نوسلفیگری؛ رادیکالیسم دینی یا قرائتهای مختلف از اسلام سیاسی
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: مفهوم سلفیّت و سلفیگری از موضوعات پر اهمیت و کلیدواژه بررسی مسائل چالشی این روزهای جهان اسلام است. از این رو شناخت دقیق مفهومی و چگونگی ظهور این جریان در جهان اسلام برای تحلیل حوادث کنونی منطقه بسیار حائز اهمیت است. بسیاری ریشه سلفیگری را به اندیشههای احمد حنبل باز میگردانند. وی «اهل حدیث» بوده و در استنباط احکام به عقل اهمیتی نمیداد و فقط کتاب و سنت را منبع استنباط میدانست بر خلاف «اهل رای». بر این اساس ابن تیمیه که از مدافعان مذهب حنبلی و با آزاد اندیشی و تاویل مخالف بود عقایدی مانند بدعتِ هرآنچه در زمان پیامبر (ص) و سلف صالح نبوده، حرمت زیارت قبور، شرک بودن استغاثه و توسل، حرمت سوگند به غیرخدا و شیعه ستیزی را مطرح و تبلیغ کرد. پس از ابن تیمیه، محمدعبدالوهاب در قرن دوازدهم مسلک وهابیت را پایهگذاری کرد و او با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از سلف صالح را باردیگر به عرصه منازعات کلامی آورد. امرای سعودی نجد که حنبلی مذهب بودند به آیین او گرویدند. با گذر زمان آنها بر نجد و حجاز تسلط یافتند و دولت سعودی کنونی را تشکیل دادند.
تخریب قبور، کفر گنهکار و شیعه ستیزی از ویژگیهای وهابیان است. با این بیان «سلفیگری سنتی» جریانی رسمی و حکومتی است که گرایش شدیدی به اندیشههای «محمدبن عبدالوهاب» دارد. طرفداران اندیشه سلفی سنتی بیشتر بر «دعوت و تبلیغ» تأکید دارند و اطاعت از نظام حاکم را به عنوان اولی الامر، واجب میدانند و هرگونه خروج بر آن را مخالف شرع تلقی میکنند. آنها بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید داشته و کلیه مسائل سیاسی را بر اساس قاعده حلال و حرام و نه بر پایه مصالح و مفاسد ارزیابی میکنند. سلفیهای سنتی دچار جزم اندیشی هستند و با هرگونه نوگرایی مخالفت میکنند. خاستگاه این جریان بیشتر در عربستان سعودی است. این دسته از سلفیها معتقدند باید اسلام را از تمام زوائدی که به آن اضافه شده، پیراسته کرد. بنابراین، اصولی چون «تزکیه» و «دعوت به معروف» از اصول اساسی آنها به شمار میرود. در مقابل عنصر «جهاد» برای این گروه اهمیت اصلی و اولیه ندارد از این رو این گروه خود را یک جنبش سیاسی نمیدانند.
باظهور سید قطب(1906 - 1966)، سلفیگری تاثیر شگرفی از افکار او گرفت تا جایی که برخی وی را «پدر جهادگران افراطی معاصر» میدانند. سیدقطب روح مبارزه با دولت های فاسد را در میان کشورهای اسلامی زنده کرد. وی اولین پرچمدار سلفیه انقلابی و کسی بود که سلفیه جدید را جایگزین سلفیه سنتی کرد. وی با نظریه اش بحث بهکارگیری خشونت را در سلفیه مدرن پایهگذاری کرد.
با این بیان، جریان «نوسلفی» ضمن پذیرش اصول، روش و کلیات سلفیگری، برخی از مسائل سلفیگری سنتی را به نقد کشانده است. این جریان میکوشد مباحث توحید اسلامی را از توحید قبوری و تکفیر دیگران، به توحید عملی و جنبههای گوناگون آن در جامعه کشانده و از احیای توحید به احیای حکومت اسلامی ـ در برابر حکومت جاهلیت ـ و نیز توحید در قانونگذاری و توحید در حاکمیت راه یابد؛ همچنین اصل جهاد به تحقق عملی برساند.
