۰۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۸
کد خبر: ۱۳۹۶۴۳
بخش دوم /جلوه‌های حضور؛

گستره حضور روحانیت در دوران هشت ساله دفاع مقدس

خبرگزاری رسا - فقیهان، عالمان دینی و فرهیختگان حوزه هاى علمیه با توجه به اهمیت حفظ کیان اسلامی و در پرتو تأکید امام خمینی(ره)، حضور در عرصه دفاع مقدس را بر خود لازم می دانستند.
ايزدهي
سید سجاد ایزدهی [1]

امنیت کشور ایران در طول چندین سده اخیر و با رسمیت یافتن مذهب تشیّع در این کشور، همواره با روحانیت، فقیهان و مراجع شیعه گره خورده و هرگاه ایران با خطراتی در عرصه های نظامی، فرهنگی و اقتصادی با خطر مواجه شده یا استقلال کشور در معرض توطئه بیگانگان قرار گرفته بود، روحانیت با حضور موثّر، از کیان و سرزمین ایران اسلامی و استقلال آن حفاظت کرده و مردم مسلمان را نیز بدین امر فراخوانده اند. بلکه این حضور به کشور ایران و مرزهای این سرزمین، محدود نشده بلکه هرجا فقیهان شیعه وجود داشته و امنیّت جامعه، سرزمین و مذهب مردم نیازمند حضور روحانیت به عنوان دژهای استوار اسلام بود، آنان در قالب های متفاوت از حریم اسلام دفاع نموده اند.
 
در برخی موارد، فتوای دفاع داده، در بعضی مواقع، پشتیبانی مادّی و معنوی از مدافعین را عهده دار شده و در مواردی خود در جبه های جنگ حضور به هم رساندند. جدا از مواردی در طول تاریخ مانند جنگ با امپراطوری روسیه، استعمار انگلیس و مبارزه با استبداد داخلی، مبارزه با دشمنان در جنگ تحمیلی از جمله مواردی است که در این راستا می تواند مورد اشاره قرار گیرد. بلکه حضور روحانیت در دفاع از کیان و نظام اسلامی در پیامد پیروزی انقلاب اسلامی ظهور و نمود بیشتر و گستره فراگیرتری را تجربه کرده است.
 
انقلاب اسلامى به عنوان یکى از مهم ترین پدیده هاى تاریخ معاصر که ماهیّتی دینی داشته و سردامداری آن را روحانیت اصیل به پیشوایی امام خمینی فقیه برعهده داشته است، همواره در ایجاد، تثبیت و دفاع از این انقلاب، در سخت ترین شرایط همراه مردم بوده و به وظائف خود به گونه مطلوب عمل کرده است.
 
جدا از حضور بلکه پیشگامی روحانیّت در مبارزه با رژیم طاغوت که به زندان، شکنجه و تبعید بسیاری از روحانیون سطوح بالا و میانه انجامید، روحانیّت شیعه در عصر حاضر، وقتی کشور ایران با هجوم همه جانبه عراق به مرزهای سرزمین اسلامی، درگیر جنگی ناخواسته شده و اساس کیان نظام اسلامی مورد تهدید قرار گرفت، بنا بر وظیفه ملّی، دینی خویش، به مانند سایر مردم مسلمان و انقلابی، پای در میدان مبارزه با مهاجمین نهاده و حفظ و اعتلاى نظام مقدس اسلامى و حراست از مرزهاى عزّت و شرف این مرز و بوم را سرلوحه خویش قرار داده است.
 
روحانیت اصیل که جهاد عملی را به اجتهاد علمی ضمیمه کرده و در عرصه های مختلف دفاع مقدّس، حضور موثّر، همه جانبه و شاخص، داشتند، دفاع علیه مهاجمین بر کیان اسلامی را نه فقط مرهون غیرت دینی، و ملّی خویش، بلکه مستند به آموزه های شریعت مقدّسه در ضرورت دفاع از کیان اسلامی و سیره سلف صالح خویش دانسته و با پیروی از احکام شریعت، در لزوم دفاع در برابر متعرّضان به کیان، اموال و ناموس مسلمانان، سیره ثابته عالمان مجاهد پیشین را مدِّ نظر قرار داده و با گام نهادن در مسیر عالمان راستین، از مصادیق مجاهدین فی سبیل الله محسوب شدند. از این روی حضور روحانیت شیعی در دوران هشت ساله دفاع مقدس، همچون نگینى بر تارک تاریخ حماسه ایثار و پایدارى آزادگان کشور ایران مى درخشد.
 
 آوردگاه حضور روحانیّت همه جانبه و گسترده بوده و سطوح مختلفی از روحانیت اعم از فقیهان و مراجع تا طلاّب عادى را در بر می گرفت. بلکه آن چه حضور روحانیّت را در عرصه دفاع مقدّس در عصر حاضر، ماندگار کرد، نه صِرف حضور به جهت تبلیغ و تقویت روحیه رزمندگان، بلکه حضوری همه جانبه و در عرصه های متفاوت جنگ از خط مقدّم در قالب مبارزه و حمایت و تقویت در پشت جبهه بود. به گونه ای که در نهایت بیشترین درصد از شهادت را در میان اصناف کشور به خود اختصاص داده است. و شهیدان روحانی امروزه به عنوان پاکبازان عرصه ایثار و شهادت، بر جبین غیرت کشور ایران و حوزه هاى علمیه درخشیده و هویتى ماندگار در تاریخ این مرز و بوم یافته اند.
 
امام خمینی(ره) به عنوان پیشتاز مبارزه علیه ظلم و ستم در سده اخیر، حضور روحانیّت در عرصه های متفاوت جهاد و مبارزه با دشمنان دین و متعرّضان به کیان اسلامی را ستوده بلکه با اعلام پیشگامی آنان در عرصه های مبارزه با رژیم استبدادی طاغوت و دفاع مقدّس، گستره حضور آنان در عرصه های علمی و عملی را خاطر نشان کرده و بیشترین درصد شهادت در صنف روحانیت را دلیلی بر حضور حدِّ اکثری آنان در کنار مردم در دفاع از کیان اسلامی دانسته است.

