ماجرای ۷۲ ساعت حساس در یمن؛ چرا «عبدالله صالح» مقابل «انصارالله» ایستاد؟
به گزارش خبرگزاری رسا، چرا پایتخت یمن یکباره به هم ریخت؟ چرا یمن جنگزده، یک هفته ملتهب را پشت سر گذاشت؟ آیا این التهاب سیاسی-نظامی در «صنعاء» ناشی از دعوای دو جناح و اختلافات آنان بود یا ناشی از طرحی از پیش تعیین شده؟ چرا «علی عبدالله صالح» رییسجمهور پیشین یمن و رییس (سابق) حزب «المؤتمر الوطنی العام» دست دوستی به جانب ائتلاف سعودی-اماراتی، دراز کرد و گفت «دست از شبهنظامیان انصارالله شسته» و از طرفدارانش خواست مقابل «انصارالله» بایستند و مراکز مهم صنعاء را اشغال کنند؟ چرا انصارالله مرگ صالح را «پیروزی بزرگ» توصیف کرد؟
به دور از شعار دادن، آنچه در صنعاء رخ داد، نه دعوای دو حزب یا جناح، بلکه طرحی از پیش آماده بود. برای این مدعا، گواهانی است. بدونتعارف و بدون جانبداری غیرمنطقی، توصیف «عبدالملک الحوثی» رهبر انصارالله یمن از اتفاقات 72 ساعت حساس در یمن، یعنی «توطئه بزرگ»، «کودتا» و «فتنه» کاملا درست به نظر میرسد.
نکته اول- درگیریهای صنعاء، درگیری انصارالله (و ارتش یمن) با حزب صالح (المؤتمر) نبود. درگیری ارتش و انصارالله با شبهنظامیانی بود که صالح در هفتههای پیش وارد پایتخت و سازماندهی کرده بود تا هنگام اجرای طرح «کودتا»، وارد عمل شوند. سرکرده این شبهنظامیان نیز برادرزادهاش طارق معروف به «طارق عفاش» بود که از پنجشنبه 9 آذر (30 دسامبر) درگیریها را آغاز و برخی نقاط نظامی را هم اشغال کرد.
نکته دوم- آنچه در صنعاء رخ داد، طرحی از پیش تعیین شده بود. یک منبع مطلع به نگارنده گفت، این طرح از چند ماه پیش هماهنگی شده بود و هدف طرح نیز تسلط کامل صالح بر صنعاء سپس اعلام آمادگی برای گفتوگو با ریاض و حل بحران به نحو دلخواه امارات و عربستان بود. طبق اطلاعات به دست آمده، قرار بود طبق این طرح، احمد پسر صالح با کمک امارات به قدرت برسد، صنعاء و کل یمن را تحت کنترل بگیرد سپس عربستان از طریق مذاکراتی صوری به شکل آبرومندانه جنگ را به پایان برساند.
نکته سوم- مهمتر از همه، چرایی شکست این طرح کودتاست که عبدالملک به درستی آن را فتنه و خیانت نامید. صالح پس از گرفتن وعده بازگشت خانوادهاش به قدرت، نه تنها خود و حزب خود را بلکه ارتش، جنبشها و احزابی مانند انصارالله و مردم جنگزده را که در حال مقاومت در برابر تجاوز آمریکایی-سعودی هستند، به ثمن بخس فروخت. زمانیکه عبدالملک روز یکشنبه در سخنرانی اول به گفتوگو فراخواند و خواستار اجتناب از درگیری شد، صالح با انتشار بیانیهای «جدایی از حوثیها» را اعلام کرد و آشکارا مقابل آن ایستاد و دست کمک به سوی ائتلاف عربستان دراز کرد. این بیانیه همگان را قویا مطمئن ساخت که طرحی از قبل آماده در حال اجراست. عبدالملک برای بار دوم در همان روز سخنرانی کرد و صراحتا اعلام کرد که بوی مشمئزکننده خیانت به مشام میرسد.
روز سوم درگیریها ادامه یافت و انصارالله و ارتش یمن کنترل بیشتر نقاط صنعاء را پس گرفتند. نخستوزیر دولت مستعفی یمن از ریاض خبر از آغاز عملیاتی جدید از شمال شرق صنعاء به سوی پایتخت داد. ساعتی بعد ائتلاف سعودی به مردم در پایتخت هشدار داد که از نقاط متعلق به انصارالله حداقل 500 متر فاصله بگیرند. همه نشانهها حاکی از آن بود که صالح طرح خیانتی را دارد اجرا میکند که اساس آن فتنه و درگیری نیروهای یمنی با یکدیگر در پایتخت است تا پس از تسلط نسبی بر صنعاء، حمله از بیرون پایتخت انجام شود و پس از سقوط شهر، انصارالله از صحنه سیاسی و نظامی برای همیشه کنار زده شود.
