۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۴
کد خبر: ۵۲۶۱۳۱

انتشار شماره ۵۴ فصلنامه انتظار موعود در بازار نشر

مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم شماره ۵۴ فصلنامه انتظار موعود را به مدير مسئولی حجت ‌الاسلام و المسلمين محسن قرائتي منتشر کرد.
انتظار

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم شماره  54 فصلنامه انتظار موعود را به مدير مسئولی حجت ‌الاسلام و المسلمين محسن قرائتي و سردبیری حجت ‌الاسلام دكتر روح‌ الله شاكري زواردهي منتشر کرد.

در این شماره مقالات زیر پیش روی خوانندگان قرار گرفته است:

تحليل كار آمدي انتظار در حيات طيبه؛

بررسي سندي و تحليل دلالي روايات پيشگويي هاي عصر ظهور با موضوع شاخص ها و كاركردهاي ياران مهدي موعود؛

اثربخشي كاركردگرايانه آموزه مهدويت در نظام اخلاقي تمدن اسلامي؛

عصر ظهور و نقش آن در تحولات بنيادين خانواده؛

مقارنت «رجعت» و عصر ظهور، با تاكيد بر تبيين علامه طباطبايي؛

بررسي تطبيقي بازتاب آموزه رجعت درنظام حكمت متعاليه با تاكيد بر آراي ملاصدرا و علامه طباطبايي

چکیده مقالات:
تحليل كار آمدي انتظار در حيات طيبه؛

محمد مهدي گرجيان، زينب كبيري
«حيات طيبه»‏ حياتي مخصوص مؤمنان است كه مرتبه‏اي والاتر از حيات عمومي انسان ها بوده و به درجات خاصي از ويژگي هاي علم، قدرت و اراده آگاهانه مزين شده است؛ حياتي كه به وسيله روح ايمان ، قوه ميل به اطاعت الاهي و انجام دادن عمل صالح پديد مي
آيد. مهم ترين شاخصه بهره مندي از حيات طيبه، داشتن اميد به آينده، پايمردي در راه اهداف عالي الاهي و جهاد با نفس است. عصر انتظار، دوره غيبت امام مهدي است كه شيعيان به حكومت عدل مهدوي اميدواراند تلاش ميكنند تا شرايط ايجاد حيات طيبه و مدينه فاضله مهدوي را فراهم كنند. ويژگي مهم اين دوران، امتحان مردم در دينشان است كه با فرافكني و ايجاد شبهه، ايجاد شك و نا اميدي به فرج و گشايش الاهي، ابتلا به انواع سختي ها و بلاها متبلور ميشود. اين مقاله ميكوشد با روش توصيفي ـ تحليلي تبيين كند كه فرهنگ انتظار با ترغيب و اميدبخشي به مومنان، ايجاد روحيه اطاعت و فرمانبرداري از اوامر الاهي، ايجاد روحيه استقامت و صبوري و دعوت به جهاد با نفس و رسيدن به ارزش هاي اخلاقي ميتواند در تحقق حيات طيبه نقش آفريني كند.

بررسي سندي و تحليل دلالي روايات پيشگويي هاي عصر ظهور با موضوع شاخص ها و كاركردهاي ياران مهدي موعود
مجيد حيدري فر، روح اله مقدسي
حضرت مهدي را درتحقق دولت كريمه، ياراني همراهي مي
كنند كه از صفات و ويژگيهاي گوناگون جسمي و روحي و اخلاقي و رفتاري برخوردارند؛ مانند ايمان عميق، روشندلي، بصيرت، استوارگامي، نترسيدن از سرزنشكنندگان و مطيع محض امام خود بودن. جهاد در راه خدا برنامه هميشگي آنان است و روحيه سلحشوري و شهادت طلبي دارند. از اين رو، خدا آنان را دوست دارد، آنان خدا را دوست دارند.
آنان رويكردها و كاركردهاي گوناگوني در ركاب امام زمانشان دارند؛ مانند نبرد با ستمگران و همكاري با امام در مبارزه بـا انـحـرافـات و بـرداشتهاي نادرست از دين و تبيين درست معارف ديني و برپاسازي عدالت.
بي ترديد بررسي سندي و تحليل دلالي روايات پيشگوييهاي حجتهاي الاهي درباره شاخصهاي ياران امام مهدي؛ افزون بر روشنگري افكار دلدادگان مهدويت، به پاسخ شبهات حق ستيزان كمك مي
كند. همچنين مي تواند تلاش آفرين باشد و راه را براي آمادگي بيشتر و بهترِ جوانان و زمينه سازي آنان براي ظهور موعود اديان هموار گرداند.

