۲۴ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۲:۲۲
کد خبر: ۲۸۵۵۷
ماه سرخ!

وحدت اسلامي ، تقريب مذاهب و كشتار شيعيان !

سرويس بين الملل
وحدت اسلامي ، تقريب مذاهب و  كشتار شيعيان !

شعار بايسته وحدت اسلامي و تقريب مذاهب، در ساحت عمل ، به ناسازگاري‌هايي برخورده است .
نبود تعريف مشخص و رسمي از وحدت اسلامي ،
افراط و تفريط در وحدت ،
ناهمگوني گروه‌هاي متعصب،
و كارشكني دشمنان ، از جمله عوامل به چالش كشيده شدن اين مبحث مهم است .
از اين رو مرور چند نكته ضروري به نظر مي رسد:
1. هدف مناديان وحدت اسلامي چيست ؟
حضرت امام خميني «ره» يكي از بزرگترين انديشمندان جهان اسلام بودند كه به وحدت اسلامي مي انديشيدند. حضرت ايشان هم در عرصه نظر و بيان بر اين امر تكيه داشتند و هم در عمل بر زمينه‌هاي وحدت آفرين اهتمام مي ورزيدند. اعلام هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربيع الاول از جمله اين اقدامات است.
امام راحل «ره» در وصيت‌نامه سياسي الهي خويش مي نويسند: « علماي‌ اعلام‌ و خطباي‌ محترم‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ دولت‌ها را دعوت‌ كنند كه‌ از وابستگي‌ به‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ خارجي‌ خود را رها كنند و با ملت‌ خود تفاهم‌ كنند؛ در اين‌ صورت‌ پيروزي‌ را در آغوش‌ خواهند كشيد. و نيز ملتها را دعوت‌ به‌ وحدت‌ كنند؛ و از نژادپرستي‌ كه‌ مخالف‌ دستور اسلام‌ است‌ بپرهيزند؛ و با برادران‌ ايماني‌ خود در هر كشوري‌ و با هر نژادي‌ كه‌ هستند دست‌ برادري‌ دهند كه‌ اسلام‌ بزرگ‌ آنان‌ را برادر خوانده‌. و اگر اين‌ برادري‌ ايماني‌ با همت‌ دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال‌ روزي‌ تحقق‌ يابد، خواهيد ديد كه‌ بزرگترين‌ قدرت‌ جهان‌ را مسلمين‌ تشكيل‌ مي‌دهند. به‌ اميد روزي‌ كه‌ با خواست‌ پروردگار عالم‌ اين‌ برادري‌ و برابري‌ حاصل‌ شود.»
همچنين رهبر معظم ‌انقلاب اسلامي در ديدار انديشمندان و علماي كشورهاي اسلامي شركت‌ كننده در نوزدهمين كنفرانس بين‌المللي وحدت اسلامي با اشاره به موج بيداري اسلامي و احياي هويت اسلامي تصريح مي كنند: « علما، انديشمندان و روشنفكران وهمچنين رهبران سياسي بالاخلاص كشورهاي اسلامي بايدازاين فرصت استثنايي استفاده ودنياي اسلام را متوجه قدرت توده‌هاي ميليوني مسلمانان كنند. اين كشورها با تكيه بر اين قدرت عظيم مردمي، ضمن ايستادگي در مقابل فشارها و تهديدهاي دشمنان، مسير ترقي و پيشرفت علمي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي را بپيمايند. »
ايشان به بيماري خطرناك تفرقه و اختلاف كه با طراحي دشمنان مسلمانان در حال تزريق به پيكره امت اسلامي است اشاره كردند و مي افزايند: « در مقابل چنين توطئه‌اي نبايد فقط به شعار وحدت اسلامي بسنده كرد بلكه بايد با اقدامات عملي زمينه وحدت بيش از پيش را در جهان اسلام به وجود آورد. »
حضرت آيت الله خامنه‌اي، مشكلات و مصائب دهها ساله دنياي اسلام از جمله مسئله فلسطين و همچنين مسئله عراق را ناشي از وجود اختلاف ميان مسلمانان دانسته و خاطرنشان مي كنند: « بايد با تهيه منشور عملي وحدت كه به تاييد همه روشنفكران، علما و نخبگان سياسي دلسوز دنياي اسلام رسيده باشد، زمينه عملي وحدت را فراهم كرد. »
2. مراد از وحدت چيست ؟
گروهي باشعار وحدت چنان بر طبل بي‌عاري مي‌نوازند كه گويا هيچ اختلاف مذهبي نبوده و حق و باطلي وجود ندارد. توگويي قرن‌ها اختلاف بر سر هيچ و پوچ بوده و كار عاقلانه آن است كه دست برادري دهيم و از پافشاري بر اعتقاداتمان ، دست برداريم. عده‌اي نيز با تمسك به رفتار عناصر تندرو طرف مقابل ، تكرار داستان‌هاي تلخ گذشته و تاكيد بر مناسبت‌هاي درون‌مذهبي و فرقه‌اي ، شعار وحدت را به سخره گرفته و آن را بازي سياسي مي‌دانند.
