۰۹ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۸
کد خبر: ۷۱۳۶۸۶
بخش هشتم؛

سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی

سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی
هنگامی كه شخص وارد مسجد پیغمبر(ص) می ‎شود باید توجه داشته باشد كه در یكی از بهترین و شریف ‎ترین مظاهر بهشت و قرب الهی در این جهان وارد شده است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت فرارسیدن ایام حج و حضور زائران ایرانی خانه خدا بعد از دو سال تعطیلی به دلیل شیوع کرونا تقدیم مخاطبان می شود.

هشتمین بخش از این سفرنامه بدین شرح است:

كیفیت تشرف به مسجد النبی(ص) و زیارت حجره شریفه

مسجد النبی(ص) كه حجره شریفه و «قبة‎الخضراء» و بیت حضرت زهرا(س) در آن واقع است درهای متعدد دارد كه بعضی از آنها مختص به زن ‌ها و بعضی مختص به مردها است و گاه هم زن و مرد از یك در وارد می ‎شوند و همانطور كه اشاره شد در نامگذاری درها نظرات سیاسی و مذهبی را كاملا رعایت كرده ‌اند چنانكه در نامگذاری خیابان‌ ها نیز همین نظرات را ملاحظه نموده‌اند و بیشتر نامگذاری‌ها یا بی ‌معنی و بی‌ مفهوم و غیر مهم است و یا به نام اشخاص و افرادی است كه موضعشان موضع عداوت و مخالفت با اهل بیت(ع) بوده و یا حداقل سلطه و استكبار رژیم وهابی غاصب را نشان می ‎دهد.

باری بر حسب دستوری كه از كفعمی قدس‌سره نقل شده است قصد باب امین وحی جبرئیل را نمودیم در اینجا اذن دخول خوانده شد.

موضع خواننده اذن دخول كه درخواست اجازه شرفیابی می ‎نماید موضع بسیار حساسی است كه اگر اینجا توانست بار یابد و اجازه تشرف حاصل كند در انجام برنامه‌ های بعد همان بزرگواری كه اجازه فرموده است، شخص را یاری می ‎نماید و مورد عنایت قرار می‎ دهد.

باید كسی كه قصد تشرف دارد سعی كند كه بی ‌اذن وارد نشود چنانكه در قرآن مجید می‎فرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِی اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَكُمْ 

و اگر چه اذن عام داده شده است و استحباب مؤكد زیارت مفهومش اذن بلكه دعوت است، اما اذنی كه در هنگام اذن دخول می ‎خوانیم معنای دیگر است كه حصولش از قلب و از حالی كه شخص پیدا می‎كند معلوم می‎شود و خود شخص می‎ فهمد كه در چه درجه او را اذن داده و پذیرفته ‌اند.

توجه به استیذان و اینكه شخصی مانند این حقیر رو سیاه چگونه اهلیت و شایستگی قبول و بار یافتن خواهم یافت و ملاحظه عدم قابلیت درك این سعادت و فقری كه به لطف و عنایت حضرت رسول(ص) كه رحمت برای عالمیان است داریم مقدمه حصول اذن است و به هر صورت بین خوف و رجاء و بیم و امید، پس از بوسیدن عتبه باب اگر ممكن شود (كه غالباً با ممانعت مأمورین متعصب و خشن ممكن نمی ‎شود) مشرف به ورود به مسجد پیغمبر(ص) می‎شویم و سپاس و حمد خدای را بجا می‎ آوریم كه به چنین افتخاری بزرگ هر كس را بخواهد سرافراز می ‎نماید.

هنگامی كه شخص وارد مسجد می ‎شود باید توجه داشته باشد كه در یكی از بهترین و شریف ‎ترین مظاهر بهشت و قرب الهی در این جهان وارد شده است مكان مقدسی كه محل آمد و شد جبرئیل امین و نزول وحی بوده و هم اكنون خدا دانا است كه در هر روز و هر ساعت چه تعداد بیشماری... از ملائكه به زیارت آن می ‎آیند.

