۱۰ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۲
کد خبر: ۵۴۳۷۵

متن كامل كتاب دست پنهان

رسا سرويس فرهنگي ـ كتاب دست پنهان با ويرايش جديد به بررسي تاريخچه، مباني فقهي و بازتاب‌هاي قمه‌زني در افكار عمومي و رسانه‌هاي بين‌المللي مي‌پردازد.
متن كامل كتاب دست پنهان

مقدمه چاپ ششم

اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً جَرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّه وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ. (1)
امام حسن عسگري(ع) فرمود: تقواي الهي را رعايت کنيد و زينت ما باشيد؛ نه مايه ننگ ما. با رفتار خود همه محبت‏ها را به سوي ما جلب کنيد و [با رفتار مناسب خود] هر [نسبت] ناروايي را از ما دور کنيد.
آنچه ائمه هدي(ع) از محبين و شيعيان خود انتظار دارند، هدايت همه ارادت‏ها و دوستي‏ها به سوي آنها و دفع هر قبيحي از ساحت قدسي آن انوار تابناک الهي است.
ارادت قلبي و ابراز احساسات خالصانه دوستداران اهل‏بيت(ع) به محضر آن بزرگواران در طول قرون و اعصار، موجب شده جهانيان رفتار و منش ما را وسيله شناخت بزرگان دينمان بدانند. از اين‏ روست که دشمنان مکتب اهل بيت نيز مترصد به دست آوردن نمونه‏هايي از رفتارهاي ما هستند که بتوانند با عرضه آن به افکار عمومي دنيا، نفرت و انزجار عمومي را بر ضد الگوهاي ديني ما ـ عليهم صلوات‏الله ـ برانگيزند. لذاست که مي بينيم اکثر پايگاه‏هاي اينترنتي و شبکه‏هاي تبليغاتي استکباري از تصاوير شيعياني که با رفتارهايي مثل قمه‏زني، چهار دست و پا رفتن و... قصد عرض ارادت به امام حسين(ع) را داشته اند، سوءاستفاده و شيعيان را انسان‏هايي متوحش، غيرمنطقي و خشونت‏طلب معرفي کنند و جنايات خود را در کشورهاي شيعي تلاش براي کنترل و نظم‏بخشي جامعه‏اي غيرمتمدن و بدوي نشان مي‏دهند.
از سوي ديگر، سايت‏هاي تبليغي مسيحيت و وهابيت با ارائه اين تصاوير، ذهن مخاطب را از فرصت فکر کردن به پذيرش مذهب متعالي و مترقي تشيّع دور نگه مي‏دارند.
اين مجموعه ثمره تلاشي است براي شناخت تاريخچه، سير تطورات و زمينه‏هاي موضع‏گيري فقهي و اجتماعي علما در مورد قمه‏زني و در آخر ارائه نمونه‏هايي از سوءاستفاده دشمنان تشيع از آن.
استقبال گسترده علاقمندان به نشر فرهنگ عاشورا از اين مجموعه، عليرغم محدوديت توان تهيه کنندگان در پاسخگويي به درخواستهاي مکرر افراد، مجموعه‏هاي فرهنگي، نهادها و دستگاههاي مذهبي، زمينه‏ساز انتشار پنج چاپ از اين کتاب ـ با حمايت ارزشمند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان قم ـ در مدت‏زماني کوتاه شد.
ترجمه سريع آن به چند زبان زنده دنيا و دهها هزار مراجعه به سايت دست پنهان و لينک‏دادن دهها پايگاه اطلاع‏رساني به آن، نشانگر لطف الهي و نزول برکاتي است که منشأ آن را ويژگي‏هاي خاص اين مجموعه نمي دانيم؛ بلکه نياز وافر جامعه و آمادگي مردم براي پذيرش استدلال محکم و تهي بودن فضا از محصولات قوي و پاسخگو، علت اين‏گونه استقبال‏هاست.
اميد که بصيرت ديني عزاداران حسيني و ارادتمندان آستان نوراني ائمه هدي(ع) موجب جلب رضاي صاحب عزاي واقعي، حضرت ولي‏عصر(عج) و زمينه‏ساز ظهور حضرتش گردد.
دفتر فرهنگي فخرالأ ئمه(عليهم‏السلام)
ذيحجه ‏الحرام 1430

فصل اول ـ اهميت عزاداري براي سالار شهيدان(عليه‏السلام)

در بيان آيات و روايات، بيانات امام خميني (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالي)

آيات و روايات

{ وَ مَن يُعَظِّم شَعائِرَ اللهِِ فَإِنَّها مِن تَقوَي القُلوبِ}(2)
و هرکس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دلهاست.
ـ از امام صادق(ع) نقل گرديده‏است که: امام حسين(ع) به سوي پيامبراکرم(ص) مي‌آمد که حضرت به استقبالش شتافت و او را در دامان خويش نشاند و فرمود: همانا کشته شدن حسين(ع) در دلهاي مؤمنين حرارتي ايجاد کرده است که هرگز سرد نخواهد شد.
سپس امام صادق(ع) فرمود: پدرم فداي کسي که کشته اشک‌هاي جاري است. گفتند: اي فرزند رسول‏الله! کشته هر اشک روان يعني چه؟ فرمود: هيچ مؤمني او را ياد نمي‏کند مگر اين‌که اشک او جاري خواهد شد. (3)
امام صادق(ع) فرمود: ... هيچ چشمي و هيچ اشکي نزد خدا محبوب‏تر از چشمي که بر او [امام حسين(ع)] گريه مي‏کند، نيست؛ و هيچ گريه‏کننده‏اي بر او گريه نمي‌کند، مگر اينکه با فاطمه زهرا(س) تقرب و پيوند برقرار کرده و او را شادمان مي‏گرداند، و نيز با رسول‏الله پيوند برقرار و حق ما را ادا کرده باشد؛ و هيچ بنده‏اي محشور نمي‏شود مگر اينکه چشمانش گريان باشد، به‌جز گريه‏کنندگان بر جدّم حسين(ع) که همانا محشور مي‏شوند درحاليکه چشمانشان روشن است و بشارت به بدرقه‏شان مي‏آيد و شادي از صورتشان نمايان است و در حالي که خلايق در هول و هراس و در معرض حسابند، آنها در امانند و زير عرش همصحبت حسين اند و در سايه عرش از بدي روز حساب بيمناک نيستند.
به آنها گفته مي‏شود که وارد بهشت شويد، [اما آنها] ابا مي‏کنند و همنشيني و همصحبتي با او را ترجيح مي‏دهند؛ سپس حوريان و غلامان بهشتي در پي آنها فرستاده مي‏شوند و [به آنها مي‏گويند] که ما مشتاق شماييم؛ [اما ايشان] حتي سرهايشان را براي [ديدن] آنها بلند نمي‌کنند! بخاطر شادي و سروري که از مجالست با حسين(ع) درک کرده و چشيده‌اند. (4)
امام صادق(ع) مي‏فرمايند: اي عبدالله بن صنان! بافضيلت‏ترين عملي که در اين روز [عاشورا] به جا آورده مي‏شود، اين است که لباس تميزي را به تن کني، دکمه‌هاي آن را باز کني، آستين‏هايش را بالا بزني و سر و پا برهنه باشي؛ همانند کساني که مصيبت‌زده‏اند. (5)
امام صادق(ع) فرمود: کاملترين مؤمن از جهت ايمان کسي است که خُلق او نيکوتر و رقّت قلب او و گريه او بر ما اهل‏بيت بيشتر و شديدتر باشد، دوستي او با ما اهل‏بيت زيادتر، حزن و اندوه و سوزش دل او در مصيبت ما و موّدت و دوستي او براي ما بيشتر باشد. (6 )
روايت شده زماني که نبي اکرم(ص) به دخترش فاطمه(س) از شهادت فرزندش حسين و رنج‏‌هايي که بر او جاري مي‏شود خبر داد، فاطمه به شدت گريست و عرض کرد: اي پدر! اين [حادثه] چه زماني رخ مي‌دهد؟ فرمود: در زماني که من و تو و علي نيستيم. پس گريه او (حضرت زهرا(س)) شدت گرفت و عرض کرد: اي پدر! پس چه کسي بر او گريه خواهدکرد؟ و چه کسي عهده‌دار اقامه عزاي او خواهد شد؟
پيامبر(ص) فرمود: اي فاطمه! به درستي که زنان امت من بر زنان اهل‏بيت من و مردانشان بر مردان اهل‏بيت من گريه خواهند کرد و هر سال، نسل اندر نسل عزاي او را تجديد کرده و آن را زنده نگه مي‌دارند.
پس در قيامت تو زنان آنان و من مردانشان را شفاعت مي‏کنم و دست هر کس را که بر مصيبت‏هاي حسين(ع) گريه کند، مي‏گيريم و او را وارد بهشت مي‏کنيم.
اي فاطمه! هر چشمي روز قيامت گريان است، مگر چشمي که بر مصيبت‏هاي امام حسين(ع) گريان بوده است؛ پس صاحب اين چشم در آن روز خندان است و به نعمت‌هاي بهشتي بشارت داده مي‌شود. (7)
در حديث مناجات، حضرت موسي(ع) عرضه مي‌دارد: پروردگارا! از چه رو امت محمد(ص) را بر ديگر امت‌ها برتري دادي؟ خداوند متعال فرمود: آنها را بخاطر ده خصلت برتري دادم. موسي(ع) عرضه داشت: آن خصلت‌ها که به آن عمل مي‏کنند، کدامند؟ [به من ياد بده] تا به بني اسرائيل فرمان دهم به آنها عمل کنند. خداوند متعال فرمود: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و نمارجمعه و نمازجماعت و قرآن و علم و عاشورا. موسي(ع) عرضه داشت: پروردگارا ! عاشورا چيست؟ فرمود: گريه کردن و گرياندن بر سبط (8) محمد(ص) و مرثيه و عزاداري براي مصيبت فرزندان مصطفي(ص). اي موسي! هيچ بنده‌اي از بندگان من در آن زمان بر فرزندان مصطفي(ص) گريه نکند و يا نگرياند و عزادار نشود مگر اينکه بهشت از آن او خواهد بود و در بهشت ماندگار خواهد بود. و هيچ بنده‌اي يک درهم از مال خود را بخاطر محبت فرزند دختر پيامبرش به‌صورت اطعام و يا کار ديگري انفاق نکند مگر اينکه در سراي دنيا در برابر هر درهم، هفتاد درهم برکت مي‌دهم و در بهشت در عافيت خواهد بود وگناهانش آمرزيده مي‌گردد.

بيانات امام‏خميني(قدس‏سره) و رهبر معظم انقلاب(مدظله‏العالي)

مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق (سلام‌الله‌عليه) و به سفارش ائمه هدي(ع)، ما بپا مي‏كنيم اين مجالس عزا را. (10)
ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسي است كه زنده نگه‌مي‏دارد ملت‏ها را، در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه، هفته‌هاست و جنبش‌هاي اين‌طوري هست. اگر بُعد سياسي اينها را بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس به‌پا مي‏كنند و عزاداري مي‏كنند؛ اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس برپا باشد و از خطباي بزرگ تا آن نوحه‌خوان در اين تاثير دارد؛ [از] آن كه ايستاده پاي منبر، چند شعر مي‏گويد و چند شعر مي‏خواند، تا آن كه در منبر است و خطيب است، اينها هر دو در اين مسئله تاثير دارند، تاثير طبيعي دارند؛ گرچه خود بعضي اشخاص هم ندانند دارند چه مي‏كنند؛ مِن حَيثُ لايَشعُر. (11)
روضه سيدالشهداء براي حفظ مكتب سيدالشهداست. آن كساني كه مي‏گويند روضه سيدالشهداء را نخوانيد، اصلاً نمي‏فهمند مكتب سيدالشهداء چه بوده و نمي‏دانند يعني چه. نمي‏دانند اين گريه‏ها و اين روضه‏ها حفظ كرده اين مكتب را. الان هزار و چهارصد سال است كه با اين منبرها، با اين روضه‏ها و با اين مصيبت‏ها و با اين سينه زني‏ها ما را حفظ كرده‌اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را... اين نقش، يك نقشي است كه اسلام را هميشه زنده نگه داشته، آن گلي است كه هي آب به آن مي‏دهند زنده نگه داشته، اين گريه‏ها زنده نگه‏داشته مكتب سيدالشهداء را، اين ذكر مصيبت‏ها زنده نگه داشته مكتب سيدالشهداء را. (12)
امام حسين(سلام‌الله عليه) با عده كم، همه چيزش را فداي اسلام كرد؛ مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. (13)
اين [ذکر مصيبت امام حسين(ع)] همان چشمه‌ى جوشانى است كه از ظهرِ روزِ عاشورا شروع شد؛ از همان وقتى كه زينب كبرى(س) طبق نقلى كه شده است بالاى «تلّ زينبيّه» رفت و خطاب به پيغمبر عرض كرد: «يا محمداه، صلّى عليك مليك السّماء هذا حسينك مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء، مسلوب العمامه و الرّداء... » (14) او خواندنِ روضه‌ى امام حسين(ع) را شروع كرد و ماجرا را با صداى بلند گفت؛ ماجرايى كه مى‌خواستند مكتوم بماند. خواهر بزرگوار امام، چه در كربلا، چه در كوفه و چه در شام و مدينه، با صداى بلند به بيان حادثه‌ى عاشورا پرداخت. اين چشمه، از همان روز شروع به جوشيدن كرد و تا امروز، همچنان جوشان است. اين حادثه‌ى عاشوراست. (15)
اكنون بايد به نحو متعارف كه در طول قرون و اعصار عزادارى مى‌كرده‌اند و متدينين و علماء هم خود در آن شركت مى‌جسته‌اند، عزادارى كنند؛ يعنى تشكيل مجالس روضه‌خوانى و راه‌اندازى دسته‌جات و مواكب عزادارى كه داراى حال و حزن و شور محبت اهل‌بيت(عليهم‌الصلاهوالسلام) است، سعى كنند كه نوحه‌ها و شعرها و روضه‌خوانى‌ها، پرمغز و داراى مضامين صحيح و متكى به آثار وارده‌ى معتبره از ائمه(ع) يا علماى بزرگ باشد. (16)
من واقعاً مى‌ترسم از اين‌كه خداى ناكرده، در اين دوران كه دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فكر اهل‌بيت(عليهم‌الصّلاه والسّلام) است، نتوانيم وظيفه‌مان را انجام دهيم. برخى كارهاست كه پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دين نزديك مى‌كند. يكى از آن كارها، همين عزاداريهاى سنّتى است كه باعث تقرّبِ بيشترِ مردم به دين مى‌شود. اين‌كه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بكنيد» به خاطر همين تقريب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گريه كردن، به سر و سينه زدن و مواكب عزا و دسته‌هاى عزادارى به‏راه‏انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان‏پيغمبر، پرجوش مى‌كند و بسيار خوب است. (17)

فصل دوم ـ تاريخچه قمه زني

1. قمه‏زني چيست؟


قمه‏زني مراسمى است كه در بعضى شهرستان‏ها و بلاد شيعى و توسط برخى از عزاداران امام‏حسين‏(ع) اجرا مى‏شود و در تأسى به مجروح و شهيد شدن سيدالشهدا‏(ع) و شهيدان ‏كربلا و به‏عنوان اظهار آمادگى براى خون دادن و سر باختن در راه امام حسين‏(ع) انجام ‏مى‏گيرد شرکت کنندگان در اين مراسم، صبح زودِ روز عاشورا، با پوشيدن لباس سفيد و بلندى همچون كفن، بصورت دسته‏جمعى قمه بر سر مى‏زنند و خون، از سر بر صورت و لباس سفيد جارى مى‏شود. بعضى‏هم براى قمه زنى نذر مى‏كنند، برخى هم چنين نذرى را درباره كودكان خردسال انجام ‏مى‏دهند و بر سرِ آنان تيغ مى‏زنند، تا از محل آن خون جارى گردد.
در اينجا به توصيف صحنه هايي از دسته قمه‏زني در شهر کاظمين به نقل از کتاب تراژدي کربلا مي پردازيم:
روز عاشورا در بيشتر شهرها و روستاهاي عراق، روز حزن و اندوه و سوگ است. ديدگان اشکبار و رنگ سياه پرچم‏ها و چهره‏هاي خاک آلود، در همه جا به چشم مي خورد؛ تنها کفن‏هاي قمه زنان به رنگ سفيد و با لکه هايي از خون ديده مي شود. مرداني که شعار «فداييان حسين» را بر کفن‏ها نگاشته، قمه، شمشير و يا خنجري بر دستان گرفته و بر سرهاي تراشيده خود زخم‏هايي گاه بسيار عميق و شديد وارد مي‏آورند. دسته بيضوي شکل آنها با عبور از خيابان اصلي کاظمين به حرم وارد مي شود... عزاداران با رسيدن به حرم کاظمين، با حماسه بسيار فرياد «حيدر... حيدر» سر مي دهند و با هر ضربه طبل و نواي شيپور، ضربه‏اي بر فرق سر مي‏زنند. گاه اين ضربه‏ها چنان شديد است که فرق سر را شکافته و خون بسياري از آن جاري مي سازد. در برخي موارد نيز افراد از هوش رفته و بر زمين مي‏افتند و يا از شدت ضربه ها جان مي دهند...
گروه سرشکافته و خون‏آلود قمه‏زنان، چنان منظره دهشتناکي پديد مي‏آورند که وحشت و اندوه، سراسر وجود تماشاچيان را فرا مي‏گيرد...
خون، با نخستين ضربه فوران مي زند؛ اما گاه برخي آنچنان به شور و هيجان مي‏آيند که ضربه‏هاي محکمي بر سر فرود آورده و خون بيشتري از سر خود جاري مي سازند. برخي نيز با سطح قمه بر سر ضربه مي‏زنند تا خطر کمتري برايشان داشته باشد. قمه‏زنان بلافاصله پس از پايان مراسم به حمام‏هاي عمومي رفته و پس از مداواي زخم‏هايشان به شيوه‏اي سنتي، خود را شسته و بهبود مي‏يابند. آماده‏سازي قمه‏ها و کفن‏ها و گروه‏هاي موزيک و ديگر لوازم مورد نياز، بر عهده هيئت‏هاي عزاداري است. جمع‏آوري کمک‏هاي مردمي و دادن مبلغي به شاعر، نوحه‏خوان، سخنران و ديگر مخارج نيز برعهده هيئت‏ها است.» (18)
قمه‏زنى نيز مثل شبيه‏خوانى، از دير باز مورد اختلاف نظر علما و پيروان و مقلدين آنان بوده و به استفتاء و افتاء مبنى بر جواز يا عدم جواز آن مى‏پرداخته‏اند.

