۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۹
کد خبر: ۵۰۷۴۴۹
یادداشت؛

تربیت نسل آینده و اشکالاتی که متوجه خودمان است

چه سند ۲۰۳۰ اجرا شود چه نشود، باید پذیرفت که ضعف های بسیاری در زمینه آموزش داریم که بی توجهی به آن مشکلات زیانباری نه فقط برای نسل ما بلکه برای آیندگان به همراه خواهد داشت.
سند ۲۰۳۰ یونسکو دانش آموز

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بحث های زیادی از سند 2030 وجود دارد، هم بحث های کارشناسی، هم بحث های غیرکارشناسی، هم بحث های جناحی و هم غیرجناحی. اما آنچه به این مهم می پردازد در دو بعد می توان دید؛ اجرایی شدن سند و روند تربیتی و آثار آن بر هویت مردم ایران برای نسل های آینده و همچنین قضاوت آیندگان از مسئولین امر و مردم و دیدگاه دومی که می توان برشمرد؛ اجرایی نشدن این سند و یا حداقل تطابق با اسناد بالادستی و قضاوت آیندگان از مسئولین و مردم و هدف های مردم و راهبری تمدن. یادم هست، وقتی در دوران دبستان، راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاه کتاب های تاریخی را می خواندیم، بدون اینکه بخواهیم قضاوتی کرده باشیم، تصوراتی را در ذهن برایمان به وجود می آمد و پیش داوری را انجام می دادیم که گاه با واقعیت مطابقت داشت و گاه نه.

آموزش مهم ترین رکن برای تعالی انسان

سند 2030 مقدمه ای دارد که سران کشورها و مردم جهان را هم ملزم می کند و هم به آنها اختیار می دهد که تا سال 2030 به فقر، گرسنگی، فساد، قاچاق، صلح، عدالت، رعایت برابری، مدیریت پایدار منابع طبیعی، رفاه،توجه به بهداشت، تامین آب آشامیدنی سالم برای همه مردم جهان، توجه بیشتر به زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، مردم‌سالاری، بهبود و حفظ محیط زیست، توسعه روستاها، توسعه فرهنگ آموزشی، توجه به مهارت افراد و بسیاری دیگر از مباحث را مورد دقت قرار دهد که از دیدگاه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جامعه شناسی، روانشناسی، زبان شناسی، تاریخ می توان ارزیابی کرد، اما یک نکته مهم که باید به آن توجه کرد بحث آموزش است که مهمترین چشم انداز سند شاید به نظر آید. آموزش را به نوعی می توان مهمترین رکن زندگی مردم برای بقا، پیشرفت، توسعه و تعالی انسان ها در نظر گرفت. اگر آموزش نبود حتی انسان های اولیه نیز نمی توانستند به زنده بودن خود امیدوار باشند؛ در واقع این آموزش است که انسان را پیش می برد، می سازد و تولید می کند.

اثر انگشت های انسان ها با هم متفاوت هستند، حتی ده انگشت دست انسان نیز با دیگری متفاوت است، روحیات انسان ها نیز متفاوت است. این تفاوت ها هست که به نوعی بشر را در کنار هم قرار داده برای تعاون و تعالی؛ البته تعالی که همه جانبه باشد و به همه مباحث پرداخته شود نه تعالی یک جانبه گرا و قدرت محور.

موافقان و مخالفان سند 2030 به ابعاد زیادی توجه داشته اند که به نظر می رسد بیشتر نه به عنوان یک دغدغه و به تعالی رساندن، بلکه بیشتر برای به زیرکشیدن رقیب یا پلکان ترقی از آن استفاده کرده اند. برخی افراد و نخبگان جامعه به فرهنگ مبتنی بر سکولاریسم در متن سند اشاره کرده و برخی نیز بومی سازی و به نوعی به مواردی توجه دارند که خیلی مغایریتی با آموزش و روندتربیتی نسل آینده مردم جامعه ندارد. اما به هر حال چرا باید این موضوع را صریحا رهبر معظم انقلاب به آن توجه داشته باشد و این جریان جایگاهی برسد که اصلاً باور ندارد چه اتفاقاتی در جامعه در حال رخ دادن است. برداشت جناحی در اینجا ممنوع است و واقعاً باید به این امر توجه داشت و قضاوت نکنیم چرا که قضاوت نیاز به بررسی دقیق و گذشت زمان دارد، اگر زود قضاوت کردیم، باید بدانیم که یک‌طرفه به قاضی رفته ایم و این برای اخلاق ما مشکل ایجاد می کند. البته لازم است که امر توجه شود که این سند علاوه بر آموزش، جنبه های دیگری مانند اقتصاد، جامعه، فرهنگ، محیط زیست را بررسی می کند.