«خدا را سپاس مى گذاریم که از دیوارهاى بلند فیضیه گرفته تا سلول هاى مخوف و انفرادى رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و میادین مین خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و درپایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه ها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاّب علوم دینیّه در سراسر ایران در جنگ تحمیلى شهید شده اند و این رقم نشان مى دهد که روحانیت براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى ایران تا چه حد مهیّا بوده است[2]

بنیاد شهید انقلاب اسلامى تعداد شهداى روحانیت در دفاع مقدس را 2742 نفر اعلام کرده و حجت الاسلام رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، بر اساس آمار رسمی بنیاد شاهد و امور ایثارگران، میانگین شهدای روحانی در دفاع مقدس در مقایسه با سایر اقشار، دوازده برابر میانگین جامعه و شش برابر میانگین سایر اقشار جامعه اعلام داشته است.[3]

آن چه در این تحقیق در قالب «گستره حضور روحانیت در جنگ تحمیلی هشت ساله» مورد بررسی قرار می گیرد، دارای دو بخش اساس است. از یک سو گستره حضور روحانیت در عرصه های مختلف جنگ دغدغه این تحقیق است و در سوی دیگر گستره حضور بخش­های مختلف روحانیت در جبهه جنگ و جلوه حضور روحانیون اعم از روحانیت رده بالا، میانه و گروه های رزمی ـ تبلیغی است که با عنایت به اهمیّت حضور روحانیت رده های بالا در جنگ، عمدتاً حضور این بخش از روحانیت در کنار سایر بخش ها مورد عنایت قرار گرفته است.

روحانیت و عرصه های دفاع

انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از مردمی ترین انقلاب های جهان، گرچه بر محور حضور مردم قرار دارد، لکن با عنایت به اسلامی بودن این انقلاب، همواره ارزش های اسلامی محتوای این انقلاب را تأمین کرده و روحانیت به عنوان افراد اسلام شناس و متصدّیان تبلیغ، ترویج و حفاظت از کیان اسلامی، نقشی محوری در انقلاب اسلامی داشتند. بلکه نهاد روحانیت نقش اساسی در جنگ تحمیلی با کشور عراق داشته است و حضور آنان نیز گستره وسیعی داشته و گونه های متفاوتی از حضور را در برگرفته است. که از آن میان می توان به «تشویق مردم به حضور در جبهه های جنگ»، «فعالیت های رزمی» و «تقویت روحیه ایثار، جهاد و شهادت» در طول جنگ و «حفظ دستاوردهای دفاع مقدّس» پس از پایان جنگ اشاره کرد. که برخی از آن ها از نظر می گذرد:

الف) تشویق به حضور در جبهه
 
هرچند روحانیت در ترغیب مردم به حضور در جبهه های نبرد، نقش اساسی داشته است، امّا به خوبی پیداست هرگاه آنان خود از حضور در جبهه های جنگ استنکاف ورزیده و دیگران را به این امر دعوت نمایند، این تبلیغ از تأثیر جدّی برخوردار نبوده و عملاً کارآیی خود را از دست خواهد داد. بلکه آنان با عنایت به روایت امام صادق (ع) که واعظان را به دعوت دیگران با غیر منطق زبان فراخوانده است[4] حضور مستمر و مداومی در صحنه هاى دفاع مقدس داشتند. آنان با حضور خویش در جبهه ها، به همگان آموختند که از درون دژهاى نفوذناپذیر و از مقرهاى آسوده دستور پایدارى و مقاومت در نبرد نمى دهد، بلکه در سختى ها رزمندگان را همراهى مى کند، در تب جنگ آرامش مى یابد و همسو و هماهنگ با مجاهدان مخلص حماسه مى آفریند.
تشویق و تهییج مردم به حضور در میدان هاى نبرد و ایجاد روحیه استقامت و مقاومت در مصائب و مشکلات ناشى از جنگ و دادن امید و اطمینان به تحقق وعده هاى الهى در زمره نقش روحانیت در حماسه دفاع مقدس است نقشى که روحانیت به پیروى از امام راحل آن را عهده دار بود:
روحانیون در شهرها باید روح شهامت و شجاعت و شهادت را در کالبد مردم ما بدمند که بحمداللّه دمیده شده است[5]
چیزى که بسیار مورد توجّه آقایان باید باشد این است که مردم را ارشاد کنید، مردم را اطمینان بدهید که پیروز هستید و خداى تبارک و تعالى وعده اش تخلّف ندارد.[6]
جدا از عموم مواردی که روحانیون از تریبون های مختلف، مردم را به شرکت در جبهه ها فراخوانده و با حضور عملی خود و فرزندان و بستگان خویش، دیگران را به این امر ترغیب کرده اند، می توان به موردی خاص در این راستا اشاره کرد. به عنوان نمونه در حالی که جنگ تحمیلی از سوی عراق شروع شده و شهر مقاوم آبادان زیر آتش شدید دشمن قرار داشت. با این که عده اى از مردم که به علّت عدم توان جنگیدن از شهر خارج شده و عده اى از جوانان متدین و انقلابى داوطلبانه ماندند و جنگیدند تا اماکن حساس شهر را نگه دارند. در آن شدت آتش و خون تنها صدایى که مردم مقاوم این شهر را به ایستادگى در برابر بعثیون فرا مى خواند، رادیو نفت آبادان بود که دائماً، برنامه داشت و بخش زیادى از این برنامه به پیام هاى عربى و فارسى حجت الاسلام والمسلمین جمى امام جمعه محترم آبادان مربوط بود، که دائماً روح مقاومت و جهاد را در جان هاى مدافعان شهر مى دمید.[7]
بى تردید برگزارى نماز جمعه آبادان به امامت ایشان، از مظاهر تشویق مردم به استقامت در میدان جنگ بود؛ تنها چیزى که آبادان در آن روزها به آن افتخار مى کرد، نماز جمعه اش بود. با آن که برادر امام جمعه در شهر به شهادت رسید و منزلش مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفت و نیز خانواده اش به ناچار از شهر خارج شده و خودش دوبار سکته کرده بود، و حتّى چندین بار اطراف محل نماز جمعه مورد اصابت گلوله هاى توپ و خمپاره قرار گرفته بود، وى حاضر نشد در سخت ترین شرایط، لحظه اى آبادان مقاوم و نماز جمعه استوار آن را ترک کند. گاه او نماز جمعه را با سه یا چهار صف اقامه مى کرد.
 