2. پيدايش قمه‏زني

در مورد منشأ اصلي و اولي قمه‏زني، اقوال مختلفي وجود دارد؛ (19) اما آنچه که بيشتر از همه مستند و قابل اثبات است، اين است که تيغ‏زني و قمه‏زني رسومي عاريتي‏اند که از جانب ترک‏هاي آذربايجان به فارس‏ها و اعراب منتقل شده‏اند. (20)
ابراهيم الحيدري، جامعه شناس، محقق و نويسنده عراقي‏الاصل کتاب تراژدي کربلا نيز بر اين عقيده است که مراسم‏هايي از قبيل قمه‏زني، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدريج از اواخر اين قرن در آن کشور رواج يافته است. بنابراين مراسم قمه‏زني و... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ريشه عربي ندارد. (21)
شيخ کاظم دجيلي نيز در تأييد اين نظر مي گويد:
عرب‏هاي عراق تا آغاز قرن بيستم در اين گونه مراسم‏ها شرکت نمي‏کردند؛ اين اعمال در ابتدا در ميان ترک‏هاي عراق، فرق صوفيه و کردهاي غرب ايران مرسوم بود. (22 )
گزارشي از مقامات بريتانيايي درباره مراسم عاشوراي 1919م. در نجف نيز حاکي است که گروهي صد نفره از شيعيان ترک در آن سال به قمه‏زني پرداخته بودند. (23)
خاطره‏اي از سيد محمد بحرالعلوم، اين نظر را تأييد مي‏کند:
هنگامي که حدود 50 يا 60 سال پيش در نجف بودم، تنها چند هيئت ترک در آن شهر حضور داشت. آنان در ايام عزا به منزل سيد بحرالعلوم بزرگ مي‏رفتند و با کسب اجازه از ايشان به خواندن ابياتي سوزناک درباره امام حسين(ع) مي پرداختند. برخي از آنان نيز در ضمن ذکر مصيبت براي همدردي با امام حسين(ع) جراحت‏هاي خفيفي به خود وارد مي‏کردند. به تدريج اين گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آن که پس از ممنوعيت قمه‏زني در دوره نخست وزيري ياسين هاشمي، در سال 1935 م. به اوج خود رسيد. در واقع اين اعمال زور، تأثيري معکوس داشت؛ (24) به نحوي که يک هيئت قمه‏زني، به سه هيئت تبديل شد. (25)
حاج حميد راضي (متوفي سال 1953.م) از معمّرين اهل کربلا که نزديک به 110 سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداري امام حسين(ع) نقل مي‏کند که مراسم قمه‏زني و... در ايام جواني او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود. (26) همچنين در خاطرات شفاهي هيچ يک از کهن سالان نجف و کربلا از برگزاري مراسم قمه‏زني و... قبل از نيمه قرن نوزدهم ياد نشده است. اين‏گونه مراسمها براي اولين بار توسط برخي زائران ترک از طايفه قزلباش رواج يافت. آنان به هنگام زيارت امام حسين(ع) با شمشيرهايي مخصوص به سرهاي خود ضربه مي زدند. (27)
از نظر تاريخي، مسلّم است که قمه‏زني در ايران نيز تا پيش از صفويه هيچگونه سابقه‏اي نداشته است و محورِ ترديدها در آن است که آيا در زمان صفويه به وجود آمده است و يا اينکه بعد از صفويه در در زمان قاجاريه وارد شده و رواج يافته‏است؟ (28)
الف ـ ورود قمه‏زني به ايران در زمان صفويان و جريان‏فداييان
اقدامات مهم صفويان در زمينه عزاداري، يکي، رسمي و حکومتي‏کردن مجالس سوگواري و ديگري، ابزارمند کردن و نيز پديدآوردن آيين‏ها و رسوم جديد عزاداري بود. (29)
پيتر دلاواله، سياح ايتاليايي، از عزاداري شيعيان در اصفهانِ عصر صفوي سال 1037 قمري چنين گزارش مي‏دهد:
تشريفات و مراسم عزاداري عاشورا به اين قرار است که همه غمگين و مغموم به نظر مي‏رسند و لباس عزاداري به رنگ سياه ـ يعني رنگي که در مواقع ديگر هيچ وقت مورد استعمال قرار نمي‏گيرد ـ بر تن مي‏کنند. هيچ‏کس سر و ريش خود را نمي‏تراشد و به حمام نمي‏رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهيز مي‏کنند، بلکه خود را از هرگونه تفريح و خوشي محروم مي‏سازد.
جمعي در ميدان ها و کوچه هاي مختلف و جلوي خانه‏هاي مردم، برهنه و عريان در حالي که فقط با پارچه سياه يا کيسه تيره رنگي ستر عورت کرده و سر تا پاي خود را با ماده اي سياه و براق... رنگ زده‏اند، حرکت مي‏کنند... به همراه اين افراد، عده‏اي برهنه نيز راه مي‏روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآورده‏اند؛ تا نشاني از خون‏هايي که به زمين ريخته و اعمال زشتي که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسين انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ‏هاي غم‏انگيز در وصف حسين و مصائب وارد بر او مي‏خوانند و دو قطعه چوب يا استخواني را که در دست دارند، به هم مي‏کوبند و از آن صداي حزن‏انگيزي به وجود مي‏آورند و به علاوه حرکتي به سر و تن خود مي‏دهند که علامتي از اندوه بي پايان آن‏ها است و بيشتر به رقص شباهت دارد... (30)
علاوه بر ابزار آلات جديد، از اين دوره بود که آداب و رسوم نويني هم در سلک آيين‏هاي عزاداري درآمد؛ آدابي چون «تيغ‏زني»، «قفل‏زني»، «سنگ‏زني» و «قمه‏زني» را از اين جمله شمرده‏اند. (31)
استاد يوسفي غروي نيز در اين باره مي‏گويد:
از نظر تاريخي، ظاهراً آن وقت كه صفويه سر كار آمدند، قمه زني پديد آمد و مسلماً هيچ سابقه‏اي هم بر صفويه ندارد؛ اما هنوز به يقين نرسيده‌ايم كه آيا قبل از عثماني‏ها هم اين کار انجام مي‏شده است يا نه؟
روال حكومت‏ها اين است که اعمال و رفتارها را از همديگر يادمي‌گيرند؛ عثماني‏ها گروه فدائيان داشتند؛ صفويه هم يك گروه فدائيان درست كرده بودند و مانند آل‏بويه که در قرن سوم و چهارم در بغداد، عمدتاً دسته‌هاي اوليه‌ عزاداري‏شان، دسته‌هاي نظامي‌شان بود، به ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دسته‌بندي شده‌، دسته عزاداري راه بياندازند. صفويه هم وقتي سر كار آمدند اين برنامه را تكرار كردند. يكي از افواج فدائيان، قزلباش صفوي بودند كه هميشه به نشانه آماده به خدمت، سرشان تراشيده بود. در كتاب «تاريخ شاه عباس كبير» از نصرالله فلسفي ـكه در پنج جلد نوشته شده و يكي از وسيع‏ترين و دقيق‏ترين تواريخ است ـ به تفصيل، «فوج فدائيان» معرفي شده‏اند. در وصف آنان آمده كه حتي در تمريناتشان گوشتِ حيوانات مختلف و حتي مار را مي‌خوردند كه هنوز هم در بعضي از ارتش‏هاي جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نيز يك فوج فدائي اين طوري وجود داشت. خلاصه اين كه فدائيانِ صفويه در روز عاشورا شمشير به دست، بيرون‏آمدند و تصورشان اين بود كه نوعي همدردي و مواسات با اصحاب امام حسين(ع) داشته باشند. آنان مي‏گفتند در چنين روزي که اصحاب امام حسين(ع) و خود امام، و بني هاشم تير مي‏خورند، پس ما هم اين حالت را براي خودمان ايجاد مي‌کنيم؛ يعني نشان ‌دهيم كه ما در راه امام حسين(ع) فدوي هستيم و حاضريم سرمان بريده شود؛ و اين شروع قمه‏زني شد. (32)
البته در آن زمان نيز اکثر جامعه به علمايي که با اين بدعت‏ها به مخالفت برمي‏خاسته‏اند، توجه خاصي نمي‏کردند، تا آنجا که عالمي مثل «مقدس اردبيلي» به خاطر مخالفت با اين نوع حرکات در عزاي امام حسين(ع) از سوي اکثريت جامعه طرد مي شود! (33)
ميرزا عبدالله افندي ـ از علماي شيعه معاصر شاه سلطان حسين ـ در بخشي از کتاب «تحفه فيروزيه» خود به اين مخالفت‏ها اشاره مي‏کند ... مطابق روايت جاسم حسن شبر در «ارشاد الخطيب»، داستان از اين قرار است که مقدس اردبيلي چندي از حرکات ناشايستي که بعضي مردم در امر عزاداري امام حسين(ع) مرتکب مي‏شده‏اند، رنجيده خاطر شده و با اين استدلال که اين اعمال جزو رسوم اقامه عزا نيست و در سيره اهل‏بيت(ع) نيز وجود ندارند، آنان را از اين کار نهي مي‏کند. لکن مردم به منع او وقعي ننهاده، بر شدت و گستره عمل خود افزودند. تا آنجا که وي آزرده شده، حتي در مقام اعتراض، ترک آن ديار (اردبيل) کرده و به يکي از قريه‏هاي اطراف مي‏رود تا صداي عزاداري مردم به آن شيوه را نشنود. (34)

ب ـ رواج قمه‏زني در دوران قاجار

از شاخصه‏هاي عزاداري در دوره قاجار، عموميت يافتن رسم تيغ‏زني و قمه‏زني است؛ رسمي که البته پيش از آن هم مسبوق به سابقه‏اي چند ساله بود، اما مشخصاً در اين دوره گسترش و رواجي بي‏سابقه يافت. (35)
بنجامن، سفير کبير آمريکا در ايرانِِ عهد ناصرالدين شاه، در توصيف مراسم قمه‏زني در سفرنامه‏اش چنين مي‏نويسد:
سال 1884 ميلادي من در تهران اقامت داشتم. دسته‏هايي در خيابان‏ها حرکت مي‏کردند و احساسات تند و شديد بي‏سابقه‏اي از خود نشان مي‏دادند... در اين ميان ناگهان جمعي سفيدپوش که کاردهايي در دست داشتند، پديدار شدند که با هيجان زياد کاردها را بالا برده و به سر خود مي زدند و خون از سر آنها و از کاردهايي که در دست داشتند، فواره مي زد و سر تا پايشان را سرخ کرده بود. واقعا که منظره دلخراش و بسيار تأثرآوري بود که هرگز نمي‏توانم آن را از ياد ببرم. کساني که در اين دسته‏ها قمه مي‏زنند، گاهي اوقات آنقدر به هيجان آمده و يا خوني که از آنها مي‏رود [آن قدر زياد است] که بي‏حال شده و روي زمين مي‏افتند و حتي ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند. (36)
بايد گفت در اين دوره، خطبايي مثل آخوند ملاآقا بن عابد شيرواني معروف به فاضل دربندي (37) با کتابش به نام اکسير العبادات في اسرار الشهادات همين قدر که در رونق‏بخشي به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلي وخرافات و در نتيجه عوام‏گرايي اين مجالس هم مؤثر بوده‏اند. (38)
عبدالله مستوفي، تاريخ‏نگار دوره قاجار درباره فاضل دربندي مي نويسد:
تيغ زدن روز عاشورا از کارهايي است که اين آخوند در عزاداري وارد يا لامحاله آن را عمومي کرده و فعل حرام را موجب ثواب پنداشته است. (39)
مهدي بامداد نيز درباره او مي نويسد:
او [فاضل دربندي] است که تيغ زدن را بر سر، که خلاف اصول اسلامي است و اسلام مافوق اين حرفها است، در ايّام عاشورا جايز دانست و خود نيز عمل مي‏کرده است. و از اين تاريخ است که مردم عوام به تبعيت وي در ايّام عاشورا به اين عمل دست زده اند. (40)
در اين دوره نيز علماي بزرگي مثل علامه سيدمحسن امين‏عاملي، قمه‏زني و نظاير آن را غيرشرعي و شيطان‏پسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم ـ با توجه به اين که قمه‏زني به سرعت جايگاه مطلوبي نزد عوام الناس يافته و جزئي لاينفک از مظاهر دينداري، با لعاب تعصب مردم شده بود ـ نه تنها مخالفت اين دسته از علما مؤثر واقع نشد، بلکه به تشکيل جبهه‏اي در بين مردم و برخي علماي موافق قمه‏زني منجر شد؛ (41) تا جايي که براي مثال به علامه سيد محسن امين عاملي تهمت زدند که مي‏خواهد اخبار را نسخ کند و از اجراي اعمال دين جلوگيري کند! (42)

