نگاهی به کتاب «اطلس رهبران» با موضوع بررسی جریان های اهل سنت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، کتاب «اطلس رهبران» به نویسندگی محمد مهدی تجریشی، محمد طلایی، حمید عظیمی، سید محمد رضا مدرسی و محمد مالکی به سفارش پژوهشکده تمدن توحیدی به شمارگان 1000 نسخه و در 516 صفحه منتشر شده است.
این کتاب در شش بخش و یک پیوست نوشته شده است که بخش های آن با موضوعات جریان سنتی، نوسلفی، سلفی، جهادی، صوفیه، نومبلغان و وقایع نگاری گردآوری و تدوین شده است.
در بخشی از پیشگفتار این کتاب از صحیفه امام راحل آمده است: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است، و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست، و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم»
«یک دولت بزرگ اسلامی» بخشی از مسیر مبارزاتی بود که امام راحل برای برافراشتن توحید در سراسر جهان طرحش را ریخته بود و قرار بود بخشی از هویت انقلابی دل بستگان به گفتمان انقلاب اسلامی باشد تا در هوای آن نفس بکشند و تعالی یابند.
اما اوضاع تعامل ما با هم کیشانمان چنان که باید پیش نرفت. فارغ از دسیسه های استکبار جهانی برای جلوگیری از نفوذ گفتمان ناب اسلامی انقلاب ما در جهان اسلام و فارغ از زمینه های اثر بخشی این دسیسه ها در جهان اهل سنت، باید اعتراف کرد که جامعه ما نیز به دلایلی زمینه کارایی حیطه های استکبار را فراهم ساخته است.
نویسنده کتاب «اطلس رهبران» با بیان این که جنبش گولن نماد بارز اسلام آمریکایی است، گفت: این جنبش کسانی را که تمایلات مذهبی داشتند جذب و برای قبول شدن در دانشگاه به آنها کمک می کردند و خوابگاه مذهبی به آنها می دادند و برای نخبه شدن به آنها کمک می کردند و برای رسیدن آنها به جایگاه ها و قسمت های مختلف در ارگان ها تلاش می کردند تا همه نیروهای خودشان را داشته باشند.
در بخشی ازسرفصل دین سالاران سنی با عنوان درآمدی بر یک حوزه پژوهشی نو می خوانید: مذهب و جریان های مذهبی همیشه پای ثابت تحولات سیاسی، اجتماعی عالم اسلام بوده اند و هیچ فراز و فرودی در هیچ مقطعی نتوانسته است عاملیت این نوع از جریانات را به کلی محو کند.
وقایع مختوم به سقوط عثمانی، نهضت ضد استعماری شبه قاره، مناقشات ناصر با سعودی ها، نهضت نفت ایران و جنگ های اعراب و اسرائیل همگی رد پررنگی از این نوع نقش آفرینی را تا اواخر دهه شصت میلادی به نمایش می گذارد.
درباره ساختار کتاب می خوانید: کتاب حاضر براساس سه مؤلفه اصلی( بنیادگرایی، سلفیت و معنویت گرایی) مبادرت به تفکیک جریان های اسلامی کرده است.
بنیادگرایی در مقابل مصلحت گرایی نشان دهنده میزان گرایش تعبدی جریان ها است و سلفیت مناقشه ای تاریخی در مورد مراجع تشریع و فکر اسلامی است.
گروه های سلفی این مرجعیت را منحصر در سه نسل نخستین اسلامی می دانند و در مقابل گروه های سنتی آن را ممکن است تا پیش از دوره مدرن امتداد دهند. معنویت گرایی عنصر سومی است که در دو گانه شریعت و طریقت یا مناسک ظاهری و اعمال قلبی معنا می یاب دو میزان تاکید یک گروه بر هریک از جهات، گرایش گفتمانی آن را مشخص می کند.
در حوزه نظر اختلافی میان یک صوفی و سنتی وجود ندارد اما در عمل، میزان تمایل، عامل تعیین کننده در ورود یک فرد به سلک صوفیان و مرشدان یا اشتغالش به علوم ظاهری مانند فقه و حدیث می شود.
در بخشی از متن های کتاب می خوانید: تأثیر دو گانه بنیاد گرایی و مصلحت گرایی در گروه های سلفی تحقق یافته و منجر به جداشدن نوسلفی ها از سلفی های کلاسیک شده است و از طرفی همین تمایز به میزانی کمتر در سنتی ها و صوفیه نیز وجود دارد.
معنویت گرایی نیز تنها سنتی ها را دوپاره کرده است و دو گانه « صوفی، سنتی» را باعث شده است که طیف آن در میان سلفی ها به قدری باریک است که نمی توان دسته بندی جدیدی براساس آن ایجاد کرد.
الازهر، جنبش گولن، نهضت العلما، مالکیه ومنهاج القرآن از مهمترین این جریان ها در شرایط حاضر هستند و انعطاف پذیری مکتب الازهر نسبت به دین جزو بارزترین شاخصه های آن است و این موضوع مورد توجه و علاقه بسیاری از محققان غربی قرار گرفته است.
چنین رویکردی نشأت گرفته از رواج عقلانیت و تاویل گرایی کلامی، فلسفی در میان الازهر است و این درحالی است که منطق و فلسفه در غالب مجامع اهل سنت متروک شده و امروزه بسیاری از بزرگان الازهر و از جمله شیخ کنونی آن فارغ التحصیلان فلسفه اند.این کرسی علمی به ویژه پس از نهضت اصلاحی عبده، جایگاه در خور توجهی در الازهر دارد که علاوه بر فلسفه، فقه رأی گرای حنفی در مصر در مقابل فقه ظاهرگرای حنبلی و سلفی چنین رویکردی را اقتضا می کند.
