اسارت دانشگاهی بود که معلم بزرگی به نام ابوترابی داشت
به گزارش خبرگزاری رسا، مراسم رونمایی از کتاب «فتاح» شامل خاطرات فتاح محمدی از اسارتگاههای عراق به اهتمام میترا رفیعی، با حضور محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، مجید مصلحی، مدیرکل امور استانها و مجلس حوزه هنری و... در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این مراسم فتاح محمدی گفت: انقلاب اسلامی ایران وقتی به پیروزی رسید که جهان را سکولاریزه کرده بودند. پیروزی انقلاب، صدای روحالامین بود که به گوش کسانی رسید که از خودشان بیگانه شده بودند؛ انقلابی بود به نام خدا و برای خدا؛ انقلاب علایق و عقاید بود. انقلاب یک تحول درونی بود که تحولات بیرونی انسان را در عرصه عقیده، علم و عدالت جستجو میکرد.
وی افزود: فرهنگ ایثار و شهادت یک فرهنگ راهبردی است؛ فرهنگی است که حراست، پاسداری و نشرش وظیفه همگان است و جداً انقلاب ما نیازمند این فرهنگ است و آنچه این انقلاب را بیمه کرده، فرهنگ ایثار و شهادت است.
این آزاده دوران دفاع مقدس در ادامه گفت: درست است که اسارت، تلخ و سخت بود اما یک دانشگاه برای کسانی بود که توفیق داشتند از آن استفاده کنند و معلم بزرگی به نام ابوترابی داشت. اوایل دوران اسارت اصلاً با سالهای 65، 66 و 67 قابل مقایسه نبود چون اوایل که نام پاسدار را میشنیدند، فریاد میزدند: «اعدام!» آنچه اسرا را در آن سالها زنده نگه داشت، عشق به امام رحمةالله علیه و انقلاب و داشتن هدف بود. به همین خاطر چشیدن سختیها شیرین بود ولی ما که سختی حس نمیکردیم.
فتاح در بخشی از سخنانش گفت: ما در هر شرایطی تکلیف داریم و باید به تکلیفمان عمل کنیم. این تکلیف یک روز حسینی است، یک روز زینبی است. فکر نمیکنم اردوگاهی در عراق وجود داشته باشد که اسرایش مانند اردوگاه ما با هم انسجام داشتهاند. دو هزار نفر بودیم اما انگار یک نفر بود که در اردوگاه زندگی میکرد. به یاد دارم که مسئولین جمهوری اسلامی از مسئولان سازمان ملل خواسته بودند که وضعیت اسرا را در عراق بررسی کنند. این رویداد برای ما بسیار مهم بود چون میخواستیم با دیدن مسئولان صلیب سرخ، ماهیت واقعی انقلاب را معرفی کنیم.
وی در ادامه گفت: این راه یعنی معرفی ماهیت انقلاب همچنان ادامه دارد. شاید امروز عراقیها هم برای ثبت و ضبط خاطرات اسرای دوران جنگ خود اقدام کنند و ما از آنها عقب بمانیم. به هر حال به همراه جمعی از اسرا در اردوگاه مشغول گردآوری گزارش وضعیت اسرای ایرانی شدیم و در 90 صفحه به چهار زبان گزارش خود را مکتوب کردیم. این گزارش هم در نهایت به دست حاج آقا ابوترابی میرسید و ایشان هم حاضر نبود یک کلمه غیرواقع نوشته شود.
فتاح ادامه داد: وقتی مسئولان صلیب سرخ به اردوگاه آمدند و گزارش را به آنها دادیم، بسیار تعجب کردند. سؤالشان این بود که چگونه از آمدنشان خبردار شدیم که چنین گزارشی را تهیه کردند. ما هم گفتیم علت خبردار شدنمان، تغییر رفتار عراقیها بود. آن گزارش باعث شد که بعد از مدتی طارقالعزیز به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل از بدرفتاری با اسرای ایرانی عذرخواهی کرد و گفت ما در زمینه رسیدگی به اسرای ایرانی کمکاری کردهایم. بعد از آن آیتالله مشکینی خطاب به اسرای اردوگاه گفتند شما سفرای جمهوری اسلامی هستید و نفس کشیدنتان عبادت است.