3. نقش استکبار در ترويج و بهره‏برداري از قمه‏زني

الف ـ نقش استعمار انگليس

تا حدود قرن هيجدهم سه امپراطوري بزرگ شرقي؛ هند، ايران و عثمانيٍِ مسلمان بودند که بر تمام جهان متمدن شرقي در آن روز، حکومت‏هاي مرفه و مقتدري پديد آورده بودند. اسپانيا و فرانسه و هلند وانگليس به رهبري زرسالاران يهودي و مسيحيان صليبي، به فکر افتادند که مقاومت مسلمين را بشکنند. انگليسي‏ها ، براي رسيدن به اين هدف به چاره‏جويي پرداختند؛ از جمله در هند و ايران که هسته اصلي مقاومت را شيعيان تشکيل مي‏دادند. اينان از شيعيان هندوستان شروع کردندکه از مرکز تشيع و مرجعيت نجف به دور بودند. انگليسي ها از جهل و سادگي شيعه و عشق زياد آنان به امام حسين(ع) سوءاستفاده کردند و قمه و شمشيرزني بر پيشاني را جعل کرده و به آنان آموختند... متاسفانه برخي شيعيان هند، اين بدعت را بدون مجوز علما و نواب امام زمان(عج) پذيرفتند!
كوبيدن شمشير بر سر و پيشاني در سوگ سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا، توسط استعمار انگليس، از هند به ايران و عراق رخنه نمود.
تا گذشته‌اي نه‌چندان دور، سفارت‌هاي بريتانيا در تهران و بغداد، هيئت‌هاي عزاداري را که به آن صورت انزجارآور و زشت در كوچه و خيابان‌ها ظاهر مي‌شدند، تأمين مي‌کردند. غرض از سياست استعماري انگليس از كمك به رشد اين مراسم زشت، به دست آوردنِ دليلي معقول براي استعمارش بود كه همواره با معارضه مردم بريتانيا و برخي نشريات آن كشور روبرو مي‌شد.
استعمار انگليس مي‌خواست ثابت كند كه مردمان مستعمره هند و كشورهاي اسلامي ديگر كه به آن صورت وحشيانه در خيابان‌ها ظاهر مي‌شوند، احتياج به ولي و قيمي دارند كه آنان را از جهل و توحش موجود برهاند. در نتيجه، عكس و تصاوير دسته‌هاي عزادار كه در روز عاشورا به زنجير به پشت خود نواخته و با شمشير و قمه بر سر خود مي‌كوفتند و خون‌هاي جاري شده در نتيجه اين جريانات، در روزنامه‌هاي بريتانيا و اروپا به چاپ مي‌رسيد؛ و سياستمداران استعمارگر در نتيجه اين تصويرها، استعمارِ اين كشورها را به عنوان ضرورتي انساني اعلام مي‌كردند كه مي‌تواند مردم آن كشورها را از جهل و توحش رهانيده و به جاده تمدن و تقدم رهنمون سازد.
نقل شده است، هنگامي كه «ياسين هاشمي» نخست‏وزير عراق در عهدِ استعمار انگليس براي گفتگو جهت پايان دادن استعمار، به لندن رفته بود، انگليسي‌ها به او گفتند: ما به خاطر كمك به مردم عراق به آنجا آمده‌ايم تا آنان را از توحش و حماقت خارج ساخته و مزه سعادت را به آنان بچشانيم!
اين سخن، خشم ياسين هاشمي را برمي‌انگيزد و باعث مي‌گردد با عصبانيت از جلسه خارج شود؛ اما انگليسي‌ها از او عذر خواهي كرده و او را به ديدن فيلمي مستند از عراق دعوت مي‌كنند. اين فيلم كه از هيئت‌هاي حسيني به راه افتاده در خيابان‏هاي نجف، كربلا و كاظمين تهيه شده بود، حاوي مشاهد مهيب و نفرت‌آور از شمشيركوبي و قمه‌زنيِ مردمِ عزادار بود. گويي انگليسي‌ها مي‌خواستند بگويند: «آيا مردماني روشنفكر كه از تمدن بويي برده‌اند، با خود چنين مي‌كنند؟!» (43)

ب ـ نقشه سيا در رابطه با فرهنگ عاشورا

اخيراً كتابى به نام نقشه‏اى براى جدايى مكاتب الهى در آمريكا انتشار يافته كه در آن گفتگوى مفصلى با دكترمايكل برانت يكى از معاونان سابق سيا (سازمان اطلاعاتى مركزى آمريكا) انجام شده است. (44) او در اين زمينه مى‏گويد:
بعد از مدت‏ها تحقيق، به اين نتيجه رسيديم كه قدرت رهبر مذهبى ايران و استفاده از فرهنگ شهادت، در انقلاب ايران تأثيرگذار بوده است. ما همچنين به اين نتيجه دست يافتيم كه شيعيان، بيشتر از ديگر مذاهب اسلامى فعال و پويا هستند. در اين گردهمايى تصويب شد كه بر روى مذهب شيعه تحقيقات بيشترى صورت گيرد و طبق اين تحقيقات، برنامه‏ريزي‏هايى داشته باشيم. به همين منظور، چهل ميليون دلار بودجه براى آن اختصاص داديم و اين پروژه در سه مرحله به‏ترتيب زير انجام شد... پس از نظرسنجي‏ها و جمع‏آورى اطلاعات از سراسر جهان، به نتايج مهمى دست يافتيم؛ متوجه‏شديم كه قدرتِ مذهبِ شيعه در دست مراجع و روحانيت مى‏باشد... اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند كه به‏طور مستقيم نمى‏توان با مذهب شيعه رودر رو شد و امكان پيروزى بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده كار كنيم. ما به جاى ضرب‏المثل انگليسى «اختلاف بيانداز، حكومت كن!» از سياست «اختلاف بيانداز، نابود كن!» استفاده كرديم و در همين راستا برنامه‏ريزي‏هاى گسترده‏اى را براى سياست‏هاى بلندمدت خود طرح كرديم. حمايت از افرادى كه با مذهب ‏شيعه اختلاف نظر دارند و ترويج كافر بودن شيعيان به گونه‏اى كه در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلام ‏جهاد شود. همچنين بايد تبليغات گسترده‏اى را عليه مراجع و رهبران دينى شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود رادر ميان مردم از دست ‏بدهند.
يكى ديگر از مواردى كه بايد روى آن كار مى‏كرديم، موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت‏طلبى بود كه هرساله ‏شيعيان با برگزارى مراسمى اين فرهنگ را زنده نگه‏مى‏دارند. ما تصميم گرفتيم با حمايت‏هاى مالى از برخى سخنرانان و مداحان و برگزاركنندگان اصلى اينگونه مراسم كه افراد سودجو و شهرت‏طلب هستند، عقايد و بنيان‏هاى شيعه و فرهنگ شهادت‏طلبى را سست و متزلزل كنيم و مسائل انحرافى در آن به وجود آوريم؛ به گونه‏اى كه شيعه يك گروه‏ جاهل و خرافاتى در نظر آيد. در مرحله بعد، بايد مطالب فراوانى عليه مراجع شيعه جمع آورى شده و به‏وسيله مداحان ‏و نويسندگانِ سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را ـكه سد راه اصلى اهداف ما مى‏باشند ـ تضعيف كرده وآنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامى نابود كنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب‏ بزنيم. (45)

فصل سوم ـ سير تاريخي مقابله علما با انحرافات عزاداري

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيدِ. (46)
پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند: در هر قرني، افراد عادلي پاسداري دين را به عهده مي‏گيرند و تأويل اهل باطل و تحريف غلوکنندگان و دروغ نادانان را از دين مي‏زدايند؛ همان‏گونه که دمِ آهنگر، مواد زائد را از آهن مي‏زدايد.
گوهر يکدانه اقامه عزاي ائمه هدي(ع) چون اکسيري حيات بخش، يکي از مهمترين کارکردها را در حفظ مکتب اهل‏بيت(ع) به عهده دارد؛ از اين رو، علماي اعلام در حفظ و صيانت از اين مجالس اهتمام تامّ داشته و کوشيده‏اند آن را از گزند انحرافات و تندروي‏ها محفوظ نگاه دارند.
در دوران معاصر نيز اين رسالت حساس، مورد توجه و اهتمام زعماي حوزه علميه قرارداشته، علماي روشن‏بين به سهم خود در زدودن آفاتي که از روي جهالت عوام و گاه با تحريک و توطئه معاندان، دامنگير اين محافل گرانقدر مي‏شد، کوشيده‏اند. (47)
جريان مقابله علماي ربّاني با اين انحرافات را در دوران معاصر، مي‏توان در سه مقطع مورد بررسي و کنکاش قرار داد:
1. موج اول؛ مبارزه علامه سيدمحسن‏امين(ره) با انحرافات عملي در عزاداري و حمايت سيد ابوالحسن ‏اصفهاني(ره) از نهضت ‏تنزيه؛
2. موج دوم؛ مقابله حضرت امام خميني(ره) با قمه زني و امثال آن؛
3. موج سوم؛ حکم حکومتي رهبر معظم انقلاب(مدظله‏العالي) در مورد قمه زني و حمايت مراجع عظام و علما از آن.

1. موج اول؛ مبارزه علامه سيدمحسن‏امين(رحمه‏الله)

با انحرافات عملي در عزاداري و حمايت سيد ابوالحسن ‏اصفهاني(قدس‏سره) از نهضت ‏تنزيه
مرحوم علامه سيد محسن امين در کتاب خويش به نام التنزيه لأعمال الشبيه (48) با استدلال و برهان ثابت مي‏کند قمه‏زني و برخي ديگر از اعمال رايج در عزاداري امام حسين(ع) نه تنها ثوابي ندارد، بلکه از نظر شرع مقدس حرام است. در پي انتشار اين اثر، که با هدف پاکسازي گردهمايي هاي مذهبي از بدعت ها و گمراهي ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند که برخي از دوستانش خطر «انقلاب عوام» را به وي گوشزد کردند. ايشان در اين باره مي گويد:
در برابر اين رساله برخي از مردم برخاسته، هياهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هيجان آوردند... آنها در ميان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنين پخش کردند که فلاني [سيد محسن امين] برپا داشتن عزاي امام حسين (ع) را حرام کرده و علاوه بر اين، مرا به خروج از دين متهم کردند. (49)
تبليغات فراگير درباره دانشمند مصلح دمشق، چنان مؤثر افتاد که حتي گروهي از گويندگان مذهبي در مسجدها او را گمراه معرفي کردند و برخي از مردم با گرو نهادن خانه خود و به دست آوردن اندکي پول، در جهاد نامقدس ضدّ سيد محسن شرکت جستند. (50)
ولي از آنجا که حق با سيد بود، بالاخره پيروز و سربلند شد. تا آنجا که پس از اندک زماني، آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني ـ که در آن زمان مقام رياست تامه و مرجعيت عامه را داشتند ـ به طرفداري از امين عاملي و کتاب بيداري‏بخش او فتوا صادر کرده و به صراحت گفت:
إن استعمال السيوف و السلاسل و الطبول و الابواق و مايجري اليوم أمثاله في مواکب العزاء بيوم عاشورا انّما هو محرم و غير شرعي؛ (51)
همانا استفاده از امثال شمشير و زنجير و طبل و بوق و امثال آنچه امروزه در دسته‏ها و مواکب عزاداري عاشورا رايج شده، قطعا حرام و غير شرعي است.
اين فتوا نيز موجب اختلافات و سر و صداي شديدي شد و برخي از وعاظ در سخنراني هاي خود آيت الله اصفهاني را به سختي مورد انتقاد و حتي اهانت قراردادند؛ ولي وي هرگز حاضر نشد از فتوا و عقيده خود دست بردارد.
در بصره نيز آيت الله سيد مهدي قزويني به حمايت از علامه سيد محسن امين برخاسته و در آثار خويش به انتقاد از قمه زني پرداخت. (52) وي بر اين اعتقاد بود که استفاده از آهن، يعني زنجير و قمه در مراسم عزاداري حدود يک قرن قبل و توسط مردماني که تسلط زيادي به قوانين شريعت نداشتند، پديد آمده است. (53)
سيدحسن‏امين، فرزند علامه سيدمحسن‏امين، گزارشي جالب از اين وقايع مي‏دهد:
... در اين راه، بزرگاني چون سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ عبدالکريم جزائري و ديگران و جالب اين است که گروهي از زهاد و عباد معروف نيز از او حمايت کردند. از آن جمله مرحوم شيخ علي قمي (54) معروف به زاهد و شيخ جعفر بديري. (55) اين فتوا نجف را به دو گروه تقسيم کرد؛ گروهي به طعنه آنان را «امويين» ناميدند ـ که همان طرفداران مرحوم امين بودند ـ و گروهي به نام «علويين» که همان مخالفين او بودند. (56) پس از يک سال از شروع سر و صداها مرحوم امين قصد سفر به عراق را نمود و با آن که بسياري از دوستانش او را از سفر نجف منع نمودند، ليکن وي به نجف آمد، جعفر الخليلي (57) در کتاب خود «هکذا عرفتهم» مي گويد: نجف به استقبال او بيرون شهر رفت. هنچنين سيد ابوالحسن اصفهاني در مقدم پيشواز کنندگان بود. خليلي اضافه مي کند که من اشخاصي را ديدم و نام آنها را ذکر مي کند و سيد مي گفت: من از همه شما گذشتم؛ به جز آن افرادي از شما که غافلين را تحريک نمودند.

2. موج دوم؛ مقابله حضرت امام خميني(قدس سره)با قمه زني و امثال آن

پس از پيروزي انقلاب اسلامي جرياني تحت تاثيرمحافل روشنفکري در ايران شکل گرفت که با عزاداري حسيني به صورت سنتي، به مخالفت پرداخت. بنيانگذار جمهوري اسلامي در مقابل اين تفکر با شدت و حدّت ايستادند و طي چند سخنراني، به تبين نقش مجالس عزاي حسيني در حفظ و بقاي مکتب تشيع پرداخته و ضرورت برگزاري مراسم عزاداري به همان شيوه سنتي را مورد تأکيد قراردادند. (58)
با گسترش برخي مظاهر آزار جسماني در مراسم سوگواري امام حسين(ع) و امکان بهره برداري دشمنان ازاين رفتارها، ايشان با صدور حکمي از قمه زني نهي و جواز شبيه‏خواني را مشروط به عدم وهن اعلام فرمودند.
در پي اين حکم حضرت امام(ره)، آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر(ره) (59) و شهيد آيت‏الله مرتضي مطهري و جمعي از علماي بصير به حمايت از اين اقدام و محکوميت اين اعمال پرداختند.
شهيد مطهري با ذکر سابقه ورود قمه زني به ايران مي نويسد:
قمه زني و بلند کردن طبل و شيپور، از ارتدوکس هاي قفقاز به ايران سرايت کرده و چون روحيه مردم براي پذيرفتن آنها آمادگي داشت، همچون برق در همه جا دويد. (60)
شهيد آيت الله مطهري در کتاب حوزه و روحانيت نيز به اين مبحث پرداخته، مي‏فرمايند:
قمه زني در شرايط فعلي هيچ دليل عقلي و نقلي بر آن نداريم و يكي از مصاديق بارز تحريف محسوب مي گردد و حداقل اينكه در زمان فعلي، باعث زير سوال رفتن تشيع مي گردد. از برنامه‏هايي كه هيچ ارتباطي با اهداف امام حسين(ع) ندارد، تيغ، قمه و قفل زدن است؛ قمه زدن هم همين طور است. اين كار، كار غلطي است. يك عده قمه‏ها را بگيرند، به سرهاي خودشان بزنند و خون ها را بريزند كه كه چه شود؟ كجاي اين حركت، عزاداري است. (61)
روحانيِ شهيد سيد عبد الکريم هاشمي نژاد (62) نيز به تاثيرات سوء قمه زني در تخريب چهره تشيع پرداخته، مي گويد:
سوگواري براي حسين بن علي ‘ و ياد نمودن از فاجعه خونين نينوا، اگر به طرز صحيح انجام گيرد، علاوه بر ارزش هاي اسلامي و معنوي که دارد، اصولاً خود يک عمل منطقي و معقولي است که از عواطف انسانيت و حسّ حمايت از مظلوم سرچشمه مي گيرد. اما با کمال تأسف گاهي به نام عرض ارادت به پيشگاه مقدس حسين (ع) کارهايي انجام مي شود که در برابر دنياي روز موجب شرمساري و سرافکندگي است. کارهايي که نه با مقررات اسلامي سازش دارد و نه از نظر منطق، صحيح و قابل درک است. براي نمونه بايد موضوع «قمه زدن» را ياد کرد. اين عمل ناراحت کننده و چندش‏آور... نه تنها با هيچ اصلي قابل تفسير نيست، بلکه مخالفان و دشمنان اسلام در داخل و خارج، از آن به صورت يک حربه مؤثر و قاطع عليه آيين مقدس ما استفاده مي‏کنند.
نويسندگان دغل و قلم هاي شومي که سالياني دراز در اين کشور مشغول سمپاشي و آلوده ساختن افکار بي خبران از اسلام و نظام عالي و جهاني آن بودند، اکثراً از اين نمونه کارها که جمعي از شيعيان پاکدل به نام دين و اسلام انجام مي دادند، سوءاستفاده مي کردند و در نوشته‏هاي خود ـ که سراپا تهمت و افترا به اسلام و تشيع است ـ آنها را به نام يکي از دستورات مذهبي شيعه معرفي کرده، از مظاهر «شيعه‏گري» مي شمرده‏اند. سپس در پناه اين حربه هاي مؤثر، فحش‏ها و ناسزاهاي خود را نثار اسلام و مکتب آسماني آن نموده و با اين قبيل تهمت ها ـ که اين کارها جزء دستورات اسلامي است ـ اين آيين مقدس را ناصحيح و نامعقول جلوه مي‏دادند...
اگر در داخل يک کشور اسلامي، موضوع «قمه زدن» و مانند آن اين گونه مورد بهره‏برداري و سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار گيرد، در خارج از کشور نسبت به قدرت‏هاي بزرگ و مذاهبي که به نيروهاي استعماري تکيه دارند، مي توان به خوبي استنباط کرد که چگونه از اين حربه هاي مؤثر عليه اسلام و مکتب آسماني آن از يک طرف و تحقير نمودن و کوچک شمردن مردم مشرق زمين از سوي ديگر استفاده مي‏کنند.
يکي از دوستانم که دانشجوست و در آلمان غربي مشغول تحصيل است، سال گذشته برايم حکايت مي کرد که در آنجا ما به ديدن فيلمي رفتيم که در آن قسمتي از عادات و اعمال مردم مشرق زمين نشان داده مي شد؛ اعمالي که نشان دهنده انحطاط فکري آنها است.
در آن فيلم، از کشور هندوستان مثلاً دستان گاوهاي مقدس و احترام‏هايي که مردم آنجا در برابر آنها انجام مي‏دادند نشان داده شده، ولي هنگامي که نوبت به ايران رسيد، منظره «قمه زدن» با همان وضع چندش‏آور در فيلم منعکس‏شد.
... باز داستان ديگري در اين باره دارم که دانشجوي آلماني به علّت آن که منظره قمه زدن را در يک فيلم تلويزيوني ديده بود و دشمنان اسلام، آن را به عنوان «يکي از دستورات اسلامي که بايد يک مسلمان واقعي آن را اجرا کند» معرفي کرده بودند، تا مدت‏ها حاضر نبود مسلمان شود و اسلام را بپذيرد... (63)