همين كنش‌هاي متناقض ، ديگران را به داوري بدي در باره ما رسانده و منافقانه بودن وحدت‌گرايي را به ذهن‌هاي بي‌طرف يا مغرض مي‌نماياند.
براستي مراد از وحدت چيست و كدام هدف را نشانه رفته است . اگر قرار است با وحدت ، به اتحاد رسيده و در برابر دشمن مشترك بايستيم ، تكليف اختلاف ها چه مي‌شود؟ آيا وحدت به معناي كوتاه آمدن از عقايد مذهبي است و يا تاييد اعتقادات طرف مقابل؟
با توجه به هدف ياد شده ، مي‌توان گفت ، مراد از وحدت ، كنار هم قرار گرفتن در يك سنگر است . اين همسنگري هيچ‌گاه به معناي تسليم اعتقادي نيست . اگر هموطنان ارمني براي دفاع از ميهن به جنگ مي‌روند يا از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي دفاع مي كنند بدين معنا نيست كه مسلمان شده‌اند . يا هموطنان آذري دست از زبان خود برداشته‌اند يا هموطنان عرب، نژاد خود را فراموش كرده‌اند!
پس وحدت ، گردآمدن و حركت زير يك علم مشترك است نه رها كردن پرچم ها . مقام معظم رهبري در اين باره با تاكيد بر بر اينكه اختلافات عقيدتي و مذهبي مربوط به مباحث علمي و فقهي است و نبايد در واقعيات زندگي و سياسي بين مسلمانان تاثير بگذارد مي‌فرمايند: « امروز امت اسلامي در مسائل مهم خود تحت فشار آمريكا و همفكرانش قراردارد و تنها راه رهايي از اين فشار و رسيدن به وحدت عملي، تمسك جمعي مسلمانان به ريسمان الهي و اعلام انزجار از رژيم ايالات متحده آمريكا به عنوان طاغوت اعظم است. »
وحدت يعني مسلمانان را دعوت كنيم كه به جاي نشانه رفتن به قلب ما ، از جبهه مقابل خارج شده و در يك سنگر به ما بپيوندد تا باهم، سينه دشمن را هدف قرار دهيم.
3. راهكار وحدت چيست ؟
يكي از مهمترين راه هاي وحدت، پافشاري بر عقايد است ! اصولا با كساني كه به هر بهانه از عقايد خود پشيمان شده و نسبت به آن سست باشند نمي توان اعلام برادري كرد . براي اين مهم لازم است علماي قوم ، منشور متفق القولي از عقايد مذهبي خود منتشر كنند تا هم تكليف پيروان مشخص باشد و هم كساني كه قرار است دست اخوت بدهند . ما بايد به آن ها حق بدهيم كه از جانب ما مطمئن باشند ، همان طور كه ما هم اين انتظار را داريم . در همين راستا ، صداقت و بيان صريح اعتقادات، به نزديك شدن و محكم شدن اتحاد كمك شاياني مي‌كند.