راوی کتاب فتاح گفت: یکی از مواضعی که حاج آقا ابوترابی در زمان اسارت داشتند، این بود که چندان موافق ناله و شکایت کردن ما پیش ماموران صلیب سرخ نبودند چون میگفتند ما مسلمانیم و قرار نیست غیرمسلمانها مشکلاتمان را حل کنند. به خوبی به یاد دارم که حاج آقا ابوترابی با یک رفتار یا یک عکسالعمل خود، فضای اردوگاه را به کلی تغییر میداد.
در ادامه این برنامه میترا رفیعی، مصاحبهکننده و تدوینکننده متن کتاب، خود را به عنوان یکی از بچههای نسل بعد از جنگ معرفی کرد و درباره چگونگی شکلگیری این کتاب، به بیان توضیحاتی پرداخت.
مجید مصلحی مدیرکل امور استانها و مجلس حوزه هنری به عنوان سخنران آخر این برنامه گفت: وقتی از جنگ صحبت میشود زشتیهای جنگ به ذهن برخیها متبادر میشود. مثلاً امروز اگر صحبت از جنگ به میان بیاید، جوانان ما به یاد داعش میافتند. از این منظر شاید پرداختن به جنگ موضوعیتی نداشته باشد. وقتی کتاب «فتاح» را ورق میزدم، سختیهای جنگ را دیدم. احتمالاً جوانان ما نمیدانند شب و روز در کنار حیوانات موذی زندگی کردن، یا غذا خوردن در ظرفی که دیگر اسیران در آن ادرار کردهاند، چقدر مشکل است. بله جنگ از این مناظر بد است. اما بین صفحات این کتاب، رشادت و ایثارگریهایی را میبینیم که کاملاً انسانی هستند.
وی افزود: فکر میکنم مطالعه این ایثارگریها همان نیازی است که جوانهای ما تشنه رفع آن هستند و از این منظر پرداختن به جنگ خیلی موضوعیت دارد. مشکل ما نفهمیدن این خوبیها در کنار آن بدیهاست. مشکل این است که امروز منّیت ما زیاد است و از خودمان نمیگذریم. در همین کتاب میخوانیم که وضعیت غذا در اردوگاه در چه وضعیتی بوده و اسرا مجبور بودند دانههای انار را بین خودشان تقسیم کنند ولی امروز این سختی را نمیفهمیم چون آنقدر خوردهایم که داریم میترکیم.
مدیرکل امور استانها و مجلس حوزه هنری ادامه داد: منبع محکمی که میتواند پاسخ فرزندان ما باشد، همین ایثارگریها و رشادتهاست. خوشحالم که دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری در شهرستانها هم دایر شده چون قبلاً هر اتفاقی که بود در تهران میافتاد ولی حالا شرایط به جایی رسیده که تا مهرماه همین امسال 121 عنوان کتاب را رونمایی کردیم ولی از هر منظر که به این ماجرا نگاه میکنیم میبینیم گوشهای از اتفاقاتی است که در جنگ رخ داده است. اگر بخواهیم همه آن حوادث را روی کاغذ بیاوریم، چندین قرن زمان میخواهد.
وی در ادامه سخنان خود گفت: این که مرکزیت تهران برای تولید آثار این چنینی شکسته شده، جای شکر دارد و آن را به فال نیک میگیریم. این خبر را هم بدهم که برای سال آینده کتابی درباره حضور اسرای عراقی در ایران به چاپ خواهیم رساند. جوانان ما با خواندن این کتاب خواهند فهمید که اسیران عراقی چه وضعیتی در ایران داشتهاند. خیلی از بچههای ما نمیدانند که اسرای عراقی در ایران، با خانوادههای خود دیدار میکردند و حتی برای دیدار با همسرانشان، اتاق خصوصی در اختیارشان قرار میگرفت. به هر حال این مطالب، ناگفتههایی است که باید گفته شود./998/د102/ق
منبع: سوره مهر