اثربخشي كاركردگرايانه آموزه مهدويت در نظام اخلاقي تمدن اسلامي
اميرمحسن عرفان
جستاري كه در پي مي آيد، تلاشي است در بازنمود نقش كاركردگرايانه باورداشت آموزه مهدويت در نظام اخلاقي تمدن. اين مقاله با روش توصيفي – تحليلي سامان يافته و بر حسب دستاورد يا نتيجه تحقيق، از نوع توسعه اي ـ كاربردي و از لحاظ هدف تحقيق، از نوع اكتشافي و به لحاظ نوع داده هاي مورد استفاده، تحقيقي كيفي است.
در اين جستار، ضرورت شناسي كاوش در اين موضوع كه در حقيقت مشخص كننده نقطه و يا جهتي است كه اين گفتمان بايد متوجه آن باشد، يا در مسير آن حركت كند نيز مورد اهتمام قرار گرفته است.
نتايج تحليل و تركيب داده هاي جمع آوري شده نشان مي دهد كه «انگيزش دهي متعالي به رفتارها و ارتقاي سطح نيازها و انگيزه ها»، «فائق آمدن بر بحران معناداري زندگي»، «ايجاد مكانيسم كنترل اجتماعي؛ پيشگيري خودآگاهانه از ناراستي ها»، «سامان يابي رويكردها و سازوكارهاي اخلاقي» و «مسئله آفريني در نظام اخلاقي تمدن»؛ از جمله موارد مهم در كاركردهاي اخلاقي باورداشت آموزه مهدويت در تمدن اسلامي است. افزودني است در اين پژوهه به بيش از پنجاه مسئله قابل تامل در پيوند آموزه مهدويت و نظام اخلاقي در تمدن اسلامي اشاره شده است.


عصر ظهور و نقش آن در تحولات بنيادين خانواده
رحيم كارگر، محمدعلي اخويان  
«خانواده»، كانون تغييرات و تحولات گسترده است و اين مسئله مورد توجه پژوهشگران، جامعه شناسان و كارشناسان ديني مي باشد. تغييرات خانواده، هم تزلزل و فروپاشي را شامل مي شود و هم ابعاد و عناصر مختلف آن را (ارزش ها، ساختار، كاركردها و ارتباطات). اين تحولات، در روايات اسلامي نيز مورد اشاره و هشدار قرار گرفته و در دو بخش مسائل آخرالزماني و مسائل عصر ظهور مطرح شده است. تغييرات خانواده در آخرالزمان، بيش تر فروپاشي خانواده ها، ارزش زدايي، تضعيف كاركردهاي مثبت، قطع ارتباطات سالم و افزايش روابط نامشروع و جابه جايي نقش هاي خانوادگي را شامل مي شود. روايات مربوط به عصر ظهور نيز به اين نكته ناظر است كه ظهور امام زمان در اين برهه حساس روي مي دهد و حضرت مهدي، خانواده و اجتماع را در مسير درست خود قرار مي دهد. در واقع عصر ظهور، به تحولات اساسي در وضعيت خانواده منجر شده و تغييرات منفي و نامطلوب را دگرگون مي كند. اين امر به ترسيم وضعيت آرماني خانواده در پرتو تحولات عصر ظهور كمك مي كند. روش تحقيق در اين مقاله اسنادي و كتابخانهاي است بر اساس منابع مختلف روايي و تحليل هاي جامعه شناختي انجام گرفته است.


مقارنت «رجعت» و عصر ظهور، با تأكيد بر تبيين علامه طباطبايي
حسن پناهي آزاد
مقارنت رجعت با ظهور حضرت مهديدر تفكر شيعه، پيرو اراده الاهي و همسوي فلسفه بعثت نبي مكرم اسلام است؛ زيرا در رجعت از منظر شيعه، مرادحق تعالي از ارسال رسل و بعثت انبيا، به ويژه بعثت و ارسال نبي مكرم اسلام تحقق خواهد يافت. اين هدف، همان اظهار و اعلاي كلمه حق و ابطال و محو باطل است. رجعت علاوه بر دلايل نقلي، داراي دلايل عقلي است كه امام خميني با صراحت آن را بيان كرده است؛ علاوه بر اين كه رجعت در تحليل علامه طباطبايي با ظهور و قيامت همسو بوده و ايشان اين سه رخداد را مصاديق «ايام ثلاثه ظهور حق» مي داند.


بررسي تطبيقي بازتاب آموزه رجعت درنظام حكمت متعاليه با تأكيد بر آراي ملاصدرا و علامه طباطبايي
مرتضي بيات، محمود صيدي، احسان منصوري  
دو اصل فلسفي «امتناع اعاده معدوم بعينه» و «امتناع بازگشت موجود بالفعل به حالت بالقوه» در حكمت متعاليه، واكنشهاي فلسفي حكيمان بعد از ملاصدرا را جهت اثبات آموزه رجعت در شيعه بر انگيخت و موجد سه نظريه در اين زمينه گرديد:
1. از ديدگاه مدرس زنوزي، بدن، به سوي نفس بازگشت ميكند كه اين نظريه با قاعده امتناع اعاده معدوم سازگار نيست؛
2. از ديدگاه علامه طباطبائي نفوس انسانهاي فوت شده داراي برخي جهات قوه و استعداد هستند؛ لذا بازگشت آنها در زمان رجعت ممتنع نيست. مخدوش بودن اين نظريه در آن است كه نفوسي كه از بدن قطع تعلق مي كنند، استعداد يا مادهاي ندارند و بدين جهت بازگشت آنها به عالم ماده ممتنع است؛
3. در ادامه، آراي علامه رفيعي قزويني و آيت الله شاه آبادي نيز مورد بررسي قرار مي
گيرد. طبق «نظريه تمثل»، نفوس انسانهاي كامل دوباره در عالم ماده ظهور و تجلي ميكنند. نقصان اين نظريه در عدم شمول آن نسبت به همه رجعت كنندگان مانند كافران است./۹۲۵/ ن ۶۰۳/ش


 

ارسال نظرات