راهكار بعدي ، پيرايش خرافات و دلبستگي‌هاي بي پايه و اساس از ساحت مذهب است . خرافه زدايي نقش بسيار مهمي در سلامت مذهب و بالا بردن ظرفيت تعامل آن دارد. تعصب روي مظاهر غلط كه ذات دين و مذهب نيستند و از اوهام و خواب‌ها و رسوم محلي سرچشمه گرفته‌اند ، با جريحه دار كردن چهره دين و دين داران، راه را نيز بر هرگونه اتحاد و مسالمت مي بندد. كاري كه مجراي نان آوري عده‌اي بي‌سواد فرصت طلب است.
همچنين مرز بندي بين افكار و عقايد دانشمندان هر تيره با رفتار عوامانه و جاهلانه، تاثير به سزايي در وحدت گرايي دارد . انديشمندان ، هيچ گاه نبايد به بهانه رفتار نسنجيده عوام ، از كار هدايت مردم و نيز تفكر تقريبي و وحدت‌ساز ، غافل شوند.
4. تكليف گروه شيعه در برابر گروه سني در راستاي وحدت ، چيست؟
شيعه همواره نسبت به سنيان در اقليت بوده و ضمن تحمل پيامد‌هاي ناخواسته اقليت بودن ، گرفتار بغض حاكمان و مفتيان درباري بوده است . قدرتمداران، از تفكر عدالت خواهي شيعه و مفتيان درباري از انديشه ناب و دست نخورده علمي شيعه در هراس بوده و هستند . گناه شيعه در درجه اول اعتقاد به ولايت و امامت است و در درجه دوم دريافت بيان وتفسير قرآن و احكام شرع مقدس با بهترين و سالم‌ترين طريق يعني اهل بيت عصمت و طهارت از وجود شريف پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله .
اكنون بايد ديد در مسير وحدت ، تكليف اين عقايد چه مي‌شود؟ حضرت امام خميني «ره» در وصيت نامه خود با صراحت تمام بر اين ميراث گران بها تاكيد مي‌كنند : « اكنون‌ ببينيم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر كتاب‌ خدا، اين‌ وديعة‌ الهي‌ و ماترك‌ پيامبر اسلام‌ ـ صلي‌الله عليه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسائل‌ أسف‌انگيزي‌ كه‌ بايد براي‌ آن‌ خون‌ گريه‌ كرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علي‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتيان‌، قرآن‌ كريم‌ را وسيله‌اي‌ كردند براي‌ حكومت‌هاي‌ ضد قرآني‌؛ و مفسران‌ حقيقي‌ قرآن‌ و آشنايان‌ به‌ حقايق‌ را كه‌ سراسر قرآن‌ را از پيامبر اكرم‌ ـ صلي‌الله عليه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دريافت‌ كرده‌ بودند و نداي‌ اِنّي‌ تاركٌ فيكُمُ الثقلان‌ در گوششان‌ بود با بهانه‌هاي‌ مختلف‌ و توطئه‌هاي‌ از پيش‌ تهيه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقيقت‌ قرآن‌ را ـ كه‌ براي‌ بشريت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترين‌ دستور زندگاني‌ مادي‌ و معنوي‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ كردند؛ و بر حكومت‌ عدل‌ الهي‌ ـ كه‌ يكي‌ از آرمانهاي‌ اين‌ كتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ كشيدند و انحراف‌ از دين‌ خدا و كتاب‌ و سنت‌ الهي‌ را پايه‌گذاري‌ كردند، تا كار به‌ جايي‌ رسيد كه‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌. و هرچه‌ اين‌ بنيان‌ كج‌ به‌ جلو آمد كجي‌ها و انحراف‌ها افزون‌ شد تا آنجا كه‌ قرآن‌ كريم‌ را كه‌ براي‌ رشد جهانيان‌ و نقطة‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلكه‌ عائلة‌ بشري‌، از مقام‌ شامخ‌ احديت‌ به‌ كشف‌ تام‌ محمدي‌(ص‌) تنزل‌ كرد كه‌ بشريت‌ را به‌ آنچه‌ بايد برسند برساند و اين‌ وليدة‌ «علم‌ الاسما ء » را از شرّ شياطين‌ و طاغوت‌ها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حكومت‌ را به‌ دست‌ اوليا ء الله، معصومين‌ ـ عليهم‌ صلوات‌ الاولين‌ و الا´خرين‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر كه‌ صلاح‌ بشريت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند كه‌ گويي‌ نقشي‌ براي‌ هدايت‌ ندارد و كار به‌ جايي‌ رسيد كه‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حكومت‌هاي‌ جائر و آخوندهاي‌ خبيثِ بدتر از طاغوتيان‌ وسيله‌اي‌ براي‌ اقامة‌ جور و فساد و توجيه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالي‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ اين‌ كتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشي‌ جز در گورستان‌ها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنكه‌ بايد وسيلة‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشريت‌ و كتاب‌ زندگي‌ آنان‌ باشد، وسيلة‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گرديد و يا بكلي‌ از صحنه‌ خارج‌ شد »
آشكار است كه نداي وحدت سر دادن به معناي رها كردن مسلمات و فراموشي ظلم هزار و چهارصد ساله نيست . بنابراين باورداشت‌هاي ناب شيعي (نه خرافات ناچسب) ، نبايد در سايه وحدت‌گرايي به سردي بگرايد. همان گونه كه از برادران اهل تسنن نيز توقع مسامحه در اين باره نيست .