3. موج سوم؛ حکم حکومتي رهبر معظم انقلاب(مدظله‏العالي)در مورد قمه زني و حمايت مراجع عظام و علما از آن

پس از گسترش غير عادي تظاهر به قمه زني پس از رحلت حضرت امام خميني(ره) و ايجاد زمينه بهره‏برداري خبرگزاري‏ها و پايگاههاي اطلاع‏رساني معاند از اين صحنه‏ها براي ضربه‏زدن به اساس تشيّع، رهبر معظم انقلاب در بياناتي که در آستانه محرم‏الحرام در جمع روحانيون استان کهکيلويه و بويراحمد فرمودند، (64)بر لزوم هرچه باشکوهتر برگزار شدن عزاي حسيني تأکيد و انحرافي بودن جريان قمه‏زني در عزاي حسيني را تبيين فرمودند و خواستار زدودن اين حرکات وهن‏آميز از ساحت قدسي عزاي حسيني شدند.
پس از انتشار اين بيانات و صدور حکم حرمت قمه زني از سوي ايشان، (65)جمعي از مراجع و شخصيت‏هاي فقهي حوزه علميه، با صدور فتاواي جديد و برخي نيز با تصريح به لازم الإتباع بودن حکم (66)رهبر معظم انقلاب، به عدم جواز اين عمل فتوا دادند. نکته قابل توجه اينکه، برخي از اين بزرگان بر خلاف فتواي پيشين خود ـ که قمه زني را با هدف برگزاري هر چه باشکوه‏تر عزاي حسيني جايز دانسته بودند ـ فتوا دادند. (67)
شيخ الفقهاء و المجتهدين، حضرت آيت‏الله العظمي اراکي(ره) که پس از رحلت آيت‏الله العظمي گلپايگاني به عنوان مرجع عامّ جهان تشيّع شناخته مي‏شدند، عليرغم فتواي پيشين خود مبني بر جواز اين‏گونه رفتارها به‏عنوان مصاديق عزاداري حسيني، با صدور فتوايي جديد، دستور ولي امر مسلمين مبني بر جلوگيري از اعمال خرافي درعزاداري محرم را لازم‏ّالاطاعه اعلام نمودند. (68)
حضرت آيت‏الله العظمي فاضل لنکراني نيز برخلاف فتواي اوليه خود ـ که در آن به جواز قمه‏زني؛ البته در خفا و مشروط به قابل سوء‏استفاده نبودن توسط رسانه‏هاي استکباري، فتوا داده بودند ـ فتوايي جديد صادر و در آن تصريح فرمودند:
با توجه به گرايشى كه نسبت به اسلام و تشيّع بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در اكثر نقاط جهان پيدا شده، و ايران اسلامى به عنوان امّ‏القراى جهان اسلام شناخته مى شود، و اعمال و رفتار ملت ايران به عنوان الگو و بيانگر اسلام مطرح است، لازم است در رابطه با مسايل سوگوارى و عزادارى سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين(ع) به گونه‏اى عمل شود كه موجب گرايش بيشتر و علاقمندى شديدتر به آن حضرت و هدف مقدّس وى گردد. پيداست در اين شرايط، مسأله قمه‏زدن نه تنها چنين نقشى ندارد، بلكه به علّت عدم قابليت پذيرش و نداشتن هيچگونه توجيه قابل فهم مخالفين، نتيجه سوء بر آن مترتّب خواهد شد. لذا لازم است شيعيان علاقمند به مكتب امام حسين(ع) از آن خوددارى كنند. (69)
اين موج حمايتي از سوي علما و مراجع عظام تقليد (70) و دلايل محکم ارائه شده براي موهن و غيرمشروع بودن اين رفتارها، حمايت مجامع حقيقت طلب ديگر کشورهاي اسلامي را نيز به دنبال داشت. (71)
ابراهيم الحيدري، جامعه‏شناس عراقي، در کتاب تراجيديا کربلاء دراين باره مي‏نويسد:
فتواي آيت الله خامنه‏اي با عکس‏العمل‏هاي متفاوتي در جهان اسلام مواجه شد؛ از يک سو بسياري از علما و مصلحان و مؤسسات اسلامي به حمايت از اين اقدام شجاعانه برخاسته و آن را تلاشي آگاهانه براي حفاظت از اصالت و خلوص اسلام شمردند؛ چراکه اين فتوا بيانگر عزمي والا براي پاکسازي نهادهاي مذهبي از بدعت‏ها و گمراهي‏ها و مظاهر انحراف بود که از دوران عقب‏ماندگي و رکود مسلمانان بر جاي مانده بود. از سوي ديگر، احساسات و عواطف برخي عوام بر ضدّ آقاي خامنه‏اي به هيجان آمده و ايشان را مورد توهين و ناسزا قرار داده و متّهم به کفر و خروج از اسلام کردند. (72)
البته مقاومت عوام در تغيير رسوم خود، طبيعي و در گذشته هم سابقه‏دار بوده است. براي مثال، شنيدن ماجراي تلاش حضرت آيت الله العظمي بروجردي در جلوگيري از سنت هاي غلط در عزاداري هيئات مذهبي قم، از زبان مورخ بنامِ معاصر، حجت الاسلام رسول جعفريان خالي از لطف نيست:
حضرت مستطاب آيت الله العظمي آقاي بروجردي(مد ظله العالي) که رهبري شيعيان جهان را به عهده گرفته و داراي رياست عامه مي باشند و حوزه علميه قم نيز با رهبري حضرت معظم له اداره مي شود، از جريانات نامطلوب بعضي از موکب‏هاي عزا اظهار انزجار فرموده و مخالفت خود را با اعمالي که مناسب با جهان تشيع نبوده و مخصوصاً شايسته يک شهر مقدس نمي باشد، ابراز نموده اند؛ ولي متأسفانه بعضي از گردانندگان دستجات عزا گفته اند ما دوازده ماه سال را در تمام امور به حضرت آيت الله مراجعه نموده و از ايشان تقليد مي کنيم ولي دهه عاشورا را درعزاداري از معظم له تقليد نخواهيم کرد؛ بلکه از آنچه که خود ما تشخيص مي دهيم، پيروي خواهيم کرد! (73)
اينجاست که درد و رنج پنهاني عالمان دلسوز و فقهاي دين‏شناسي چون آيت الله العظمي حکيم(ره) برايمان روشن‏تر مي‏شود که فرمودند:«إنّ قضيه التطبير هي غصّه في حلقومنا»؛ (74) قضيه قمه‏زني چون خاري در گلوي ماست!

‏ ‏ فصل چهارم ـ علل صدور فتواي عدم جواز قمه زني از سوي علما

اشاره ـ در اين فصل، علل صدور فتواي حرمت از سوي مراجع عظام و علماي اعلام مورد بررسي قرار مي‏گيرد؛ از اين رو آنچه مبناي تنظيم و ترتيب ذکر فتاواست، علت صدور حکم (ذکر شده در متن فتوا) بوده است و نه شأن علمي آن بزرگواران؛ هر چند بسياري از علماي ديگر نيز در خصوص منع قمه‏زني فتواهايي داشتند که دستيابي به آنها، به دليل عدم دسترسي کامل به منابع معتبر، ممکن نشد.

1. وهن بودن قمه زني

الف ـ فتاوي مراجع تقليد
حضرت آيت الله العظمي خويي و شيخ جواد تبريزي (رحمهما الله) (75)
سؤال 1404: زنجير زني و قمه زني از اموري است که در ماه محرم الحرام مشاهده مي شود، چنانچه اينگونه اعمال اضرار به نفس بوده و يا موجب انتقاد و سوء برداشت بيگانگان گردد، انجام آنها چه حکمي دارد؟ (76)
آيت الله العظمي خوئي: چنانچه اينگونه اعمال موجب ضرري معتنا به (قابل توجه) گردد و يا مستلزم بي احترامي و اهانت شود ، جايز نمي باشد. (77)
آيت الله العظمي تبريزي: داخل بودن امور مذکور تحت عنوان جزعي که بجهت مصيبت سيدالشهداء(ع) مستحب مي باشد، محل تأمل است. (78)
سؤال 1405: در مورد جواز زنجير زني و قمه زني از شما سؤال شد ؛ فرموديد چنانچه اينگونه اعمال مضر به نفس بوده و يا موجب بي احترامي و اهانت شود جايز نمي باشد . اگر ممکن است توضيح بيشتري بفرماييد؟ (79)
آيت الله العظمي خوئي: ضرر معتنا به ( قابل توجه ) عبارت است از امري که وقوع آن ، قابل چشم پوشي نيست مانند هلاکت نفس يا بيماري که منجر به هلاکت نفس شود ، و منظور از هتك و توهين ، چيزي است که موجب خاري و سبکي مذهب در نظر عرف کج انديش گردد. (80)
سوال : قمه زني در عزاداريها از نظر شرعي چه صورت دارد؟ (81)
حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ جواد تبريزى(ره)
عزاداري بايد طوري باشد که موجب وهن بر شيعه نباشد.
حضرت آيت الله مکارم شيرازي:
اقامه عزاي حسيني از افضل شعائر است ، ولي بايد از آنچه به بدن ضرر مي رساند يا مايه وهن مذهب است پرهيز کرد.
حضرت آيت الله العظمي خامنه‏اي
قمه‏زنى علاوه بر اينكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه‏اى در عصر ائمه(ع) و زمان‏هاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شكل خاص يا عام از معصوم (ع) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى‏شود؛ بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست. و چنانچه در اين مورد نذرى وجود داشته باشد، نذر واجد شرايط صحّت و انعقاد نيست. (82)

علما و مراجع معظم تقليد، در اين مسئله اجماع دارند که هر عملي که موجب «وهن (83)اسلام» ‏شود، حرام است و بايد از آن خودداري کرد؛ (84) به عنوان نمونه به پاسخ فقها درباره استفتائي که در آن به بعضي رفتارهاي وهن‏آميز در عزاداري‏ها اشاره شده، توجه فرماييد؛ (85)
حضرت آيت الله بهجت:
اگر موجب وهن مقدسات شود، جايز نيست.

حضرت آيت الله سيستاني:
بايد از کارهايي که عزاداري را خدشه‏دار مي‏کند، اجتناب شود.
حضرت آيت الله فاضل لنکراني:
هر عملي که موجب وهن مذهب شود، جايز نيست.
حضرت آيت الله صافي گلپايگاني:
در موردي که موجب وهن مذهب شود، از آن خودداري گردد.

ب ـ ساير علما
حضرت آيت الله علي مشكيني(ره)
بعد التسليم و التحيه، امور مذکور فوق بنفسه در شرع اسلام مورد اشکال و بلکه بعضي از آنها ذاتا محرم است مسلمين بايد از وارد کردن آنها در مراسم تعزيه حضرت حسين(عليه الصلاه و السلام) که يکي از عبادات است جدا خودداري نمايند علاوه آنکه عزاداري آن حضرت عمل عبادي سياسي است پس بايد از مخلوط شدن کارهايي که جنبه سياسي آن را مخدوش و يا عنوان خرافيت و وهن اسلام مي بخشد اجتناب نمود گذشته از اينها اعمال فوق مورد نهي مقام معظم ولايت امر مسلمين قرار گرفته و حکم معظم له واجب الاتباع است. خداوند بر ملت معتقد و هشيار و سياست فهم ايران توفيق تبعيت در احکام الهي و عزاداري مورد رضايت حضرت بقيه الله عنايت فرمايد.

حضرت آيت الله شهيد سيد محمد صادق صدر(ره)
طبيعي است که در اين گونه جاري کردن خون از سر، به صورت عمدي، نه استحبابي وجود دارد و نه مواسات و همدردي با اهل بيت(ع)، در آن ديده مي¬شود. همچنان که هيچ يک از علمايي که من مي¬شناسم، اعتقاد به حليّت اين عمل ندارند و حتي در صورتي که ما اين اعمال را به حکم اولي نيز مباح تصور کنيم، باز هم به خاطر آنکه باعث وهن و توهين به مذهب شده و شيعيان را به وحشي¬گري و بدعت¬گذاري متهم مي کنند، حرام مي باشد؛ اين در حالي است که ائمه(ع) همواره ما را بر ترک کردن اعمالي که موجب زشت نشان دادن اهل‏بيت(ع) مي‏شود، توصيه نموده و مي‏فرمودند: «شيعتنا كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً.» (86)
حضرت آيت الله جوادي آملي
چيزي كه مايه وهن اسلام و پايه هتك حرمت عزاداري است، جايز نيست، انتظار مي رود از قمه زني و مانند آن پرهيز شود.

حضرت آيت الله مهدي روحاني(ره)
چون اعمال شيعه و پيروان اهل بيت(ع)، مورد توجه و مداقه است. بايد از امور ياد شده که باعث وهن مذهب است، جداً اجتناب کرد؛ علاوه بر اين¬که ولي امر مسلمين از اين امر نهي فرموده و اطاعت معظم له واجب است. 7 محرم 1415

حضرت آيت الله ابراهيم اميني
بسمه تعالي
با اينکه عزاداري براي سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) يک عبادت و موجب تقرب به خداوند سبحان است و ائمه معصومين(ع) در اين باره تاکيد دارند، ليکن بر علاقه مندان به اهل بيت واجب است از انجام امور فوق اجتناب نمايند؛ زيرا اولا امور مذکور در بين عرف مردم به عنوان عزاداري مرسوم نيست و حکم به استحباب و مشروعيت آنها بدون وجه است. ثانيا در اوضاع و شرايط کنوني جهان امور مذکور از خرافات به شمار مي‏رود و موجب وهن شيعه مي‏باشد. و ثالثا مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي دامت براکاته از انجام اين قبيل امور نهي شديد فرموده اند و اطاعت از معظم له بر همه شيعيان و پيروان ولايت فقيه لازم و مخالفت با آن حرام است بدين جهت از عموم شيعيان انتظار مي رودکه در انجام مراسم عزاداري از اين قبيل امور اجتناب نمايند خدا ما را از شيعيان راستين امام حسين(ع) قرار دهد.

حضرت آيت الله ملکوتي
عزاداري حضرت سيد الشهداء سبط رسول‏الله(ص) بايد لايق و شايسته به آن امام بزرگوار باشد و موجب وهن و تضعيف اسلام ومذهب تشيع نباشد بلکه مثل قيام آن حضرت باعث بقاء و عزت اسلام و مسلمانان بوده و عاري و منزه از هرگونه بدعت و خرافات باشد.
حضرت آيت الله مقتدايي
با استقرار جمهوري اسلامي ايران و تشکيل حکومت اسلامي بر اساس قرآن و وحي توجه همه ملت‎ها و دولت‏ها به اسلام جلب و احکام نوراني و مترقي اسلام مورد مداقه صاحب نظران قرار گرفته و مي رود تا همانند خورشيدي تابان در سطح جهان بسط پيدا کند؛ لذا دشمنان اسلام که حيثيت و موجودي خود را در خطر مي‏بينند، در مقام هستند به هر وسيله و بهانه اسلام را ملکوک و خدشه دار نمايند. از اين جهت اموري که امروز موجب وهن به اسلام و تضعيف عقايد مسلمين مي گردد، شرعا حرام و مسلمين بايد از آنها خودداري نمايند علاوه بر اين با تشخيص موضوع و اعلام حکم بر حرمت قمه زدن و نظائر آن از طرف رهبر معظم انقلاب و ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه اي دامت برکاته اطاعت از معظم له بر آحاد مسلمين لازم و
تخلف از آن حرام است.
حضرت آيت الله محمدي گيلاني
هر چه که مايه وهن شريعت اسلام است، طبعا حرام و خصوصا اگر مورد نهي ولي امر مسلمين است، بر عموم اطاعت از آن واجب است.