به هنگام نماز جز صداى انفجار خمپاره ها و غرش هواپیماها بر فراز مصلى و انفجار بمب ها در اطراف آن چیزى به گوش نمى رسید، اما امام جمعه محترم با طمأنینه و آرامش کم نظیر با خالق هستى سخن مى گفت و پس از نماز به نمازگزاران شهادت طلب مى گفت : هیچ نترسید، خدا با ما است.[8]
روحانیت متعهد علاوه بر ترغیب و ارشاد مردم، با حضور به موقع خود، در قالب فتوا، ارشاد یا توصیه با عواملى که سبب سستى مردم در اقبال به جبهه هاى جنگ مى شد، برخورد مى کردند. که از آن میان می توان به ارشادات امام خمینی و آیة الله خامنه ای در دعوت مردم به اتحاد و اولویّت گذاشتن به مقوله دفاع از کشور در مقابل هجوم دشمنان اشاره کرد.

ب) فعالیّت هاى رزمى
از جمله گستره های فعالیت روحانیّت در طول دفاع مقدس، حضور آنان در یگان های رزمی یا کادر فرماندهى رزمی بود. طلاب بسیارى پس از حضور در دوره هاى فشرده تخصّصى و فرماندهى به یگان هاى رزم اعزام مى شدند و در لشکرها و یگان ها، مسئولیت گردان و یا واحدهاى رزمى را بر عهده مى گرفتند. به گونه­ای که گاه در یک لشکر، چهار فرمانده گردان روحانى وجود داشت که تمام فرماندهان گروهان و دسته آن­ها نیز روحانى بودند.[9]
علاوه بر رهبری عالی جنگ توسّط امام خمینی و به عنوان فرمانده کلِّ قوا، حضور شخصیّت های برجسته روحانی در قالب جانشین فرمانده کلِّ قوا و فرمانده جنگ و نماینده رهبری در شورای عالی دفاع، روحانیون حضور گسترده ای در میان یگان های رزمی، داشته و برخی در جایگاه فرماندهى قرار گرفته اند و از آن میان تنها به دو نمونه اشاره می شود:
 
شهید حجت الاسلام مصطفى ردّانى پور در آغاز انقلاب عضو شوراى فرماندهى سپاه یاسوج بود. در ابتداى جنگ در دارخوین در خط مقدم مشهور به خط شیر، به ستیز با بعثیان پرداخت او از یک سو به عنوان یک روحانى به تبلیغ و ارشاد و ترویج احکام اسلامى مى پرداخت و از دیگر سو مجاهدى به تمامِ معنا و نمونه یک فرمانده واقعى لشکر اسلام بود. در حماسه دارخوین و اولین عملیات پس از فرار بنى صدر به عنوان فرمانده کل قوا، در شکستن حصر آبادان (ثامن الائمه) و فتح بستان(طریق القدس) نقش بسیار حسّاسى داشت. او که در حقیقت شهید زنده و همواره مشتاق فوز الى اللّه بود، به عنوان یکى از پایه گذاران لشکر 14 امام حسین در عملیات هاى فتح المبین رمضان بیت المقدس و... سپر محکمى در دفاع از اسلام و میهن اسلامى بود و نقش ویژه اى در تربیت و پرورش فرماندهان تیپ ها و گردان هاى آن لشکر داشت.[10]
شهید حسین صنعتکار، نیز از روحانیونی بود که در عرصه های فرماندهی جنگ حضور داشت. وی حضور خود در جبهه را با مسئولیت تدارکات گردان آغاز کرد. در عملیات بیت المقدس فرمانده یک گروه از نیروهاى تخریب لشکر 8 نجف اشرف جهت پاکسازى منطقه عملیاتى شد. مقاومت خستگى ناپذیرى اخلاص و پرکارى­اش سبب شد تا در عملیات هاى بزرگ والفجر مقدماتى والفجر2 و4، فرماندهى واحد تخریب لشکر به او محوّل شود. در عملیات خیبر، فرمانده گردان محمد رسول اللّه بود و شایستگى و کاردانى اش موجب شد تا مأمور تشکیل یگان دریایى لشکر8 نجف شود. معاونت واحد عملیات لشکر و مسئولیت واحد آموزش فرماندهى از دیگر مشاغل او در جنگ بود. بعد از رهایى از مصدومیت در فتح فاو، همزمان فرماندهى واحد اطلاعات عملیات و واحد تخریب را بر دوش گرفت و به خوبى از انجام امور این دو واحد برآمد. سرانجام این روحانى فرمانده در مردادماه 1365 در بازگشت از یک شناسایى به شهادت رسید.[11]

ج) تقویت روحیه رزمى
نقش تقویت روحیه رزمندگان در پیروزی در جنگ به گونه ای است که کارشناسان نظامى نقش بسیار زیادی برای روحیه در مقابل تسلیحات نظامی و در پیروزی بر دشمنان قائل هستند. زیرا فرماندهان در صورت داشتن روحیه مناسب و انگیزه قوی، قادر هستند در مواقع حساس، تصمیم مناسب اتّخاذ کرده و از نیرو و امکانات موجود به گونه اى شایسته استفاده کند. بلکه رزمندگان نیز با روحیه قوى و برخوردار از آرامش مى تواند از ابزار و وسایل جنگى به طور صحیح و به موقع سود جسته ضربات کارى را بر دشمن وارد سازد، و در نقطه مقابل، فرماندهان فاقد روحیه هنگام رویارویى با خطر تدبیر و دقت کافى در طرح ریزى و اجراى برنامه ها را نداشته و رزمندگان فاقد روحیه و انگیزه، قادر نیستند به گونه مطلوب مبارزه کرده و در مسیر پیروزی گام بردارند.
جدا از تجربه تاریخی، پیروزی های رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ، مرهون روحیه و انگیزه بالای رزمندگان و نه درگرو تسلیحات نظامی است. و این امر مرهون تأثیر عمیق روحانیون در تقویت روحیه رزمى رزمندگان در مقاطع حساس جنگ است. نقش اساسى روحانیت در این مرحله را می توان در قالب نگهبانى از دل ها در راستای استوار کردن قلب ها، افزایش اطمینان و قوت گام ها از ضعف و دودلى، و راسخ تر کردن ایمان به هدف، مورد ارزیابی قرار داد.
امام خمینی به عنوان فرماندهى کل قوا در تبیین نقش روحانیت در تقویت روحیه روزمى سپاهیان اسلام این گونه مى فرماید:
«نقش شما روحانیون به قدر نقش فرمانده است و نه کمتر. اگر همان گروهان یا گردان یا تیپ یا لشکر که در آن جا مستقرّند، فرمانده نداشته باشند مثل تنى هستند که سر ندارند و اگر شما را نداشته باشند، مثل کالبدى هستند که قلب ندارند... فکر است که انسان و جسم را نشاط مى بخشد، روحیه است که به دست و پاى انسان قدرت مى دهد، قوّت قلب است که پاى انسان را در میدان جنگ و در میدان خطر محکم نگه مى دارد... من بارها گفته ام که در میدان جنگ آنچه اوّل مى گریزد و به هزیمت مى افتد، دل ما است و بعد جسم ما. اوّل دلمان را در مقابل خطر از دست مى دهیم و بعد جسممان به دشمن پشت مى کند. این دل را چه کسى مى تواند آباد کند؟ این ذهن را چه کسى مى تواند بانشاط نگه دارد؟ این جان را چه کسى مى تواند شاداب حفظ کند؟ شما و نصایح بالغه و فکر دادنتان شما این را در جبهه جنگ بارها تجربه کرده اید، خود من هم تجربه کرده ام.»[12]
در طول سال های جنگ و در زمانى که کاری از فرماندهان در تهییج و هدایت نیروها بر نمی آمد، و فرماندهان عملاً دچار مشکل مى شدند، گاهی یک روحانى رزمنده نقش معجزه آسایى را ایفا مى کرد. بلکه در مواقعی که ناکامى و مشکلات روحى و روانى ناشى از آن بر رزمندگان غلبه می کرد، روحانیون، رزمندگان را به نصرت الهى امیدوار و براى عملیات هاى بزرگ دیگر آماده مى کردند.
 