پیامد درازمدت یک امضای بین المللی

سوالی که در اینجا به ذهن متبادر می شود، اینکه این سند الزام آور است یا خیر؟ پاسخ دهندگان به این مسئله دو دسته اند برخی جواب مثبت می دهند و برخی جواب منفی. ما در پی یافتن این نکته نیستیم. اما سند 17 اصل دارد و 169 بند که در سازمانی بین المللی مطرح شده است و از قسمت های آموزشی این سند می توان به یادگیری مادام العمر، برابری در یادگیری و فراگیری توجه داشته است و نکات کلیدی در این سند «کیفیت و عدالت» در بحث آموزش هست که برابری جنیستی را نیز باید مورد توجه قرار داد. در قانون اساسی ما برابری همه انسان ها اعلام شده است و این یعنی خطی که عبور از آن عقوبت الهی را در پی دارد که البته نیز تفاسیر در این زمینه زیاد است و جای بحثش اینجا نیست. اما آنچه مهم است تناقضی است که در متن سند می توان به آن اشاره کرد از یک سو به قومیت ها توجه داشته است و از سوی دیگر از شهروند جهانی صحبت به میان می آید. از یک سو تقسیم کار منطقه ای صورت می گیرد و از سوی دیگر برنامه جامعی باید در نظر داشت. البته نکته ای که نباید از آن عبور کرد اینکه این سند با چهار وزارت خانه درگیری دارد که شامل وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت بهداشت و آموزش پزشکی و وزارت کار و تعاون که نیاز دوطرفه ای به مدت 15 سال برقرار می شود. تصور کنید با وجود همه ممیزی هایی که در هر کشوری اعمال می شود، کارها و قرادادهایی صورت می گیرد که آثار آن تا سال ها و حتی قرن ها دامنگیر مردم جوامع می شود.

دنیای آموزشی کودک دبستانی

در این سند که اگر به طور کامل اجرا شود، کودک دبستانی با دنیای آموزشی روبه رو می شود که آن آموزش ها تا حدودی وجود نداشته است و اگر وجود داشته است بیشتر در خانواده و یا گروه همسالان، آن مطلب بررسی شده است. البته نباید این فکر خطور کند که از آن جلوگیری کنیم، بلکه نیازمند به آموزش با محوریتی هویتی، فکری، جامعه شناختانه و بومی خودمان هستیم. ایران از منظری کمبودهای آموزشی بسیاری را داراست که ریشه آن افراط و تفریط هایی است که از نظر نهادها، ارگان ها و سازمان های مرتبط با این امر به خوبی صورت نگرفته است. خوب نیست کسی را متهم کرد، اما در حقیقت امر کم کاری بسیاری وجود دارد هم از طرف مسئولین و هم افراد جامعه به خصوص نخبگان که در بحث های خود بیشتر به صورت جناحی عمل می کنند.

نداشتن راهبرد یک معضل مهم

مشکل جامعه امروزی هم در زمینه تولید فکری هست و نداشتن راهبرد برای ماه ها، سال ها، دهه ها و حتی قرن ها و هم نداشتن مسئولین دلسوز. واقعیت را قبول کنیم، بهتر می توان وارد عرصه شد. بهتر می توان از زمان استفاده کرد، بهتر می توان این سرمایه ها را به کار گرفت. همیشه این مثال را برای خود به ذهن می آورم که به راستی کشوری مانند ژاپن که حتی خاک مرغوبی برا کشت ندارد چگونه به جایگاهی رسیده که اولاً در چارچوب فرهنگ خود در حال پیش روی است و هم از نظر معیارهای توسعه در سطح بالایی از جهان قرار دارد. آیا کشور عزیزمان واقعا سرمایه های انسانی، معدنی و اجتماعی ندارد؟ آیا واقعا ما سندهای بالا دستی مانند؛ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سند برنامه درسی ملی و سند سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری نداریم؟ اگر داریم کجای کار ایراد دارد و آیا نباید از بروز فرهنگ متشتت در ایران اسلامی جلوگیری شود؟