بر این اساس، جریان نوسلفی، نهضتی دینی- سیاسی است که در دو سه دهه اخیر تکوین یافته است. نوسلفیگری شاخهای از وهابیت است که به دلیل غلبه جنبه انتقادی آن نسبت به محافظهکاری سنّتی وهابیت، توانسته مخاطبان خاصی را بهویژه در مقابلهجویی با کشورهای سلطهجو و برخی اقتدارگراییها در برخورد با قدرتهای داخلی به دست آورد. به عبارتی میتوان گفت تفاوت اساسی نوسلفی ها با سلفی ها در این است که آنها برخلاف سلفی ها با عناصر دنیای جدید سازگاری دارند، و برای رسیدن به هدفهای خود از ابزارهای جدید استفاده می کنند. اما سلفیها (سنتی) به طور کامل تمامی اشکال حکومت های موجود در جهان اسلام را رد کرده و آنها را ارتدادی می دانند.
مراحل شکلگیری سلفیگری
به طور خلاصه می توان در تکوین سلفیگری پنج مرحله را ذکر کرد:
مرحله نخست، مرحله مفصل بندی نظری اندیشه سلفیگری است که توسط ابن تیمیه و تحت نفوذ تعالیم احمدبن حنبل در قرون هفتم و هشتم شکل گرفت.
مرحله دوم، مرحله تطبیق و اجرا بود که از سوی محمدبن عبدالوهاب و جانشینان او در اواسط قرن دوازده و اوایل قرن سیزدهم در حجاز به آزمایش درآمد.
مرحله سوم، تبدیل سلفیگری به نحلهای نیرومند و تاثیرگذار در سرتاسر جهان اسلام از هند و پاکستان در آسیا تا مصر و الجزایر در آفریقا بود. این مرحله از جنگ جهانی اول به بعد و تحت حمایت مالی عربستان آغاز شد.
مرحله چهارم، تبدیل اندیشه سلفیگری به ایدئواوژی انقلابی در قرن بیستم و ظهور پدیده گروههای سلفی سیاسی و جهادی در کشورهای مختلف است. این مرحله بیش از همه از افکار سید قطب متاثر است.
مرحله پنجم، تحولات پس از سقوط گروه طالبان در افغانستان و به عبارتی دقیقتر وقوع جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقاست. این همان مرحله جدیدی است که می توان آن را عصر «نوسلفیگری» نامید. این عصر دارای ویژگی های خاصی است که که آن را از دوره های قبل متمایز میکند.
به طور کلی دالهای گفتمان نوسلفیگری بر مفاهیمی چون احیای خلافت اسلامی، جهاد، دارلحرب و دارالاسلام، تکفیر، مبارزه با عقل و مانند آن استوار است. بر اساس این مفاهیم و اصول فکری که برگرفته از اندیشهها و فتاوای علما و متفکرانی چون ابن تیمیه، ابوالاعلی مودودی، سیدقطب، عبدالسلام فرج، ایمن الظواهری و ابوبکر ناجی است این جریان به راحتی درباره مبارزه و جهاد علیه حاکم و حکومت موجودی حکم میدهد که ـ به زعم این جریان ـ به غیر از آنچه خدا نازل کرده حکومت می کنند. در همین راستا احکام و فتاوایی که گروه های داعش و سایر گروه های وابسته به القاعده علیه سایر فرقه ها صادر می کنند برگرفته و تاثیر پذیرفته از اصول و مفاهیم یاد شده است.
اصول اندیشه نوسلفیگری
نوسلفیها معتقدند برای فهم درست دین باید مستقیما به قرآن و سنت مراجعه کرد، از این رو همه گروههای نوسلفی به اصول زیر معتقدند که می توان آن را اصول اندیشه سیاسی آنها دانست:
تکفیر
نوسلفی ها به خود اجازه می دهند علیه مسلمانان دیگر در صورتی که اعمالشان مورد قبول نباشد به عنوان کافر و مرتد اعلان جنگ دهند، این مساله در مورد غیر مسلمانان غلیظتر است. آنها غیرمسلمانان را به عنوان کافر فقط شایسته مرگ میدانند. نوسلفی ها در کشتار غیرسلفیها به ویژه شیعیان به هر ابزاری متوسل میشوند و این عمل را فریضه میدانند.
تکفیر جوهره ایدوئولوژی و ابزار اساسی برای نوسلفیها است که ابن تیمیه آن را تئوریزه کرد و سیدقطب آن را گسترش داد و در نهایت یکی از اصول فکری نوسلفیها شد. به اعتبار همین شاخصه، امروز بخشی از جریان سلفیها را تکفیری مینامند.
