دستاوردهای نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران
به گزارش خبرگزاری رسا، سایت طنین در گزارشی نوشت: نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران از موارد و مسائلی است که همواره مورد سؤال و شبههافکنی منتقدان داخلی و مستمسکی برای تخریب ایران از سوی دشمنان آن بوده است. از اینرو، در نوشتار حاضر سعی میشود تا این نفوذ و ماهیت آن و همچنین دستاوردهایش واکاوی شود.
نفوذ از جنسی متفاوت
اولین و مهمترین نکته درباره نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران این است که این نفوذ، ماهیتی متفاوت از سلطهگری و سلطهطلبی غرب دارد و بلکه، نفوذی گفتمانی و اعتقادی است. درواقع، حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقهی غرب آسیا، دارای سه وجه مکمل است: ۱- فرهنگ دینی با تأکید بر وحدت شیعه و سنی و پرهیز از طایفهگرایی که میان ایران و مردم منطقه، نوعی همبستگی به وجود میآورد.
۲- فرهنگ سیاسی و الگوی مردمسالاری دینی که بهعنوان الگویی بومی، برای تلفیق دین و دموکراسی و در مقابل الگوی لیبرال دموکراسی غربی، مطرح شده است. انقلاب اسلامی ایران توانست برای اولین بار حکومتی بر مبنای اصول اسلامی بهوجود بیاورد و این یعنی تولد یک پیشاهنگ برای جنبشهای اسلامی که سالها بود دچار رکود و درجازدگی شده بودند.
۳- استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران در کنار به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی، گفتمانی که بیشترین طرفدار را در میان تودههای محروم منطقهی غرب آسیا دارد. استکبار از دیدگاه فرهنگ سیاسی اسلام، وجود نوعی سلطهگری و سلطهجویی و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسط اقلیت محدودی زورگو و نفعطلب بر خیل عظیم تودههای محروم است. استکبار میتواند داخلی باشد به همان طریق که یک عده دیکتاتور و زورگو بر ملتهای محروم تحت سلطه خود حاکمیت داشته و آنها را تحت فشار و ظلم قرار دهند. همچنین میتواند بینالمللی باشد، بدین معنا که دولت و یا کشوری، سایر جوامع و ملتها را استثمار و به استضعاف بکشاند.
این ویژگیهای سهگانه باعث تقویت نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه است. مثلثی که ستونهای اصلی قدرت نرم ایران در منطقه غرب آسیا را شکل میدهند. از همین روست که میتوان مدعی شد نفوذ ایران با نفوذ غرب در منطقه متفاوت است. اصولاً غرب بهواسطهی حضور نظامی در منطقه، دارای نفوذ است. پایگاههای آمریکا در کشورهای منطقه، زمینهساز نفوذ در دولتهای آنها شده است. شاید از همین روست که اندیشکدهی «امریکن اینتر پرایز» در گزارشی تفصیلی، به نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان، مصر، فلسطین و افغانستان اشاره کرده و مینویسد: «ایران با اتکا به قدرت نرم خود، در کنار قدرت نظامی و اقتصادی، توانسته از سال ۲۰۰۸ به این سو، دامنهی نفوذ خود در منطقهی غرب آسیا را بهسرعت گسترش دهد.»
دستاوردها
اما اکنون سؤال این است که مهمترین دستاوردهای نفوذ منطقهای ایران چیست؟ در پاسخ حداقل میتوان به چند مورد اشاره کرد:
۱- مهمترین دستاورد سیاسی نفوذ ایران در منطقه، صدور ارزشهای انقلاب اسلامی و پذیرش آنها در منطقه میباشد. نفوذ گفتمان ایران در منطقه منجر به همراهی برخی از دولتها و جنبشهای اسلامی منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی شده است. درواقع، برخلاف غرب که نفوذش در منطقه محدود به دولتهای عربی میباشد؛ نفوذ ایران به واسطه گفتمانی است که تلفیقی از کارکردهای مردم سالاری و ارزشهای اسلامی را به همراه داشته است. این نفوذ دارای دو بعد می باشد: اولین بعد آن ریشه در جنبشهای اسلامی منطقه دارد. جنبشهای اسلامی منطقه خواه و ناخواه جمهوری اسلامی ایران را الگوی مبارزات خود قرار دادهاند؛ زیرا اکثر دولتهای منطقه ماهیت استبدادی داشته و قائل به حفظ وضعیت موجود میباشند و از این جهت نمیتوانند الگوی مناسبی برای مبارزات انقلابی باشند. وجه مشخصه جنبشهای اسلامی منطقه، اسلام سیاسی و تاکید بر نقش مردم در حکومت است. هر دو ویژگی بیان شده به شکل عملی در جمهوری اسلامی تبلور یافته است. بنابراین طبیعی میباشد که جنبشهای منطقه به سوی مدل حکومتی ایران متمایل باشند. بعد دوم ریشه در دولتهای منطقه دارد. این دولتها یا به واسطه مبارزه با رژیم صهیونیستی به ایران نزدیک شده اند( مانند سوریه و لبنان) و یا به واسطه لشکرکشی غرب به منطقه و روی کار آمدن دولتهای جدید به وجود آمده اند که نمونه آن را در افغانستان و عراق مشاهده می کنیم. چنین شرایطی منجر به افزایش نفوذ ایران در منطقه شده است. مجموعه آنچه گفته شد، سبب تشکیل بلوکی از کشورها و جنبشهای اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی در منطقه تحت عنوان «مقاومت اسلامی» شده است که علاوه بر اینکه از منافع تکتک اعضای خود و بلکه مسلمانان و بشریت دفاع میکند، عاملی مهمی برای مقابله و خنثیسازی توطئههای غرب در منطقه است.
