تسلطى، یک راهى، حتى یک راه نباید پیدا بکند. لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلًا؛ اصلًا راه نباید داشته باشند مشرکین؛ و این قدرت هاى فاسده راه نباید داشته باشند بر مسلمین.[2]

همچنین ایشان در ماجرای کاپیتولاسیون و در اعتراض به قضیه واگذاری قضاوت کنسولی به اتباع آمریکا در ایران با استناد به آیه لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلًا به اجرای قانون کاپیتولاسیون که عملاً برآیند آن سلطه قضایی و سیاسی اجانب بر مسلمانان بود اعتراض می‌کند.[3]

حیات زیر سلطه غیر‏ ارزش ندارد

در سیره امام راحل تأکیدات ایشان بر لزوم روابط حسنه با دیگر کشورها امری مسلم بوده و برای همگان مشخص و مبیّن است که امام خمینی (ره) مخالف ارتباط با دیگر کشورها نبودند؛ اما شرط اساسی امام راحل برای ارتباط با دیگر کشورها این بود که این ارتباط، نباید  سبب سلطه دیگران بر مسلمانان شود؛ چنانکه می فرماید: «منتها نباید تحت سلطه خارجی باشیم، نباید آنها دخالت در امور ما بکنند و نباید به ما خط بدهند».[4]

در مسائل اقتصادی نیز امام راحل در راستای عمل به همین اصل و اندیشه اسلامی و معتقد است که: «اگر در روابط بازرگانى دول یا تجّار با بعضى از دول یا تجار بیگانه ترس بر بازار مسلمین و زندگى اقتصادى آنها باشد‌ واجب است آن را ترک کنند و چنین تجارتى حرام مى‌باشد. و در صورت چنین ترسى، بر رؤساى مذهب (واجب) است که کالاهاى آنان و تجارت با آنها را طبق مقتضیات زمان تحریم نمایند و بر امت اسلامى متابعت آنان (واجب) است، چنانکه بر همۀ آنها واجب است که در قطع این روابط جدیّت کنند.[5]

امام خمینی(ره) در بُعد فرهنگی، سلطه فرهنگی اجانب را مهم‌ترین دلیل سلطه، در دیگر ساحات می‌داند و معتقد است که وظیفه مسلمانان نفی سلطه فرهنگی اجانب است؛ چرا که اگر فرهنگ جامعه وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، به ناچار دیگر ابعاد آن جامعه نیز به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند.

قبل از امام خمینی(ره) وجوب رفع سلطه اجانب عمدتاً از مفاد قاعده عدم مشروعیت و بطلان روابط سلطه‌آمیز مسلمین با کفار فهمیده می‌شد، نه وجوب رفع آن روابط که در برخی مثالها در بعضی از ابواب فقه نیز، تنها وجوب رفع سلطه غیر مسلمانان را می‌توان دید؛ مانند لزوم آزادی زوجه مسلمان از قید نکاح زوج کافر و لزوم منع کفار از مرتفع‌ساختن دیوار خانه‌هاشان، نسبت به دیوار خانه مسلمانان؛ اما امام خمینی(ره) خروج از سلطه کفار را نیز واجب دانست و درباره برداشت خود از آیه نفی سبیل نوشت: «منظور، جلب توجه نظر مسلمین است تا با هر وسیله ممکن، از سلطه‌ کفار خارج شوند».[6]

حیات زیر سلطه غیر‏ ارزش ندارد

همچنین ایشان هنگام بیان معنای انشایی برای یک حدیث نبوی که از مدارک قاعده نفی سبیل است چنین می‌نویسند: «واجب است اسلام از سایر ادیان، برتر باشد و نباید غیر اسلام بر آن برتری یابد؛ برتری غیر اسلام بر اسلام حرام است».[7] و در مورد مخالفت قرآن با سلطه بیگانگان می‌فرماید: «قرآن می‌گوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه‌‌ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است؛ هرگز نباید یک همچو چیزی واقع بشود؛ یک تسلطی، یک راهی، حتی یک راه نباید پیدا بکند.»

امام خمینی(ره) بر اساس قاعده نفی سبیل بود که به مبارزه علیه رژیم شاه اقدام کرد و در طول مبارزات، یکی از دلایل مبارزه را رفع انواع سلطه بیگانگان بیان می‌کرد و از مجموع هیأت حاکمه پهلوی، اعم از شاه، درباریان و نخست‌وزیران، به ‌عنوان «ایادی بیگانگان» نام می‌برد؛ چراکه از منظر امام راحل(ره) سلطنت پهلوی از اساس وابسته به بیگانه بود.[8] از این‌رو از نگاه امام، تداوم سلطنت پهلوی، تداوم سلطه بیگانگان شمرده می شد و به سبب همین نگاه بود که ایشان فرار شاه از ایران را طلیعه خلع سلطه اجانب دانست و هدف اولیه مبارزات را استقلال کشور، قطع ایادی اجانب و سلطه خارجی و بیرون‌راندن استعمارگران از ایران بیان می‌کرد.[9]

 

 

[1] . صحیفه امام (دوره 22 جلدی)، تهران: مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ اول. ج 3، ص 486.

[2] .  صحیفه امام (دوره 22 جلدی)، تهران: مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ اول. ج 4، ص317.

[3] . صحیفه امام خمینی(ره)، ج 1، ص 409 .

[4] . المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ص 16.

[5] . صحیفه امام (دوره 22 جلدی)، تهران، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ج1، ص553.

[6] . البیع، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ1، ص725.

[7] . همان، ص 727.

[8] . امام خمینی(ره)، صحیفه‌ امام، جلد 8، ص 100.

[9] . همان.

ارسال نظرات