به عنوان نمونه پس از عملیات ناموفق کربلاى 4، فشار روانى ناشى ازاین ناکامى آمادگى نیروها را براى شرکت در عملیات بعدى و حتى توان ماندن در خطّ مقدم را به شدت کاهش داده بود. همه سخن از عدم آمادگى مى کردند، اما موقعیت جنگ ایجاب مى کرد که بچّه ها در منطقه بمانند و فرماندهان هم مرخصى ها را لغو کردند. در چنین شرایطى گره کار لشکر خط شکن 17 على بن ابى طالب به دست شهید حجت الاسلام سعیدى گشودنى بود. او با محبوبیّتى که بین بچّه ها داشت گردان به گردان مى رفت و با سخنان دلنشین خود، بچّه ها را متقاعد مى کرد تا براى عملیات بعد، منطقه را ترک نکنند. با این کار، اکثر بچه هاى گردان ها، روحیه خود را به دست آوردند و در نظرخواهى معلوم شد به جز افرادى که مشکل حادّى دارند، هیچ رزمنده اى حاضر به ترک منطقه نیست.[13]

جلوه حضور عالمان در جنگ
ضرورت حضور در جبهه های جنگ حق علیه باطل به گونه ای بود که همه افراد از هر صنف و گروه و از هر سن و سالی، در آن شرکت می جستند. و در این میان، گرچه حضور روحانیّت چنان که گذشت نسبت به سایر اصناف و گروه ها، بیشتر و پررنگ تر بود، لکن سال های جنگ تحمیلی شاهد حضور عالمان و فقیهان سطوح بالا در کنار حضور روحانیّت سطوح میانه و پایین بود. زیرا آنان که در سنین بالا قرار داشته و کهولت اجازه حضور جدّی به آنان برای شرکت در صحنه های جنگ نمی داد، لکن آنان به فراست دریافته بودند که حضور آن ها در جمع رزمندگان موجبات تقویت روحیه آنان را فراهم آورده و زمینه و بستر تشویق دیگران برای حضور را فراهم می آورد. از این روی بسیاری از عالمان، گاه درس و بحث خود در حوزه علمیّه را تعطیل کرده و با اولویّت گذاری به حفظ مرزهای ملّت اسلامی، در میان رزمندگان اسلام حضور می یافتند.
 
این قضیه مستند به کلام امام خمینی نیز هست که عالمان را در کنار درس و بحث هایشان به حضور در جمع رزمندگان ترغیب کرده و حضور در جبهه های جنگ و تدریس دروس دینی را در کنار هم در ذیل حفظ اسلام جای داده و خواستار انجام آن از سوی عالمان بوده است:
«الان که ایران به واسطه گرفتارى ها، به اهل علم احتیاج دارد، اگرچه به طور موقت آقایان باید به خدمت هایشان ادامه دهند و درست است که تحصیل فقه در اولویت است امّا همه این­ها بخاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتیاج باشد که آقایان به جبهه ها بروند و رزمندگان را تشویق بنمایند، باید این کار را انجام دهند.[14]
فقیهان، عالمان دینی و فرهیختگان حوزه هاى علمیه با عنایت به وظیفه شرعی خویش در حفظ کیان اسلامی و در پرتو تأکید امام خمینی، حضور در جبهه هاى نبرد را بر خود فرض دانستنه و با حضور پررنگ و معنوی خویش در جبهه های جنگ و قرار گرفتن در میان رزمندگان اسلام، موجبات همدلى با فرماندهان و رزمندگان، تفقد و دلجویى از آنان و تقویت روحیه رزمى آنان را در پی داشت.
 
اگرچه از عالمان بسیاری در این راستا می توان نام برد لکن در میان بزرگانی که به شوق جهاد و اداى تکلیف به میدان هاى رزم شتافتند، نام برخی، بسیار خودنمایی می کند که از آن میان می توان به عالمانی چون: حضرت آیت الله بهاءالدینى، آبة الله میرزا جواد تهرانى، آیة الله مشکینی، آیة الله مدنی، آیة الله اشرفی اصفهانی، آیة الله صدوقی، آیة الله بهشتی، شاه آبادی، آیة الله خامنه ای و هاشمى رفسنجانى به عنوان ستارگان درخشان آسمان رشادت روحانیت و فقاهت یاد کرد که ذکر حضور برخی از آنها از باب نمونه مورد تأکید قرار می گیرد.