۲- حفظ انقلاب: نفوذ گفتمان ایران در منطقه منجر به همراهی برخی از دولتها و جنبش های اسلامی منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی شده است. این مسئله در قالب جبهه مقاومت قابل ارزیابی می باشد. جبهه مقاومت در واقع نوعی پیمان منطقه ای برای مقابله با رژیم صهیونیستی و در کل نفوذ غرب می باشد. گسترش حوزه فعالیت جبهه مقاومت، به جهانی شدن گفتمان انقلاب اسلامی منجر خواهد شد. چنین مسئله ای می تواند اقدام دولتهای غربی را برای براندازی جمهوری اسلامی با دشواری هایی همراه سازد. چرا که غرب دیگر نمی تواند از طریق دولتهای منطقه اقدامات سیاسی،اقتصادی و یا حتی نظامی علیه ایران انجام دهد. ضمن اینکه این امر منجر به تثبیت قدرت منطقه ای ایران شده است. سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا تمامی دولت های منطقه با گفتمان ایران به مخالفت و مقابله پرداختند که نمونه این مسئله در ۸ سال جنگ تحمیلی قابل مشاهده است. اما امروز به واسطه نفوذ گفتمانی ایران ؛ برخی از کشورهای غرب آسیا همراه ایران می باشند و حفظ جمهوری اسلامی را برای تداوم سیاست های مستقل خود ضروری می دانند. چنین شرایطی ادامه حیات انقلاب اسلامی را فراهم ساخته است.
۳- گسترش مرزهای امنیتی: جمهوری اسلامی با نفوذ و حضور در منطقه درصدد است تا خطرات امنیتی بالقوه را از مرزهای جغرافیای خود دور نگه دارد و با وسعت دادن دامنه درگیری در کشورهای منطقه از برخورد مستقیم با قدرت ایالات متحده پرهیز کند. نظام جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که بتواند مرز درگیری را در عراق، لبنان و فلسطین اشغالی پوششدهد و از نزدیکشدن ایالات متحده به مرزهای جغرافیایی خود جلوگیری نماید، میتواند تا حدودی امنیت نسبی را در مرزهای خود در کوتاهترین مدت ایجاد کند. درواقع، جمهوری اسلامی ایران با حضور در منطقه در اصل آمریکا را در منطقههای امنیتی درگیر کرده و با وسعتدادن مرز امنیتی خود در این مناطق، امکان تقسیمبندی امنیتی مناطق را به شکل جداگانه و مستقل برای ایالات متحده در جهت کنترل بهتر کشورهای منطقه غیرممکن کرده است. بر اساس این رویکرد، نقشآفرینی ایران در چارچوب منافع ملی و در جهت ایجاد امنیت در دامنهی نفوذ و فرصتسازی در صحنهی منطقهای و جهانی صورت میگیرد.
۴- ایجاد چالش برای استکبار و دولت های دست نشانده منطقه: جمهوری اسلامی ایران با تقویت حس مقاومت و بیداری در مردم منطقه خاورمیانه، سبب شده است که سلطه حکومتهای امپریالیستی و نیز دمکراسیهای دروغین و دولتهای دستنشانده آنها در منطقه به چالش کشیده شود. به همین دلیل است که آمریکا و متحدانش چون انگلیس بهسختی قادر هستند که با جمهوری اسلامی ایران کنار بیایند.
۵- معرفی ایران به عنوان نماد استقلال و مقاومت: در سالهای اخیر جمهوری اسلامی تلاش داشته است تا از خود یک نماد موفق مقاومت و استقلال بسازد و بدین طریق پتانسیلهای استقلالطلبی را در منطقه تقویت کند که این سیاست در تحکیم پایههای قدرت نرم ایران بسیار مؤثر بوده است. بنابراین جمهوری اسلامی ایران توانسته است با استقلالطلبی و مقاومت در برابر مداخلات قدرتهای غربی و در عین حال رشد اقتصادی و فنی (با وجود محدودیتهای بینالمللی)، توجه و حمایت بسیاری از ناظران را به خود، به مثابهی یکی از نمونههای موفق بهرهگیری از قدرت نرم در تعامل با کشورهای منطقهی خاورمیانه، جلب نماید.
از دیگر دستاوردهای نفوذ منطقهای ایران میتوان به هویتیابی شیعیان، تقویت زمینههای لازم برای شکل دادن به نظم امنیتی مطلوب خود در منطقه، سقوط محبوبیت آمریکا، ناامید شدن امید طرفداران سابق آمریکا در منطقه، جدا شدن ملتهای عرب از روشنفکرنماهای غربپرست و... اشاره کرد./ ۹۱۶/ ۱۰۲/ ع
مصطفی قربانی