جهاد
جهاد در ایدئولوژی نوسلفی گری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است به گونهای که آن را از دیگر عبادتها مانند نماز و روزه و حج مهمتر میدانند. نوسلفیها به هیچ کدام از قواعد جهاد پایبند نیستند از این رو کشتار مردم و غیرنظامیان را نیز مجاز میدانند و برای آن توجیهات شرعی میتراشند. در این نگاه حتی استفاده از سلاح شیمیایی و هسته ای هم توصیه شده است. در این گفتمان، جهاد هیچ وقت متوقف نمیشود.
ترور و عملیات انتحاری
از دیگر ممیزات فکری نوسلفیها این است که با استناد به برخی آیات و روایات، ترور و عملیات انتحاری را جهاد فردی و واجب میدانند که در هر فرصت مقتضی مسلمان باید به آن اقدام کند. آنها علاوه بر اینکه ترور کافران محارب را جایز می شمارند ترور هر کسی را که به نحوی از آنها حمایت کند، جایز می دانند. از نظر نوسلفی ها هر کسی عملیات انتحاری کند شهید است و مستقیم وارد بهشت می شود. نوسلفی ها به بهانه کشتن دشمنان خدا، تروریسم را مجاز میدانند.
مرتد شمردن حکام سیاسی
نوسلفیها هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آنها پیروی نکند نامشروع و قتلش را واجب میدانند. آنها اساسا هر مخالفی را خواه شیعه، خواه سنی، خواه سلفی به جرم انحراف از راه حق و سلف، مستحق مجازات میدانند.
تفکیک دارالاسلام از دارالکفر
جریانهای نوسلفی به ویژه القاعده، عمده تمرکز خود را بر مفهوم امت اسلامی و دارالاسلام معطوف کردهاند. نوسلفی ها نگاه منفی و خصمانه به بیگانگان دارند، آنها تمامیت غرب و بیگانگان را مستحق هرگونه اقدام خشونت بار و جهادی میدانند و عمدتا با تکفیر بخشهایی از جامعه غربی تلاش میکنند با ابزارهای قهرآمیز این کفار بیگانه را از دارالاسلام بیرون کنند. در این میان گروه داعش جنگ با سردمداران کفر را در میان مسلمانان واجبتر از جنگ با کفار اصلی میدانند. بنابراین کفر رده، بدتر از کفر اصلی است و جهاد دفع بر جهاد طلب مقدم است و جهاد با کفار نزدیک از جهاد با کفار دورتر واجبتر است. در تعامل با پیروان ادیان دیگر آنها را بین پذیرفتن دین اسلام یا پرداخت جزیه یا جنگ مخیر میکنند. اعضای هیات شرعی داعش، رده را به دو قسم تقسیم میکنند؛ رده سطحی و رده عمیق. در نوع اول رده، توبه قابل قبول است زیرا با آزار و اذیت و جنگ و دشنام به اسلام و مسلمانان همراه نیست و برعکس در نوع دوم، توبه قبول نیست و فرد را به محض اسارت میکشند.
توحید و اطاعت
گروه نوسلفی داعش به لزوم اطاعت از خلیفه معتقد است. انکار علنی اعمال خلیفه حرام و مستوجب تکفیر و قتل است. داعش سه نوع توحید را تعریف کرده است: توحید الوهیت، توحید ربوبیت و توحید اسما و صفات. بر اساس این تعریف، اعتقاد صحیح از ناصحیح جدا میشود؛ زیرا بر اساس ماهیت سه بعدی توحید، ایمان به توحید ربوبیت نافی شرک نیست و فقط در کنار دو بعد دیگر کامل میشود. به عبارت دیگر هر کس که به سه نوع توحید اعتقاد نداشته باشد صرف نظر از اینکه سنی باشد یا شیعه، مشرک است.
این اصول ششگانه، پایههای اندیشه سیاسی داعش را شکل میدهد. اندیشهای که به دلیل جزمگرایی قابل تطبیق و مذاکره با هیچ یک از اندیشههای سیاسی موجود نیست از این رو این ضرر تفکر نه تنها برای یک گروه یا یک منطقه که در صورت بسط آن، همه جهان را به خطر می اندازد./916/ب952/ر
منابع:
کالبد شکافی داعش، سیدعلی نجابت
ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفیگری، مجله معرفت کلامی
جنبشهای اسلامی و سلفی گری؛ از باور تا عمل؛ رضا اکبری نوری
بنیادگرایی و سلفیه، احمد پاکتچی و حسین هوشنگی
جریان شناسی سلفیان و وهابیت و نقش آنان در جهان اسلام، سیدمهدی علیزاده موسوی