کتاب «نفاق شناسی» راهی بازار نشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «نفاق شناسی» اثر آیت الله علیرضا اعرافی، از سوی نشر مؤسسه اشراق و عرفان منتشر شد.
این کتاب از سخن مؤسسه، مقدمه و دوازده فصل با عناوین «مفهوم شناسی»، «روانشناسی نفاق»، جامعه شناسی نفاق»، «علل و انگیزههای نفاق»، «اهداف و روشهای نفاق»، «تقسیمات نفاق»، «علائم و نشانههای نفاق»، «راهکارهای نفاقشناسی»، «روشهای پیشگیری و مقابه نفاق»، «نفاق در تاریخ»، «سرانجام نفاق»، «نکات تکمیلی» تشکیل شده است.
آیت الله اعرافی در قسمتی از «مقدمه» این کتاب مینویسد:
این پژوهش به یکی از اساسیترین و حساسترین موضوعات مطرح در اسلام، یعنی «نفاق» میپردازد. این موضوع درمتون اسلامی ریشه دارد و سابقه طولانی و جنجال برانگیز آن در تاریخ اسلام، قابل توجه است.
طرح و بررسی این موضوع، به دلیل مطرح بودن در قرآن، سنت و نیز قرار گرفتن به صورت یک جریان عمیق در تاریخ مسلمانان، ضرورت دارد. نفاقشناسی و تجزیه و تحلیل بنیادها و ابعاد آن، به منزله بخشی از تاریخ تحلیل جریانی است که سهم بهسزایی در شکستها داشته است. همچنین رویارویی انقلاب اسلامی با نفاق و منافق در طیفهای گوناگون بر اهمیت بحث میافزاید.
نفاق ازچند بعد، قابل بررسی است:
1- بررسی این موضوع، تحقیقی گسترده در منابع تفسیری و حدیثی است.
2- نفاق شناسی در بعد تاریخشناسی و بحث از علل انحطاط مسلمانان، از سویی شورانگیر و از سوی دیگر، اسف انگیز است.
3- به دلیلی به روز بودن این موضوع، نفاق شناسی، بحثی سیاسی است و ارتباطی تنگاتنگ با استکبار جهانی و جریانهای همسوی و غیر همسوی با انقلاب دارد.
4- نفاق در بعد دیگر، حساسیت شگرفی دارد و آن، بعد نفسی و روحی است که به این مسأله، چهره روانشناسی و روانکاوی میدهد. در پایان باید توجه داشت، این مباحث، عناصری برای خودشناسی و خودسازی است.
گویا ضرورت نفاقشناسی، یک بحث اعتقادی و سیر تحقیق و نظام بخشی به آن، روشن است، بیش از دویست آیه در این باره و ضرورت چننی موضوعی وجود دارد؛ اما این بحث، کمتر به صورت نظام یافته مطرح شده است و مفسران، ضمن آیات نفاق، مطالبی آوردهاند؛ ولی منظم، جمع بندی شده و همه جانبه نیست؛ حتی در تفسیر المیزان، یک مبحث منظم درباره نفاق نیامده است.
این نوشتار؛ داعیه بررسی کاملی درباره این موضوع دامنهدار و گسترده را ندارد، بلک ه امید است آغاز در طرح منظم بحث نفاق باشد.
در فصل نهم این کتاب به 29 مورد از علائم و نشانههای نفاق همچون: «سستی و سنگینی در جنگ و جهاد»، «کراهت و کسالت در عبادت»، «جاسوسی»، «روابط مخفیانه با کفر و شکر»، «کارشکنی در امر رهبری و تضاد با آن»، «مخالفت با اسلام فقاهتی»، «در اندیشه فریب خدا و رهبری»، «کوشش در رضایت جامعه»، «افشای اسرار»، «شرکت نکردن در اجتماعیهای اسلامی»، «دین سازی»، «اخلال در نظام»، «ترور رهبران اسلامی و عناصر مؤثر» و «برنامهریزی برای براندازی یا نفوذ» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در قسمتی از عنوان «کارشکنی در امر رهبر و تضاد با آن» از فصل «علائم و نشانههای نفاق» این کتاب با آن میخوانیم:
یکی از مباحث عمده که درباره نفاق باید مطرح شود، ارتباط و موضعگیری منافقین درباره رهبری است. برای روشن شدن این امر باید نقش رهبری حق را در جامعه اسلامی شناخت.
