ايدئولوژي امنيتي رژيم صهيونيستي
به گزارش خبرگزاری رسا، مباني ايدئولوژي فکري رژيم صهيونيستي اين است که ناديده گرفتن دشمن، به نوعي تهديد است و کسي که دشمن را ناديده بگيرد يا سازش کند، سزاي آن نابودي است. اين انديشه نشان مي دهد، رژيم صهيونيستي داراي رويکردهاي مضيق و تنگ امنيتي است.
احساس تهديد، خشونت و تهاجم در روان شناسي صهيونيسم، بر اساس ذهنيت ناامني شکل گرفته است. نخبگان صهيونيستي همواره اين موضوع را مورد پردازش قرار مي دهند که اين کشور از نظر ژئوپليتيک در محاصره جريانهاي تهديد قرار دارد؛ نيروهايي که رويکرد ضدامنيتي نسبت به رژيم صهيونيستي داشته و هستي اين واحد سياسي را پيوسته تهديد ميکنند. اينگونه تهديدات اگرچه به واسطه تحولات خاورميانه در دوران مختلف تشديد ميشود، اما در عين حال احساس تهديد بخشي از روان شناسي امنيتي آن کشور به شمار ميرود.
ايدئولوژي صهيونيسم براساس قالبهاي ايدئولوژيک امنيت و براساس ادبيات و آموزههاي صهيونيسم شکل گرفته است. رژيم صهيونيستي در تمامي دورهها موضعي تهاجمي داشته است. مردخاي گور، رئيس اسبق ستاد ارتش رژيم صهيونيستي، اين موضوع را به صراحت بيان داشته است که مقامات دفاعي و امنيتي آن کشور هيچ گاه از گزينه نظامي در منطقه چشم پوشي نخواهند کرد. جنگ نا پايان در زير ساخت انديشه سياسي و امنيتي رژيم صهيونيستي شکل گرفته است. به همين دليل، الگوي رفتار منطقه اي آن کشور بر اساس ترور، گسترش يگانهاي ويژه، براندازي و عمليات نظامي سازماندهي شده است.
بررسي راهبرد امنيتي صهيونيسم نشان ميدهد که ساختار حکومتي آن کشور ماهيت پادگاني دارد. گفتني است، کشورهايي از آمادگي دائمي براي جنگ هاي منطقه اي و عمليات تاکتيکي برخوردارند که هستي شناسي امنيتي آنها ساختار پادگاني داشته باشد. راهبرد نظامي و راهبردهاي امنيتي رژيم صهيونيستي در دوران مختلف مبتني بر جنگ هاي پيشدستانه بوده است، چراکه اين نوع تفکر تابعي از ضروريتهاي ايدئولوژيک و ژئوپليتيکي آن کشور به شمار مي رود. خيانت در انديشه امنيتي صهيونيسم تبعات سنگيني دارد. هرگونه انعطاف در انديشه امنيتي رژيم صهيونيستي به نوعي خيانت بهشمار مي رود. مقامات اسرائيلي بر اين اعتقادند که غلبه بر تهديدات صرفا از طريق پيروزي قطعي حاصل مي شودکه براي تحقق پيروزي قطعي، از تمامي ابزارهاي اقتصادي، ديپلماتيک، اطلاعاتي، امنيتي و نظامي استفاده خواهد شد. انديشه امنيتي رژيم صهيونيستي بر اين اصل استوار است که اگر اراده از بين برود، اعتقاد متزلزل شود و الگوهاي رفتاري سازشکارانه شود، ديگر چيزي به عنوان بقاي رژيم صهيونيستي وجود نخواهد داشت. اين نوع تفکر امنيتي در رگ، خون، آموزش و خانواده مجموعه اسرائيل جاري است. صهيونيست ها از همان دوران طفوليت ياد مي گيرند که در فضاي تهديد قرار دارند؛ پس بايد با هرگونه تهديدي مقابله کنند و هرکس در برابر تهديدات نگرش امنيتي نداشته باشد و نسبت به موضوعات بي توجه باشد آن فرد بايد مجازات شود، هرچند که مجازاتش مرگ باشد. مبحثي ديگر که در انديشه صهيونيسم مطرح است، بي توجهي رژيم صهيونيستي به نهادهاي بين المللي است. اين نشانه هاي بيتوجهي رژيم صهيونيستي به نهادها و قوانين بين المللي را مي توان در واکنش مقامات آن کشور نسبت به کنوانسيون ها و رژيم هاي بينالمللي دانست. تاکنون رژيم صهيونيستي در هيچ يک از کنوانسيون هاي امنيتي در سطح بين المللي از جمله BWC كنوانسيون منبع سلاحهاي بيولوژيك و CWC كنوانسيون منبع سلاحهاي شيميايي شرکت نداشته است. رژيم صهيونيستي اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي را نيز نپذيرفته است. تمامي موارد گفته شده در اين رژيم تابعي از هستي شناسي امنيت گتويي است. الگويي که هدف آن را بايد در موضوعاتي از جمله قدرت موثر و امنيت بدون بازدارندگي دانست. جنگ پيشدستانه از جمله بخشي از تفکر راهبردي رژيم صهيونيستي به شمار مي رود که ازجمله ابزارهاي لازم براي به کارگيري از آن را بايد بهانه جويي امنيتي محسوب کرد. در حقيقت اين رژيم تلاش دارد امنيت خود را به قيمت ناديده گرفتن امنيت ساير بازيگران تامين کند. گفتني است، تداوم امنيت به ساختار سياسي نياز دارد. دولت امنيتي و پادگاني در رژيم صهيونيستي حافظ امنيت به شمار مي آيد؛ يعني امنيت اسرائيل صرفا از طريق قدرت تامين خواهد شد. به همين دليل قدرت سازي و ائتلاف با آمريکا، محور اصلي قدرت جهاني و بخشي از ضروريت امنيتي رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه و سياست بين الملل تلقي مي شود.
براساس ذهنيت امنيتي اسرائيل و برآوردهاي توليدي نهادهاي امنيتي آن، مهمترين چالش ها و تهديدات اين رژيم، برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران، درگيري نظامي با ايران و حزب الله و جهاد اسلامي، انزواي ديپلماتيک رژيم اسرائيل و کاهش جايگاه بين المللي رژيم صهيونيستي و چالش مشروعيت آن به مثابه پاشنه آشيل امنيت ملي رژيم صهيونيستي در سال هاي اخير مي باشد.
دولت نتانياهو در موازنه با چالش ها، سياستهاي فعالي را در پيش گرفته است که از جمله آنها مي توان به بهبود روابط سياسي و ديپلماتيک با کشور ترکيه، توسعه همکاري و نزديکي با کشورهاي عربي سني مذهب اشاره کرد.
روابط با آمريکا، بزرگترين و مهم ترين متحد رژيم صهيونيستي بسيار منحصر به فرد بوده و اين رژيم هميشه مورد حمايت آمريکا بوده است که البته نقش لابي هاي صهيونيستي در اين رابطه انکارنشدني مي باشد. لذا با توجه به آنچه گفته شد مي توان گفت که از مهم ترين عوامل بي ثباتي در خاورميانه که اکنون با تلاطمات شديد روبه رو مي باشدهمانند درگيري هاي سوريه و يمن از راهبردهاي منطقه اي اسرائيل با هدف افزايش امنيت خود و نيز افزايش دخالتهاي آمريکا در اين منطقه مي باشد./۹۱۶/ ۱۰۲/ع
وحيد سلوکي، کارشناس ارشد مسائل سياسي