ریاض ستاد انتخاباتی نتانیاهو در انتخابات آینده است
به گزارش خبرگزاری رسا، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در می 2017 پس از پرواز مستقیم دونالد ترامپ از عربستان سعودی به تل آویو، در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ترامپ آرزو کرده بود که روزی یک نخست وزیر رژیم صهیونیستی بتواند از تل آویو به ریاض پرواز کند. چند هفته بعد از این آرزو، یسرائیل کاتس، وزیر حمل و نقل رژیم صهیونیستی و از جمله جانشینان احتمالی نتانیاهو، از سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی، خواست از نتانیاهو به طور رسمی برای سفر به ریاض و کشورهای حوزه خلیج [فارس] دعوت کند و یا محمد بن سلمان، ولیعهد خود را عازم سفر رسمی به رژیم صهیونیستی کند. در همین راستا، یکی از پایگاه های خبری رژیم صهیونیستی چندی پیش فاش کرد که احتمال دارد نتانیاهو به ریاض سفر کند.
پایگاه خبری عبری زبان «نیوز وان» روز سه شنبه اعلام کرد که بعید نیست در سایه پیشرفت روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، نتانیاهو به ریاض سفر کرده و حتی در کاخ ملک سلمان حضور پیدا کند. این پایگاه خبری در تحلیل خود آورده است که احتمالا این اتفاق قبل از انتخابات آینده رژیم صهیونیستی (5 نوامبر 2019) رخ دهد و تاثیر بسزایی در نتایج انتخابات و دولت آتی برجای بگذارد. همچنین در این گزارش ادعا شده است که مقامات ریاض تصمیم گرفتهاند بدون هرگونه پیش شرطی روابط با رژیم صهیونیستی را در همه بخش ها و در بالاترین سطوح برقرار کنند.
البته نویسنده مطلب مذکور در نهایت اشاره کرده است که سفر نتانیاهو به ریاض میتواند یک آرزو باشد. اما به چند دلیل می توان ادعا کرد که تحقق این امر آنقدرها هم به رویا شباهت ندارد:
1-رقابت سنتی عربستان سعودی و مصر
یوسی ملمن و دان راویف، دو کارشناسان ارشد رژیم صهیونیستیی در امور اطلاعاتی و امنیتی در کتاب "جاسوسان علیه آرماگدون " می نویسند:«جنگ 1962 یمن و مقابله با جمال عبدالناصر نقطه عطفی در آغاز همکاری عربستان، موساد و MI6 بود.». عربستان با ارائه طرح صلح عربی 1981 و ابتکار صلح عربی2002 سعی داشته تا مصر را در این عرصه کنار بزند و به عنوان تنها کشور عربیِ پیشرو در فرآیند صلح عربی-رژیم صهیونیستیی مورد توجه منطقه و جهان باشد. این مساله پس از تضعیف مصر در پی سرنگونی مبارک شدت گرفت بطوریکه رادیو «صدای رژیم صهیونیستی» در سپتامبر2017 فاش کرد که یک شاهزاده بلندپایه آل سعود به همراه هیأتی بلند پایه در راستای بررسی راهکارهای پیشرفت صلح در منطقه به صورت سری به اراضی اشغالی سفر کرده اند.
در حال حاضر شرایط عمومی گروه های مقاومت فلسطینی بویژه حماس بیشباهت به دوران گذار یاسر عرفات از فاز مبارزه مسلحانه به فاز چانه زنی سیاسی نیست و اکنون در پیچ تاریخیِ مقاومت برای انتخاب گزینه «یا مقاومت یا سازش» هستیم . از اینرو، عربستان همچون دهه 80 و 90 در رقابتی شدید با مصر بر سر صحنه گردانی در عرصه عربی-رژیم صهیونیستیی قرار دارد تا این بار پیروز این رقابت باشد. باید گفت که سعودی ها در قیاس با گذشته، دست برتر را در عرصه عربی در مقابل مصر دارند زیرا:1 -مصرِ السیسی همچنان بر روی آتش زیر خاکستر انقلاب مدنی قرار دارد 2-عربستان سعودی در مقطع حاضر نسبت به مصر دارای قدرت اجماع سازی بیشتر در جهان عرب است 3-ترامپ در اولین سفر خاورمیانه ای خود با حضور در عربستان قبل از سایر بازیگران منطقه و حتی قبل از اراضی اشغالی نشان داد که نقش ویژه ای به عربستان در معادلات منطقه ای قائل است.