حضرت آيت الله موسوي تبريزي
عزاداري روزهاي محرم و صفر و زنده نگه داشتن قيام مقدس حسين بن علي(ع) از بهترين عبادات و قربات مي باشد و هر عملي که موجب وهن اسلام و قيام مقدس حضرت اباعبدالله(ع) باشد، حرام است و اطاعت از حکم ولي امر مسلمين واجب و لازم است.

2. غير منطقي و غير قابل پذيرش بودن

حضرت آيت الله العظمي فاضل لنکراني(ره)
با توجه به گرايشى كه نسبت به اسلام و تشيع بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در اكثر نقاط جهان پيدا شده، و ايران اسلامى به عنوان امّ القراى جهان اسلام شناخته مى شود، و اعمال و رفتار ملت ايران به عنوان الگو و بيانگر اسلام مطرح است، لازم است در رابطه با مسايل سوگوارى و عزادارى سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين(ع) به گونه اى عمل شود كه موجب گرايش بيشتر و علاقمندى شديدتر به آن حضرت و هدف مقدس وى گردد. پيداست در اين شرايط، مسئله قمه زدن نه تنها چنين نقشى ندارد، بلكه به علّت عدم قابليت پذيرش و نداشتن هيچگونه توجيه قابل فهم مخالفين، نتيجه سوء بر آن مترتب خواهد شد. لذا لازم است شيعيان علاقمند به مكتب امام حسين(ع) از آن خوددارى كنند. و چنانچه در اين مورد نذرى وجود داشته باشد، نذر واجد شرايط صحّت و انعقاد نيست. (87)
حضرت آيت الله العظمي نوري همداني
از آنجا که مکتب سالار شهيدان حضرت ابي عبد الله(ع)، مکتب امر به معروف و نهي از منکر و چشمه جوشان ارزش‏هاي اسلامي است و تاريخ خونبار عاشورا هميشه با آفريدن حماسه ها و موج ها و با به حرکت در آوردن احساسات و عواطف، الهام بخش کليه نهضت ها و قيام هايي که عليه ظالمان و جباران روزگار صورت گرفته، بوده است و همواره مجاهيدين اسلام با قيام هايي که عليه ظلم و ستم بجا آورده اند ( که نمونه آنرا در زمان خود ديديم )نام حسين بر لب و اشک حسيني بر لب و هواي کربلا و عاشورا در سر داشتند تا موفق شدند که پيروزي خون بر شمشير ثابت و بيان بلند حضرت رسول اکرم(ص) حسين مني و انا من حسين را معنا کنند و ايام محرم و عاشورا را هميشه زنده کنند اين خاطره به جوش آورنده خون‏هايي است که در دل علاقه مندان اين مکتب موج مي زند. لذا لازم است مخصوصا در جهان کنوني که دشمنان اسلام از اسلام سيلي خورده و منافع نامشروع خود را از دست رفته مي بينند، در فکر انتقام گرفتن از اسلام ناب محمدي هستند، مراسم عزاداري کار زينبي مي کند يعني با منطق اسلام توام و از هرگونه حرکتي که اين دين مقدس را بي منطق قلمداد نمايد، منزه باشد و عزاداران محترم و متعهد به جاي اينكه قمه را فرق خود بكوبند در فكر آن باشند، قمه را بر سر دشمنان اسلام كه اراضي آنان را اشغال و در فكر تضعيف آنان مي باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزي با ترفند جديدي حيات اسلامي آنان را به مخاطره مي اندازند، بكوبند. (88)

علاوه بر اين، حضرات آيات، مکارم شيرازي و احمدي ميانجي نيز در فتواي خود ، مبني بر حرمت قمه زني، به اين دليل (غير منطقي و غير قابل پذيرش بودن) اشاره کرده اند؛ به متن فتواي ايشان در بخش‏هاي ديگر همين فصل مراجعه نماييد.

3. عدم وجود سند شرعي براي قمه‏زني و خرافي و بدعت بودن آن

الف ـ فتاوي مراجع تقليد
آيت الله العظمي شيخ جواد تبريزي(ره)
در اين مسئله، به ارائه سه فتوا از ايشان مي پردازيم که از کنار هم قرار گرفتن آنها، نظر فقهي معظم له، کاملاً موضوع را روشن مي‏گردد:
مجالس عزاداري براي تعظيم شعائر اسلامي است و بايد به صورتي واقع شود که تعظيم معصومين(ع) بالاخص ابي عبد الله الحسين (ع) و اظهار جزع و حزن و شيون بر مصائب وارده باشد. (89)
عزاداري براي ائمه(ع) و سيد الشهداء (ع) اگر عنوان جزع صدق کند مستحب است و اگر از عنوان جزع خارج شود استحباب ندارد. (90)

ترجمه فتوا: داخل کردن قمه زني در قضيه جزع بر سيدالشهداء(ع) و اهل بيت و اصحاب ايشان(سلام الله عليهم اجمعين) محرز نيست. پس سزاوار است مؤمنين، به کارهايي اقدام کنند که دخول آن در جزع، محرز است؛ مانند گريه کردن و لطمه زدن بر سينه‏[سينه زني] و اقامه دسته‏هاي عزاداري و ظاهر شدن در اماکن عمومي؛ به قدر توان عزاداران.
خداوند شما را در راه خدمت به اهل بيت(ع) توفيق دهد و خداوند جزاي خير، در دنيا و آخرت به شما عطا فرمايد؛ وخداوند توفيق‏دهنده است.

حضرت آيت الله العظمي صالحي مازندراني(ره)
باسمه العليم. از منابع فقه چه لبّيه و چه لفظيّه بالخصوص او بالاطلاق او العموم جواز و اباحه قمه‏زنى فضلا از رجحان آن در مراسم عزادارى سالار شهيدان امام حسين(ع) مستفاد نمى‏گردد، بلكه مقتضاى ادلّه و عناوين ثانويّه، حرمت و عدم جواز است. لذا اجتناب از آن واجب و لازم است. برادران ايمانى مى‏دانند كه قمه را بايد بر فرق قمه‏كشان خائن و قداره بندان جانى زد.
محرم الحرام 1415 ـ خرداد 1373

ب ـ ساير علما
شهيد آيت الله مرتضي مطهري(ره)
قمه زني در شرايط فعلي هيچ دليل عقلي و نقلي بر آن نداريم و يكي از مصاديق بارز تحريف محسوب مي گردد و حداقل اينكه در زمان فعلي، باعث زير سوال رفتن تشيع مي گردد. از برنامه هايي كه هيچ ارتباطي با اهداف امام حسين(ع) ندارد، تيغ، قمه و قفل زدن است. قمه زدن هم همين طور است؛ اين كار، كار غلطي است. يك عده قمه ها را بگيرند، به سرهاي خودشان بزنند و خون ها را بريزند كه چه شود؟ كجاي اين حركت، عزاداري است؟ (91)
حضرت آيت الله احمدي ميانجي(ره)
عملي که موجب وهن مذهب شود جايز نيست همانطور که فرموده اند و اگر فقهاء عظام (رحمه الله عليهم اجمعين) گاهي در فتاوي بشرط عدم ضرر به نفس تجويز نموده اند، قطع نظر از عنوان وهن مذهب بوده است و همچنين کارهايي که به نحوي عقيده شيعه در دنيا معرفي مي شود ولو اينکه عامل چنين قصدي ندارد باز به عنوان بدعت حرام مي شود، علاوه بعد از حکم ولي امر مسلمين ديگر جاي اين سوال نيست و اطاعت معظم له واجب است.

حضرت آيت الله محمد ابراهيم جنّاتي
از انجام اين كارهاي ناشايست، وهن آور، نسنجيده و خرافي كه در مباني فقهي و پايه هاي شناخت احكام شرعي ريشه ندارد و موجب لكه دار شدن چهره برجسته و درخشان دين و تشيع است، پرهيز شود.
حضرت آيت الله سيد جعفر كريمي
ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
اقامه عزاي حضرت سيد الشهداء ابي عبدالله الحسين(ع) و ياران و اصحاب باوفايش(ع) از اعظم قربات الي الله تعالي است ولي انجام اموري مانند قمه زني و قفل بستن به بدن و خراشيدن و خون آلود کردن سر و صورت وسينه خيز رفتن براي زيارت و امثال آن بنام و عنوان عزاداري با توجه به اينکه هيچ گونه تاييد و اشاره اي در رابطه با اين گونه امور از سوي ائمه معصومين(ع) ويا از سوي اصحاب و حواريين آنان نرسيده است و سابقه از آن از فقهاء عظام اقدمين (رضوان الله تعالي عليهم) بدست نيامده است و در زمان حاضر موجب وهن مذهب حق در انظار عموم و سبب اتهام فرقه ناجيه اثنا عشريه به خرافه گرائي است به هيچ وجه صورت شرعي ندارد بعلاوه با عنايت به اظهار نظر فقيهانه مقام معظم رهبري؛ حضرت آيت الله خامنه‏اي(مد ظله الوارف) در اين رابطه، پرداختن به امور فوق الاشاره به بهانه و عنوان عزاداري ومخالفت با نظرلازم الاتباع حضرت ولي امر مسلمين(مد ظله) دراين باره شرعاً حرام و موجب استحقاق عقاب است.

علاوه بر اين، حضرات آيات: علامه سيد محسن امين عاملي ، محمد يزدي ومسلم ملکوتي نيز در فتواي خود مبني بر حرمت قمه زني، به اين دليل (خرافي و بدعت بودن قمه‏زني و عدم وجود سند شرعي براي آن) اشاره کرده اند ؛ به متن فتواي ايشان در بخش‏‏هاي ديگر همين فصل مراجعه نمائيد.

4. اضرار و ايذاء

الف ـ فتاوي مراجع تقليد
حضرت آيت الله العظمي خويي(ره)
اگر قمه‏زني و زنجير زني با قلاب‏هاي فلزي که در ماه محرم انجام مي‏گيرد، منجر به ضرر و زيان قابل توجهي شده و يا هتک، تمسخر و توهين به دين و مذهب را به دنبال آورد، جايز نيست. (92)
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي
بر عزاداران عزيز لازم است از كارهايي كه موجب وهن مذهب مي‏گردد و يا آسيبي به بدن آنها وارد مي‏كند، خودداري كنند. (93)
ب ـ ساير علما
آيت الله علامه سيد محسن امين عاملى(ره)
قمه‏زنى و اعمالى ديگر از اين قبيل در مراسم عزادارى حسينى به حكم عقل و شرع حرام است و زخمى ساختن سر، كه نه سود دنيوى دارد و نه اجر اخروى، ايذاء نفس است كه خود در شرع حرام است و در مقابل اين عمل، شيعه‏ى اهل بيت را در انظار مردم مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشى قلمداد مى‏كنند و شكى نيست كه اين اعمال ناشى از وساوس شياطين بوده و موجب رضايت‏خدا و پيامبر و اهل بيت اطهار نيست و البته تغيير نام اين اعمال در ماهيت و حكم شرعى آن كه حرمت است، تغييرى نمى‏دهد. (94)
حضرت آيت الله شيخ محمد حسين کاشف الغطاء(ره)
اگر بخواهيم موافق قواعد فقهي و استنباط احکام شرعي در مورد مسئله لطمه به صورت زدن و اعمالي از اين قبيل همچون قمه زني و... که در اين روزگار جريان دارند، نظر دهيم، به چيزي جز حرمت دست نيافته و چاره اي جز فتوا به منع و تحريم آنها نخواهيم داشت؛ زيرا هيچ مخصّصي که بتواند عمومات حرمت اضرار و ايذاء به بدن و حرمت به خطر انداختن جان انساني را دراين موارد تخصيص زده باشد، وجود نداشته و دليلي نداريم که بتوان اين موارد را از حکم به حرمت خارج نمود... اين درحالي است که بيشتر اشخاصي که اين کارها را انجام مي‏دهند، بيشتر از روي تظاهر، ريا، تعصّب و تملّق به عمل مي آورند، بي آن که قصدي درست و نيت صالحي داشته باشند. که از اين جهت نيز خالي از اشکال نبوده، بلکه حرام بودن آن به خاطر برخي از دلايل زماني و مکاني مضاعف خواهد بود. (95)
آيت الله سيد محمود شاهرودي
بدون شک برپايي مراسم عزاداري و سوگواري نسبت به ائمه اطهار و اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، خصوصا در مصيبت جانسوزحضرت ابي عبدالله الحسين(ع) امري مهم و بلکه يکي از فرائض و واجبات کفائي است، ليکن در کيفيت برگزاري مراسم وشيوه هاي آن بايستي سه شرط را مد نظر قرار داد:
1 ـ آنکه موجب ضرر به شخص برگزار کننده و يا ديگران نشود و اين شرط را هر مکلفي مي تواند تشخيص دهد
2 ـ آنکه موجب وهن دين و مکتب تشيع و يا جامعه اسلامي و يا نظام مقدس جمهوري اسلامي نباشد؛ زيرا که وهن هريک از آنها از اعظم محرمات و کبائر است و تشخيص اين امر از اختيارات ولي امر مسلمين است؛ بدان معني که اگر در شرائط خاصي ولي امر مسلمين چنين تشخيص بدهد که شيوه بخصوص بر خلاف مصلحت جامعه اسلامي و يا موجب وهن و ضربه زدن به دين و يا نظام مقدس جمهوري اسلامي است و بر اساس آن از برگزاري آن منع نمايد، تبعيت از ايشان بر همگان واجب است و در اين رابطه آحاد مکلفين نمي توانند از نظر شخصي خود تبعيت کنند.
3 ـآنکه متناسب با روح اسلام و ارزش‏هاي متعالي مکتب اهل بيت عصمت و طهارت(ع) باشد و با احکام و تعالي حقه آنان منافات نداشته باشد.
قم، 4/محرم الحرام/ 1415
سيد محمود شاهرودي

5. لزوم تبعيت از حکم وليّ فقيه در حرمت قمه زني

الف ـ فتاوي مراجع تقليد
حضرت آيت الله العظمي اراكي(ره)
دستور ولي امر مسلمين مبني بر جلوگيري از اعمال خرافي درعزاداري محرم لازم الاطاعه است . پيروي از سخنان ايشان در مورد اين‏گونه اعمال خرافي که موجب وهن دين و مذهب و بهره‏برداري سوء دشمنان اسلام مي‏گردد، بنا به اعلام ولي امر مسلمين که آگاه به مصلحت اسلام و کشور هستند، لازم و ضروري است. (96)
حضرت آيت الله سيد کاظم حائري
اولاً ما شاهد آنيم که قمه‏زني و بعضي اعمال شبيه به آن، ذاتاً موجب تخريب وجهه اسلام و تشيع گشته‏اند و دشمنان کافر نيز در زمان حاضر براي آسيب واردکردن به ما در اينگونه اعمال تکيه نموده، تا دين ما را دين خرافه و وحشي‏گري معرفي نمايند.
و ثانياً چه ما چنين ديدي را نسبت به قمه‏زني به دست آورده باشيم يا نه، بايد از اوامر ولي امر مسلمين، حضرت آيت‏الله خامنه‏اي(حفظه‏الله) در اين مورد اطاعت کنيم؛ زيرا ايشان در اين مورد موضع‏گيري صريح و روشني نموده‏اند که ديگر هيچگونه عذري را براي مخالفت باقي نمي‏گذارد و بر تمامي مسلمين واجب است که از دستورات ايشان اطاعت نمايند؛ چه کساني که با ايشان در فتوا هم نظرند و يا از ايشان تقليد مي‏کنند و چه کساني که در اين فتوا با ايشان هم نظر نبوده و يا از کس ديگري تقليد کنند؛ در هر صورت بر همه مسلمين واجب است از ايشان به خاطر ولي امر بودن‏شان تبعيت کنند. (97)

حضرت آيت الله حسين مظاهري
سؤال: قمه زدن از نظر فقهي چه حکمي دارد؟
چون ولايت فقيه نهي از آن کرده‏اند، همه بايد از اين کار پرهيز کنند؛ گرچه مقلّد کسي باشند که جايز بداند. (98)
ب ـ ساير علما
حضرت آيت الله محمد مؤمن
اطاعت احكام ولي‏فقيه واجب است.