از آن روزگاری یاد می نمائید كه پیغمبر(ص) در اینجا آمد و شد و مجلس دیدار عام داشت و حسنینش را در آغوش مهر و محبت خود می ‎گرفت و بر زانوی لطف و عطوفت خویش می‎ن شاند و بر دوش مبارك سوار می‎كرد و حضرت زهرا(س) به دیدار او می‎ رفت و پیغمبر(ص) از جای خود به احترام زهرا(س) بر می‎ خاست و دست او را می‎ بوسید و می‎ فرمود بوی بهشت از او استشمام می‎ نمایم از هر سفر كه مراجعت می‎ فرمود نخستین كسی را كه به دیدارش می‎رفت فاطمه(س) بود و به هر سفر كه می‎ رفت آخرین كسی را كه با او وداع می ‎كرد زهرای عزیزش بود. فضایل و مناقب او و علی(ع) را برای مردم می‎فرمود تا حدی كه مردم ظرفیت شناسائی و معرفت آنها را داشتند ایشان را معرفی می‎ نمود.

تشرف به مسجد

پس از ورود به مسجد و پس از گفتن یك صد تكبیر كه در اینجا مفهوم و معنای بیشتری دارد و مفهومش تنها خدا بزرگتر است یا بزرگتر از هر چیز است یا بزرگتر از اینكه وصف شود، نیست در اینجا انسان خواه و ناخواه تحت تأثیر بزرگی و عظمت بزرگترین بندگان خدا قرار می‎ گیرد. با دیدن مناظر مختلف چنان شعور به عظمت محمد(ص) پیدا می ‎كند، كه در برابر آن شخصیتی كه این اوضاع را به وجود آورد و تاریخ را عوض كرد و چهارده قرن است بر قلوب میلیاردها بشر حكومت می ‎كند و همه را شیفته و دلباخته خود ساخته است خواه و ناخواه خاضع و خاشع می ‎شود اینجا باید خدا را به بزرگی و بزرگتر بودن یاد كرد و گفتن تكبیر در اینجا با گفتن آن در مواقع و اوقات عادی بیشتر بلاغت دارد.

مفهومش این است كه آن خدا است كه محمد(ص) را این همه عظمت بخشیده و او را از جانب خود مؤید فرموده تا مظهر این عظمت‌ها شود خدا است كه دست قدرتش از آستین برگزیده‎‌ ترین و شایسته‌‎ ترین بنده خود یعنی محمد(ص) كه به ظاهر یتیمی بود بی ‌‎كس و بی ‌‎یار و یاور و بی‎‌عده و نفرات و لشگر بیرون می‎ آید تا اسلام را كه معجزه بزرگ در تاریخ بشریت است به جهانیان عرضه بدارد.

خداست كه منت بر مؤمنین گذارد و آنها را به چنین پیغمبری سرافراز كرد این محمد صاحب خلق عظیم فقط با نیروی الهی و امداد غیبی این موفقیت ‌های بزرگ را كه نصیب احدی از بشر نشده است كسب كرد و این محمد(ص) با این همه عظمت و بزرگی ‌ها اولین و ممتازترین افتخارش این است كه بنده خاص و خالص خدا است. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ

افتخارش این است كه خدا او را بنده خود خواند و سر خط بندگی او را امضا كرده است.

سُبْحانَ الّذی اَسْری بِعَبْدِهِ

هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیات بَیِّنات

همه جا عظمت خدا نمایان است و همه جا باید تكبیر گفت امام هنگام استشعار به عظمت و تذكر شكوه آفرینش، گفتن (الله اكبر) حاكی از معرفت خاص و درك خاص است.

آن كیهان شناسی كه غرق در مطالعه اجرام سماوی و منظومه‌ها و كهكشان‌ها می‎گردد و (الله اكبر) می ‎گوید با این جمله بینش‌ها و دریافت‌های بزرگ خود را كه جز به اراده ذات الهی نمی‎توان مستند كرد بیان می ‎كند.