2-بحران فساد مالی نتانیاهو
از ژانویه 2017، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بطور جدی و آشکار در دو پرونده فساد مالی موسوم به پرونده 1000(دریافت هدایای غیرقانونی) و 2000 (تبانی با ناشر روزنامه یدیعوت آحارنوت) از سوی پلیس رژیم صهیونیستی مورد بازجویی قرار گرفت. سپس در3 آگوست 2017 پلیس برای اولین بار اتهام نتانیاهو در پرونده 1000 و 2000 را تائید کرد و بلافاصله در 4 آگوست 2017 رییس دفتر اسبق نتانیاهو بنام «آری هارو» با دادستان پرونده مطروحه توافق کرد که به عنوان شاهد دولتی بر علیه نتانیاهو شهادت دهد. این موضوع باعث شد تا هزاران شهروند صهیونیست در یک ساله گذشته اقدام به برپایی تظاهرات کرده و خواستار استعفای نتانیاهو شوند. اوضاع تا جایی بغرنج شد که برخی اعضای ارشد حزب لیکود(حزب حاکم در اراضی اشغالی به ریاست نتانیاهو) اعلام کرد که در حال بررسی جانشینی برای نتانیاهو در صورت اثبات جرم علیه وی است. در این میان رسانه های رژیم صهیونیستیی پیش بینی کردند که وضعیت اتهامات نتانیاهو در بهار 2018 مشخص خواهد شد و چنانچه اتهامات وی ثابت گردد احتمال برگزاری انتخابات زودرس در پاییز 2018 وجود دارد.
بدین ترتیب نتانیاهو و حزب لیکود با در نظرگرفتن احتمال شکست در انتخابات آتی، گزینه های غافلگیر کننده و بی سابقه ای همچون رفع تهدید پیرامونی از طریق عادی سازی روابط با کشورهای خطرساز عربی همچون عربستان را در دستور کار قرار خواهند داد. ضمن آنکه در هر صورت هرگونه ایجاد روابط با رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای عربی به معنی خروج رژیم صهیونیستی از انزوای منطقه ای و کسب مشروعیت بیشتر است.
3-موقعیت بحرانی عربستان
عواملی همچون انقلاب های عربی در سال 2011 و احتمال سرایت آن به عربستان، عدم پشتیبانی قاطع آمریکا برای حفظ متحدین سنتی عربی خود (همچون صدام حسین، معمر قذافی، حسنی مبارک، علی عبدالله صالح و بن علی)،کشمکش های پیچیده قدرت در درون خاندان سعودی و احتمال تجزیه این کشور و گیر کردن در باتلاق جنگ یمن باعث گردیده تا آل سعود بیش از پیش به فکر بدست آوردن «ضمانت بقا» در منطقه باشد. از دید سعودیها این ضمانت بقا تنها از سوی آمریکا و متحدین آن قابل دستیابی است. از اینرو برای دریافت این ضمانت همواره یک پیش شرط تاریخی در مقابل کشورهای منطقه وجود داشته و آن عبارت است از «عبور از دروازه تل آویو برای رسیدن به واشنگتن» که سعودیها نیز با توجه به بحران های بالقوه مذکور همین روند را در پیش گرفته اند.
4-موفقیت قریب الوقوع محور مقاومت در قبال داعش
هنری کسینجر وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در سال 2010 در مصاحبه با هفته نامه آمریکایی نیویورکر اظهار داشت که سوریه هم اکنون مرکز و کانون اسلام میانهرو در جهان است و این همان اسلامی است که در سال 1973 در صورتی که انور سادات به داد غرب و رژیم صهیونیستی نمیرسید، بیتردید علیه رژیم صهیونیستی به پیروزی میرسید. وی همچنین در سال 2011 ضمن نامیدن بحران سوریه تحت عنوان «جنگ جهانی سوم» اعتراف کرده بود که «من از حافظ اسد شکست خوردم و اوباما از بشار». کسینجر در سال 2015 نیز اظهار داشت که خاورمیانه در حال فروپاشی است و سیاستهای آمریکا در منطقه موجب تردید برخی همپیمانان آمریکا در خاورمیانه خواهد شد.
در آگوست 2017، یوسی کوهن رییس موساد اعلام کرد که نابودی داعش به معنی جایگزینی ایران در کشورهای درگیر با داعش است. یک ماه بعد، بنیامین نتانیاهو در دیدار با ولادمیر پوتین ادعای مذکور را عینا تکرار کرد. درست چند روز بعد از این ادعاها، سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که نابودی داعش تا سه ماه آینده حتمی است.