تعبیری از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود: «من قرآن ناطق هستم»؛ این جمله کوتاه، محتوای عمیقی دارد این جمله نقش امامت را توضیح میدهد که امامت، قران مجسم و معارف و احکام، جلد آن است؛ امامت و ولایت؛ سنگر حراست از سلامت فکری جامعه و حفاظت از خط الهی در میان مسلمانان است.
پس در اینجا تضاد بنیادین امامت و نفاق روشن میشود؛ زیرا نفاق میکروبی است که به اعتقاد و اخلاق و جامعه و حاکمیت اسلام ضربه میزند و طبیعی است که در برابر امامت قرار گیرد؛ زیرا امامت، پایداران سنگرهای توحیدی است. بر این اساس در تاریخ اسلام مییابیم که هر گاه فرصتی به دست نفاق میآید؛ درصدد شکستن ولایت و رهبری بر میآید. حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام نمونه بارز درگیری با نفاق است.
شرط ایمان تسلیم بودن در برابر رهبری است و در غیر این صورت، شخص، منافق است و این اصل همواره باید در نظر داشته باشیم که اگر فردی یا گروهی در برابر ولایت حقه؛ تسلیم نباشد، رگهای از نفاق در آن است.
در عنوان «روشهای مقابله با نفاق» از فصل نهم این کتاب در ابتدای به بررسی آیات در این باره پرداخته شده و در ادامه، «افشاگری»، «طرد از جامعه» «قطع روابط رهبری»، «حمله به مراکز نفاق»، «قتل و زندان»، «جنگ» و «نماز جمعه» از مهمترین راهکارهای مقابله راهکارهای مقابله با نفاق و منافقان برشمرده شده است.
در قسمتی از این بخش میخوانیم:
نفاق به تنهایی موضوع حکم فقهی خاص نیست؛ یعنی منافق، حکم ویژهای ندارد. برخلاف عنوان کافر، فاسق و یاغی هر دو کدام احکام فقهی مخصوص دارند. بنابراین برای مبارزه با منافق، صرف عنوان نفاق مجوز برخورد تند یا مبارزههای شدیدتر نمیشود.
این از ویژگیهای اسلام در برخورد با دشمنانش است که صرفاً شخص یا جریانی را به دلیل بیاعتقادی و دشمنی در باطن، مستحق مجازات نمیداند؛ اما اگر علیه اسلام و حاکمیت اسلام اقدام کند؛ عنوانهای مانند محارب، اخلالگر در نظام، یاغی یا فاسق بر او منطبق میشود. اسلام، برای مقابله، روشهایی را تشریع کرده است. این مسأله همان چیزی ست که امروزه به نام «توطئه» شهرت دارد.
رهبری و ولایت در مبارزه با جریانهای نفاق آمیز، نقش ویژهای دارد و در تعیین نوع عکسالعمل و کیفیت مقابله با جریانهای منافقانه؛ نظر حاکم و ولیفقیه، ملاک است.
رهبر نظام اسلامی باید با ملاحظه و میزان خطر آن برای اسلام و مسلمانان با مراعات جو و فضای سیاسی، چگونگی برخورد با آن جریان را تعیین کند.
بنابراین، نوع عقوبت و مبارزه با نفاق، حکم اولی مشخصی ندارد و به دستورهای حکومتی ولیفقیه بستگی دارد و در قرآن حتی برای محارب، چهار مجازات آمده است که تعیین آن در دست حاکم و با توجه به نظر او است.
شرایط سیاسی و اجتماعی در نحوه مقابله با منافقان، تأثیر دارد. در شرایط عادی ممکن است با ملایمت با آنان رفتار شود؛ اما در شرایط وخیم سیاسی؛ مانند وقت جنگ یا در اوضاع بحرانی، برخورد شدیدتری لازم است.
گفتنی است، کتاب «نفاق شناسی» با شمارگان 1500 نسخه، در 165 صفحه، به قیمت 8 هزار تومان از سوی نشر مؤسسه اشراق و عرفان منتشر شده است./998/پ202/ق