تعریف خانواده

خانواده در سند 2030 جایگاه خاصی دارد، اما به راستی تعریف خانواده در اسلام و غرب یکسان است؟ به نظر می رسد که دقت در این واژه ها بسیار حائز اهمیت است . آیا اسلام روابط دختر و پسر را برای تشکیل خانواده آن هم به مدت بسیار زیاد می پذیرد؟ آیا تعریف خانواده در غرب شامل ازدواج همجنس بازان نیز می شود؟ آیا شرع مقدس اسلام و فقه شیعه این را بررسی نکرده است که کودک در چه سالی چه کاری را انجام دهد، بهتر می تواند برای خود و جامعه مفید باشد و به تعالی برسد؟ آیا در اینجا ارگان های مربوطه خود را مقصر می دانند یا در جناح بازی های سیاسی که صرفا هیچ ارزش اخلاقی ندارد قرار می گیرند؟ آیا نخبگان حوزوی و دانشگاهی در کنار هم کارهای دقیق و علمی را بررسی کرده اند که بتوانیم حداقل خیلی زیاد نه، برای 10 سال راهبرد آموزشی داشته باشیم.

انصاف در قضاوت

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که دارای یک مقدمه و هفت فصل است تا چه مقداری از آن در آموزش و پرورش عملیاتی می شود؟ آیا این سند قابل به روز شدن نیز هست؟ آیا قابل تغییر هست؟ اگر بپذیریم که در ابتدای راه برای دست یابی به اهداف عالی و متعالی هستیم، تازه اولین گام را برداشته ایم ولی اگر ژست حق به جانب گرفتیم باید مقداری نگران بود. اگر تربیت و شخصیت کودکان و نوجوانان این مملکت برای مسئولین امر و نخبگان در همه سطوح مطرح باشد، نگرش خودشان را به سند 2030 تغییر داده و از منظری منصفانه به آن نگاه می کنند. منصفانه نگاه کردن به منظور عملیاتی کردن و عملیاتی نکردن سند نیست؟ اشتباه نشود، بلکه به معنای این است چرا باید دیر بجنبیم تا قضاوت آیندگان از ما خوب نباشد، ما الان چه دیدی نسبت به پادشاهانی از جمله، کوروش، نادرشاه، فتحعلی شاه و... داریم؟ به راستی این تاریخ نیست که قضاوت می کند خوب و بد ما را؟

شروع سبک زندگی با آموزش

چند سالی است که از سبک زندگی اسلامی – ایرانی، سبک زندگی قرآنی – اسلامی و با عناوین دیگر بحث به میان است.  تا چه اندازه ای توانسته ایم راهبرد ارائه دهیم؟ و تا چه اندازه ای این مفاهیم را در زندگی مردم جامعه و خانواده ها بسط داده ایم؟ همه افراد حتی کودک نوزاد نیز مفاهیمی را می داند، حتی کودک وقتی که گرسنه می شود، این حس در وجود او نمایان می شود که نیاز به یک چیزی دارد، شاید در ابتدای امر نداند اما با مرور و با آموزش در می یابد که وقتی گرسنه می شود باید راهکاری برای آن ارائه داد و به سراغ غذا می رود. همه می دانیم که سبک زندگی افراد با آموزش شروع می شود و با آموزش است که تغییر پیدا می کند. شما کودکی را در نظر بگیرد که سال اول دبستان است و سند 2030 برای او قابل اجرا است. این کودک طی 15 سالی که دانشگاه نیز راه یافته است سبک زندگی او بدون شک تغییراتی را داشته که با تغییر نسل من، پدر من و فرزند من قابل مقایسه است. کودکی که با فرهنگ آموزشی جدید شروع به یادگیری می کند، بسیاری از مفاهیم ممکن است در نزد او تمسخرآمیز باشد از جمله فرهنگ شهادت و ایثار که ریشه ای انسانی و انسان دوستی دارد. نوجوان و جوان آموزش یافته طبق سند 2030 بسیاری از مفاهیمی که حتی نسل بچه های انقلاب اسلامی به سختی با آن آشنا هستند را نمی آموزد.

