عدالت اقتصادی و اجتماعی در دیدگاه امام موسی صدر
خبرگزاری رساـ گروه بین الملل: جدایی اصل عدالت اقتصادی و اجتماعی از ایدئولوژی اسلامی که متاسفانه گروههای مختلفی از مسلمانان آن را پذیرفتهاند سبب شده تا عدالت آن عمق و استمرار خود را از دست بدهد تا آنجا که امروزه این دو مفهوم به صورت یک مسأله کاملا اجتماعی و سیاسی درآمده و ارتباط آن با اسلام قطع شده است. بررسی کامل دیدگاه اسلام در بعد عدالت اقتصادی و اجتماعی و فهم راهکارهای اساسی اسلام در موضوعاتی نظیر فاصله طبقاتی، مسؤولیتهای فردی و اجتماعی و ... میتواند زمینه را برای ایجاد یک جامعه برابر و بدون تبعیض فراهم سازد. امام موسی صدر که خود از متفکرّین بزرگ اسلامی بوده و در دامن حوزههای علمیه پرورش یافت و با حضور در دانشگاه و فراگیری اقتصاد به یکی از نظریه پردازان مهم در این عرصه تبدیل شد با بررسی مقوله عدالت اقتصادی و اجتماعی تاکید میکند که نمونه ارائه شده از سوی اسلام کاملترین نوع ایدئولوژی اقتصادی و اجتماعی است. در این یادداشت سعی شده تا با نگاه به نظرات این متفکر بزرگ، دیدگاه اسلام در این دو مساله را واکاوی کنیم.
منشاء اختلاف طبقاتی چیست؟
محیط مادی مجموعه عوامل مختلف و متنوعی است که افراد بشر را احاطه کرده و به طور محسوسی در وضع، قیافه، قوای بدنی، غرایز و حتی افکار و اندیشههای وی موثر است. هرچند گروهی از فلاسفه مادی در تاثیر محیط مبالغه کرده و به ناروا معتقد شدهاند که همه قوای انسانی فقط محصول محیط مادی اوست و موثر دیگری در پیدایش آن وجود ندارد، ولی اصل این تاثیرها به طور اجمال مورد قبول همه متفکرین و فلاسفه است.
کیفیت معاش، عقاید دینی و اجتماعی، ادبیات و هرن، آداب معاشرت، تربیت اولاد و طرز انتخاب مسکن و کلیه فعالیتهای بشر تحت تاثیر شدید این اختلاف محیط مادی قرار میگیرد. این تفاوتها وقتی از یک نسب تجاوز کند به تدریج شدت گرفته و خود به خود این تفاوت جسمی و روحی، مادی و معنوی تبدیل به شکافهای عظیم صنفی، طبقهای و ملی میشود و فاصلهها رفتهرفته زیاد و زیادتر میگردد.
تاثیر انقلاب صنعتی اروپا
انقلاب صنعتی، توسعه روز افزون سرمایهداری و تکامل وسایل ارتباط و بالاخره ایجاد تمرکز در همه امور اجتماعی، شرایط مساعدی برای تشدید این اختلاف و توسعه این شکاف در همه جوانب به خصوص در زندگی مادی مردم به وجود آورد.
سرمایههای کوچک با مساعدت شرایط به سرمایههای بزرگ تبدیل و به تدریج کمپانیها، کارتلها و تراستها را به وجود آورد. قدرت دولتها در مقابل قدرت این سازمانهای اقتصادی ناچیز شد. سرمایههای متوسط و ضعیف که نتوانست شرایط مساعدی تحصیل کند به علت عدم امکان رقابت، به تدریج از بین رفت. اعضای طبقات متوسط به طبقه اول مبدل شدند یا در سلک طبقات ضعیف و محروم درآمدند.
فقدان وسایل و انحطاط سطح زندگی و فقر و مرض، امکان تحصیلات عالیه را از فرزندان طبقات پایین گرفت و وسیله معالجه را برای آنان فراهم نساخت و در نتیجه وقت، فکر و شرایط مناسبی برای علم و معرفت آنان فراهم نشد. رفتهرفته جامعه به دو طبقه مشخص منشعب گشت، یک دسته دارای همه چیز شد و دیگری همه چیز را از دست داد. آینده این دو طبقه را هم به علت فراهم بودن همان شرایط درست مثل گذشته یا کمی شدیدتر باید دانست.