1ـ آیت اللّه العظمى بهاءالدینى
فقیه صاحب نام، فرزانه پارسا و پیر مراد رزمندگان اسلام، حضرت آیت اللّه العظمى بهاء الدینى ازجمله پاک سیرتانى بود که همواره با عزیزان رزمنده همراه و همراز بود و با حضور خود در بین آنان بر رزم آفرینى ها و دلاورى هاشان لبخند سپاس مى زد.
آغوش پرمهر و محبتش همیشه بر سیماى نورانى و دل هاى پاک و پیراسته بسیجیان باز بود و سخاوت لب هایش زلال نور و معرفت بر جان آنان مى افشاند؛ در دیدار رزمندگان از آنچه خود دیده بود مى گفت و لطف خداوند متعال و شیوه کریمانه اهل بیت(ع) را تفسیر مى کرد.
شیرینى رهنمودهاى معنوى و اخلاقى ایشان هنوز در ذائقه جان بسیارى از رزمندگان و فرماندهان باقى مانده است حضور ایشان در قرارگاه عملیاتى و شرکت در جلسه اى که فرمان حمله والفجر مقدماتى صادر، و در انتخاب نام حمله با ایشان مشورت شد، براى فرماندهان ارتش و سپاه خاطره اى ماندگار و لحظه اى جاودانه است.
پاک سیرتى و اوج تقدس عزیزان رزمنده ایشان را بر آن داشته بود که در ملاقات خویش با دلاورمردان جبهه ها بفرماید: من براى ملاقات با شما غسل کرده ام، و آن زمان که در جبهه ها فشار زیادى بر نیروهاى ما بود و خبر آن را کمتر کسى مى دانست مى فرمود: امشب از فکر جبهه ها خوابم نبرد، چراکه مى دیدم چه بر سر رزمندگان مى آید. چندى بعد بر اثر آن اندوه به بیمارى سختى مبتلا شد.
علاقه قلبى این عارف الهى به مسائل جبهه و جنگ ایشان را بر آن مى داشت تا در هر فرصتى و به مناسبت هر عملیاتى براى سلامتى مدافعان دین و کشور مجلس توسل به اهل بیت(ع) و دعا برپا کند و خود نیز بسیار مقیّد بود تا در آن مجلس حضور یابد.[15]
حضور پررنگ، موثّر، عاطفی و عارفانه آیة الله بهاء الدینی در صحنه های جنگ به گونه ای بوده است که می توان این بخش از زندگی ایشان را به عنوان فصلی ممتاز در زندگی ایشان برشمرد. و از همین روست که مقام معظّم رهبری در پیامی که به جهت رحلت ایشان صادر می نمایند، این فصل از زندگی ایشان را برشمرده و از آن این گونه یاد می نمایند:
(آیة الله العظمى بهاء الدینى) پیر مراد جوانان پاکباز جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس و شمع محفل بسیجیان عاشق بود و بارها صفوف میدان جبهه ها را با حضور خود نورانیت مضاعف بخشید.[16]

2ـ آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانى
از جمله عالمان پاک نهادی که حضور در جبهه های جنگ حق علیه باطل را مغتنم شمرده و در آن حضور می یافت، بلکه معنویت و روحانیّت، امید و ایمان را به قلب رزمندگان وارد می کرد، آیة الله میرزا جواد آقای تهرانی است. ایشان در عین کهولت سن و قدی خمیده بارها در خطوط جبهه جنگ حضور یافته و بارها از معنوّیت عرصه نبرد سخن مى گفت و با ذکر آن به شادى و شور مى آمد. گرچه سخن از ایشان در عرصه جهاد، بسیار می توان گفت امّا شاید خاطره ای که مقام معظّم رهبری از ایشان نقل نموده اند، نمایانگر گونه حضور ایشان در جبهه های جنگ باشد.
 
مقام معظم رهبرى بارها از ایشان که در سن هشتادسالگی و در ایّام حضور در جبهه دارای شور جوانانه بودند این گونه نقل نموده اند:
«این عالم بزرگوار که پشتش خمیده است یعنى تقریباً به حالت رکوع راه مى رود و عصا به دستش مى گیرد، به جبهه رفت قبا را کند و بچه هاى سپاه یک دست لباس بسیجى را به تنش کردند. خود ایشان اظهار علاقه کرده بود که کارى انجام بدهد. بچّه ها هم ایشان را پاى خمپاره 81 گذاشتند و گفتند شما گلوله خمپاره 81 را در این لوله بگذارید. وقتى ایشان از جبهه برگشتند، ما در تهران زیارتشان کردیم واقعاً نور خاصّى پیدا کرده بود و حقیقّتاً منوّر شده بود و از این چند ماهى که در آن جا مانده بود، خیلى شاد شده بود. گفت : من در میان این بچّه ها واقعاً حال خاصّى داشتم این صفا و خلوص بچّه ها، ایشان را خیلى منقلب کرده بود. بعد گفت : آن ها به من گفتند این گلوله را در خمپاره انداز بیندازید و وقتى که انداختید، باید سرتان را عقب بکشید و دستتان را هم در گوشتان بگذارید تا صدایش شما را اذیت نکند و گوشتان دچار مشکل نشود. گفت : من دستم را در گوشم مى گذاشتم و فریاد مى کشیدم : اللّه اکبر. ببینید حضور یک پیرمرد هفتاد، هشتادساله پشت خمیده در جبهه هاى جنگ پاى خمپاره 81، چه باشکوه است.[17]

3ـ آیت اللّه مدنى(شهید محراب)
اوّلین شهید محراب آیت اللّه سید اسداللّه مدنى امام جمعه تبریز و نماینده حضرت امام در آذربایجان شرقى از جمله عالمانی بود که به امر جبهه و جهاد اهتمام مضاعف داشته و همواره پی گیر امور جنگ و رزمندگان اسلام بود.
 
ایشان در حالی پای به جبهه های نبرد نهاد که کشور ایران وارد دومین سال پیکار با دشمن متجاوز شده بود. مناطق جنگی مختلف بارها شاهد حضور عارف خداجویى بود که طائر جانش در آرزوى وصال به حق و پوشیدن خلعت گرانسنگ شهادت بى قرارى مى کرد؛ عالم پرهیزکارى که درباره جبهه و جنگ تلاشى خستگى ناپذیر داشت و از هیچ کوششى دریغ نمى ورزید. ایشان گاه براى تقویت روحیه و شادابى رزمندگان هفته ها در کنارشان مى ماند و با شرکت در مجالس دعا و نیایش مشوّق بسیجیان مى شد تا حرکت مقدس خویش را تا پیروزى نهایى ادامه دهند.
 
