مقایسه عاشورا با رخدادهای مشابه در غزوات حضرت رسول در کتاب «چهل و یک مجلس»
یه گزارش خبرگزاری رسا به نقل از سوره مهر، نزدیک به 14 قرن پیش دو سپاه نابرابر در نقطهای از خاک بینالنهرین در مقابل یکدیگر صفها آراستند، با تیر و کمان و شمشیر و خنجر به مصاف یکدیگر رفتند. نابرابربودن وزن دو لشکر نتیجه را قابل پیشبینی کرده بود و همگان میتوانستند پایان نبرد را تصور و تجسم کنند. جنگ نیمروزی بیشتر به درازا نینجامید و آفتاب به میانة آسمان نرسیده بود که تکلیف نبرد یکسره شده بود. سپاه پُرجمعیتتر، به شکلی ناجوانمردانه و حیوانی، تمام لشکر مقابل خود را، که 72 تن بیشتر نبودند، از دم تیغ گذرانده و اهل و عیال بیپناه پیشوای آنان را به بند کشیده و از آن صحرا، در کسوت اسیر، به فرسنگها دورتر، یعنی سرزمین شام و تختگاه خلیفة غاصب و فاسد، کشاندند و بردند. پیشوای سپاهی که در ظاهر مغلوب شد، حسین بن علی، نوة کسی بود که همگان به دعوت او اسلام آورده بودند. و خلیفه و رهبر سپاه پیروز یزید بن معاویه بود که به نام رسول گرامی، یعنی جد حسین بن علی، حکم میراند و خطبه میخواند.
نامعادلة غریبی بود! سپاه غالب، که جمعیت و جنگافزارش چند برابر سپاه مغلوب بود، به نام محمدْ فرزند فرزند محمد را کشتند و به نام رسولْ اهل بیت او را به اسارت بردند. آنان به نام خدا آب را بر روی بهترین بندگان خدا بستند.
جنگ به آخر رسید و پیکر تکهتکه و خاکآلود یاران حسین در گوشة صحرا زیر تیغ آفتاب خودنمایی میکرد. همگان میپنداشتند که همه چیز تمام شده و نام حسین و پروانگان شمع وجودش برای همیشه از صفحة روزگار محو شده است، و دیگر دورة یزیدیان است که بر طبل پیروزی بکوبند و برای همیشه خوش باشند.
عاشورای سال 61 هجری در گوشهای دنج از سرزمین بینالنهرین رقم خورد و انتظار میرفت، چونان صدها حادثة مشابه، با گذشت روزها و شبها و ماهها و سالها، غبار فراموشی بر آن نشیند و در میان سطور تاریخ از خاطرهها محو گردد، اما جوشش خونهای بیگناهی که سرزمین خشک نینوا را سیراب کرد بذر هنری را در دل آن خاک بارور کرد که نهالش بهزودی سر از خاک برکشید و شاخههایش تمام عرض و طول تاریخ را درنوردید؛ تجهیز مردمانی از پیروان حسین به فنون آن هنر خون شهیدان کربلا را در رگهای بشریت در جوش و خروش نگه داشت و مانع از آن شد که خبر آن حادثة بهتناک و حیرتانگیز گرد فراموشی بگیرد و از حافظة تاریخ زدوده گردد.
خبر حادثة عاشورا از فردای حادثه، چونان امانتی قیمتی، با احتیاط کامل، در دستان و دلهای شیعیان به گردش درآمد و به نسلهای بعدی منتقل گشت. خبر حادثه خبری عادی و معمولی نبود که بتوان بهسادگی از کنارش گذشت و آن را به حال خود رها کرد. خبر حادثه درسها و پیامهای بس بلندی در دل خود داشت که میتوانست شیعیان و مسلمین و انسانهای آزاده را در تمام اعصار تاریخ رهنمون گردد. آنان که بر رمز و راز خبر حادثه واقف گشتند بر خود فرض دانستند که نگذارند شعلههای چراغ عاشورا به خاموشی گراید و مصمم شدند آنچه در توان دارند برای حفظ و انتقال مفاهیم آن به کار بندند. و انصافاً نیز به کار بستند. خطیبان و واعظان و شاعران و صاحبان قلبهای سلیم در انجام این مأموریت بزرگ تاریخی کتابها نوشتند، شعرها سرودند، خطبهها خواندند، تعزیهها بر پا کردند، علمها بر دوش کشیدند، و خلاصه آنچه میتوانستند کردند تا حادثة عاشورا در کنج خلوت بینالنهرین محبوس و متروک و فراموش نگردد. آنان کوشیدند تا با هنر خویش موتور محرک تشیع را روشن نگه دارند، به آن شتاب دهند، و پایه و اساس آزادگی شیعه را پاس دارند.
«کتاب چهل و یک مجلس»، اثرِ خامة نویسندهای ناشناخته، یکی از اوراق کتاب قطور هنر شیعه در حفظ آثار و برکات عاشورا به شمار میآید. این کتاب، که نسخهای از آن در 1295 قمری به همت محمد بن حسین خوانساری مکتوب گردیده، رخدادهای ریز و درشت روز عاشورای سال 61 را از زیر ذرهبین به نظاره نشسته و با سلیقهای کمیاب آنها را با رخدادهای مشابه در غزوات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم قیاس کرده تا خواننده را هر چه بیشتر با فضای واقعی رخدادهای کربلا و عمق فاجعهای که در آن روز رقم خورد آشنا سازد. نویسنده، برای نیل به مقصود، از آثار شناختهشده و شهرتمند این عرصه، که در خلال قرنها پدید آمدهاند، سود جسته و نوشتار خویش را در قالبی ترکیبی، از نظم و نثر، به خوانندگان دلسوخته عرضه کرده است.
این کتاب، که چونان مأخذی نسبتا معتبر، اشعار و گفتوگوهای هنرمندان تعزیهخوان را در مناطق مرکزی ایران، همچون خمین، گلپایگان، خوانسار، و اصفهان تأمین میکرده است، توسط بازماندهای از کاروان تعزیهخوانان قدیم، به دست نگارنده رسید و حقیر نیز به فضل الهی توفیق آن را یافت که، با فراهم کردن مقدمات چاپ و انتشار آن، خاک پای هنرمندان عاشورایی طول تاریخ را سرمة چشم کرده، قدمی در راه نشر آثار آن پرسوختگان دلخون بردارد./998/د102/ق