حتی در مفهوم شناسی نیز مشکل داریم

از این که پیشرفت کشور ما باید مبتنی بر عدالت باشد شکی نیست؛ اما آیا تعریف خاصی از عدالت داریم؟ و اینکه تا الان براساس عدالت آموزشی بر مبنای اصول اسلامی خودمان پیش رفته ایم که از این به بعد پیش نرویم.

در سند 2030 برابری(equality) مورد توجه است، آیا ما طی این سالها برای برابری تعریفی خاصی قائل بوده ایم و به آن سمت در مرحله اجرایی پیش برویم؟ باید قبول کنیم که حتی در واژه ها نیز اشکالات و ایرداتی داریم که اگر نخواهیم بپذیریم ایرادات خود را هیچ تغییری حاصل و تحولی روی نمی دهد. چرا ایران با پیشینه ای ملی به بلندای تاریخ و پیشینه ای دینی برابر با صدر اسلامی و داشتن حکمت ایرانی و اسلامی در کنار فقه، فلسفه و اخلاق برنامه ای تدوین شود که با بسیاری از مسائل فرهنگی و هویتی ما سازگاری ندارد؟  

تا به کی باید چوب جناح بازی ها را خورد؟ در هفده جای سند بحث تعهد مطرح است. همچنین 150 بار کلمه تضمین در این سند گنجانده شده است. البته موافقان سند نیز آن را  یک «تفاهم‌نامه بین‌المللی توصیه‌ای» می دانند که هر یک از کشورهای عضو متناسب با شرایط و مقتضیات خود می‌توانند از ظرفیت‌های آن استفاده کنند و این یعنی اینکه هنوز در مدار جناح بازی ها هستیم و نوعی بی انصافی است، بی انصافی از یک منظر که واقعیت را نمی گوییم و بی انصافی از طرف دیگر اینکه سند را چماق می کنیم و بر سر متولیان امر و حامیان آن می زنیم! شاید برای در دام نیفتادن های وسوسه های شیطانی نیاز باشد در ابتدای امر پذیریم که معصوم نیستیم و سپس روند تربیتی را در نظر گیریم که مطابق با سبک زندگی ها باشد.

نادیده گرفتن نقش محوری خانواده ها

باید یادآور شد که بحث آموزش کودک در خانواده ها را یا نادیده گرفته ایم و یا اصلا ندیده ایم و آن را به جامعه محول کرده ایم. نکته مهم در این امر آموزش جنسی است که در این سند گنجانده شده است و متاسفانه در جامعه شاهد آموزش های جنسی به صورت نامتعارف نزد نوجوانان و جوانان هستم که می توان یکی از ریشه های آن را محول کردن آن به بیرون از خانواده است که نوجوان وقتی به سن بلوغ می رسد از آنجایی که خود پدر و مادر نیز آموزش اصولی را یاد نگرفته اند، لذا با بلوغ نوجوانان که حالاتی به او دست می دهد ، بعضاً واکنش هایی نامتعارف و غیر آموزشی مواجهه می‌شوند که اگر این آموزش در ابتدای امر در خانواده وجود داشته باشد، دیگر نیازی به مطرح کردن و آموزش آن در دبستان و یا دوره راهنمایی نداریم که البته صرف آموزش خانواده مطرح نیست و این آموزش نیاز به اقتصاد پویا خانواده و حضور و داشتن روابط اجتماعی برای اعضای خانواده هستیم.

پایان سخن

چه سند 2030 اجرا شود چه نشود، چه بخشی از آن اجرا شود و چه همه آن به صورت تمام و کمال، باید پذیرفت که ضعف های بسیاری در زمینه آموزش داریم که بی توجهی به آن مشکلات زیانباری نه فقط برای نسل ما بلکه برای آیندگان به همراه خواهد داشت که قضاوت نهایی را آیندگان خواهند داشت. بحث آموزش جنسی که در سند 2030 آمده است باید از خطرات آن آگاه بود و اگر به آن توجه نشود تربیت افراد و اهداف اسلامی و همچنین قانون اساسی به نوعی زیر سوال می رود و این تنها یک مورد از موارد ذکر شده در سند است. راهبرد و راهکار آن گسترش بحث‌های آموزشی در خانواده است که امن ترین محیط برای کودک در چند سال اول زندگی است./۹۱۸/ی۷۰۲/س

هادی ترکی، دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه باقرالعلوم(ع)

ارسال نظرات