علماي اسلام اگر قصد روشنگري و حقيقت‌يابي دارند بايد بحث‌هاي فقهي ، تاريخي و كلامي را به كارگروه‌هاي تخصصي بكشانند و عرصه سياست جهاني مسلمانان را از بحث‌هاي تفرقه انگيز و تكفيري پاك نمايند.
يكي ديگر از چالش‌هاي حل نشده در مسير اتحاد، نگاه منتقمانه و ظلم ستيز شيعه است . در هر آييني، اعتقاد به پيشوا و مجموعه آموزه‌هاي او براي ايمان كافي است اما شايد اين امتياز شيعه است كه تولي را در كنار تبري دارد. يك بطن قلب شيعه پر از مودت و ولايت آل رسول است و بطن ديگر قلبش پر از دشمني با دشمنان اهل‌بيت طهارت . واضح است كه منظور از دشمن، توده عظيم مسلمانان كه به خدا و پيامبر او معتقدند نيست بلكه همان دو دسته شوم قدرت طلبان و عالم‌نماهاي دنيا طلب است . شيعيان بايد باصداي بلند بر اين آموزه قرآني كه بر برائت در كنار توحيد اشاره دارد ، تاكيد كنند. همان طور كه نمي‌شود حج به جا آورد و فقط چند سنگ را به جمره زد و در برابر شيطان بزرگ امريكا ساكت نشست ، بايد با پافشاري بر حقانيت اهل‌بيت عليهم السلام ، غاصبان و ظالمان را نيز لعنت كرد و گرفتاري امروز مسلمانان را ميراث كساني دانست كه همچون يزيدي را خليفه مسلمين كردند كه گفت :« لعبت هاشم بالملك فلا – خبر جاء ولا وحي نزل » و با اين گفته، كفر خود را علني تر كرد .
امام راحل مي نويسند : « و از آن‌ جمله‌ مراسم‌ عزاداري‌ ائمة‌ اطهار و بويژه‌ سيد مظلومان‌ و سرور شهيدان‌، حضرت‌ ابي‌عبدالله الحسين‌ ـ صلوات‌ وافر الهي‌ و انبيا و ملائكة‌الله و صلحا بر روح‌ بزرگ‌ حماسي‌ او باد ـ هيچ‌گاه‌ غفلت‌ نكنند. و بدانند آنچه‌ دستور ائمه‌ ـ عليهم‌السلام‌ ـ براي‌ بزرگداشت‌ اين‌ حماسة‌ تاريخي‌ اسلام‌ است‌ و آنچه‌ لعن‌ و نفرين‌ بر ستمگران‌ آل‌ بيت‌ است‌، تمام‌ فرياد قهرمانانة‌ ملتها است‌ بر سردمداران‌ ستم‌پيشه‌ در طول‌ تاريخ‌ الي‌ الابد. و مي‌دانيد كه‌ لعن‌ و نفرين‌ و فرياد از بيداد بني‌اميه‌ ـ لعنة‌الله عليهم‌ ـ با آنكه‌ آنان‌ منقرض‌ و به‌ جهنم‌ رهسپار شده‌اند، فرياد بر سر ستمگران‌ جهان‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ اين‌ فرياد ستم‌شكن‌ است‌.»
