۲۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۷
کد خبر: ۱۵۰۵۰۵
در هشتمین جلسه درس خارج فقه خبر مطرح شد؛

بررسی حرمت انتشار علوم انسانی غربی

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام والمسلمین طائب گفت: اسلام یعنی «مایخرج عن القرآن و السنه» از این رو آنچه از غیر این دو آمده باشد باطل است. با این گفتار، ترویج علوم انسانی صادره از مکاتب بشری غیرجایز است.
حجت الاسلا مهدي طائب

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، جلسه هفتم درس خارج فقه خبر و خبرگزاری پیش از ظهر امروز در خبرگزاری رسا برگزار شد که مشروح آن بدین شرح است؛

حکم ترویج علوم انسانی
بر اساس آیه «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» تفسیر مطالب اسلام اگر در اختیار کسانی قرار بگیرد که اسلام به آنها نازل نشده، این در حقیقت تهی کردن اسلام از اسلام است.
«لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس» برای بیان شرافت مکانی نیست بلکه حصر را می‌رساند بدین معنا که تبیین قرآن برای غیر پیامبر(ص) و جانشینانش ممکن نیست چرا که اگر برای دیگران ممکن بود گفتن «لِتُبَیِّنَ» لغو می شد. بنابراین تبیین قرآن برای «غیر من نزل علیه» امکان‌پذیر نیست.


اسلام یعنی «مایخرج عن القرآن و السنه» از این رو آنچه از غیر این دو آمده باشد باطل است. با این گفتار، ترویج علوم انسانی صادره از مکاتب بشری غیرجایز است.
برخی تفصیل در این مساله داده‌اند و گفته‌اند ما منطقه الفراغ داریم و اینطور نیست که شارع در تمام امور نظر داده باشد. با این تفصیل هر جا که شارع نظری ارائه کرده، هر دیدگاهی که مقابل نظر شارع مطرح شود باطل است، اما در جاهایی که شارع نظری نداده هر کس می تواند نظرش را ارائه دهد و هر که مبنای قولش با واقع بیشتر منطبق باشد مصداق احسن القول خواهد بود و نیازی به تطبیق با شریعت ندارد. در این زمینه می توان به بسیاری از مسائل مستحدثه که در زمان شارع مطرح نبوده مانند هواپیما و بکارگیری آن اشاره کرد.


از نظر کبرای کلی این مساله پذیرفته شده که اگر در موردی در شریعت مطلبی نیامده است می توانیم بهترین قولی که دیگران مطرح کرده‌اند را بپذیریم لکن این مساله در صورتی صادق است که منطقه الفراغ ثابت شود. با این حال این حرف هم به اصل مساله آسیبی نمی زند چرا که از فرض موضوع خارج است چون خود اسلام در اصول کلی مانند اصل برائت و حلیت دستور داده در مواردی که شارع ساکت است می توانید به اقوال دیگر عمل کنید.
مبنای اصل برائت «رفع عن امتی مالایعلمون» است. یکی از این «لایعلمون»‌ها جایی است که شریعت در آن مورد ساکت است و حرفی نزده است. همچنین در جایی که شارع نسبت به حرمت و حلیت چیزی بیانی ندارد تحت عموم «کل شیء لک حلال حتی تعرف انه حرام» قرار می‌گیرد. پس در جایی که شارع نسبت به امری ساکت است مکلف می تواند بر اساس این اصول به قول خود یا پیشنهاد دیگران عمل کند در این صورت از موضوع مورد بحث خارج است چرا که خود شارع این رخصت را داده است.


با این حال باید دید آیا قائل شدن به این منطقه الفراغ با حدیث پیامبر که فرمود «هرچه که شما را به بهشت نزدیک و از جهنم دور می کند را بیان کرده‌ام» سازگار است یا نه؟ آیا می توان رفتاری را پیدا کرد که نه مقرب باشد نه مبعد؟ اگر باشد پس «فیه تبیان کل شیء» چه می شود؟

 

شرع در علوم انسانی دیدگاه خاص دارد
به هر تقدیر از نظر مصداقی، شرع درباره هر آنچه که در علوم انسانی مطرح شده حرف دارد و دیدگاه‌های خود را در کتاب و سنت بیان کرده است. شاید بپرسید پس عقل در این میان چه می شود؟ ما عقل را کاشف می‌دانیم. عقل زمانی حکم می دهد که همه اطراف یک موضوع برایش کاملا مشخص باشد وگرنه محال است حکم دهد. با این بیان هیچ عقلی غیر از عقل حاکم بر جمیع معلومات نمی تواند حکم دهد. پس احکام شرعی همه‌اش احکام عقلی است بدین معنا که آن واقعی که برای شرع معلوم است اگر برای هر عقلی معلوم شود حتما همین حکم را می‌دهد.
نتیجه این که نشر مطالبی که شریعت درباره آن نظر دارد و دیگران هم دیدگاه‌هایی درباره آن داده‌اند حرام است به اطلاق «ما لم یخرج من الاسلام فهو باطل».

 

بررسی حکم شرعی اخلال در نظام
مساله دیگر بررسی حکم شرعی انتشار اخباری است که موجب اخلال در نظام می‌شود. به چه دلیل اخلال در نظام حرام است؟ این وجوب حفظ نظام از کجا آمده است؟ اصطلاح وجوب حفظ نظام از زمان مرحوم شیخ انصاری و میرزای شیرازی وارد فقه شده است. مبنای آن این است که اجتماع مردم دارای نظم و قانون خاصی است. حال این قانون یا اسلامی است یا غیر اسلامی یا مختلط. در این که حکم شرعی به هم زدن نظام چیست چند احتمال وجود دارد.
1- حرمت مطلق به هم زدن نظام
2- حرمت مطلق در اخلال به نظام اسلامی و حلیت مطلقه در اخلال به نظام کفر و التقاطی
3- حرمت مطلق در اخلال به نظام اسلامی و حلیت مقید در اخلال به نظام کفر و التقاطی
حرمت به هم زدن نظام مبنایش این است که تا نظام وجود دارد رعایت حقوق دیگران ممکن است ولی اگر نظام به هم بخورد جلوگیری از ظلم و احقاق حقوق امکان پذیر نمی‌شود پس وجود نظام مقدمه برای جلوگیری از ظلم، کشتار، فحشا و ناامنی است و مقدمه واجب هم واجب است. با این استدلال حفظ نظام واجب می‌شود./916پ201/ع

ارسال نظرات