گاه براى ارج گذارى به زحمات مجاهدان در انظار عمومى بر دستان برادرى ارتشى که با مسلسل سنگین هواپیماى متجاوز دشمن را در فضاى شهر تبریز سرنگون ساخته بود، به عنوان نماینده امام، بوسه مى زند و کمال تواضع را که از عرفان الهى و اخلاق پسندیده خدایى اش برمى خاست به نمایش مى گذارد.[18]
در محاصره سوسنگرد، در حالى که بنى صدر و نیروهایش هیچ اعتنایى به تنگ تر شدن حلقه محاصره سوسنگرد نداشتند، شهید مدنى مشتاقانه با رزمندگان اسلام ارتباط برقرار کرد وی سپس با چاره اندیشی نزد امام شتافت و حضرت امام بلافاصله و با قاطعیت فرمان شکسته شدن محاصره سوسنگرد را صادر کرد.[19]

4ـ آیت اللّه اشرفى اصفهانى(شهید محراب)

آیت اللّه اشرفى اصفهانى امام جمعه کرمانشاه و نماینده امام در آن استان، روحانى وارسته هشتادساله اى بود که به رغم گرفتارى ها و مشاغل متعدد و مخالفت مسؤولان امنیتى و حفاظتى با شور و اشتیاق فراوان به جبهه هاى غرب و جنوب مى شتافت.
اغلب اوقات راه طولانى و پرخطر خوزستان را با اتومبیل و راه کوهستانى و صعب العبور غرب را با خودروهاى نظامى مى پیمود؛ زیرا باور داشت که :بر همه ما فرض و لازم است یا برویم به جبهه ها و با دشمن بجنگیم و یا در پشت جبهه جهاد با مال کنیم.[20]
روح لطیف و عرفانى اش با هواى جبهه نشاطى دیگر مى گرفت و دست خدا را در اردوگاه مجاهدان و شهیدان مى دید. از این رو مى گفت :وقتى به جبهه مى روم تا مدتى روحیّه(ام) قوى مى شود. قدرت خدا در جبهه ها است هرکس مى خواهد خدا و دست خدا را ببیند، به جبهه ها برود.[21]
ایشان حتى اظهار تمایل مى کرد تا آموزش نظامى ببیند و آنگاه در خطوط مقدم نبرد کند: باور کنید اگر من دستم رعشه نداشت چند روزى براى اسلحه آموزى مى رفتم و با کمال افتخار مانند حبیب بن مظاهر، آن جا، در راه اسلام کشته مى شدم.[22]
صبح روز عملیات مسلم بن عقیل نزدیک طلوع آفتاب که عدّه اى از رزمندگان مشغول نماز و دعا بودند، ناگهان یک گلوله توپ در چند مترى چادر شهید اشرفى و دیگر شخصیت ها فرود آمد و یک خودرو آتش گرفت فرماندهان حاضر در منطقه پیام دادند که چون منطقه شناسایى شده و هر لحظه احتمال خطر هست باید ایشان سریعاً منطقه را ترک کند، امّا آن شهید عزیز در پاسخ فرمود: من از این محل نمى روم و آماده هرگونه مسأ له اى هستم زیرا خون من رنگین تر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست من باید تا پایان عملیات این جا باشم.[23]
ایشان شیفته رزمندگان بود و با تواضعى کم نظیر، آنان را به جنگ و جهاد ترغیب مى نمود. در عیادت از مجروحان بسیار مقیّد بود؛ آنان را در آغوش مى کشید و دست آنان و هر رزمنده اى را به این عنوان که نماینده امام است و امام هم دست رزمندگان را مى بوسد، بوسه مى زد و این عمل را براى خود افتخار مى دانست.[24]
آیت اللّه اشرفى با ذکر و توسّل به خاندان رسالت درجمع رزمندگان آنان را در فضاى معنوى و عرفانى خاصّى قرار مى داد. این مهّم گاه با نامگذارى رمز یک عملیات و گاه با بیان کلامى معنوى به دست مى آمد. پیش از عملیات ظفرمند فتح المبین شهید اشرفى به سپهبد شهید، صیاد شیرازى پیشنهاد کرد که این عملیات را با رمز «حضرت زهرا» شروع کنند؛ پیشنهاد ایشان پذیرفته شد و چنین کردند.[25]
شاید بتوان این گونه ادعا کرد که شهید اشرفى اصفهانى بیش از سایر عالمان حوزه علمیه در مناطق جنگى حضورى خستگى ناپذیر داشته است.
آن چه می تواند بر تأثیر حضور روحانیت به خصوص ایشان در جبهه های جنگ، تأکید نماید، کینه توزی دشمنان در ترور ایشان است. زیرا حمایت از انقلاب و پشتیبانی بی دریغ ایشان از جنگ، موجب شد که منافقین وی را به شهادت برسانند بلکه منافقین در توصیف این عمل خویش، این کار را به اندازه یک لشکر در تضعیف جبهه غرب به نفع صدام دانستند.[26]
در پیامد این گونه حضور معنوی در میان رزمندگان بود که امام خمینی در توصیف این شهید محراب، حضور وی در جبهه های جنگ و دلگرمی رزمندگان از این حضور را مدِّ نظر قرار داده و این گونه اظهار داشته است: او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصى بود که مایه دلگرمى جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهْ عَلَیْه بود.[27]

5ـ آیة الله خامنه ای
از جمله روحانیونی که نقش بسیار زیاد در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران اشت، حضرت آیة الله خامنه ای است که درزمان بنی صدر، نماینده حضرت امام در شوراى عالى دفاع بوده و در زمان ریاست جمهوری، ریاست شوراى عالى دفاع را برعهده داشتند.
 
 با وجود این که جایگاه ایشان مستلزم برنامه ریزی، هدایت و پشتیبانی و رفع موانع برای پیروزی بود و از این روی ضرورتی برای حضور ایشان در جبهه های جنگ وجود نداشت، بلکه امام خمینی نیز در موارد بسیار و به خاطر حفاظت از جان ایشان، از حضور آیة الله خامنه ای در جنگ ممانعت می کرد، امّا ایشان در دوران دفاع مقدس با قلبى مملو از عشق به جهاد و شهادت بسیارى از اوقات گرانبهاى خود را در جبهه هاى حق علیه باطل گذراند.
 