آن كه در حال سیر در بیابان‌ها و دیدن كوه‌ها و سفر دریا‌ها و اقیانوس‌ ها و دیدن جنبندگان و حیوانات كوچك و بزرگ و عجائب عالم خلقت و شگفتی‌ های وجود خود انسان و اسراری كه در آفرینش یك ذره و آیات دیگر الهی الله ‎اكبر می گوید با دیگر الله اكبر گویان از زمین تا آسمان فرق دارد.

همه باید الله اكبر بگویند و همه باید با عمل تحقق معنای الله اكبر را در وجود خود نشان دهند اما مفهوم الله اكبر خدا جویان و خداشناسان با مفهوم الله اكبر بنده نادان و بی ‌بصیرتی مثل من فقط در مفهوم لفظی مطابقت دارد.

بنابراین این تعلیم كه صد مرتبه در هنگام تشرف به مسجد پیغمبر(ص) و زیارت روضه آن حضرت و سایر مشاهد، الله اكبر بگویند تعلیمی است كه موحد را به توحید بیش از پیش متوجه می‎كند تا هر چه را می‎بیند جلوه عظمت او و دلیل یكتائی و توانائی او ببیند و عظمت محمد(ص) و علی(ع) و سایر ائمه را عظمت الهی بداند.

آری رسول خدا و خواجه دو سرا و عقل كل و هادی سبل، اعظم تمام مخلوقات است، اما در برابر هیچ خلقی خود را از آن حضرت ضعیف ‎تر و نیازمندتر به خدا احساس نمی ‎نماید، و همین بزرگترین یا یكی از بزرگترین فضایل و صفات برجسته آن حضرت است.

باری پس از نماز تحیت مسجد هر كس به هر نحوی كه شایق و راغب است به زیارت و دعا مشغول می ‎شود یا دعاهای وارده و زیارت‌های مأثوره را كه اكثراً به آنها مداومت می‎ نمایند می‎ خواند و یا با زیارت ‌هایی كه به زبان عربی یا هر كس به زبان محلی خود انشا می ‎كند، و همچنین هر نوع می‎ خواهد دعا می‎ كند و نماز به جا می‎آورد و به حجره رسول خدا (ص) برای تقبیل و تبرك هجوم می ‎آورند، و اظهار شوق و حب و علاقه می ‎كنند، و همچنین در مبادرت به دعا و زیارت نزد منبر و ستون‌های مسجد مثل ستون ابولبابه و زیارت حضرت زهرا(س) بین قبر و منبر كه پیغمبر(ص) فرمود: ما بَیْنَ قَبْری وَ مِنْبَری رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ

و زیارت حضرت رسول(ص) در بالای سر و نیز زیارت حضرت زهرا(س) در برابر حجره آن حضرت كه یكی از اماكن شریفه ‎ای است كه محتمل است قبر آن مظلومه در آنجا باشد.

خلاصه به همه این نقاط جمعیت ‎های بشری مانند سیل هجوم می ‎آورند و در آنجا مراسم دعا و زیارت و نماز بر یكدیگر سبقت می ‎گیرند و با اینكه برخوردها و تزاحم زیاد است كسی بر كسی خشم نمی ‎گیرد و تا می ‎توانند مواظبت می ‎نمایند به كسی تنه نزنند و در كمال تواضع و مهر و ملاطفت رفتار می‎ نمایند.

سیاه و سفید، ایرانی و اندونزی و هندی و پاكستانی و سودانی و بنگلادشی، و سنگالی و سریلانكایی، و تركیه ‎ای و مغربی و تونسی و الجزایری و بحرینی و كویتی و لیبیائی و مصری و اریتره ‎‌ای و لبنانی و افغانی و عراقی و حبشی و سومالیائی و اردنی و عمانی و مالزیائی و تایلندی و بالأخره اروپایی و آسیایی و آفریقایی و آمریكایی و استرالیایی همه با هم در این مسجد متحد و مجتمع شده‎‌اند و احدی فرقی بین خود و دیگران نمی‎بیند، و به هیچ یك از این نسبت‌ها خود را به خدا مقرب‎ تر از دیگران نمی‎ شمارد و روحانیت و صفای خاصی بر این اجتماع حكومت دارد كه هرگز نمی‎توان در اجتماعات دیگر نظیر آن را یافت.