مجموع این اظهار نظرها حاکی از آن است که برگ جدیدی از تحولات منطقه در قبال داعش در حال ورق خوردن است. در صورت تحقق این امر میتوان ادعا کرد که پیروزی «ائتلاف شرقی» نبرد علیه داعش (ایران، سوریه، عراق ، حزب الله لبنان و روسیه) توازن قوا در منطقه را به ضرر عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی بطور ملموسی جابه جا خواهند کرد و این دو مجبور هستند تا پیش از تحقق کامل این مساله به عنوان ناجی یکدیگر وارد عمل شوند. یکی از لازمه های این هم پوشانی به عادی سازی روابط طرفین بصورت تدریجی یا بصورت فوری و غافلگیر کننده (همچون همان واقعهای که کسینجر در مورد مصرِ انور سادات اشاره کرد) بستگی دارد.
5-تغییر سیاست منطقهای آمریکا
با روی کار آمدن اوباما در آمریکا در سال 2009 و پس از عدم موفقیت آمریکا در مهار انقلاب های مردمی در خاورمیانه در 2011، سیاست خارجی و راهبرد آمریکا از حضور مستقیم به سمت جنگ نیابتی در منطقه تغییر یافت و به عبارتی نوعی بازگشت به سیاست دو ستونی نیکسون – کیسینجر در دستور کار آمریکایی ها قرار گرفت. البته این مساله چندان بصورت رسمی و علنی اعلام نگردید. تا اینکه با روی کار آمدن دونالد ترامپ این مساله بیشتر مطرح گردید. ترامپ در نخستین سفر خاورمیانه ای (می2017) در ریاض آشکارا اعلام کرد که کشورهای منطقه باید «خودشان از خودشان» دفاع کنند. این جمله همان چیزی است که در علوم سیاسی و در مکتب نئوواقع گرایی (اعم از نئوواقع گرایی تهاجمی و تدافعی) تحت عنوان «اصل خودیاری» یاد می شود. یعنی اینکه در نظام آنارشیک بین المللی،کشورها باید خودشان به تامین امنیت و بقا خویش اهتمام ورزند. ترامپ بعد از این اظهارات از ریاض بصورت مستقیم به تل آویو سفر کرد و در آنجا هیچ صحبتی از آشتی رژیم صهیونیستی-فلسطین به میان نیاورد و بیشتر بر همگرایی اعراب و رژیم صهیونیستی و علاقه سعودیها به این مساله پرداخت.
بدین ترتیب، آمریکا بصورت رسمی پیوند سعودی-صهیونیستی را اعلام کرد و مابقی ماجرا را به عهده خود این دو بازیگر گذاشت. اکنون عربستان و رژیم صهیونیستی با چراغ سبز آمریکا در تلاش هستند تا روابط خود را حالت پنهان به روابط دیپلماتیک آشکار و سپس به سطح روابط راهبردی آشکار ارتقاء بخشند که این امر نیز مسلتزم دیدار میزبانی طرفین از نمایندگان رسمی یکدیگر است.
نتیجه گیری
علیرغم همه برتری های ذکر شده عربستان فعلی در قیاس با مصر، سعودی ها تنها یک ضعف عمده در مقایسه با مصر دارند و آنهم به عدم میزبانی رسمی از رژیم صهیونیستیی ها و فلسطینیان برای پیشبرد روند سازش بین طرفین باز می گردد. این در حالیست که میزبانی از رژیم صهیونیستیی ها برای مصر در جهان اسلام امری نسبتا عادی شده است. بنابراین عربستان نیاز دارد تا بصورت پلکانی یا به یکباره، قبح این مساله را بشکند که سفر رسمی شخصیت های رژیم صهیونیستیی از جمله نتانیاهو (البته به شرط تایید رسمی طرفین) به ریاض می تواند سرفصل جدیدی در این عرصه باشد. بنابراین می توان گفت که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در دوران گذار از مسابقه تسلیحاتی به دوران مسابقه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی قرار دارند.
در نتیجه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در آستانه خاورمیانه جدید (نه از نوع آمریکایی آن بلکه از نوع ائتلاف شرقی) قرار دارند و این دو، زمان چندانی برای بستن بادبان های کشتی خود در این موج ندارند؛ از اینرو هیچ بعید نیست که در کوتاه مدت شاهد اقدامات انتحاری سعودیها در عرصه دیپلماسی همچون گشایش رسمی روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی باشیم. همچنین نتانیاهو و حزب لیکود در این برهه نیاز مبرمی به سعودیها و آل سعود نیاز مبرمی به صهیونیستها دارد و چه بسا این نیاز متقابل باعث شود تا ریاض تبدیل به ستاد انتخاباتی نتانیاهو در سال 2018 -2019 شود./۸۴۷/ب۱۰۲/ف
منبع: تسنیم