۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۶
کد خبر: ۲۳۵۹۰۵

مروری بر زندگی شهید بهشتی در کتاب «سرچشمه»

خبرگزاری رسا ـ کتاب «سرچشمه» با موضوع زندگی شهید بهشتی از سوی نشر معارف منتشر شد.
کتاب «سرچشمه» به قلم يعقوب توکلي

 

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از نشر معارف، کتاب «سرچشمه» نوشته یعقوب توکلی، تاریخ‏نگار و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف اسلامی قرار است زندگینامه داستانی باشد از زندگی شهید مظلوم بهشتی اما وقتی این کتاب را به دست می‌گیرید با زندگی نویسنده کتاب روبرو می‌شوید.

 

«سرچشمه» نوشته یعقوب توکلی قرار است زندگی نامه داستانی باشد از زندگی شهید مظلوم بهشتی اما وقتی این کتاب را به دست می‌گیرید با زندگی نویسنده کتاب روبرو می‌شوید. نویسنده‌ای که درگیر نوشتن کتاب‌های متعدد درباره شهیدان و به خصوص سرداران شهید است و می‌خواهد درباره شهید بهشتی بنویسد اما نمی‌تواند و بعد او راوی زندگی خودش در گیر و دار نوشتن می‌شود؛ نوشتنی که برای او درگیری‌های ذهنی ایجاد می‌کند. او یک معلم است و از بحث‌های سرکلاسش با دانشجویان می‌گوید، بحث‌هایی تعاملی درباره تاریخ انقلاب اسلامی. بحث‌هایی که تقریبا قصه‌های واقعی و ساده به زبان امروز هستند از نزدیک‌ترین تاریخ به ما.

 

نویسنده در بخشی ناگهان به عقب بر می‌گردد و قاتل شهید بهشتی را می‌بیند اما نمی‌شناسد و در همین حین واقعیاتی درباره ارتباط او با حزب جمهوری اسلامی برای خواننده روایت می‌شود (البته این بازگشت به عقب بخشی از خواب او و نتیجه درگیری‌های ذهنی‌اش است). همچنین اطلاعات دست اولی درباره منافقین و تاریخشان در این کتاب آمده است که در حین اتفاقات روزمره زندگی آقای نویسنده و غوطه خوردن او در کتاب‌ها برای خواننده روایت می‌شود.

 

در بین این روایت ناگهان سر و کله روایتی داستانی از زندگی شهید بهشتی در فصل دهم پیدا می‌شود. داستانی بدون دخالت نویسنده و حضور او و بعد باز از فصل یازدهم روند داستان به شکل قبلی خود باز می‌گردد و حضور نویسنده به عنوان یک شخصیت در متن اصلی روایت و اتفاقات واقعی که درباره تاریخ انقلاب و شهید بهشتی روایت می‌شد، ادامه می‌یابد. در فصل‌های پایانی کتاب هم باز نویسنده از ماجرا می‌رود و باز هم کتاب روایتی است از فرار بنی صدر و اتفاقاتی که در ارتباط با شهید بهشتی می‌افتد و به این شکل داستان 16 فصلی کتاب سرچشمه بسته می‌شود.

 

مردم کی رای‌شان را از بنی صدر پس گرفتند؟

 

در قسمتی از کتاب سرچشمه می‌خوانیم: «عباس آقا که تا کنون وارد بحث نشده بود،‌ دستش را بلند کرد و گفت: ظاهرا شعاری را هم علیه بهشتی ساخته بودند که در دهان همه مردم بود.-بله. «بهشتی! بهشتی! طالقانی را تو کشتی» حال آنکه مرحوم طالقانی از دوستان نزدیک ایشان بود و آقای بهشتی ارادت عمیقی نسبت به ایشان داشت و خود آقای طالقانی حدود 30 سال از زندگی‌اش را در زندان‌های پهلوی گذراند و بیمار و رنجور هم بود. اتفاقا ایشان در حضور جمع هم سکته قلبی کرد. اما محبوبیت مرحوم طالقانی وسیله مناسبی برای تخریب اذهان عمومی نسبت به بهشتی بود. برای اینکه از بحث اصلی دور نشویم باید این مطلب را هم بگویم که هم بنی صدر و هم رجوی سخنرانی تندی علیه یکدیگر ایراد کرد.

 

بنی صدر مجاهدین خلق را دیکتاتور و شخصیت پرست و استالینیست نامید. در مقابل مجاهدین خلق او را نیروی ریاکار، سازشکار و دروغگوی بزرگ نامیده بودند. اما جالب است که این دو در مقابله با امام و انقلاب اسلامی به اشتراک نظر رسیدند. اما همین مجاهدین خلق با حمایت بنی صدر تلاش کردند تا حمایت بیشتری را متوجه خود بکنند. اما وقتی مردم متوجه جدایی راه بنی صدر از انقلاب شدند. دست از حمایت از او کشیدند. وقتی که او اعلام کرد: رهبر من دکتر مصدق است،‌ مردم شعار می‌دادند: حالا که رهبرت مصدق شده، رای ما را پس بده.»

 

کتاب «سرچشمه» در 120 صفحه با قیمت سه هزار تومان از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است./998/د102/ق

ارسال نظرات