تصوف نیز که جزو ارکان همیشگی الازهر بوده می تواند عاملی مؤثر در اباحی گری عالمان دینی شود که به هر صورت گذشته از مبانی فکری، وابستگی الازهر به دولتی سکولار و تبدیل دانشگاه الازهر به مجتمع علوم دینی و عرفی، از موانع مهم اصرار الازهر برا مبانی اسلام سنتی شده است.
الازهر به عنوان یکی از ارکان مقابله با سلفیت در جهان اهل سنت شناخته می شود و از طرفی باید توجه کرد که رویکرد الازهر به سلفیت بیش از آنچه تصور می شود، سیاسی است و امروزه ایده های سلفیه بخش اعظم محصلان و فارغ التحصیلان الازهر را متأثر ساخته است.الازهر پیوندی تاریخی با صوفیه دارد و بسیاری از علمای آن به صورت رسمی بیعت و حتی شیاخت طریقت های مختلف تصوف را برعهده داشته اند ودر عین حال صوفیه در یک سده اخیر در مصر و غالب مغرب عربی به شدت در موضع ضعف قرار گرفته است و مجبور شده است حداقل برخی از عاداتش را کنار بگذارد.
در بیش از یک قرن گذشته، یکی از سنگین ترین اتهامات متوجه الازهر جامعه گریزی و سیاست پرهیزی آن بوده است که پس از سقوط خلافت عثمانی و تصرف ساحت سیاست و اندیشه جهان عرب توسط اروپا، علمای الازهر بیش از پیش تبدیل به صنفی درون گرا و بریده از حوادث سیاسی، اجتماعی اطراف خود شدند.
مبارزه با تکفیر در ادبیات الازهر کم و بیش معادل مقابله با جهادگری است و به همین دلیل است که سلفیت مغرب عربی غالبا سلفیتی ضد تکفیری بوده و تکفیر غیر قطبی چندان محل دغدغه الازهر نیست.
قدرت چانه زنی سیاسی الازهر تابع قدرت سیاسی اسلام گرایان مخالف دولت بوده است و به نظر می رسد دوره پس از کودتا نیز از این جهت مشابه دوره سادات است که در قبال قدرت تأثیر اجتماعی اپوزیسیون اسلام گرا، نقش دهی به الازهر رشد می یافت.
با این حال باید در نظر داشت الازهری ها به تبع فضای سنتی خود، کمتر تمایلی به تأثیرگذاری سیاسی دارند و با این که الطیب جزو سیاسی ترین شیوخ الازهر محسوب می شود غالب کنش های سیاسی او برای حفظ منافع داخلی الازهر است و نه تغییر صحنه سیاسی کلان.
بی شک اگر ده نفر از مؤثرترین عالمان زنده مسلمان را نام بیریم، گولن در این لیست جای می گیرد و به علاوه او نامزد مؤثرترین چهره در لیبرالیزه کردن اسلام است وجنبش گولن نماد بارز اسلام آمریکایی است و اساس این نوع اسلام گرایی در ترکیه است به طوری که اسلام گراها در ترکیه در حکومت نفوذ کرده اند و به شدت ضد انقلاب هستند.
در این جنبش دین با معنویت و سنت قرین است و این جنبش در آفریقا و آسیای مرکزی و آذربایجان نفوذ دارد و آنها از کلاس کنکوری ها برای فعالیت خودشان شروع کردندو نام گولن غالبا قرین با مدرنیسم اسلامی در فضای رسانه ای مطرح می شود و نسبت بسیار ایجابی گولن با مدرنیته شبهه ای ندارد و بیشتر نسبت گرفتن مستحکم او با سنت و بنیادهای تعبدی دین است.
گولن به صراحت از تناسب تمدن غرب برای پیشرفت حیات مادی و مناسبت تمدن اسلامی برای حیات معنوی سخن می گوید و غرب ستیزی را عامل جاماندن ما از تمدن می خواند و هدف اصلی جنبش گولن در نهایت اسلامیزه کردن ترکیه و تمام کشورهایی است که در آنها فعالیت دارد و در این مسیر تکثرگرایی تظاهری است برای فریب جریان حاکم.
از دیگر زمینه های جلوه گری مصلحت در حرکت گولن توجه بیش از اندازه او به مسئله قومیت و هم نوایی او با پان ترک ها است و از طرفی تاکید بر آموزش زبان ترکی و معرفی ترکیه به عنوان الگویی برای جهان اسلام ،از تم های ثابت مدارس گولن است.رفتار گولن در قبال سلفیت شباهت بالایی با دیگر اقران سنتی دارد و از میان ایده های سلفی ها، احیای اجتهاد را پسندیده است اما نه برای تعبد بیشتر بر نص، که برای فراخ تر کردن میدان عمل مجتهد.
گولن همانند دیگر حنفی ها که در حوزه ترک تبارها و شبه قاره اکثریت اند، دردسر کمتری برای سازگاری شریعت و مدرنیسم متحمل شده است و به همین جهت نیز او ابوحنیفه را بیش از هر فقیهی می ستاید و با تکرار اتهام شبهه در فقیه بودن احمد بن حنبل، به سلفی ها دهن کجی کرده است.گولن جنبش خود را جنبشی غیرسیاسی می داند و در ظاهر، طرفداران خود را به پرهیز از سیاست و تلاش برای کسب قدرت دعوت کرده است و در عین حال روشن است که انگیزه گولنیست ها برای به دست گرفتن کرسی های سیاست گذاری بسیار کمتر از رقبای اخوانی شان خواهد بود.
گفتنی است، این کتاب با همکاری نشر معارف، پژوهشکده تمدن توحیدی و اندیشکده مرصاد منتشر شده است./934/ن600/ق