 حضور ایشان که هنوز در خاطر بسیارى از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس زنده است به رزمندگان روحیه مى داد، انگیزه آنان را براى دفاع از میهن اسلامى تقویت مى کرد؛ در کمتر برهه اى از جنگ جاى ایشان در میادین نبرد خالى بود.
شرکت در جنگ هاى نامنظم، حضور فعال در طراحى و فرماندهى عملیات ها، تلاش مستمر در رفع مشکلات رزمى و پشتیبانى جبهه ها، مقابله با سیاست هاى خائنانه بنى صدر در اداره جنگ، بازدید و سرکشى از جبهه هاى غرب و جنوب، ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با رزمندگان خطوط مقدم، تبیین ابعاد سیاسى جنگ تحمیلى و رساندن پیام این حماسه مقدس از راه سخنرانى در مجامع بین المللى و مصاحبه با رسانه هاى جهانى، تقویت مشارکت مردم در جنگ از راه ایراد خطبه در نماز جمعه و سخنرانى و... جلوه هایى از نقش رهبر معظم انقلاب در حماسه دفاع مقدس است که به خاطر تفصیل، به بخشی از آن ها اشاره می شود.
حضور آیة الله خامنه ای در جبهه های جنگ به روزهای آغازین جنگ برمی گردد. زیرا هنوز چند روزى بیش از آغاز جنگ نگذشته بود که اوضاع نابسامان جنگ موجب شد تا حضرت آیت اللّه خامنه اى با حضور خود در جبهه ها، بر اعتماد به نفس و طمأنینه رزمندگان بیفزاید و شور و اشتیاق آنان را به جهاد و شهادت زنده تر سازد.[28] بلکه ایشان در اوّلین شب حضور در جبهه در یک عملیات نامنظم حاضر شد و این کار در شب هاى بعد نیز استمرار یافت که در نهایت به بنیان نهاده شدن گروه جنگ هاى نامنظم انجامید.[29]
علاوه بر مناطق جنگی جنوب کشور، ایشان سفرهاى متعددی نیز به مناطق جنگی غرب کشور داشتند که بیشتر به جهت بازدید و سرکشى از خطوط مقدم دلجویى از رزمندگان حل مشکلات آنان و دیدار با مردم آن منطقه بود.
با وجود این که پس از انتخاب ایشان به ریاست جمهورى، امام خمینی حضور ایشان در چهار استان جنگى کشور؛ یعنى خوزستان کردستان ایلام و کرمانشاه را ممنوع اعلام کردند، لکن ایشان همواره اصرار داشت تا در جمع رزمندگان اسلام حاضر شود، و این کار با مخالفت امام روبرو می شد. حتّی ایشان یک بار در سال 65، قصد حضور در جبهه را داشت که آقای هاشمى رفسنجانى حضرت امام را مطّلع کرد و ایشان پیغام فرستاد که چنین کارى را انجام ندهد.[30] سرانجام شرایط سیاسى نظامى در سال آخر جنگ و پافشارى ایشان بر حضور در جبهه امام خمینى را متقاعد ساخت تا با حضور مجدّد ایشان در جبهه هاى جنگ موافقت نماید.
آنگاه مقام معظم رهبرى با یک پیام تاریخى و معنوى به عنوان امام جمعه تهران (نه ریاست جمهورى )، ائمه جمعه سراسر کشور را به حضور در جبهه فرا خواند: امروز نیز همه قشرها باید به نداى امام خود لبیک گویند و سرکوب متجاوز را واجب ترین فریضه بدانند! علما باید پیشاهنگ و علمدار این حرکت عظیم باشند و یک بار دیگر، فداکارى خود را در راه خدا و اسلام به اثبات برسانند و به طور ویژه ائمه جمعه محترم مسؤ ولیت بزرگى را که در این لحظات بسیار حساس و تعیین کننده از تاریخ اسلام متوجّه آنان است به درستى احساس نمایند. این جانب با درک عمیق از اهمیت زمان و با اذعان به این که جهاد و شهادت در این برهه حساس فریضه اى مضاعف است تن و جان ناقابل خود را به جبهه حق برده و در معرض و تکلیف و قضاى الهى مى گذارم و از شما نیز همراهى و همگامى مى طلبم.[31]

پیام و حضور معظم له در جبهه وضعیت جبهه ها را دگرگون کرد؛ زیرا ایشان از یک سو در منطقه جنوب قرارگاه به قرارگاه یگان به یگان را سرکشى و با فرماندهان و نیروهاى عادى نشست و برخاست مى کرد و روح نشاط، پایدارى و مقاومت را در آنان مى دمید.[32] و از سوی دیگر این کار موجب اعزام نیروهاى بسیارى به مناطق جنگى مى شد. به گونه ای که بنا به نقل یکی از سرداران جنگ آن قدر نیرو به جبهه ها آمد که گردان هاى پیاده لشکر ما به 24 رسید؛ مقر اصلى لشکر هم پر از نیرو شد. به علت ازدیاد نیرو گردان ها را از 256 نفر به 350 نفر افزایش دادیم و هر گردان را چهار گروهان کردیم و تمام واحدهاى ما پر از نیرو شد به نحوى که اعلام کردیم تا دیگر نیرو نیاورند و این حرکت ایشان امواجى از نیروهاى مردمى را دوباره به حرکت درآورد و دشمنان را مرعوب ساخت.[33]
آن چه حضور آیة الله خامنه ای در عرصه جنگ تحمیلی را از سایر روحانیون متمایز می کند، حضور ایشان در جبهه های نبرد با لباس رزم بود. ایشان با این که نماینده امام در عالى ترین مرجع تصمیم گیرى جنگ بود، امّا همیشه و با اشتیاقِ وافر، با لباس ساده نظامى در قرارگاه و خطوط نبرد و سنگرهاى رزمندگان حاضر مى شد و این عملى بود که امام خمینی با دیدن ایشان در این لباس، ضمن تأیید این عمل، فرمودند: «یک روزى این لباس از نظر ما خلاف مروّت بود ولى امروز دلیل مروّت است.»[34]
«من به شما خامنه اى عزیز تبریک مى گویم که در جبهه هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده اید.»[35]
 
خاتمه
 
روحانیت شیعه در عصر حاضر و در جنگ تحمیلی هشت ساله با کشور عراق(به نمایندگی از دشمنان اسلام از غرب و شرق)، گام در مسیر سلف صالح خویش نهاده و به مانند روحانیت که در سال های گذشته همواره مدافع کیان اسلامی بوده و از سلطه دشمنان بر سرزمین اسلامی جلوگیری می کردند، گستره وسیعی از حضور در جبهه های جنگ را تجربه کرده است.
 
