۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰
کد خبر: ۲۸۵۸۷۵

انتشار شصت و چهارمین شماره ماهنامه ماهک

خبرگزاری رسا ـ شماره 64 ماهنامه آموزشی فرهنگی خردسالان ایران با عنوان ماهک از سوی مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) منتشر شد.
ماهنامه ماهک

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شصت و چهارمین شماره ماهنامه آموزشی فرهنگی خردسالان ایران با عنوان ماهک ویژه شهریورماه 1394 به سردبیری2 سید مسعود پورسیدآقایی از سوی مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) منتشر شد.

 

«اول سلام»، «شعر/ جوجه ‌طلا»، «نقاشی خدا»، «داستان/ بال‌های سیاه قارقارک»، «آفتاب تابید»، «بگرد و پیدا کن!»، «حیوانات در قرآن»، «بیا به شهر ما/ مشهد» و «یه تکه از زمین/ سامرا» برخی از موضوعات مطرح‌شده در این ماهنامه است.

 

در بخش اول سلام این ماهنامه آمده است: مامان گفت: می‌خواهیم برویم مشهد. با خوشحالی گفتم: پس کمی برایم گندم بخرید! دلم می‌خواهد وقتی به حرم امام رضا علیه‌السلام رفتیم، برای کبوترها گندم بریزم. قبول؟ مامان خندید و گفت: باشد قبول.

 

از دیگر موضوعات مطرح شده در این ماهنامه می‌توان به عناوینی همچون «سرباز کوچک/ گلدانی برای محبوبه»، «داستان/ می‌توانم کمک کنم؟»، «دانستنی‌ها/ سلول‌های بنیادیم»، «مهدی یارِ نیکوکار»، «به دوستت بگو»، «داستان‌های شما»، «درخت تشنه»، «نقاشی‌های شما» و «مهربان، مثلِ امام» اشاره کرد.

 

در بخشی دیگری از این ماهنامه با عنوان من یک بچه شتر هستم! می‌خوانیم:« من یک بچه‌شتر هستم؛ همان شتری که چند بار در قرآن، در داستان حضرت صالح علیه‌السلام اسمش آمده است. حضرت صالح علیه‌السلام پیامبر خدا بود و مردم بت‌پرست قوم خود را به راه راست و نیکوکاری دعوت می‌کرد. روزی مردم آن قوم، او را کنار کوهی بزرگ بردند و گفتند: اگر راست می‌گویی و خدایت تواناست، از او بخواه از دل این کوه، یک شتر بزرگ و سرخ‌مو بیرون بیاورد؛ شتری که یک بچه در شکمش داشته باشد! آن وقت ما از تو اطاعت می‌کنیم و به خدایت ایمان می‌آوریم.

 

حضرت صالح علیه‌السلام دست به دعا برداشت. خدا دعایش را قبول کرد. کوه بزرگ شکافته شد. شتری سرخ‌مو و بزرگ از دل آن بیرون آمد. بت‌پرستان گفتند: ای صالح! از خدایت بخواه بچه آن شتر هم متولد شود.

 

صالح دعا کرد و به خواست خدا، من به دنیا آمدم. خیلی از بت‌پرست‌ها خداپرست شدند؛ اما آن قوم نادان، باز هم به حرف‌های حضرت صالح علیه‌السلام گوش ندادند و خیلی زود دست از خداپرستی برداشتند. سرانجام یک روز به مادرم حمله کردند و او را کشتند. من ترسان و گریان، به سمت کوه‌ها فرار کردم.

 

خداوند به پیامبرش پیغام داد: به بت‌پرستان بگو: اگر تا سه روز دیگر از کارهای زشت خود توبه نکنند، آنها را عذاب می‌کنم. بت‌پرست‌ها لج‌بازی کردند و از کار خود دست برنداشتند. بعد از سه روز، عذاب خدا از راه رسید و همه آنها را نابود کرد.

 

لجاجت چقدر بد است! خدایا! من نمی‌دانم چرا بعضی آدم‌ها لجباز و یک‌دنده هستند و به حرف‌های تو گوش نمی‌کنند. کاش هیچ وقت انسان‌ها لجباز و خودخواه نبودند!».

 

شصت و چهارمین شماره ماهنامه آموزشی فرهنگی خردسالان ایران با عنوان ماهک ویژه شهریورماه 1394 به مدیرمسؤولی سید مسعود پورسیدآقایی از سوی مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) منتشر شده است./907/پ202/ق

ارسال نظرات