دوگانگی ملت ـ حکومت؛ نگاه مثبت مردم در سایه دیدگاه بدبینانه حاکمان عربی
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: چندی قبل بود که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در گفتگو با تلویزیون رسمی عربستان مدعی شد که گفتوگو با ایران «محال» است. بنسلمان در آن مصاحبه گفت که نمیتوان به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت شیعی اعتماد کرد زیرا سیاست خارجی این کشور مبتنی بر چیزی است که ولیعهد عربستان آن را «نابودی جهان اسلام و سیطره بر آن» نامید.
هرچند که سخنان آتشین بنسلمان بار دیگر اثبات کرد که امکان دستیابی به راهکار سیاسی برای پایان دادن به تنشها میان تهران و ریاض در مورد مسائل منطقهای خصوصا جنگ سوریه و یمن با جهتگیری فعلی حکام سعودی میسر نیست اما این بیشک این موضعگیری مساله جدیدی نیست.
به جز حکومت عمان و با اغماض کویت و قطر اما همچنان کشورهای عربی همسو با سیاستهای عربستان ایران را به تهییج و مسلح ساختن شیعیان عربی داخل و خارج مناطق مورد اختلاف متهم میسازند. همین امر سبب شده تا بسیاری از کشورهای خلیجی به جای آنکه رژیم اشغالگر قدس را به عنوان دشمن اصلی خود برشمارند، ایران را همچنان بزرگترین تهدید امنیت منطقه توصیف میکنند.
با آنکه دیدگاه حکام عربی به نظام و ملت ایران تا حد بالایی مشخص است اما آنچه که مهم است فهم و کشف نحوه نگاه و دیدگاه شهروندان و ملتهای عربی موضوعی مهمتر است؛ مسالهای که کارشناسان و تحلیلگران خاورمیانه را واداشت تا با پژوهشهای دقیق و فشرده پیرامون تهدیدان خاورمیانه و مناطق خلیج فارس به فهم صحیحی از میزان همراهی ملتهای عربی با حکومتهایشان یا عدم همراهی با آنها در جنگ افروزی علیه ایران دست یابند.
چرخش دیدگاهها یا پژوهش گزینشی؟!
در نظرسنجی انجام شده پس از آغاز بیداری اسلامی در سال 2011، برخی از کارشناسان به این نتیجه دست یافتند که بیشتر کشورهای عربی نگاه بدبینانهای در زمینه فرهنگ و سیاست نسبت به ایران داشتند. به عقیده آنها بخش اعظمی از این نظرات متکی به گرایشهای قومیتی و نژادی ـ مذهبی است به گونهای که در مناطق شیعهنشین دیدگاهها نسبت به ایران بسیار مثبت ارزیابی شده است بنابر این کارشناسان معتقدند که باید میان نفرت از سیاستهای ایران و ترس از آن به عنوان یک کشور قدرتمند نظامی و سیاسی تفاوت قائل شد.
همچنین تبلیغات شدید رسانههای وابسته به عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیجی مخالف با ایران به حدی است که از برنامههای صلح آمیز هستهای ایران، با عنوان برنامه ساخت سلاح هستهای به عنوان یک تهدید جدی برای کشورهای خاورمیانه تعبیر میآورند تا در کنار اتهام زنی به ایران به عنوان کشور حامی تروریسم، شاهد افزایش بدبینی در میان کشورهای عربی باشیم.
در این میان برخی از کارشناسان با تشکیک در دادههای آماری و فهم دخالت اغراض کارشناسان در نتایج این تحقیقات، بار دیگر در سال 2016 و 2017م با انتخاب پنج کشور بحرین، عمان، کویت، قطر و عربستان سعودی و انجام مصاحبه با بیش از چهارهزار نفر شهروند به نتایج بسیار جالبی دست یافتند.
در عربستان سعودی به عنوان کشوری که اختلافات شدید سیاسی آن با ایران بر کسی پوشیده نبوده و همواره دشمن جمهوری اسلامی ایران شمرده میشود، تنها 25% از شهروندان سعودی ایران را به عنوان یک تهدید منطقهای به شمار میآورند اما سایر افراد ایران را کشوری صلح دوست میدانند.