این شکاف عظیم و این ظلم جانکاه که نتیجه طبیعی سازمانهای اجتماعی بود، بزگترین خطر را در مقابل طبقات مرفه به وجود میآورد و در نتیجه، مطالعه درباره علاج این بلای اجتماعی و این درد خطرناک شروع شد. برای درمان این درد و پر کردن این شکاف دو راه معروف و مهم اندیشیده شده است:
1.الغای مالکیت فردی بر ابزار تولید
2.تامین حداقل معیشت برای همه
راه اول یک رویه انقلابی محسوب میشود که به وسیله موسسان سوسیالیسم به دنیا عرضه شد و مارکس آن را تکمیل و انقلاب اکتبر آن را در کشور اتحاد جماهیر شوروی اجرا کرد.راه دوم انقلابی نیست و در اکثر ممالک شرقی مغرب زمین به صورتهای گوناگون معمول است.
در این بحث سعی میکنیم با تشریح و نقد این دو نظریه، راه حلی که اسلام در نظر گرفته و اجرا کرده است را توضیح دهیم.
راه حل مارکسیسم
مکتب مارکسیسم یا سوسیالیسم علمی معتقد است که اگر ابزار تولید را از مالکیت طبقه سرمایهدار بورژوا درآوریم و آن را عمومی و ملی کنیم، این مشکل حل میشود. این مکتب میگوید تنها عامل تعیین کننده یک نظام اجتماعی همان طرز تولید است و تنها موجب اختلاف طبقاتی در رژیم سرمایهداری اختصاص مالکیت ابزار تولید به طبقه بورژوا است.
این تسلط بر وسایل تولید سبب شده که منافع در اختیار مالکان و موسسان ابزار تولید درآید و شکاف طبقاتی عظیم بین این طبقه و طبقه کارگر حاصل شود و هرگاه این تفاوت اصلی و عظیم از بین برود، رفته رفته سطح زندگی مردم یکسان شده و جامعه یک طبقهای به وجود خواهد آمد که افرادش در همه چیز هماهنگی خواهند داشت. بنابراین فقط باید ماکلیت ابزار تولید و سرمایههای بزرگ را الغا کرد.
اجمالا در نقد این نظریه باید گفت که به اعتقاد صاحبان این مکتب، همه چیز و کلیه عوامل، محیط را به وجود میآورد و این محیط مادی است که خالق و موثر است بنابراین برای ایجاد یک طبقه واحد باید کلیه عوامل متنوع محیط را یکسان کرد و اگر چنین چیزی ممکن نبود باید دست از این مدعا برداشت. به همین دلیل است که در داخل کشورهای سوسیالیستی وحدت طبقه در ناحیه فکر، ایده، عاطفه، غریزه و تمایل و نیروهای بدنی ایجاد شود.
تئوری حداقل معیشت
کشورهای مترقی سرمایهداری، با یک سلسله قوانین و اقدامات اصلاحی، یک حداقل معیشت برای طبقات محروم و ضعیف در نظر گرفته و به عقیده خود این آلام اجتماعی را درمان کردهاند اما در برابر این نظریه باید گفت که آنان مسلما با این تصمیم تنها توانستهاند از مرگ طبقات ضعیف و محروم جلوگیری کنند اما به این وسیله شکاف عظیم اختلاف طبقاتی را که به تدریج توسعه مییاد، درمان نشده است. طبقه محرومین که هیچ نمایندهای در قوه قانونگذاری و قوه مجریه ندارند باید برای همیشه یک زندگی مرفه را در احلام و آرزوهای خود ببینند.
تشریع خمس و زکات راهکار اسلام برای مبارزه با فاصله طبقاتی
دین اسلام با واقع بینی این اختلاف طبقاتی را دیده و برای آنچه از این اختلاف خطرناک تشخصی داده، یعنی اختلاف در سطح زندگی مادی و نتایج و آثار آن، راه حلی اندیشیده و در سایر قسمتها با دستورات اخلاقی و تربیتی نتایج صحیحی از این اختلاف گرفته است.
