نگاهی به خودحجابی، در برخی اشعار ادب فارسی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در این روزها بسیاری از هموطنان ما برای به جا آوردن فریضه مقدس حج به سوی سرزمین مقدس مکه هجرت کرده اند تا در آنجا هرچه بیشتر با حضرت حق تعالی انس گرفته، از برکات بی کران الهی بهره مند شوند.
مؤسسه پژوهشي انقلاب اسلامي در پاییز 1389 کتابی به نام نوبهار جان و دل؛ جملات قصار درباره ي حج از مقام معظّم رهبري حضرت آيت الله العظمي سيدّعلي خامنه اي )مدّظلهّ العالي( منتشر کرده است که ما سعی خواهیم کرد در چند نوشته کوتاه ضمن نقل جملات قصار مقام معظم رهبری، از زبان ادبیات شیرین فارسی نیز بهره گرفته، به بیان سروده های برخی شاعران با توجه به این سخنان بپردازیم تا هم لذت مطالب ناب ایشان را بچشیم و هم از اشعار شیرین بزرگان ادب فارسی بهره مند شویم.
متنی که در این نوشته از این کتاب انتخاب شده، بخشی از بيانات ایشان در ديدار اعضاي برگزار كننده ي كنگره ي حج در ۱۶/ ۰۲/ ۱۳۷۳ است که با عنوان «تو خود حجاب خودی»، در صفحه 15 این کتاب چنین نقل شده است:
«حج، يك هجرت است. هجرت از خود ماست؛ هجرت از منيّت ماست؛ هجرت از آن زندانى است كه ما را احاطه كرده و گوهر يكدانه ي بی نظير انسانى را در وجود ما مخفى و پنهان نگهداشته است. حج، هجرت از خودپرستيهايى است كه از هوا و هوس ناشى می شود؛ هجرت از خودخواهيهايى است كه ما را از خدا دور می كند؛ هجرت از طبقه بندیها و مرزبنديهاي است كه زندگى انسانها را از هم جدا می كند و فقير و غنى، شريف و وضيع، بزرگ و كوچك بر طبق معيارهاى عاميانه مردمى را به هم نزديك می كند و در كنار هم قرار می دهد و وجه مشترك همه انسانها، يعنى عبوديّت را در همه زنده می كند».
در توضیح می توان گفت، خود و منیت ما در واقع حجابی است که باعث می شود ما به خاطر آن بسیاری از فیوضات الهی را از دست بدهیم؛ لذا رهبر معظم انقلاب، حاجی را مهاجر و حج را هجرت از خود می دانند تا پس از انجام آن، روح عبودیت هرچه بیشتر در انسان مهاجر دمیده شود و او هرچه بیشتر خدا را در همه امور زندگی خود بیابد.
به این موضوع در ادب فارسی ما بیشتر با واژه حجاب پرداخته شده و حجاب از واژگانی است که با توجه به انواع آن، بسیار در ادبیات عرفانی ما به کار رفته است؛ یکی از این حجاب ها، که طبق روایت نبوی، دشمن ترین دشمنان انسانها شمرده شده[1]، نفس انسانی استـ . خودحجابی موضوعی است است که شاعران و عارفان در اشعار و متون ادبی خود بسیار به آن پرداخته اند. مثلا از نظر جناب شمس الدین محمد حافظ حجاب راه سلوک، خود انسان است:
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز خوشا کسی که در این راه بیحجاب رود
و حجاب میان عاشق و معشوق نیز وجود نفسانی انسان است و باید این حجاب را از میان برداشت:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
جناب سعدی شیرازی نیز غبار تن را حجاب چهره جان می داند:
حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
و در قضاوتی عادلانه علت ندیدن رخ دوست را وجود زنگار در آینه دل می داند؛ زیرا چهره محبوب همه جا نمایان و بی حجاب است:
سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار زنگارخورده چون بنماید جمال دوست
عطار نیشابوری نیز خود و هستی انسان را حجاب او از دیدار جانان می داند و می گوید:
ما درین ره حجاب خویشتنیم ورنه روی تو در برابر ماست
میندانی کز چه ماندی در حجاب؟ پردهٔ هستی تو ره بر تو بست
از نظر او حتی بود و نابود انسان حجاب دیدار جانان است؛ پس چنین می سراید:
بود تو اینجا حجاب افتاد و نابودت حجاب بود و نابودت چه خواهی کرد چون نقصان توست
همچنین از نظر او هیچ حجابی چون پندار انسانی نیست:
گرچه حجاب تو برون از حد است هیچ حجابیت چو پندار نیست
و با وجود حجاب های بی شمار انسان نباید انتظار داشت باشد که به وصال جانان بار یابد:
چندین حجاب در ره تو خود عجب مدار گر جان تو به حضرت جانان نمیرسد
لذا او توصیه می کند تا انسان محجوب از این حجاب که عذاب جان است، بگذرد:
ای دل محجوب بگذر از حجاب زانکه محجوبی عذاب جان بود
سخن پایانی آنکه جناب عطار نیشابوری مصمم است که از این حجاب منیت بگذرد و به همین خاطر به محض آگاهی از این مسئله سعی دارد به ترک نفسانیات خویش بپردازد تا به وصال جانان دست یابد:
گفتند خودی تو درین راه حجاب است ترک خودی خویش به یکبار گرفتیم
در نوشتار بعدی به موضوع پاکی و طهارت پیش از دیدار جانان خواهیم پرداخت./۹۲۵/ ۳۰۰/ ش
[1]. أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ؛ سرسختترین دشمنت نفس توست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.(حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج ۷، ص ۴۱۸)