از شهروندان خواسته شد تا از میان گسترش گروهکهای تروریستی مانند داعش و القاعده، برنامه هستهای ایران، مشکلات اقتصادی برخاسته از کاهش قیمت نفت و دخالت کشورهای عربی در امور یکدیگر، بزرگترین تهدید برای امنیت و ثبات خاورمیانه را انتخاب کنند. این بار نیز نتایج شگفتآور بود.
تمام شهروندان کشورهای عربی گسترش تروریسم تکفیری در منطقه را مهمترین عامل برای تهدید امنیت و ثبات منطقه بر شمردند. (53% از شهروندان عمان و 68% از شهروندان کویتی تروریسم را بزرگترین تهدید منطقه دانستند.) برنامه هستهای ایران در قطر و کویت به ترتیب تنها 23% و 21% را به خود اختصاص داد که این درصد در کشوری مانند عمان به کمتر از 15% رسیده است. جالبتر آنکه در عربستان سعودی نیز تروریسم و مشکلات اقتصادی جایگاه اول و دوم تهدیدات را به خود اختصاص داده و برنامه هستهای ایران به عنوان تهدید اصلی به شمار نیامده است.
دوگانگی ملت ـ حکومت در کشورهای عربی
آنچه که نتایج تحقیقات نشان میهد حکایت از وجود یک دوگانگی در میان مردم و گفتمان غالب بر ساختارهای سیاسی کشورهای عربی دارد. ملتهای عربی منطقه از آغاز بیداری اسلامی تا به امروز به شکل کاملا محسوسی از ایدئولوژی حکومتها فاصله گرفتند. با آنکه حاکمیت عربی تلاش دارد تا ایران را منشأ تمام مشکلات در خاورمیانه معرفی کند اما واقعیتها نشان از ایجاد شکاف در نگرش حکومتها و ملتهای عربی نسبت به جمهوری اسلامی ایران است.
در حقیقت از آغاز بیداری اسلامی همواره انگشت اتهام متوجه ایران بود. حاکمان عربی ایران را به دخالت در امور کشورهای عربی متهم میساختند. آنها برگزاری تظاهرات در کشورهای عربی را ناشی از تحریکهای ایران دانسته و مدعی بودند که خواستههایی که از سوی مردم پیرامون اصلاح سیاسی مطرح است به جای آنکه نیاز واقعی باشد نیاز کاذبی است که از سوی ایران در میان مردم عربی نهادینه شده و در حقیقت توطئهای برای خدمت به منافع بیگانگان است.
از سوی دیگر حاکمان عربی خواستههای قانونی و شرعی ملتهای عربی را نفوذ و گسترش گفتمان شیعی ایرانی در خاورمیانه نامیدند؛ سخنی که در حقیقت برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیها و ناکارامدی پادشاهان عربی بود. حاکمان عربی سخنان خود پیرامون تهدید بودن ایران برای امنیت منطقه را هر بار تکرار میکنند، با این وجود شهروندان عربی از دستهای پشت پردهای نگرانند که به عنوان رابط و حلقه ارتباطی میان مردم و حکومت نقش ایفا میکنند.
افزایش شکاف میان حکومت و ملت، گسترش تکنولوژی و آگاهی ملتها از حقیقتهای منطقهای، افزایش سطح تعاملات منطقهای، فشارهای سیاسی و توسعه دامنه مطالبات مردمی، افزایش سطح نارضایتیها در اثر ایجاد بحران اقتصادی، نفوذ اندیشه مدرنیته و پست مدرنیته در کشورهای عربی و تغییر بافت اندیشهای فعلی در میان ملتهای عربی در کنار دهها عوامل دیگر سبب شده تا کشورهای عربی به ناچار به خواستهها و مطالبات مردمی گوش فرا دهند.
شیب تند نمودار تغییرات در کشوری مانند عربستان سعودی آنهم در چند روز اخیر از یک سو نشان از تن دادن حکومت سعودی به خواستههای مردم و از سوی دیگر به رسمیت شناختن مردم در معادلات سیاسی است. هرچند که این سطح از تغییرات در مدت زمان بسیار کوتاه تبعات و آسیبهای اجتماعی و سیاسی فراوانی را به همراه خواهد داشت. به نظر میرسد باید منتظر ماند و شاهد آسیبهای جدی این ولنگاری و آزادی خارج از چهارچوب بود./981/ب952/ر