تشریع خمس و زکات قانون مقدسی است که برای تعدیل زندگی طبقات مختلف وضع شده است. شاید در نگاه نخست چنین تصور شود که خمس و زکات در شمار مالیاتهای اسلامی محسوب است و عدهای از نویسندگان هم به طور مستقیم به این رای معتقد شدهاند.
باید دانست که مالیات در طول تاریخ معانی متفاوتی داشته است. اگر مالیات را به حسب معنی معروف و تاریخی آن به وجوهی که «دولت برای اداره سازمانهای خود و حفظ مملکت از تجاوز و تامین امنیت داخلی و نظار آن میگیرد» تعریف کنیم به هیچ وجه خمس و زکات را نمیتوان مالیات دانست.
حال باید دانست که قانون خمس و زکات برای حل مشکل اختلاف طبقاتی چه تاثیری خواهد داشت. مطابق با آیات شریفه قرآن و روایات معصومین، مورد مصرف خمس و زکات طبقات مستمند هستند و مشخصا مقداری که اغنیا باید بپردازند به طور حتم کفاف معیشت فقرا را میدهد.نتیجه عملی زکات و خمس و تعدیل طبقاتی که اسلام طرح ریزی کرده است را با برقراری قانون خمس و زکات میتوان مشاهده کرد. انتقال و ریزس ثروت از طبقات بالاتر به طرف طبقات محروم آنقدر ادامه خواهد یافت تا این سرازیری پرگردد و شکاف مسدود شود و تعادل در سطح زندگی این طبقات ضعیف با سطح عادی مردم حاصل شود.
امام موسی صدر دیدگاه جدیدی را در پرداخت خمس و زکات متناسب با شرایط زمان ارائه میدهد. بیمههای اجتماعی کارگران از بارزترین الگوهایی است که امام موسی صدر بر آن تاکید دارد. وی هدف از پرداخت خمس و زکات در ضمن بیمههای اجتماعی کارگران را حفظ آبروی نیازمندان برمیشمرد. تاسیس کانونهایی برای تامین معیشت فقرای دارای نقص عضو و فراهم آوردن وسایل کار به فراخور امکان آن از بهترین شکلهای پرداخت زکات است که از سوی امام موسی صدر مطرح شده است.
امام موسی صدر با آنکه نسبت به نظریه مارکسیستی در حل اختلاف طبقاتی به شدت مخالف و الگوی اسلامی را جایگزین آن میکند اما نسبت به اختلاف در قوای بدنی و فکری و تفاوت در عواطف و اخلاق و یا استعداد فنی و هنری معتقد است که این اختلافها همانگونه که بسیاری از بزرگان دین گفتهاند لازم و بلکه رحمت است زیرا "این تفاوت در استعدادها سبب میشود تا هرکس متناسب با ظرفیت و توان خود وظایف گوناگون اجتماعی را برعهده گرفته و هیچ وظیفهای بر زمین نماند."
اسلام و عدالت اجتماعی و اقتصادی
عدالت در اسلام در همه زمینهها به ویژه در زمینه اجتماعی و اقتصادی نه تنها متکی بر ایدئولوژی اسلامی است بلکه اصولا خود یکی از پایههای این ایدئولوژی به شمار میآید. جهان از دیدگاه اسلام بر اساس حق و عدالت استوار است و انسانی که در این مسیر گام بردارد کامیاب و سعادتمند شده وگرنه با شکست مواجه میشود. همانگونه که فلاسفه و متکلمان اسلامی تاکید میکنند پیش درآمد اصلی برای اثبات ضرورت برانگیختن پیامبران و استدلال بر ثبوت معاد و روز حساب عدالت خداوند است که بعضا از آن با عنوان قاعده لطف و اصل عدل الهی نام برده میشود.
اسلام ایمان بدون عدالت را به رسمیت نمیشناسد
مساوات و برابری انسان با کارکردش از منظر قرآن چنین است: «ليس للانسان الا ماسعى» که این معیار در موضوع عدالت نیز ثابت است. امام موسی صدر با اشاره به این نکته تاکید میکند که "وجود عدالت در اسلام مساوی با وجود ایمان است و ایمان بدون کوشش انسان در راه تحقق عدالت هیچ اصالتی ندارد"
با نظر به دستورهای اسلامی مشخص میشود که عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بر پایه عقیده و ایمان استوارند و از آنها جداشدنی نیستند. از این روی عدالت اقتصادی و اجتماعی در اسلام ریشهدار، دائمی و فراگیر است.