حضرت آيت الله راستي کاشاني
«بعد الحمد و الصواه ، اقامه عزاي حضرت ابي عبدلله الحسين سيد الشهداء(ع) از افضل قربات الي الله تعالي و موجب تجديد حيات اسلام و ايمان است و بر مومنين است هرچه با شکوه تر آن را برگزار نمايند و از هر امري که موجب وهن اسلام و دست آويزدشمنان اسلام است اجتناب کنند امروز که روز حاکميت اسلام است و رهبر عظيم الشان انقلاب ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه اي (دام ظله العالي) از قمه زدن و نظاير آن نهي فرموده اند و استکبار جهاني از هيچ توظئه اي عليه اسلام و امت اسلام و ايجاد تفرقه در صفوف مسلمين فرو گذار نمي کند بر همه مومنين واجب است از اينگونه اموراجتناب کنند و با پيروي از رهبري و وحدت کلمه دشمنان اسلام و مسلمين را مايوس گردانند خداوند متعال همه را از عزاداران اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و انصار حضرت ولي الله اعظم امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار دهد.
حضرت آيت الله شرعي
مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‏اي (مدظله العالي) حماسه عاشوراي حسيني را يکي از شاخص هاي قوي و توانمند مبارزات اصيل شيعي مي دانند و به استناد تاريخ ثبت شده و متقن کربلا و روايات رسيده از معصومين(صلوات الله عليهم اجمعين) اقامه عزاي سالار شهيدان را ازافضل قربات دانسته و تاکيد شديد بر آن دارند. ايشان مي فرمايند که حرکت هاي سنتي عاشورا مي بايست بيانگر و تقويت کننده پيام جهاد ايثار شهادت و ترجمان اسلام و مکتب باشد. قمه‏زني و قفل زني و ... يک فرآيند ناموزون و ناهماهنگ با آن اهداف اصيل و ارزش‏هاي عظمي است که موجب وهن مکتب عاشورايي است. در اين ارتباط بر آحاد عزاداران و عاشوراييان واجب است فرمان و حکم ولي امرمسلمين جهان را اطاعت نمايند. بديهي است سهل‏انگاري و عدم اطاعت، مبغوض حضرت حق تعالي است.
حضرت آيت الله سيد محسن خرازي
در موارد فوق الذكر اطاعت و پيروي از ولي‏فقيه و حاكم اسلامي لازم و واجب است.
حضرت آيت الله ابوالقاسم خزعلي
آنچه رئيس مسلمين بفرمايد، لازم الاتباع است، چون هم از فقه و هم از اوضاع جهاني اطلاع دارد و سليقه هاي شخصي را بايد کنار گذاشت. توفيق همه مسلمين را از خداوند متعال خواستارم. 8/3/1374
حضرت آيت الله محمد يزدي
بسياري از مذکورات خلاف شرع بيّن و حرام است و برخي جزء بدع يا موجب وهن مذهب و تضعيف اسلام است. گذشته از آن‏که اطاعت از حکم ولي امر مسلمين؛ حضرت آيت الله خامنه اي بر همه واجب و لازم است و تخلف از آن معصيت و گناه است و متخلف معاقب خواهد بود و نظر ديگر نمي تواند حکم ولي امر را جايز التخلف کند. چه آن‏که حق حکم منحصر به ولي امربالفعل است و فتوي ناقض حکم نيست خداوند توفيق خدمت واطاعت عنايت فرمايد. (99)
حضرت آيه الله علي اکبر مسعودي خميني
اوامر ولي‏فقيه لازم الاتباع و احکام صادره واجب الاطاعه مي باشد؛ لذا بر مومنين واجب است از امور مذکوره جدا خودداري کنند.(100) 27 ذي الحجه 1415
حضرت آيت الله استادي
با توجه به بيانات مقام معظم رهبري(دامت برکاته) لازم است ارادتمندان به حضرت ابي عبدالله الحسين(ع) در مراسم عزاداري از شيوه هايي استفاده کنند که تعظيم شعائر الله باشد و از کارهايي که به فرموده معظم له موجب وهن مذهب است جدا خودداري نمايند. اميد است همگي مورد لطف و عنايت حضرت سيدالشهداء(ع) باشيم.»
حضرت آيت الله محسن حرم پناهي
اطاعت از احكام ولي‏فقيه واجب است.

حضرت آيت الله احمد جنتي:
برماست که عزت شيعه را حفظ کنيم. آنچه بهانه به دست دشمن دهد و مايه وهن پيروان علي(ع) گردد، گناه است. اطاعت از مقام ولايت نيز واجب است. قدرت ولي امر مسلمين بايد حفظ شود تا اسلام عزيز بماند. 8/3/1374
آيت الله احمد آذري قمي
بسمه تعالي
آنچه را که معظم له موجب وهن به مذهب تشخيص داده اند و در سؤال به آن تصريح شده است به عنوان حکم ولي فقيه حرام و سرپيچي از اطاعت مقام معظم رهبري،گناه كبيره و موجب ضعف حكومت مقدس اسلامي است و به نذرهايي كه قبلاً انجام گرفته وفا واجب نيست ، بلكه حرام است.

حضرت آيت الله حسن تهراني
در وضع کنوني، اموري که از مذکورات موجب وهن مذهب شيعه است، جايز نيست و اطاعت از حكم مقام معظم رهبري در اين باره لازم است.
حضرت آيت الله عباس محفوظي
اقامه عزاي حسين بن علي‘ از افضل طاعات است و از آنچه كه موجب وهن است بايد پرهيز شود و اطاعت ولي امر مسلمين لازم است.
حضرت آيت الله سيد محمد ابطحي
اقامه عزاداري سيد مظلومان از افضل طاعات است و از كارهايي كه موجب وهن مذهب است، بايد اجتناب شود و آنچه كه ولي‏فقيه دستور دادند واجب الاتباع مي‏باشد.
حضرت آيت الله بني فضل(ره)
گاهي مصلحت اسلام و مسلمين ايجاب مي‏کند که اهم فرائض الهي، مثل حج تعطيل شود؛ کما اينکه در دوران مرجعيت مرحوم آيت‏الله العظمي آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) يک نفر شيعه را در حجاز بدون جهت کشته بودند، آقاي اصفهاني در آن سال حج را تحريم کرد. يا بعد از حادثه جمعه سياه و خونين مکه، به دستور حضرت امام(ره)، حج تعطيل شد... و اما تيغ زدن به سر در روز عاشورا، اولاً در شرع مقدس اسلام، دليلي؛ حتي يک روايت ضعيف بر مشروعيت آن نداريم و ثانياً در دوران نظام جمهوري اسلامي، تمامي دشمنان اسلام کمر همّت بسته اند تا نگذارند ارزش ها و نقاط قوت اين نظام به دنيا معرفي شود و شب و روز تلاش مي کنند به تشنگان علم و معرفت، مخصوصا در دانشگاه هاي دنيا، نظام اسلامي را با «دستجات تيغ به‏سرها» معرفي کرده و در اذهان آنان که مي خواهند از آثار پي به حقيقت ببرند، جلوه دهند؛ که اينها پيروان قيام عاشورا هستند. روي همين اصل رهبر معظم انقلاب، حضرت آيه الله خامنه‏اي (مدظله العالي) با کمال قاطعيّت موضع خود را درباره آن اعلام و عظمت و قداست قيام آقا امام حسين (ع) را در حد عالي بيان فرمودند. (101)

علاوه بر اين، حضرات آيات مقتدائي، محمدي گيلاني، موسوي تبريزي، مهدي روحاني، علي احمدي، ابراهيم اميني، احمدي ميانجي، سيد محمود شاهرودي و علي مشکيني نيز در فتواي خود مبني بر حرمت قمه زني، به اين دليل ( لزوم تبعيت از حکم ولي فقيه) اشاره کرده اند؛ به متن فتواي ايشان در بخش‏هاي ديگر همين فصل مراجعه نماييد.

فصل پنجم ـ 25 پرسش و پاسخ از علما و صاحب‏نظران درباره سؤالات رايج در موضوع قمه‏زني

در اين فصل سعي شده از ميان بيانات حضرات علما و کارشناسان در اين مبحث، در قالب پرسش و پاسخ، به تبيين ديدگاه¬هاي علمي موجود بپردازيم. لذا برخي از پاسخ‏هاي ارائه شده از متن سخنراني‏ها يا مقالات اين بزرگواران گزينش شده و الزاما در جوابِ سوال مورد نظر، بيان نشده‏است؛ اما دقّت لازم به‏عمل آمده که سؤال‏ها دقيقاً در همان جهتي طرح شود که مدّ نظر نويسنده بوده‏است.
از ميان صاحب‏نظراني که از ديدگاه‏هاي آنان در اين فصل استفاده شده، مي‏توان به اين افراد اشاره کرد:
حضرت آيت‏الله جوادي آملي
استاد شهيد مرتضي مطهري
حضرت آيت‏الله العظمي مظاهري
حضرت آيت‏الله محمدهادي معرفت
حجت‏الاسلام والمسلمين استاد فاطمي نيا
علامه سيد محسن امين عاملي
حجت‏الاسلام محسن قرائتي
و...