گرچه قطعاتي از زيارت عاشورا كه نام برخي از ظالمان در آن ذكر شده بعد‌ها به عنوان مصداق افزوده شده است اما فراز « اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك» و «سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم» يك اصل اعتقادي مهم شيعه است و نمي توان به بهانه‌هاي واهي از آن دست كشيد يا آن را پنهان كرد . اما بايد به تعريفي سازگار با وحدت رسيد . قرآن كريم بارها كافران ، دين ستيزان و دشمنان اسلام را كه با جهل و عناد خود مانعي در راه تبليغ و تبيين دين هدايت بوده اند ، لعنت كرده است :
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ*آل عمران61*
پس هر كه در اين ‏[‏باره‏]‏ پس از دانشى كه تو را ‏[‏حاصل‏]‏ آمده، با تو محاجه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم؛ سپس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم»
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنْ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمْ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمْ اللَّاعِنُونَ*البقرة159* كسانى كه نشانه هاى روشن، و رهنمودى را كه فرو فرستاده ايم، بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح داده ايم، نهفته مى دارند، آنان را خدا لعنت مى كند، و لعنت كنندگان لعنتشان مى كنند.
أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ *الاعراف44* فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ*البقرة89* أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمْ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنْ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا*النساء52*
و ده‌ها مورد ديگر كه دسته‌هاي گوناگون ملعونان را نشان مي‌دهد. البته لعن، ويژه ديگران نيست . برابر روايات زيادي كه از ائمه اطهار عليهم السلام وارد شده ، غاليان كه در مقام ائمه زياده روي كرده و حرف‌هاي كفرآلود مي زنند نيز مستحق لعن هستند . اما رابطه لعن با وحدت جهان اسلام كدام است ؟ قرآن كريم مي فرمايد :
« وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ*الانعام108*
و آنهايى را كه جز خدا مى خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى ‏[‏و‏]‏ به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم. آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ايشان را از آنچه انجام مى دادند آگاه خواهد ساخت.
اين حكم قرآن به ما مي‌آموزد، احترام به ديگران راهكار اخلاقي مناسبي براي برقراري تعامل و گفت‌و‌گو است . ما مي‌خواهيم دست برادري به سوي كساني دراز كنيم كه به يك خدا و پيامبر او اعتقاد دارند و همه باهم به به سوي يك قبله نماز مي گزاريم. بنابراين نبايد احساسات و عواطف يك مليارد مسلمان را جريحه دار كنيم . همزيستي سياسي و همسنگري دفاعي با هم‌كيشان هيچ گونه تضادي با برپايي آيين مذهبي شيعه ندارد به شرط آن كه همراه با احترام و بدور از بدعت و خرافه باشد . توصيه رهبر فقيد انقلاب در اين باره چنين است : « و لازم‌ است‌ در نوحه‌ها و اشعار مرثيه‌ و اشعار ثناي‌ از ائمة‌ حق‌ ـ عليهم‌ سلام‌الله ـ به‌ طور كوبنده‌ فجايع‌ و ستمگريهاي‌ ستمگران‌ هر عصر و مصر يادآوري‌ شود؛ و در اين‌ عصر كه‌ عصر مظلوميت‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ دست‌ امريكا و شوروي‌ و ساير وابستگان‌ به‌ آنان‌ و از آن‌ جمله‌ آل‌ سعود، اين‌ خائنين‌ به‌ حرم‌ بزرگ‌ الهي‌ ـ لعنة‌الله و ملائكته‌ و رسله‌ عليهم‌ ـ است‌ به‌ طور كوبنده‌ يادآوري‌ و لعن‌ و نفرين‌ شود. و همه‌ بايد بدانيم‌ كه‌ آنچه‌ موجب‌ وحدت‌ بين‌ مسلمين‌ است‌ اين‌ مراسم‌ سياسي‌ است‌ كه‌ حافظ‌ ملّيت‌ مسلمين‌، بويژه‌ شيعيان‌ ائمة‌ اثني‌ عشر ـ عليهم‌ صلوات‌ الله و سلم‌ ـ [ است‌ ] . »