مسؤولیتهای فردی و اجتماعی در تحقق عدالت اجتماعی
امام موسی صدر تحقق عدالت اجتماعی در جوامع را در گرو شناخت صحیح مسؤولیتهای فردی و اجتماعی و جامه عمل پوشاندن به آن میداند. وی معتقد است که «ارتباط متقابل میان مسؤولیتهای فردی و اجتماعی برای تحقق عدالت یکی از ابعاد ترسیم شده عدالت در اسلام است که اصل «كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيّته» بر آن تاکید میکند.»
بر اساس وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، هر فردی مسؤول سلامت جامعه است. فرد امانتدار اموال خویش است و در پیشگاه چامعه و در برابر نسلهای پیشین و آینده نیز این مسؤولیت را بر عهده دارد.
از سوی دیگر جامعه نیز در برابر افراد مسؤولیتی کاملا برابر دارند بنابر این ارتباط میان جامعه و افراد کاملا دوسویه است. علاوه بر آن افراد جامعه نسبت به یکدیگر نیز مسؤولیت متقابلی دارند. مطابق با قرآن و احادث معصومین(ع) و دیدگاه عقلی اسلامی، افراد جامعه پیکره واحدی را تشکیل میدهند.(چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار)
شیوههای تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی
امام با بررسی علل ایجاد شکافهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه اسلامی چند راهکار را برای مقابله با این پدیده مطرح میکند.
انفاق و بخشش یکی از راهکارها است. از نظر امام موسی انفاق نه تنها اثر اخروی داشته بلکه نتایج اجتماعی آن در جامعه بسیار زود قابل مشاهده است. امام موسی میگوید: «فرد یا گروهی که برای ایجاد فرصتهای مناسب زندگی برای دیگران کوشش میکند در حقیقت خیرخواهی و نیک فرجامی را برای خویش به ارمغان میآورد و خطر ستم و هلاکت و نیستی را از خود دور میسازد.» در دانش اقتصاد جدید برخلاف رویکردهای قدیمی ثابت شده که رفتارهای همکارانه به جای رفتارهای غیر رقابتی در درازمدت شرایط برد_برد را برای همگان فراهم میآورد.
تلاش در جهت جامه عمل پوشاندن به «تحریم ربا» نیز از دیگر راهکارهاست. امام موسی با درک این مهم که رشد رباخواری در جامعه همانند موریانه بدنه اقتصادی را از درون توخالی میکند به صراحت اعلام میدارد که «شریعت اسلامی نمیخواهد سرمایه به تنهایی و بدون کار و تلاش افزایش یابد و برای صاحبش سودآور باشد.»
بیمه افراد مستمند و تکفّل هزینه آن از سوی جامعه مسالهای است که به اعتقاد امام موسی بعد تازهای به عدالت اجتماعی میدهد. به عقیده وی «مسؤولیت بیمه اجتماعی در حقیقت همان مسؤولیت کامل جامعه اسلامی در شرایط دشوار اجتماعی است خواه این شرایط دائم باشد مانند پیری و ناتوانی ناشی از نقص عضو و یا کوتاه مدت باشد.»
در پایان باید گفت که اجرای پژوهشهای دقیق و همهجانبه در مورد عدالت اقتصادی و اجتماعی در اسلام و اهمیت آن در دین و ترویج آن از طریق رسانهها و کتب درسی، تلاش برای محرومیت زدایی با تکیه بر منطق اسلامی، حمایت همگانی علما و شخصیتهای دینی و مذهبی از محرومان میتواند عرصه را برای تحقق هرچه بیشتر عدالت اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد./981/ب501/ک
محمد رایجی
منابع پیشنهادی جهت مطالعه:
عدل الهی استاد شهید مرتضی مطهری
مقدمهای بر جهان بینی اسلامی استاد شهید مرتضی مطهری
رهیافتهای اقتصادی اسلام، گفتارهای اقتصادی امام موسی صدر
اقتصادنا شهید محمد باقر صدر