• در روايات بسياري تأسيس مجالس عزاي حسيني به اهل بيت(ع) نسبت داده شده است؛ روش و سيره آن بزرگواران در عزاداري چه بوده است؟ يا در توصيه‏هاي آن حضرات، به چه روشي براي ع(س)زاداري اشاره شده است؟
ـ آنچه در روايات متواتر از ائمه معصومين به ما رسيده و در منابع معتبر روايي آمده، توصيه به برگزاري مجالس عزا، گريه، مرثيه‏سرايي و جزع و بي‏تابي در مصيبت اهل بيت هدي(ع) است؛ (102) مثل آنچه از امام رضا(ع) در توصيف سيره امام کاظم(ع) در ايام عزاي سالار شهيدان، روايت شده است. امام رضا(ع) فرمودند:
... همانا روزِ حسين (عاشوراء) مژه‏هاي ما را از شدت گريستن مجروح ساخت و اشك‏هايمان را جاري كرد و عزيز ما را در سرزمين گرفتاري و بلا، ذليل كرد و ما را تا روز واپسين، ميراث‏دارگرفتاري و بلا نمود؛ پس بر مثل حسين، گريه‏كنندگان بايد گريه كنند، چرا كه گريه بر او گناهان كبيره را از بين مي‏برد. سپس فرمودند: زماني كه محرم وارد مي‏شد، پدرم ديگر نمي‏خنديد و پيوسته محزون بود تا اينكه ده روز سپري مي‏شد. زماني كه روز دهم مي‏رسيد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه‏اش بود و مي‏فرمود: اين همان روزي است كه حسين(ع) در آن كشته شده است. (103)
مي‏بينيم، با اينكه آن حضرت در مقام بيان شدت تأثر امام كاظم(ع) در عزاي اباعبد الله الحسين(ع) هستند، اما اشاره به عملي غير از گريه، حزن و ماتم و مصيبت‏زدگي نكرده‏اند.
• بر سر و سينه‏زدن که الآن يکي از شيوه‏هاي رايج عزاداري است، چطور؟
ـ دست بر سر زدن، به نوعى نشانه‌ى عزادارى است؛ شما بارها ديده‌ايد، كسانى كه مصيبتى برايشان پيش مى‌آيد، بر سر و سينه خود مى‌كوبند. اين نشانه‌ى عزادارىِ معمولى است. (104)
• خوب شايد بشود قمه‏زني را هم مصداق جزع در ماتم امام حسين(ع) دانست.
ـ جزع در موارد متعددي از روايات ما وارد شده است، ابتدا چند نمونه را ملاحظه کنيد؛
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند:
براي بنده خدا، گريه و بي‌تابي و جزع نمودن براي هر مصيبتي، مکروه است به جز گريه و ناله و بي‌تابي در مصيبت حسين‌بن‌علي‘؛ پس به درستي که او، به‌و‌اسطه اين کار مأجور است. (105)
در روايت ديگري، اميرالمومنين(ع) در هنگام غسل پيکر مطهر رسول خدا(ص) مي‏فرمايند:
اگر به شكيبايي امر نمي كردي و از بي‏تابي نهي نمي‏فرمودي، آن‏قدر اشك مي‏ريختم تا اشك‏هايم تمام شود و اين درد جانكاه هميشه در من مي‏ماند، و اندوهم جاودانه مي شد. (106)
از امام صادق(ع) نيز نقل شده که در حال مناجات با خداوند متعال مي‏فرمودند:
اي كسي كه ما رابه كرامت و جانشيني پيامبر(ص) مخصوص كرده و وعده شفاعت داده و علم آنچه را بود وآنچه هست، به ما داده‏اي و دلهاي برخي مردم را به سوي ما سوق داده‏اي! برادرانم و كساني را كه به زيارت قبر حسين(ع) مي‏روند، ببخش!... بر آن چشماني را كه به ترحّم بر ما، گريه كردند، رحم كن؛ و بر آن دلهايي كه جزع كردند و براي ما آتش گرفتند و بر آن ضجه‏هايي كه براي ما بلند مي‏شود، رحمت نازل نما!... (107)
حتي تعريف و مصداق جزع را نيز مي‏توان از رواياتي که در اين باب وارد شده تشخيص داد. به عنوان مثال در روايتي که از مسمع بن عبدالملك نقل شده که مي‏‏گويد:
روزي امام صادق(ع) به من فرمود: هيچ مي‏شود كه حسين(ع) را يادكني و آنچه را بر او رواشده، متذكّر شوي؟ عرض كردم: بله. فرمود: آيا جزع مي‏كني؟ عرض كردم: آري به خدا قسم! و اشك مي‏ريزم به‏گونه‏اي كه نزديكان من اثر آن را در من مي‏بينند و دست از غذا مي‏كشم تا اثر آن در سيماي من ديده شود. امام(ع) فرمود: خدا رحمتت كند و اجر گريه‏هايت را بدهد! بدان كه تو از زمره كساني هستي كه اهل جزع كردن بر ما هستند و از كساني هستي كه در شادي ما مسرور و در غم و ماتم ما محزون هستند. (108)
اين تعبير از امام(ع) بدان معناست كه جزع مورد نظر امام(ع)، گريه كردن و اندوهگين شدن و بي‏تابي براي اهل بيت(ع) است و اصحاب ايشان نيز همين معنا را از آن مي‏فهميدند.
• بعضي از طرفداران قمه‏زني و رفتارهاي مشابه آن، رواياتي که در آن به لطم زدن برخي از زنان مصيبت‏ديده کربلا اشاره شده، استناد مي‏کنند و آن را دليل مجاز بودن عمل خود مي‏دانند.
ـ روايت مورد اشاره آنان روايت خالد بن سدير است؛ متن کاملِ آن بدين شرح است:
ابن سدير نقل مي‏كند كه از امام صادق(ع) در مورد مردي سؤال كردم كه لباسش را براي پدر و يا مادر و يا برادرش و يا يكي از نزديكانش پاره كرده است. آيا اين عمل او مجاز است؟ امام فرمودند:
پاره كردن لباس اشكالي ندارد؛ موسي براي هارون پيراهن پاره كرد. البته پدر براي فرزند و مرد براي زنش نمي تواند پيراهن پاره كند. اما زن مي تواند در عزاي شوهرش لباسش را پاره كند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنين كرد، كفاره آن، كفاره شكستن قسم است و نماز اين دو، مادامي كه كفاره را نداده باشند، پذيرفته نيست. زماني كه زن به صورت خود چنگ بزند و يا موهايش را ببُرد و يا بكَند، در اين صورت براي بريدن مو بايد غلامي را آزاد كند، يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت فقير را غذا بدهد. در صورتي كه صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود وهمين‏طور در كندن مو، كفاره شكستن قسم است. اما اگر كسي لطم كند، بايد استغفار كند؛ ولي كفاره‏ ندارد. و به‏راستي، زنان بني‏هاشم (فاطميّات) در سوگ حسين(ع) پيراهن‏هاي خود را پاره كردند و برصورت خود لطمه‏زدند و در سوگ مثل حسين(ع) بر صورت‏ها ضربه زده مي‏شود و گريبان‏ها پاره مي‏گردد. (109)
درباره اين روايت بايد گفت که اولاً اين روايت به گفته بسياري از علما از لحاظ سند بسيار ضعيف است. (110)ثانياً در اين روايت، ايرادات مفهومي و دِلالي و حتي تناقضاتي با ديگر روايات وجود دارد. (111)
حتي با ناديده گرفتن دو اشکال فوق و در صورتي که اين روايت را صحيح بدانيم نيز در نهايت چيزي که از اين روايت قابل استفاده است، اقدام زنان فاطمي در لطم زدن به خود در صحراي کربلاست، (112) و لطم – همان‏گونه که در ادامه مي‏آيد ـ داراي معناي روشني است و هيچ ارتباطي با قمه‏زني و اعمال مشابه آن ندارد.
معناي دقيق «لطم» و امکان تطبيق آن با اعمالي چون قمه‏زني
ـ در کتب لغت عربي در معناي «لطم» ـکه مصدر ثلاثي مجرد، لَطَمَ مي باشد ـ نوشته¬اند: «ضرب الخدّ و صفحات الجسم ببسط اليد (113) او بالكفّ مفتوحه (114)». در فارسي لطم را ضربه زدن با کف دست و سيلي‏زدن ترجمه کرده‏اند. (115)
چنانچه گفته شد کلمه لطم به معناي زدن به صورت يا سينه، با کف دست مي‏باشد؛ نه وارد کردن خراش به صورت يا سر، آن هم با قمه!
اين معني را مي‏توان از خود روايت سُدير هم فهميد، زيرا در صدر روايت براي وارد کردن خراش به صورت، کفاره قرار داده شده است. اينکه در روايت، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را براي آن کافي مي‏داند، بيانگر آن است که لطمه چيزي غير از خدش است. معناي «خدش» در زبان عرب چنين است: خراشيدن، پاره پاره کردن، دريدن،خدشه‏دار¬کردن،جريحه‏دار کردن. (116) پس اگر ترويج‏کنندگان اين‏گونه رفتارها بخواهند براي اعمال خود سند روايي دست و پا کنند، بايستي روايات خدش را جستجو نمايند؛ نه روايات لطم را! هر چند هيچ‏يک از رواياتي که موضوع عزاداري و شيوه‏هاي ابراز احساسات در مصيبت‏ها در آن طرح شده، در بحث قمه‏زني يا اعمالي شبيه به آن قابل استفاده نيست.
و البته دليل آن روشن است؛ چرا که اين‏گونه رفتارها هيچ سابقه‏اي در تاريخ اسلام و به تبع آن در متون ديني ما ندارد.
• پس روايت «سر به محمِل‏زدن حضرت زينب(س)» چيست؟!
ـ راوي اين داستان فردي است بنام مسلم جصّاص(گچکار) و او ماجرا را اين‏گونه نقل مي‏کند:
وقتي در حال بازسازي دروازه اصلي شهر کوفه بودم، هياهويي شنيدم؛ به سمت هياهو حرکت کردم و ديدم که اسراي عاشورا در کجاوه بودند. وقتي يزيديان سر بريده امام حسين(ع) را بالاي نيزه بردند، حضرت زينب(س) با مشاهده اين صحنه و از فرط ناراحتي، سر خود را به چوب محمل کوبيد و خون از زير مقنعه ايشان جاري شد؛ با چشم گريان اشعاري را قرائت مي‏کند...
اولاً: از نظر سندي اين داستان شديداً ضعيف است؛ اين مطلب برگرفته از کتابي بنام نورالعين في مشهد الحسين است که نويسنده آن مشخص نيست و تنها برخي آن را به ابراهيم بن محمد نيشابوري اسفرايني نسبت داده‏اند که شخصي اشعري مذهب و شافعي مسلک بوده. بسياري از علما به بي‏اعتباري آن صحّه گذاشته‏اند؛ چنانچه عالم بزرگوار آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب(ره) در خصوص بي‏اعتبار بودن کتاب نورالعين و بي‏اساس بودن گفته‏هاي مسلم جصّاص تاکيد دارد. (117) همچنين محدث بزرگوار مرحوم شيخ عباس قمي(ره) صاحب منتهي‏الآمال و مفاتيح الجنان، در اين خصوص مي‏نويسند:
نسبت سر شکستن به حضرت زينب(س) بعيد است؛ چون ايشان عقيله بني هاشم و صاحب مقام رضا و تسليم است. (118)
وي سپس با استناد به کتابهاي معتبر تاريخي اثبات مي‏کند که اسراي کربلا را بر ناقه‏هاي عريان و بي‏جهاز نشانده بودند و اصلاً محمل و هودجي در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
مشکل دومِ سنديِ اين روايت، آن است که سلسله سند و راويان آن در هيچ منبعي ذکر نشده است.
ثانياً: همان طور كه در روايات قبل ديديد، اين‏گونه رفتارها مورد نهي حضرات معصومين است؛ خصوصاً امام حسين(ع)، مصيبت‏ديدگان کربلا را، از چنين اعمالي نهي‏كرده بودند. سؤالي كه در اينجا مطرح است، اين است كه اگر امام حسين(ع) خواهرشان را قسم دادند و حتي تذكر دادند كه مبادا شيطان صبر از کَفَت برُبايد، (119) با اين فرض چطور ممکن است حضرت زينب(س) اقدام به شكستن سر خود كنند؟! آيا تذكر امام حسين در شب عاشورا را فراموش كردند؟! به يقين حضرت زينب(س) که از اولياي خاص الهي هستند و از علم لدنّي بهره‏مند بوده اند، ممكن نيست برخلاف تذكّر امام(ع) چنين عملي را مرتكب شده باشند.
لذا با توجه به رواياتي که حضرت زينب(س) را اسوه صبر، رضا و خويشتن‏داري معرفي کرده¬اند، قبول چنين وقايعي بسيار سخت است.
ثالثاً: در ضعف مضمون و غير قابل اتکا بودن اين روايت، همين بس که در بيتي از اشعار منتسب به حضرت زينب در اين روايت، حضرت امام حسين(ع) به سنگدلي و قساوت قلب متهم شده است؛ (120)بديهي است که معرفت بي‏بديل عقيله بني‏هاشم(س) اجازه اهانت به امامي چنان والا مقام را ولو با انگيزه تمسّک به صنايع ادبي، قابل توجيه نمي‏داند.
رابعاً: حتي اگر فرض کنيم اين داستان صحت داشته باشد و حضرت زينب(س) در آن وضعيت بحراني ـ كه براي اولين بار سر برادرش را بر نيزه ديده است ـ سر خود را به محمل زده باشد، اين حاكي از شدّت تأثر و اندوه آن حضرت است و هيچ معلوم نيست كه ايشان به قصد سرشكستن اين كار را كرده باشند و دليلي بر جواز اين كار در شرايط عادي نيست؛ در آن صورت نيز فقط مي‏توان در شرايطي مشابهِ آنچه بر حضرت زينب(س) گذشته، آن را تجويز كرد.
مؤيد اين مطلب آن است كه نه در مورد حضرت زينب(س) و نه در مورد ساير زنان حرم، نقل نشده¬كه در سالگرد عاشورا به اعمالي مثل آن اقدام کرده باشند. علاوه بر اينکه هيچ دستور، يا حتي توصيه‏اي به سرشکستن و خدش در عزاي سالار شهيدان، از امام سجاد(ع) يا ديگر ائمه هدي وجود ندارد؛ هرچند ايشان به امر عزاداري و گريه و ندبه براي پدر خويش همت والايي داشتند.
• برخي مي‏گويند: امام سجاد(ع) در كنار زنان حرم بود؛ اگر كار آنها اشتباه بود، آنان را نهي‏مي‏كرد!
ـ ببينيد يک مطلبي شهيد اول در کتاب الفوائد دارد؛ در اينکه فعل، تقرير و گفتار معصوم، حجّت است، ايشان بحث کرده است. مي‏گويد: فعل معصوم چند احتمال دارد؛ يکي اينکه کاري که انجام دهد، به عنوان اينکه «دستور شرع است» انجام دهد، که [در اين صورت] دليل مي‏شود براي ما؛ آن وقت آن را به عنوان قانون شرع بايد بپذيريم.
يک وقت به عنوان شرايط روز است، که اسمش «احکام حکومتي» است؛ اما يک وقت مربوط به شخص خودش است، يعني مثلاً پيغمبر اکرم برنامه گذاشته که روز شنبه خورشت بادمجان بخورد، يک معصوم بنايش را اين گذاشته، آن وقت من فقيه نمي‏توانم بگويم مستحب است روز شنبه خورشت بادمجان بخوري. چرا؟ چون اينها يک چيز شخصي است. خوب توجه بفرماييد! شهيد اول اين را مي خواهد بگويد... اگر اين احتمال بوده باشد، اين کار عمل شخصي است و به عنوان يک دستور شرعي تلقي نمي‏شود.
شهيد اول مي گويد حتي فعل معصوم اگر چنانچه ما احساس کنيم که اين مربوط مي‏شود به شخص او، ما نمي‏توانيم اين را به عنوان حکم شرعي بياوريم.
حالا در اصل مسئله، اگر حضرت زينب يا حضرت ابوالفضل يا ديگران اين کار را کرده باشند، آيا مي‏توانيم به آن استناد کنيم؟ حالا حضرت زينب (س) در آن حال بي‏تابي و بي‏حالي شايد به اين گونه ناخود آگاه، سرش به محمل خورده باشد، آن وقت ما نمي‏توانيم اين را دليل شرعي بگيريم از نظر فقهي.
... به هر حال، اين را مي خواهم بگويم که اقامه شعائرِ «من در آورده»، آن هم در حد افراطي‏اش و استناد دادن آن به شرع، قطعاً شبهه «بدعت» در آن وجود دارد.» (121)
ـ به راستي در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگين ـ كه اساسا رفتار زنان حرم در آن شرايط، تا حدي قابل درک است ـ امام اسير و رنجور، در مقام تقرير قرار داشتند؟!
اگر بر فرض محال چنين گفته‏اي صحت داشته باشد، عمل قمه‏زنان با فعل حضرت زينب(س) تفاوت آشکار دارد. (122)قمه زني اختياري، آن هم در زمانه اي که دنيا به دنبال معرفي مسلمانان به عنوان تروريست و خشن و خون ريز مي باشد، با سرشکستن از روي فشار و در شرايط ويژه، اصلا تناسبي ندارد؛ (123) هر چند با دلائل ارائه شده، روشن شد که نسبت دادن اين عمل به حضرت زينب(س) از طريق اين روايت ضعيف، جفا در حق آن حضرت است.
• يعني هيچ تأييدي بر اين‏گونه رفتارها از سوي اهل بيت(ع) وجود ندارد؟
ـ از هيچکدام از ائمه ما روايت نشده که به پيروان خود اجازه چنين کارهايي را داده باشند يا خود ايشان به اين کارها برخاسته باشند و يا در زمانشان علناً يا مخفيانه کسي يا کساني به اين کارها برخاسته، دسته بندي کرده و در ملأ عام آبروي اسلام و تشيع را برده باشند. هرگز! هرگز! حتي در زمان آزادي شيعيان[و رفع عوامل تقيه] نيز با آنکه براي اعمال خود مانعي نمي ديدند؛ مانند زمان مامون و اوائل دولت بني عباس چنين اعمالي سابقه ندارد.
با هزار اگر، اگر فرض کنيم که اين اعمال، حرام هم نباشد، بدون شک از جمله چيزهايي است که باعث ننگ و عار مذهب بوده مردم را از چنين ديني بيزار مي‏کند و حتما زبان بدگويي را به روي دين ما خواهد گشود. شک نيست که اين اعمال، اين دسته‏بندي‏ها، اين به سر کوفتن‏ها، اين قمه‏کشيدن‏ها، آن هم در برابر مردم و در برابر عام (مخصوصا اين روزها در ايران در معرض انظار تمام دول خارجي ـ مترجم (124) و تمام اين کارها، از اموري است که خدا و پيامبر و امامان، هيچ‏کدام به آن راضي نخواهند بود. بدتر از همه، نسبت‏دادن اين امور به همان بزرگواران، بدترين گناهان و فجيع‏ترين خيانت‏ها و پرعقاب‏ترين معاصي است. (125)
• بعضي مي‏گويند اين‏گونه مسائل را بايد در حوزه عشق دانست و ربطي به عقل ندارد!؟ آيا امکان دارد جايگاه «عشق و محبت» و «عقل و معرفت» را در دين روشن کرد؟
ـ محبت، ميان بُرترين راه براي رسيدن به خدا است. ما از محبّت راهي نزديکتر نداريم. هر چه ايمان، قوي‏تر باشد، محبت بيشتر مي‏شود. { والّذينَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (126)} اصلاً اين محبت خدا بحث بسيار بزرگ است... اگر محبت خدا در دلي جا بگيرد، آن دل ديگر چيزي نمي‏بيند. «اَلمُحَبّه نارٌ تُحرِقُ ما سِوَي المَحبُوب»؛ محبت همانند آتشي است که ماسوايِ محبوب را مي‏سوزاند؛ ديگر غير از محبوب چيزي نمي‏ماند.
... اگر بخواهيم محبت ما نسبت به خدا زياد شود، بايد کاري کنيم که معرفت ما زياد بشود. حالا چه کنيم تا معرفتِ ما زياد شود تا در نتيجه محبّت، زياد بشود؟ حضرت [امام صادق(ع)] جواب را مي‏دهد؛ حضرت فرمود: «لا يَقبَلُ اللهُ عملاً إلا بِمَعرِفَه؛ (127)خدا عملي را قبول نمي‏کند مگر با معرفت». اينکه خيال کني هر کاري بکني، خدا قبول مي‏کند، نه! انسان بايد عاقل باشد.