حركات و سكنات و مناجات و زیارت‌ها و برنامه ‌‎هایی كه انجام می‎ دهند اخلاص باطنی آنها و شدت محبت و علاقه آنها را به مقام رسالت آشكار می‎ سازد.

هر كس به زبان خود و در خور فهم خودش با دعا و انجام آداب، سیرها و پروازهای معنوی دارد و با پیغمبر اكرم(ص) در گفتگو می‎باشد بعضی به شدت گریه می‎ كنند.

بعضی نماز می‎ خوانند. جمعی ذكر و اوراد می ‎گویند. گروهی صلوات می‎ فرستند.

عده‌ای آیه  اِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَةُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِّی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً  را قرائت می ‎نمایند.

جمعی مصاحف را گشوده و قرآن تلاوت می‎ كنند. بعضی دعا می ‎خوانند.

در عین حال همه مواظبت دارند كه به احترام حرم صدایشان را بلند نكنند و فریادهایی كه بعضی جهال و نادانان در سایر حرم‌ها می‎دهند و مردم را از دعا و توجه و حضور قلب باز می‎دارند كمتر شنیده می ‎شود یا اصلا شنیده نمی‎ شود ضمنا گروهی هم در این اجتماع روحانی و ایزدی كه بین این همه متفرقات جمع كرده و آنها را متحد نموده و در حالات آموزنده آنها غرق تأمل و تفكر می ‎شوند بعضی هم به تماشای ظاهر این اجتماع و بنای مسجد و بررسی خصوصیات آن مشغولند و آیات و روایاتی را كه بر در و دیوار نوشته شده می‎خوانند.

اینجا همه مسلمانند و اختلافات سیاسی و حتی مذهبی مطرح نیست، و اگر كسی مانند وهابی كه عمداً این اختلافات را جلو می‎آورند و می‎خواهند دیگران را با جبر و اكراه به مذهب خود سوق دهند نسبت به مذاهب دیگر تعصب نشان ندهد و از عمل هر فرقه و اهل هر مذهب به مذهب خود عكس العمل نشان ندهند وحدت كل مسلمین در اصول و مسایل مشترك چنان تجلی دارد كه عكس العمل اختلافات دیگر را تحت الشعاع قرار می‎دهد و می‎تواند برخوردها را با این مسائل برخورد منطقی و حق طلبی و سازنده قرار دهد.

راستی حالات و توجهات مردم در روضة مطهره جالب و تكان دهنده است.

مردی كه نزدیك چهارده قرن است از جهان رحلت كرده است چگونه قلوب صدها میلیون بشر را از فیلسوف و فقیه و شاعر و روشنفكر و كارگر و كشاورز و سیاستمدار و اصناف دیگر را در طول قرون، صاحب و مالك شده كه تمام آنها در برابر مقام و شخصیت والای او متواضع و فروتن باشند.

این همه تواضع و حالات روحی مردم و احساساتی كه اظهار می‎ كنند قابل توصیف نیست، و محیط مسجد و روضه شریفه مردمان آگاه را به حقایق بسیار عالی رهبری می‎ كند و روحانیت آن آدمی را از این دنیا و آلایش‌‎های آن نجات می‎ بخشد، و انسان را به عالم غیب متوجه می ‎نماید.

آیات خدا فقط كوه و دریا و ستاره و آفتاب و ماه و زمین و انسان نیست این امور نیز از آیات بزرگ خدا است.