آنچه مانع موفقیت این طرح شد، در وهله اول «هشیاری» مردم، ارتش و انصارلله بود. در وهله دوم همراهی نکردن عشایر و گروههای حامی صالح با او و خانوادهاش بود. یکی از فرماندهان میانی وابسته به حزب المؤتمر روز دوشنبه به یکی از سران انصارالله گفته است «من برادرم و یکی دیگر از خویشانم را در جنگ ائتلاف [سعودی] از دست دادهام.. الان صالح چطور از ما میخواهد که دست کمک به سوی ائتلاف دراز کنیم؟». این جمله زبان حال مردم یمن است؛ چطور دو سال و نیم مقاومت، دربرابر بمباران و کشتار کودکان یمن، مردم را به زانو در نمیآورد و تن به خفت ال سعود نمیدهند اما یک شبه مقاومت را رها کنند و به ائتلاف سعودی اماراتی خوشآمد بگویند؟
یکی دیگر از علل شکست طرح، حمایت قبایل و عشایر کمربند صنعاست. اینها نیز فریب نخوردند و مقاوم ماندند. یکی دیگر از علل، هشیاری بدنه ارتش است. حتی آن بخش از ارتشی که طرفدار صالح بود نیز با صالح و خانوادهاش حمایت نکرد. برای همین بود که صالح گروههای شبهنظامی سازماندهی کرد تا در مرحله آخر طرح، صنعاء را به آشوب بکشد. برای همین است که عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله در سخنرانی خود از مردم، ارتش و عشایر و حتی از حزب المؤتمر تشکر کرد. حتی بخش مهمی از حزب المؤتمر هم از سران این حزب حمایت نکرد چون با پشت کردن به مردم برای ماندن در قدرت، مخالفت کردند. یکی از شاهدان این مدعا هم «عبدالعزیز صالح بن حبتور» رییس دولت نجات ملی یمن است که عضوی از حزب صالح است.
نکته چهارم- عبدالله صالح خیلی وقت بود که در اندیشه تبانی با عربستان و امارات بود. او پیشتر هم پیشنهاد گفتوگو داده بود. گواه این مدعا، گفتههای محمد البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله است. او میگوید صالح مخالف اعزام جوانان تازهنفس و باانگیزه به جبهههای نبرد بود. مدام در این کار سنگاندازی کرد. صالح با اصلاح نهادهای دولتی در صنعاء و دیگر استانها مخالفت میکرد و اجازه نمیداد با اصلاحات، خدماترسانی به مردم بیشتر شود. این نکتهها نشان میدهد صالح برای حفظ کشور و مردمش در کنار انصارالله نایستاده بود و او سرگرم شطرنج سیاسی خود جهت بازگشت به قدرت بود.
نکته پنجم- موشکی که انصارالله به ابوظبی زد، اولین پاسخ انصارالله و ارتش یمن به طرح کودتا بود. در وهله اول قبل از آنکه مهم باشد موشک به کجا خورده، این است که پیام به ابوظبی و ریاض منتقل شد. پیام دیگر این بود که آنانی که تا الان فکر میکردند موشکهای یمن، انبار سلاحهای صالح است، از این پس بدانند که اشتباه میکردند و یمن بدون صالح هم مقاومت میکند و میتواند پایتخت کشورهای متجاوز را هدف بگیرد.
نکته ششم- انصارالله با علم به «طرح خیانت از داخل و حمله عربستان از خارج»، تا ساعات آخر منتظر ماند تا صالح از راه رفته بازگردد. روز دوشنبه زمانیکه صالح اوضاع صنعاء را در تضاد با طرح از پیش تعیین شده میبیند، تصمیم میگیرد فرار کند، به استان مأرب (تحت کنترل امارات) برود و از آنجا به امارات برود. در تماسی تلفنی که در این لحظات میان صالح و انصارالله برقرار میشود، انصارالله از او میخواهد تا با تسلیم کردن خودش، جان و آبرویش را حفظ کند اما صالح بدون پذیرش تسلیم، درگیری را ادامه داد و با هفت خودرو نظامی فرار کرد و شد آنچه شد و در مسیر مأرب کشته شد.
نکته هفتم (پایانی)- اکانت «العهد الجدید» در توییتر که نقشی مانند «مجتهد» (فعال توییتری معروف به افشاگر خاندان آل سعود) دارد، نوشت، کاری که ائتلاف در دو سال و نیم نتوانست بکند، انصارالله در سه روز انجام داد.
کاری که صالح با مردم و کشورش کرد، خیانتی آشکار بود که بر اساس فتنه داخلی طرحریزی شد. یعنی بخشی از مردم و ارتش و عشایری که طرفدار صالح هستند مقابل بخشی دیگر قرار بگیرند که طرفدار انصارالله هستند و بدین شکل کنترل صنعاء به دست خانواده صالح بیفتد و او آن را تحویل عربستان و امارات بدهد و در مقابل پسرش به قدرت برسد و خودش نیز در امان باشد. به همین دلیل است که رهبر انصارالله از این امر به نام «پیروزی» و شکست «طرح خیانت و فتنه» یاد کرد و از مردم خواست تا عصر امروز (چهارشنبه) به شکرانه این پیروزی تجمع کنند و علیه ائتلاف سعودی و خائنان به وطن شعار سر دهند.
یمن با هشیاری مردم مقاوم و عشایر آگاه و ارتش بیدار یکی از خطرناکترین مراحل جنگ را پشت سر گذاشت. شاید این آخرین تیر ترکش عربستان بود. در ادامه «حماقتهای سیاسی» بن سلمان، اگر تاکنون انصارالله بر کل عرصه تسلط نداشت، اکنون کل عرصه تماموکمال در اختیارش قرار گرفته است. سلمان و بن سلمان و محمد بن زاید اگر تاکنون کورسویی از امید برای خلق شبهپیروزی یا موفقیتی نمادین در یمن داشتند، اکنون باید به فکر پایانی تلختر باشند./۸۴۷/ب۱۰۱/ف
وحید صمدی