در حالی که روحانیون سطوح بالا، میانه و پایین، در زمان های گذشته(با وجود در دست نداشتن قدرت سیاسی) هرکدام متناسب با جایگاه و تخصّص خود، جنگ را در عرصه هایی مانند صدور فتوا، تبلیغ و ترویج فرهنگ جهاد و دفاع از سرزمین اسلامی و به دست گرفتن سلاح و مبارزه مستقیم را عهده دار بودند، در عصر حاضر نیز روحانیت(که اداره نظام سیاسی و کشور ایران را برعهده داشتند) بر اساس آموزه های شریعت و در راستای حفظ اسلام و کیان اسلامی، در سطوح مختلف، در جنگ تحمیلی شرکت داشتند. بلکه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نه تنها روحانیت در عرصه عملیات رزمی در عرصه جهاد حضوری موثّر و کیفی داشتند، بلکه این حضور در سطح مختلفی چون تصمیم سازی، راهبری و هدایت جنگ، ترویج روحیه ایثار و مقاومت و پشتیبانی مالی و تجهیزات همه جانبه برای ادامه مطلوب جنگ نیز نمودی بسیار داشته است.
 
 بلکه این حضور گستره ای وسیع در میان اعضاء و قشرهای روحانیت داشته و گستره وسیعی از روحانیون در سطح فقیهان طراز اوّل، مسئولین درجه یک نظام چون ریاست جمهور، ریاست مجلس، ائمه جمعه و جماعات، نمایندگان ولی فقیه در مناطق مختلف و طلبه های معمولی در قالب حضور نظامی ـ تبلیغی را در بر می­گرفت. این گستره وسیع از حضور روحانیت در عرصه دفاع و جهاد که همراه بلکه پیشگام نسبت به سایر گروه های مردمی، بیشترین درصد شهادت روحانیون نسبت به سایر اقشار را دربر داشت، نشان از دغدغه روحانیت در پشتیبانی از کیان اسلامی، حمایت از مسلمانان در برابر دشمنان اسلام، حفظ آموزه های اسلام و حمایت علمی و عملی همه جانبه از مرزهای اسلام و کشور اسلامی دارد. /909/ز501/ر
 
پاورقی:

[1] استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
[2] امام خمینی، صحیفه امام، ج21، ص276
[3] ر.ک. خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، دوشنبه، هشت آذر 1389
[4] کُونُوا دُعاة للّناسِ بِغَیرِ اَلسنتکم، کلینی، کافی، ج2، ص78
[5] امام خمینی، صحیفه امام، ج13، ص244
[6] همان، ج15، ص427
[7] بهمن دری اخوان، حماسه مقاومت، ج3، ص80
[8] مجله پیام انقلاب، شماره 69، 25ـ24
[9] همان، شماره 282، مهر 1370، ص31
[10] همان، شماره 93، شهریور، 1363، ص53ـ52
[11] همان، شماره 202، ص35ـ34
[12] حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظّم رهبری، ج1، ص96ـ95
[13] محمد خامه یار، ستارگان خاکی، ص52ـ51
[14] امام خمینی، صحیفه امام، ج18، ص101
[15] سید حسن شفیعی، آیت بصیرت، ص122ـ 121
[16] روزنامه جمهوری اسلامی، 29/4/1376، پیام آیة الله خامنه ای به مناسبت رحلت آیة الله بهاء الدینی
[17] حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظّم رهبری، ج1، ص109ـ107
[18] سعید عباس زاده، شهید مدنی، جلوه اخلاص، ص99ـ 98
[19] همان، ص99
[20] عروج به ملکوت در مهر خون، سپاه پاسداران، ص205
[21] محمد اشرفی اصفهانی، محراب خونین باختران، ص99
[22] عروج به ملکوت در مهر خون، سپاه پاسداران، ص205
[23] همان، ص104
[24] همان، ص107ـ106
[25] همان، ص102
[26] خطبه های نماز جمعه، ج5،ص107، بخشی از خطبه هاشمی رفسنجانی
[27] امام خمینی، صحیفه امام، ج17، ص50
[28] مصاحبه ها، مجموعه مصاحبه های آیة الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری، ج2، ص111
[29] بهمن دری اخوان، حماسه مقاومت، ج3، ص18
[30] خورشید در جبهه، ص21
[31] کتاب چهارساله دوّم، ص349ـ348
[32] خورشید در جبهه، ص19
[33] همان، ص20، خاطره سردار کوثری
[34] حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظّم رهبری، ج1، ص90، مجله پیام انقلاب، شماره 180، ص16
[35] امام خمینی، صحیفه امام، ج14، ص504

کتاب نامه

1. اشرفی اصفهانی، محمد، محراب خونین باختران، یادواره چهارمین شهید محراب آیة الله اشرفی اصفهانی، تهران، انتشارات سروش، 1362
2. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظّم رهبری، تهران، سازمان تبلیعات اسلامی، 1375
3. خامه یار، محمد، ستارگان خاکی، قم، ستاد بزرگداشت یادواره فرماندهان لشکر 17 علی بن ابیطالب، 1375
4. خمینی، روح الله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378 ش.
5. خورشید در جبهه، تهران، تبپ مستقل امام جعفر صادق، 1378
6. دری اخوان، بهمن، حماسه مقاومت، تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدّس، 1375
7. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا، 1360
8. سلیمانى آرانى، حبیب اله، دیدار با ابرار سیماى کاشان، قم، انتشارات بشیر، 1375
9. شفیعی، سید حسن، آیت بصیرت(زندگی نامه آیة الله العظمی بهاء الدینی)، قم، دارالعلم، 1378
10. عباس زاده، سعید، شهید مدنی، جلوه اخلاص، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373
11. عروج به ملکوت در مهر خون(یادواره چهارمین شهید محراب آیة الله اشرفی اصفهانی)، تهران، انتشارات سپاه پاسداران، 1362
12. کتاب چهارساله دوّم(گزارشی از دومین دوره ریاست جمهوری آیة الله خامنه ای)، تهران، اطلاعات، 1368
13. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ه.ق.
14. مصاحبه ها، مجموعه مصاحبه های آیة الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1370
15. هاشمی رفسنجانی، اکبر، خطبه های نماز جمعه، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376
16. مجله پیام انقلاب، ش69
17. روزنامه جمهوری اسلامی، 29/4/1376
 
 
ارسال نظرات