وجود پیغمبر و قرآنش و تعلیماتش و بقای دینش و نفوذ فرمان و احكامش همه از آیات بزرگ خدا است. من حقیقتاً از خود بیخود شده بودم و پیش خود می‎ گفتم: اینكه می ‎بینم به بیداری است یا رب یا به خواب. گریه می‎كردم، اشك می ‎ریختم، سلام عرض می ‎كردم، زیارت می‎ خواندم، التماس می ‎نمودم، مراسم معمول و مندوبه را چنانكه در مناسك و كتاب‌های دعا است بجا می‎آوردم و از اینكه یك روز می‎ آید كه باید با این روضه مقدسه وداع كنم از همین حالا سخت ناراحت و نگران بودم، كاش همینجا می ‎ماندم و كاش می‎توانستم مجاور این حرم مقدس باشم. ناراحتیم از این جهت زیاد بود مثل اینكه خود را شقی و بدبخت و محروم از سعادت می‎بینم كه نمی ‎توانم تا عمر دارم به این خاكی كه فرشتگان آسمان شب و روز به تقبیل آن آمد و شد دارند سرمسكنت بسایم. خدایا چه كنم این درد را چگونه درمان نمایم به پیغمبر(ص) و به حبیبه اش فاطمه زهرا(س) شكایت می‎كردم، دلم آرام نمی‎گیرد همان مصداق شعر معروف شده‎ ام:

محنت قرب ز بعد افزون است

جگر از محنت قربم خون است

نیست در بعد جز امید وصال

هست در قرب همه بیم زوال

یك علت بزرگ دیگر برای تأثر و فشار و تألمات روحی بر انسان در این روضه شریفه پنهان بودن قبر مطهر حضرت زهرا سیده نساء عالمیان(س) است. كه خود بخود این سؤال را برای انسان پیش می‎آورد كه فاطمه(س) محبوبترین افراد در نزد پیغمبر و یگانه فرزندی بود كه از آن حضرت به یادگار ماند، قبرش كجا است؟

هر كس در لباس اهل علم باشد، وقتی در حرم مطهر مشرف است سؤال پیچ می‎شود، زن و مرد از قبر فاطمه علیهاالسلام می‎پرسند. این می‎پرسد قبر فاطمه زهرا(س) كجا است؟

دیگری می‎پرسد آیا راست است كه بین منبر و روضه است؟ اگر اینجا است در كدام نقطه است؟

یكی سؤال می‎كند می‎گویند قبر فاطمه زهرا(س) در حجره آن حضرت است؟

یك خانم كه عرب بود سؤال می‎كرد «أین قبر فاطمة الزهرا؟»

جواب دادم: «قبرها مخفی».

بعضی می‎گفتند مگر قبر فاطمه(س) در بقیع نیست؟

این سؤالات پی در پی انسان را سخت تحت تأثیر و فشار و غم و اندوه قرار می‎دهد و دیدگان را اشكبار می‎سازد.

مثلا آنچه از صورت قبرهای یگانه دختر پیغمبر فاطمه زهرا(س) باقیمانده در دو محل است یكی در بقیع نزدیك قبور فرزندان مظلوم و عزیزش كه بعضی هم احتمال می‎دهند قبر فاطمه بنت اسد مادر مكرّمه امیرالمؤمنین باشد و دیگر در بیت آن حضرت كه به حجره حضرت رسول(ص) متصل است، اكنون هم صورت قبر مطهر آن حضرت در این بیت باقی است و از پشت شباك داخل حجره كاملا دیده می‎شود و ضریح و صندوق آن نمایان است كه به طور قطع می‎توان گفت اینجا محل یكی از قبور منتسبه به آن حضرت است؛ زیرا خود همین وجود ضریح و صندوق در یك نقطه معین بیت شاهد معتبری است و احتمالا می ‎توان گفت كه همین جا قبر آن حضرت است و صورت قبرهای بقیع برای آن بوده كه اشخاصی كه مورد عنایت زهرا نبودند و زهرا(س) خشمناك و ناراضی از آنها از دنیا رفت و خاطر شریفش را رنجاندند و او را آزار دادند و محسن عزیزش را سقط نمودند از محل قبر مطلع نشوند و این سند نارضایتی زهرا(س) در تاریخ از آنها باقی بماند.

و محل دیگری كه حضرت زهرا(س) را در آن محل زیارت می‎كنند، ما بین قبر و منبر است كه این احتمال هم مؤید به حدیث معروف «ما بَیْنَ قَبری وَ مِنْبَری رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ» است به هر صورت قبر زهرای اطهر سلام الله علیها مخفی است و این سؤال همچنان باقی است.

وَلأیّ اْلاُمُورِ تُدْفَنُ سِرّاً * بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ یُخْفی ثَراها

ارسال نظرات