روایت زندگی روحانی مترجم اسرای ایرانی، در یک رمان خواندنی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات شهید کاظمی، چاپ دوم کتاب «ملاصالح؛ سرگذشت ملاصالح قاری؛ مترجم اسرای ایرانی» را منتشر کرده است.
ملا صالح قاری، اسارت در زندان ساواک رژیم پهلوی، زندانهای استخبارات عراق و اسارت در جمهوری اسلامی را تجربه کرده و رضیه غبیشی در این کتاب خاطرات او را از آن دوران بیان کرده است.
نویسنده که این کتاب را در یازده فصل با عنوانهای: «سالهای خاکستری»، «به سوی آینده (سال 1332 شمسی)»، «در مدرسه فیضیه قم»،«آزادی زندان (1356)»، «فعالیتهای قبل از انقلاب»، «و طوفان درنوردید»، «تهیه اسلحه و مهمات»، «آغاز اسارتی تلخ»، «بازگشت به وطن»، «ترور من و سران دولتی» و «شروع به کسب و کار» تنظیم کرده، در فصل سوم این کتاب و در صفحه 60 زیر عنوان «در زندان ساواک» آورده است:
«روزها به تلخی و سختی بر من میگذشتند. هیچ کس از خانواده و رفقایم نمیدانستند بر من چه گذشته. اتاقی که محبسم در اداره ساواک بود، نیمه تاریک و از شدت گرمی هوا عرق شر شر از سر و رویم میریخت. لباسهایم پاره بود و خون خشک بر آنها دیده میشد. زمین زیر پایم لخت بود. موقع خواب بر همان زمین سر میگذاشتم و میخوابیدم ... .
چند روزی گذشت و زخمهای دردناکم جوش خورد و کمی بهتر شدم. امیدوار بودم که شکنجهها دیگر تمام شده است و هرچند هنوز زخم کف پاها و صورتم سوزش داشت و دردناک بود.»
همچنین نگارنده در فصل هشتم زیر عنوان «دیدار با سید ابوترابی»، به ماجرای نخستین دیدار ملاصالح با حجت الاسلام والمسلمین سید علی ابوترای در زندان استخبارات میپردازد و مینویسد: «...دستها و چشمهای اسرا باز کرده بودند. خوشحال و با عجله به سمت سید رفتم. انگار او را سالها میشناختم: آه. السلام علیکم یا سیدی! سید برگشت و با من؛ مردی دشداشهپوش که فارسی با لهجه عربی حرف میزد، مواجه شد. با خوشرویی همدیگر را بغل کردیم. صورت سید را غرق بوسه کردم. سید از دیدنم خوشحال شد. چنان از دیدارش خوشحال بودم که اصلاً فراموش کردم کجا هستم. مأمورها که مصافحه مرا با او دیدن،د به طرفم آمدند و ما را از هم جدا کردند.»
نویسنده در فصل دهم نیز در صفحه 263 درباره چگونگی تبرئه ملا صالح از اتهام جاسوسی برای رژیم بعث چنین آورده است:
«...چند روز از آمدن اسرا گذشته بود که سیدابوترابی از طرف رهبر انقلاب به سمت نماینده ایشان در امور آزادگان تعیین شد و او در پی فرصتی بود که با رهبر دیداری داشته باشد و گزارشی از وضعیت اسران در بند رژیم بعث به ایشان بدهد و خیلی زود این دیدار حاصل شد و سید به دیدار آقا رفت.
ضمن دیدار با آقا درباره من و خدماتم به اسرا به ایشان گزارش داد و رهبر عظیم الشأن سفارش کرد که من تبرئه شوم. به دنبال این دستور، آقا ابوترابی برای اداره حفاظت اطلاعات خوزستان نوشت و آنها هم مرا از همه اتهامات تبرئه کردند.»
متن نامه مرحوم سید علی اکبر ابوترابی به اداره حفاظت اطلاعات خوزستان بدین شرح است:
«در مورد برادر عزیز آزاده، متعهد، آقای ملاصالح قاری، فرزند مهدی با کارت اسارت 3359 که در سال 64 از اسارت رهایی یافتند؛ متأسفانه تا امروز به عنوان آزاده از طرف شما شناخته نشدهاند. نمیدانم شما علم غیب دارید که ایشان خیانت کرده است و ما بیاطلاع هستیم؟!
بیش از همه بنده خودم از وضعیت ایشان اطلاع دارم. مطمئن باشد به حرمت خون پاک شهدا ایشان کمترین خیانت یا همکاری با بعثیان کافر نداشته؛ بلکه نهایت فداکاری و همیاری را با برادران اسیر ما نموده است.
بنده شخصاً به جای همه از ایشان خجالت میکشم؛ آیا نیاز است مقام معظم رهبری در این رابطه اقدام فرمایند؛ یا بزرگوار دیگری، که چندین نامه در این مورد تأثیر نداشته و... .»
همچنین، نگارنده در پایان این کتاب درباره شخصیت ملاصالح قاری مینویسد: «هرچند دیگر امروز ملاصالح آن نشاط و سلامت را ندارد؛ به راستی اگر وجود پربرکتش آن روزها برای نجات اسرا نمیبارید، چهها که نمیشد. او مردی در سایه بود که در هر زمان و مکانی برای هدفش، محبتش را نثار دیگران کرد و از خود گذشت. به راستی هیچ کس مثل او نبود! او مردی مثل باران بود.»
درباره نویسنده:
رضیه غبیشی، همسر پاسدار شهید جانباز، حاج محمود عطشانی است؛ وی در زمان جنگ، مترجم بود و در تدارکات و روابط عمومی سپاه فعالیت داشت. او در سال 59 ازدواج کرد و به علت محاصره شهر به بندر چوئبده و بعد از آن به جزیره مینو رفته، به نگارش خاطرات جنگ پرداخت.
خانم غیبشی تاکنون کتابهای «گنجینه رنج» و «کتاب ملاصالح» را نوشته و در حال حاضر به نوشتن کتاب مادر 3 شهید؛ خانم کارکوبزاده و کتاب همسر شهیدش مشغول است.
گفتنی است، نشر شهید کاظمی، چاپ دوم کتاب «ملاصالح؛ سرگذشت ملاصالح قاری؛ مترجم اسرای ایرانی» را با شمارگان 2500 نسخه و در 280 صفحه به قیمت 12000 تومان در پاییز 95 منتشر کرده است و علاقهمندان میتوانند برای تهیه این کتاب و دیگر آثار این انتشارات به قم، خیابان معلم، مجتمع ناشران، پلاک 131 مراجعه کرده و یا با شماره 37840844 ـ 025 تماس بگیرند./998/پ۲۰۲/ش