گزارشی از بحران هجوم پناهجویان به اروپا
به گزارش خبرگزاری رسا، معمرقذافی رهبر معدوم لیبی، در دوران بحران و دخالت نظامی اروپا و آمریکا در این کشور در سال 2011 همواره به سران غرب هشدار داد که دخالت نظامی در لیبی به معنای سقوط گذرگاه قاره ی آفریقا به قاره ی سبز می باشد که مهاجرت های میلیونی به اروپا را در پی خواهد داشت. قذافی این نکته را بارها حتی قبل از بحران لیبی در دیدارهایش به دولت مردان اروپایی گوشزد کرده بود. از همین رو، قذافی امنیت و ثبات لیبی را در راستای منافع مستقیم اروپایی ها می دانست و در همین راستا و در قالب اعتماد سازی، لیبی صرف نظر کردن از برنامه ی هسته ای اش را در سال 2003 رسما اعلام کرد. اما ماشین جنگ طلبی غربی ها با دخالت نظامی در سال 2011 در لیبی نه تنها قذافی را سرنگون کرد، بلکه اساسا وحدت ملی لیبی را از درون به صورت کامل متلاشی کرد. از 2011 تا به امروز لیبی به صحنه نبرد جنگهای طایفه ای تبدیل شده که آن را به گذرگاه تولید شرارت های بین المللی تبدیل کرده است.
در کنار این موضوع، مسئله ی فعالیت شرکت های غول پیکر تجاری اروپای و آمریکای در قاره ی آفریقا و چپاول سرمایه های ملی این قاره در این سال های اخیر شدت گرفته است. بر اساس آمار رسمی خود دول غربی، فعالیت شرکت های غول پیکر غربی نه تنها به کاهش بیکاری در آفریقا کمک نکرده است، بلکه به غارت و خروج اموال ملی این قاره سرعت بخشیده است. دخالت نظامی آمریکا، انگلیس و فرانسه در لیبی در سال 2011 در واقع گذرگاهی را برای عبور مردم گرسنه ی آفریقا به سمت اروپا باز کرد که از سال 2016 مهاجرت های غیر قانونی از این گذرگاه شدت گرفته است. بر اساس آمار کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل نزدیک به 16 میلیون آفریقایی در داخل و خارج از کشور هایشان در حال فرار و به دنبال مهاجرت به علت فقر، بیکاری و جنگ های داخلی هستند.
عموما آفریقایی ها به علت بی ثباتی کشور های شمال آفریقا و خصوصا لیبی و مراکش از طریق قایق های بادی به صورت قاچاقی به سمت مرز های ساحلی ایتالیا و اسپانیا روانه می شوند. در این میان در ماه های اخیر گزارش های زیادی از غرق شدن هزاران آفریقا در آبهای مدیترانه برای رسیدن به اروپا منتشر شده است. بر اساس گزارش هفته نامه ی آلمانی دی سایت از آغاز سال میلادی جاری، فقط نود و سه هزار آفریقا خود را به مرز های ساحلی لیبی رسانده اند که از طریق قایق های بادی به سمت اروپا روانه شوند. در این میان، مسئله ی قاچاق انسان و کسب در آمد های مافیایی به یک مسئله ی امنیتی برای اروپا و خصوصا کشور ایتالیا تبدیل شده است.
در این قالب بسیار از سازمان های مردم نهاد یعنی ان جی او های خصوصی در قالب پروژه نجات انسانی تلاش می کنند تا حد ممکن جان مهاجران را در دریای مدیترانه نجات دهند. در مقابل، جریان راست جدید اروپا با حمایت جنبش راست افراطی «Alt-Right»آمریکا در قالب پروژه ی نجات اروپا«Defend Europa»، قایق های را به دریای مدیترانه برای رصد فعالیت این سازمان های مردم نهاد و تلاش برای بازگرداندن آفریقایی ها به آبی های لیبی آغاز کرده است. سواحل لیبی این روز ها به عرصه جنگ غیر رسمی چپ های اروپا و سازمان های مردم نهاد وابسته به آنها با راست های ملی گرای اروپا تبدیل شده است که با توجه به بی برنامه گی دولت های اروپا برای حل مسئله ی افریقا هر روز به شدت آن افزوده می شود.
موج مهاجرت از آفریقا به اروپا با توجه به بحران های کشورهای افریقا و بی ثباتی لیبی با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت و اروپا حداقل در چند سال آینده باید مهمان بیش از چهار میلیون آفریقایی فقیر، گرسنه و عموما بی سواد و غیر تحصیل کرده باشد. در این باب، شایان ذکر است که موج مهاجرت ها عموما به سمت کشور های شمال و مرکزی اروپا مثل آلمان، اتریش و سوئد روانه می شود. بر اساس آمار وزارت کشور آلمان در ابتدای ماه آگوست امسال، حدود 18،06 درصد شهروندان آلمان ریشه خارجی و مهاجرت دارند. افزایش چشم گیر رشد مهاجر بر اساس این آمار در سال 2015 اتفاق افتاد که نزدیک به یک میلیون مهاجر و فراری از عراق و سوریه به سمت مرزهای آلمان روانه شدند.
بر اساس این آمار حدود یک چهارم جمعیت آلمان را در سال 2017 مهاجران تشکیل می دهد که این مسئله در آینده نزدیک خلا ها و حفره های امنیتی را رقم خواهد زد. اما مهاجرت از آفریقا در نوع خود بسیار ویژه است. چرا که آفریقا با خود به اروپا تنها فقر، گرسنگی و بزهکاری را صادر خواهد کرد که به بحران های امنیتی اروپا در سال های آینده دامن خواهد زد. در ادبیات فکری جریان راست جدید اروپا، مسئله سیاه و سفید و اندیشه های نژاد پرستانه دوباره بعد از ده ها خاموشی، شعله ور شده است. و البته در کنار آن، رویکرد ساده لوحانه چپ های اروپا در مورد حل بحران اروپا که صرفا به موازین اخلاقی محدود می شود و توان حلاجی علت اصلی این بحران را ندارد؛ روند این فاجعه ی انسانی را سریع تر خواهد کرد.
فارغ از این مسأله که چپ های افراطی اساسا تغییر هویتی و نژادی اروپا را برای ساخت انسان جدید هدف قرار داده اند! سیاست مداران اروپا که خود اساسا بخشی از کارتل های اقتصادی و سرمایه داری غرب در آفریقا هستند، به همین سادگی از منافع اقتصادی شان در آفریقا دست بر نخواهند داشت و این مسأله به گسترش فقر در آفریقا و بحران آینده ی جنگ شهروندی در اروپا دامن خواهد زد. مسئله آفریقا و بحران های آن بی شک نقش کانونی رادر آینده ی اروپا بازی خواهد کرد./۸۴۷/ب۱۰۲/ف
سید علیرضا موسوی