بازي ساده ترامپ براي دوشيدن سعودي ها
به گزارش خبرگزاری رسا، سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودي، طي دو روز گذشته به سرخط خبري بسياري از رسانه هاي منطقهاي و فرامنطقه اي تبديل شده است. آنچه اما در اين ميان بيش از موضوعات ديگر توجه رسانه ها و کارشناسان را به خود جلب کرد، در کنار اظهارات تند ترامپ و رکس تيلرسون وزير خارجه آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران، يک قلم قرارداد تسليحاتي 110 ميليارد دلاري از مجموع حدود 380 ميليارد دلار قراردادهايي بود که ميان عربستان و آمريکا منعقد شد.
اولين سفر رئيس جمهور جديد ايالات متحده آمريکا به آسياي جنوب غربي و مشخصا عربستان سعودي اما از زواياي متعددي قابل بررسي و ارزيابي است.
اول؛ بسترسازي انجام اين سفر
همانگونه که در ايام تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريکا به دفعات شاهد بوديم، موضع دونالد ترامپ درباره روابط دوجانبه با عربستان سعودي موضعي کاملا سخت و دور از انتظار بود، چنانچه بارها از هزينه بر بودن ارتباط با عربستان ياد کرد و تداوم آن را در مجموع به سود کشورش ندانست. اين موضع همان چيزي بود که دربار آل سعود به ويژه پس از اجرايي شدن برجام از آن احساس خطر کرده و معني آن را تنها ماندن در مقابل قدرت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران در منطقه ارزيابي مي کرد.
همين مسئله سبب شد تا پس از روي کار آمدن ترامپ، دربار سعودي ظرفيت هاي خود را براي به دست آوردن دل ترامپ به کار گيرد. سفر محمد بن سلمان جانشين وليعهد و وزير دفاع سعودي به آمريکا همان اتفاقي بود که سعي شد از رهگذر آن، بسترهاي لازم براي تغيير نظر ترامپ فراهم گردد. آنچه مطابق برخي اخبار پشت پرده از اين سفر بهدست آمد اين بود که شخص بن سلمان به نمايندگي از آل سعود قول همه جور همکاري را به ترامپ داد تا در عوض آن کاخ سفيد تمام قد از عربستان در برابر ايران و محور مقاومت در منطقه حمايت کند.
دوم؛ شرط و شروط ترامپ براي تغيير نظر
چنانچه از همان ابتدا هم پيش بيني مي شد، مخالف خواني ترامپ در ايام تبليغات انتخاباتي بيش از آنکه واقعي باشد، از سويي در نقد رفتار دموکراتها و در جهت جلب آراء منتقدان بود و از سوي ديگر بازار گرمي بود تا بتواند بيش از پيش آل سعود را در مسير حاتم بخشي کلان دلارهاي نفتي ترغيب کند، تاکتيکي که به بهترين شکل ممکن جواب داد. لذا ترامپ با همان روحيه کاسب کارانه و تاجر مسلکي که همگان از او سراغ دارند، از همان ابتدا شرط تداوم رابطه با عربستان را تضمين منافع اقتصادي عنوان کرد و در سخنان مختلف خود بر ضرورت سرمايهگذاريهاي سنگين آنها در آمريکا سخن گفت.
سوم؛ فضاسازي آل سعود براي بهره برداري سياسي از اين سفر
دربار آل سعود که با پذيرش اين سفر از سوي ترامپ شايد يکي از مهمترين آرزوهاي خود ر ا در دوران جديد حاکميت ايالات متحده آمريکا برآورده مي ديد، تمام تلاش خود را براي استفاده حداکثري از اين اتفاق به ويژه در عرصه رسانه اي و تبليغاتي به کار گرفت. همين امر منجر به ارسال دعوتنامه براي حدود 55 کشور اسلامي شد تا از آنها براي حضور در نشستي با حضور دونالد ترامپ در رياض دعوت شود. البته؛ گرچه از اين کشورها تعداد محدودي از سران کشورهاي اسلامي حضور داشتند و عموما در سطح وزارت خارجه شرکت کرده بودند، اما رسانه هاي وابسته به نظام سلطه همگام با منويات دربار سعودي تمام تلاش خود را براي عمق بخشي به فضاي ضد ايراني و ايران هراسانه اين نشست بهکار گرفتند. اين عمليات رسانه اي به ويژه با توجه به مواضع تند شخص ترامپ و رکس تيلرسون وزير خارجه آمريکا از خوراک خوبي برخوردار شد.
چهارم؛ بازي باخت ـ باخت آل سعود
شايد در ظاهر امر اينگونه نشان داده شد که به هر حال عربستان سعودي با يک مانور قدرت در جنوب غرب آسيا توانست اولا در تشديد فضاي ضد ايراني موفق عمل کند و بار ديگر ايالات متحده آمريکا را به عنوان پشتوانه بزرگ خود در فرآيندهاي منطقه اي معرفي کند، اما آنچه در حقيقت ماجرا رخ داده اين است که آمريکا بار ديگر با فريب آل سعود، اين کشور را به بهانه ياري رساني در برابر ايران تا آنجا که ميسر بوده دوشيده و با تقويت فضاي توهمي حکام سعودي نسبت به ايران علاوه بر تکميل سناريوهاي منطقه اي خود عليه جريان مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامي، سود سرشار اقتصادي را نيز نصيب خود کرده است، سودي که پول آن به بهانه مقابله با ايران از جيب جهان اسلام هزينه خريد تسليحاتي شد که قرار است در آينده همچنان خون مسلمانان ديگر را در يمن، بحرين، عراق و سوريه بر زمين بريزد.
درواقع؛ با توجه به ساختارهاي داخلي نظام سياسي عربستان به ويژه از نقطه نظر فرآيندهاي دموکراتيک، اين کشور اساسا توانايي تبديل شدن به محور اقتدار در منطقه را ندارد، لذا ادامه اين رفتارها تنها مطلوب کاخ سفيد است و هيچ منفعت ميان و بلند مدتي را براي هيچ يک از کشورهاي اسلامي متصور نيست./۹۱۶/ ۱۰۲/ع
محمد قادري