5. تكليف گروه سني در برابر گروه شيعه در راستاي وحدت ، چيست؟
پيروزي جوانان شيعه حزب الله در لبنان بر ارتش رژيم غاصب قدس و نيز سقوط دولت بعثي صدام و اعدام او ، اين توهم را براي برخي دولتمردان و وهابيان عرب ايجاد كرده كه با توانمندي‌هاي نظامي و پيشرفت‌هاي هسته اي ايران ، هلال موهوم شيعي در حال تشكيل است و خطري بزرگ آن ها را تهديد مي‌كند . شكست اسرائيلي‌ها، آزادي ملت ستم‌كشيده عراق از يوق يك ديكتاتور و جنايتكار و نيز پيش‌رفت‌هاي دانشمندان مسلمان كشورمان، حسي به جز افتخار و سر بلندي را در سراسر جهان اسلام ايجاد نكرده است . هراس از اين همه پيروزي مسلمانان در چهره برخي سران عربي تا جايي كه به دشمنان دست دوستي مي دهند نشان چيست؟ عربي دانستن مسئله قدس و برقراري رابطه اقتصادي با رژيمي كه هرروز خون ملت مسلمان را در فلسطين به زمين مي‌ريزد ، برگرفته از كدام منطق است ؟
پرسش ديگر به برخي علماي اهل سنت بر مي‌گردد . مجوسي و رافضي خواندن گروهي از مسلمانان كه به قرآن و اهل بيت پيامبر اعتقاد دارند، چه توفيق و خيري براي جامعه اسلامي به همراه داشته كه اكنون به هر بهانه‌‌اي ، شيعه ، كافر و قتلش واجب مي شود؟ با كدامين استدلال قرآني، و به كدام سنت نبوي، عده‌اي كم اطلاع، كه هنوز از درك مفاهيم بلند ولايت الله و توحيد ، عاجزند و با تكرار روايات جعلي‌، زمينه ساز انتشار كتاب آيات شيطاني و كاريكاتور‌هاي سخيف مي‌شوند ، به خود اجازه مي‌دهند كه در مقام فتوا نشسته و خون مليون ها شيعه را هدر بدانند. اين اقدام تروريستي عليه بشريت چنان صورت زيباي اسلام عزيز را مكدر كرده و دل دشمنان را شاد مي كند كه زخم جراحت آن تا قرن‌ها التيام نخواهد يافت .
آيا وقت آن نرسيده كه تعصبات قومي و قبيله‌اي و نژادي را وانهاد و به قرآن كريم و تفسير راستين آن پناه برد؟ تا كي بايد جان و مال و آبروي شيعيان به جرم عشق به آل الرسول در خطر باشد ؟ و مجالس عزاي سالار شهيدان كه براي اصلاح امت جدش قيام كرد به خون عزاداران آغشته شود؟ اين جامعه اسلامي است يا بيابان فقر و جهل كه راهزنان غارتگر به استناد كتاب خدا و در برابر مليون‌ها چشم و صدها رسانه ، به قتل عام دست مي زنند و آرزوي بهشت هم دارند ؟! اين كدامين فقه اسلامي است كه صدام جهنمي را كه دستش به خون هزاران كرد و عرب و ايراني آغشته بود ، شهيد ، مي‌داند؟! در كدام مكتب مي‌آموزند كه قاتل كودكان شيميايي شده حلبچه مي تواند توبه كند ؟! آيا زمان، آبستن توطئه‌اي ديگر است ؟ آيا زن بدكاره ديگري در حال زاييدن يزيد زمان است ؟
اكنون برهمه انديشوران آگاه و علماي روشن انديش اهل سنت است كه يك بار براي هميشه تكليف تفكر انحرافي و بدعتي وهابيت را با زبان و قلم صريح و محكم ، روشن كنند و افراط‌كاراني را كه بازيچه دست كفار و ملحدان مي‌شوند در جهان اسلام منزوي سازند.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ*آل عمران103*
و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنان ‏‏[يكديگر] بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛ و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى كند، باشد كه شما راه يابيد.

ارسال نظرات