يک کسي خدمتِ حضرت صادق (ع) رسيد و گفت: يابن رسول الله! ما يک همسايه‏اي داريم که مي‏خواهم ذکر خيرش را بکنم. «انَّ لي جَاراً ... کثير الصّلاه،ِ کثيرَ الصَّدَقَه، کثيرَ الحجِّ»؛ زياد نماز مي‏خواند، زياد مکّه مي‏رود و زياد هم پول خرج مي‏کند. بعضي‏ها اين کارها را مي کنند و در کنار آن يک کارهاي ديگر هم مي‏کنند. امّا اين طفلک، کارهاي ديگر هم نمي‏کرده است. حضرت فرمودند: «لا بأسَ بِهِ»: آدم بدي نيست! اين شخص توقع داشت که حضرت صادق (ع) بگويد: به به! يک همچين شخصي کجاست؟ بلند شو همين الآن برويم و اذن دخول بخوانيم و وارد بشويم! حضرت فرمود: «يا اسحاق! کَيفَ عَقلُهُ؟» ـ اسم راوي اسحاق بن عمّار است ـ حضرت فرمودند : عقلش چطور است؟ فقط مقدس‏مآب است يا از اسلام چيزي فهميده است؟ مي‏گويد من هم ديدم در مقابل امام زمان نمي‏شود دروغ گفت؛ گفتم: «جُعِلتُ فِداک لَيسَ لَهُ عقلٌ»؛ آقا قربانت بروم! اين عقلي که شما مي‏گوييد، اين شخص ندارد.
حضرت هم فرمودند: «لا ينتفع بذلک منه» حضرت فرمودند: به خاطر اين بي‏عقلي‏اش از اعمالش بهره‏اي نمي‏برد.
اين حديث در کافي است. بايد اين حديث را به چند زبان ترجمه کنيم و سرافراز شويم؛ ببينيد که دين ما چقدر دين عميقي است! يک عدّه خيال مي‏کنند اگر ظاهري درست کرديم، ديگر کار تمام شد. نه آقا! دين خيلي عميق است. (128)
«لا يُقبَلُ اللهُ عَمَلاً الّا بِمَعرِفَه» (129)خدا عملي را قبول نمي کند مگر با معرفت. (130)
هدايتي که خداوندِ متعال آن را به همگان مرحمت کرده است، مقدّمات آن را در وجودِ خودِ شخص گذاشته است. که آن عبارت از «عقل» باشد. اگر عقل نبود، خداوند متعال پيغمبر(ص) نمي‏فرستاد و قرآن نازل نمي‏شد. (131)
ما کجا بوديم کان ديّان دين عقل مي‏کاريد اندر ماء و طين
خداوند نعمتِ عظماي عقل را مرحمت فرموده و در مقابل آن تکليف از ما خواسته است... خدا اوّل در ما عقل گذاشته و به همين خاطر از ما تکليف خواسته است. پيغمبر فرستاده و امام منسوب کرده است؛ کتاب نازل کرده است. { انّا هَدَيناهُ السّبيلَ اِمّا شَاکراً و اِمّا کفوراً } اين هدايت بر همگان عرضه شده است. (132)
• يعني رفتارهايي که از سر عشق از انسان سر مي‏زند، اگر دليل عقلي نداشته ‏باشد، مورد تأييد دين نيست؟!
ـ اسلام، در عين اينکه دل را قبول دارد، عشق و سير و سلوک را قبول دارد، هرگز حاضر نيست عقل و فکر و استدلال و منطق را تحقير کند. براي عقل و فکر و استدلال و تعقل، نهايت احترام را قائل است. (133)
اسلام مي گويد ولو به وجود خداي يگانه اعتقاد داشته باشي، ولي آن اعتقادي که ريشه‏اش خواب ديدن است، ريشه‏اش تقليد از پدر و مادر يا تأثير محيط است، مورد قبول نيست. جز تحقيقي که عقل تو با دليل و برهان مطلب را دريافت کرده باشد، هيچ چيز ديگر را ما قبول نداريم. (134)
خود قرآن دائماً دم از تعقل مي زند؛ (135) گذشته از اين، وقتي شما کتابهاي حديث را باز کنيد، اولين بابي که مي بينيد، «کتاب العقل» است. موسي بن جعفر (سلام الله عليه) تعبيري فوق العاده عجيب دارد، مي‏فرمايد: خدا دو حجت دارد، دو پيغمبر دارد: يک پيغمبر دروني که عقل انسان است و يک پيغمبر بيروني که همان پيغمبراني هستند که انسانند و مردم را دعوت کرده‏اند. خدا داراي دو حجت است... و اگر انبياء باشند و عقل نباشد، باز انسان راه سعادت خود را نمي پيمايد. (136)
• خوب ممکن است اين حالت عشق و محبت، به‏صورت ناگهاني در عزاي امام حسين(ع) براي عزادار ايجاد شود و منجر به اين رفتارها شود؛ شبيه عشقي که در کربلا از امام حسين(ع) تجلّي پيدا کرد.
ـ «محبت» كه عبارت است از تمايل پيدا کردن و راغب بودن به چيزي که موجب لذت و راحتي انسان مي‏گردد، زاييده معرفت و ناشي از ادراک آن چيز است. از اين رو کشش و تمايلي که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهنربا، جاذبه زمين و... چون ظاهراً ناشي از معرفت و ادراک نيست، محبت ناميده نمي‏شود. و نيز هرچه معرفت بيشتر باشد، محبت افزونتر مي شود چنان‏که هرچه کمال و موجبات لذّت در محبوب بيشتر شود، محبت پررنگ‏تر مي‏شود؛ { والّذينَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (137)
چيزي که امام حسين(ع) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چيز بگذرد، اسير الکربات (138)گردد و هر مصيبت و اندوهي را تحمل کند، فقط عشق به خداي متعال بود و اين عشق چيزي نبود که ناگهان و در حادثه سفر کربلا پيدا شده باشد. بلکه در تمام دوران حيات آن حضرت اين عشق وجود داشت و حادثه عاشورا در حقيقت ثمره و محصول اين عشق و ارادت بود. مناجاتهايي که از آن حضرت در دسترس ما وجود دارد مخصوصاً دعاي عرفه، گوياي اين عشق و ارادت و نفوذ آن در اعماق وجود آن حضرت است. (139)
• اينکه بعضي، از اظهار نظر درباره مسائلي چون قمه‏زني اِبا مي‏کنند و آن را خارج از حوزه مسائل شرعي مي‏دانند، به چه خاطر است؟
ـ حضرت آيت الله مظاهري(حفظه الله) درباره اين گفته قمه‏زن‏ها که مي‏گويند: «اين کارها نزاع عقل و عشق است» يا «اين امور در محدوده فقه نيست!» مي‏فرمايند: اين‏گونه بيان‏ها که نظير آن را هم، اينجانب در کتاب «جهاد با نفس» نقل کرده‏ام، فرار از جواب است و چون مسئله، يک مسئله فقهي است، بايد فقيه پاسخ آن را بدهد. (140)
• در بعضي از فتاوي علما، دليل غيرشرعي بودن اعمالي مثل قمه‏زني را «وهن» بودن آن دانسته‏اند؛ آيا رواياتي داريم که به دليل وهن بودنِ رفتاري در نظر بيگانگان، حکم شرعيِ آن، تغيير کرده باشد؟
ـ [بله؛] دو سه مورد را به عنوان نمونه عرض مي‏کنم؛
راجع به وهن در اجراي حدود، ديات و قصاص و...، بحثي است راجع به اهل ذمّه. در بعضي روايات آمده که ما دو نوع «اهل کتاب» داريم؛ يک نوع اهل ذمّه‏اند؛ يعني پذيرفته شده‏اند که در کشور اسلامي زندگي کنند و يک قسم معاهد است؛ يعني در کشورهاي غير اسلامي‏اند، ولي عهد دارند با ما. خوب حالا اگر مسلماني يکي از آنها را کشت، آن مسئله‏اي که در روايات آمده که ديه اهل کتاب 800 درهم است، راجع به آنهاست؛ نه راجع به کساني که در ساير کشورهاي اسلامي زندگي مي‏کنند. روايت داريم که اگر موجب وهن بعيدالعهدِ اسلام بشود، بايد ديه کامل بدهيد. يعني اگر جوري بشود که آنها راجع به اسلام، بدبين بشوند و در نتيجه تبليغات سوء بکنند، بايد ديه کامل به او پرداخت گردد.
مثال ديگر اينکه همه علما گفته‏اند و روايات زيادي هم وجود دارد، که اگر يک مسلماني در مناطق کفرنشين، مستوجب اجراي حدود شد، مي‏گويند: حدود را در مورد او اجراي نکنيد؛ چون موجب وهن اسلام مي‏شود.
پس با اين حساب، وهنِ اسلام در نظر ديگران، يک جنبه اساسي و محوري دارد و اين يک هشداري است... مواظب باشيد که ما نبايد فقط داخل خودمان را لحاظ کنيم؛ چون مسؤوليت پخش اسلام در سرتاسر جهان را داريم.
ما که مسلمانيم ممکن است به بعضي مطالب، اين قدر خو گرفته باشيم که ديگر در نظر ما وهن نباشد؛ يا ممکن است به حکمتش واقف باشيم، اما آن کس که در خارج است، شايد به حکمت قضيه واقف نباشد و به نظرش موهن جلوه کند.
اين مسئله که نبايد کاري کرد که دين، اسلام، قرآن و ائمه(ع) در نظر ديگران موهون شوند، اين اصل است.
اين دو سه مورد که عرض کردم به عنوان نمونه بود والاّ روح فقه ما و روح اسلام، اين مطلب را به طور «اصلِ مسلّم» مطرح کرده.
نکته‏اي که مي خواهم عرض کنم اين است که، حالا اگر يک نوع اقامه شعائر براي ما قابل تحمل است، اما براي جهانيان قابل تحمل نيست و آن را زشت ببينند، ما داعي نداريم که اين را در ملأ عام انجام دهيم. (141)
• يعني توجه به «نگاه پيروان ديگر اديان به رفتار ما» در اسلام يک عنصر اصلي است؟
اجازه دهيد جواب اين سوال را در قالب خاطره‏اي از حجت الاسلام قرائتي ببينيم: «در يكى از شهرها با وجود توصيه‏هاى مبلغين بزرگوار مبنى بر پرهيز از قمه زنى، مردم به خاطر اعتقادات خود دست‏ برنمى‏داشتند. به ما گفتند به آنجا برويم و آنها را از اين كار باز داريم. ايام ماه محرم بود و چون اعلام كرده بودند فلانى مى‏آيد و مردم ما را در تلويزيون ديده بودند، در مسجد جمع شدند. وقتى وارد شدم گفتند: آقاى قرائتى! آمده‏اى براى قمه زنى بگويى؟ گفتم: شغل من چيست؟ گفتند: تو معلم قرآن هستى. گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم داريد؟ گفتند: بله! قبولت داريم؛ ولى حرفي از قمه نزنى! فقط قرآن بگو! من روى تخته نوشتم:
{ بسم الله الرحمن الرحيم }
{ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ}(142)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نگوييد: «راعِنا»؛ بلكه بگوييد: «اُنظُرنا»
«راعنا» را هم مى‏شود از ريشه «رَعَىَ‏» گرفت و هم از ريشه «رَعَنَ‏» . اگر از «رعى‏» گرفته شود به معناى «مراعات ما را بكن‏» است، ولى اگر از ريشه «رعن‏» گرفته شود، رعونت‏ به معناى خر كردن است و «راعنا» يعنى «خرمان كن!»
وقتى كه مسلمانان مى‏گفتند: «راعنا»، هدفشان مقدس بود و معناى «مراعاتمان كن‏» را اراده مى‏كردند، ولى يهودي‏ها از اين كلمه استفاده كرده و گفتند: مسلمانها به پيغمبرشان مى‏گويند: خرمان كن! در اينجا آيه نازل شد كه:
{ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا}(143)
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، «راعنا» نگوييد بلكه «انظرنا» بگوييد.»
يعنى كلمه‏اى را كه دشمن از آن سوءاستفاده مى‏كند به كار نبريد. بعد از اينكه اين آيه را تفسير كردم، گفتم: شما كه قمه مى‏زنيد هدفتان مقدس است و به عشق امام حسين (ع) اين كار را مى‏كنيد. اين كار امروز شما، مثل همان «راعنا» گفتنِ مسلمانان صدر اسلام است كه دشمن از آن سوءاستفاده مى‏كرد و قرآن كريم با آيه مورد بحث ‏به مسلمانان آن روز و امروز هشدار مى‏دهد كه از هر كارى كه دشمن از آن سوء استفاده مى‏كند پرهيز كنيد. (144)
• اصلاً چه ضرورتي دارد که همه رفتارهاي شيعيان، منطقي و بر اساس استدلال‏ عقلي و ديني باشد؟
علاقه‏مندان به اسلام واهل‏بيت(ع) بايد توجه كنند كه اسلام و قرآن، با استدلال و منطق همراه است. مكتب اهل بيت، با منطق و استدلال همراه است. اگر استدلال را از آن جداكردند و به جاي استدلال، خداي نكرده چيزي را وارد كردند كه از منطق دور است و جنبه خرافي دارد، اين درست ضد استدلال عمل خواهد كرد. پس، يك ابزار اسلام براي گسترش و غلبه بر همه اديان و جماعات و ملل و كشورها، عبارت از منطق است. (145)
• مي‏شود معني دقيق خرافه را مشخص کرد؟ چطور مي‏توانيم مصاديق آن را تشخيص دهيم؟
آنچه كه با كتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دين است؛ چه حالا عقول بپسندند يا نپسندند. از اين، حمايت و دفاع كنيد.
آنچه كه با دليل معتبر ثابت نشده است و با مبانى و اصول دينى معارضه ندارد، درباره‌ى آن ساكت بمانيد.
آنچه كه با يكى از اصول دينى معارضه دارد و مدرك معتبرى ندارد، ردّش كنيد؛ اين مى‌شود خرافه، و معيار خرافه اين است. (146)
• خوب! ممکن است کسي بگويد: ابراز احساسات نسبت به امام حسين(ع) و عزاداري در غم آن حضرت، روش‏هاي مختلفي دارد؛ يک روش هم قمه‏زني است...
در خصوص عزاداري و مجالسي که به نام امام حسين(ع) برپا مي‏شود، ما و هيچيک از دينداران نمي‏گوييم در اين مراسم، هر کسي هر کاري مي‏کند خوب است. چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان بسياري اين کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگيري کرده‏اند. (147)
عدّه‌اى قمه به دست بگيرند و به سر خودشان بزنند و خون بريزند! اين كار را مى‌كنند كه چه بشود؟! كجاى اين حركت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانه‌ى عزادارى است. شما بارها ديده‌ايد، كسانى كه مصيبتى برايشان پيش مى‌آيد، بر سر و سينه خود مى‌كوبند. اين نشانه‌ى عزادارىِ معمولى است. اما شما تابه‏حال كجا ديده‌ايد كه فردى به خاطر رويكرد مصيبتِ عزيزترين عزيزانش، با شمشير بر مغز خود بكوبد و از سرِ خود خون جارى كند؟! كجاى اين كار، عزادارى است؟! (148)
قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است كه مربوط به دين نيست و بلاشك، خدا هم از انجام آن راضى نيست. (149)
• اگر موضوع تا اين حد مهم است، چرا برخي علماي قديم با آن برخورد نمي‏کردند؟‏
علماى سلف دستشان بسته بود و نمى‌توانستند بگويند «اين كار، غلط و خلاف است.» (150)
در زمان آيت الله بروجردي، در همين قم ايشان برخي از اين شعائري که به عنوان عزاداري در قم انجام مي‏شود را استنکار کرد. (151)آن وقت تمام رؤساي اينها (هيأت‏هايي که به اين‏کارها اقدام مي‏کردند) رفتند خدمت آقاي بروجردي و گفتند: ما در اين دهه مقلّد شما نيستيم. من مي‏گويم اگر اينها همه، با اين کارهايشان، معناي حرف‏هايشان و لوازم آن و تالي فاسد (152)آن را فهميده بودند، مصداق «الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ» (153)مي‏شدند. من اگر جاي آقاي بروجردي بودم، شديداً آنها را طرد مي‏کردم.
چطور جرأت مي‏کنند به يک مجتهد جامع‏الشرايط اين‏گونه بي‏احترامي کنند؟ که در واقع بي‏احترامي به امام معصوم محسوب مي‏شود.
مرحوم آقا سيّد ابوالحسن اصفهاني نهي‏کردند مردم را از اين کارها. مي‏دانيد چه کار کردند؟ نجفي‏ها رفتند همين مشعل‏هايشان را پشت در خانه آقاي سيّد ابوالحسن اصفهاني خالي کردند! که در نتيج آن، آقا سيّد ابوالحسن قهر کرد و آمد کربلا؛ در کوچ شير و فضّه آنجا کربلايي‏ها براي آقا خانه گرفتند و محافظ گذاشته بودند که نجفي‏ها او را نزنند!
حالا ما اين عوام را تصويب بکنيم؟! (154) اين عوامي که بر مجتهدين وقت ـ که به عنوان رئيس مذهب شيعه مطرح هستند ـ اين‏گونه طغيان مي‏کنند. آقاي بروجردي رئيس مذهب بود؛ آقا سيّد ابوالحسن رئيس مذهب بود. آيا شما با امام صادق (ع)، همين کار را مي‏کنيد؟ خوب اگر اين کار را با امام صادق (ع) بکنند، همه‏شان کافر مي‏شوند؛ آقاي بروجردي يَنطِقُ عَلي لِسانِ صادق (ع)؛ (155) آقا سيّد ابوالحسن يَنطِقُ عَلي لِسانِ باقر (ع). اي شيعه‏اي که مي‏گويي من دوست امام حسينم! چطور تو اهانت مي‏کني به اين سيّد؟! اينها براي ما درد است. (156)
• پس چرا بعضي از علماي قديم حتي حکم به جواز قمه‏زني داده‏اند؟
آنچه از قول مراجع سلف(رحمه‏اللَّه‌عليهم) نقل شده است، بيش از اين نيست كه اگر اين كار ضرر معتنى‌به (157) ندارد جايز است؟ آيا سبك كردن شيعه در افكار جهانيان، ضرر معتنى‌به نيست؟ آيا مخدوش كردن محبّت و عشق شيعيان به خاندان مظلوم پيامبر(ص) و بخصوص شيفتگى بى‌حد و حصر آنان به سالار شهيدان(ع) را بد جلوه دادن، ضرر نيست؟ كدام ضرر از اين بالاتر است؟ (158)
اگر قمه زدن، به صورت عملى انفرادى در خانه‌هاى در بسته انجام مى‌گرفت، ضررى كه ملاك حرمت است، فقط ضرر جسمى بود، ولى وقتى اين كار «على رؤوس ‌الاشهاد» (159)و در مقابل دوربين‏ها و چشم‌هاى دشمنان و بيگانگان بلكه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام مى‌گيرد، آن وقت ديگر ضررى كه بايد معيار حرمت باشد فقط ضرر جسمى و فردى نيست، بلكه مضرات بزرگ تبليغى كه با آبروى اسلام و شيعه سروكار دارد نيز بايد مورد توجّه باشد. (160) امروز اين ضرر، بسيار بزرگ و شكننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است. (161)
يك وقت بود در گوشه و كنار، چند نفر دور هم جمع مى‌شدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمه‌زنى مى‌كردند و كارشان، تظاهر ـ به اين معنا كه امروز هست ـ نبود. كسى هم به خوب و بدِ عملشان كار نداشت؛ چرا كه در دايره‌ى محدودى انجام مى‌شد. اما يك وقت بناست كه چند هزار نفر، ناگهان در خيابانى از خيابان‏هاى تهران يا قم يا شهرهاى آذربايجان و يا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشير بر سر خودشان ضربه وارد كنند؛ اين كار، قطعاً خلاف است. امام حسين(ع)، به اين معنا راضى نيست. من نمى‌دانم كدام سليقه‌هايى و از كجا اين بدعت‏هاى عجيب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه‌ى انقلابى ما مى‌كنند؟! (162)
• يعني مي‏گوييد آنهايي که در گذشته حکم به جواز قمه‏زني داده‏اند، دچار اشتباه شده‏اند؟!
مي‏گويند مراجع تقليد گفته‏اند قمه‏زدن جايز است... مراجع قديم اجازه دادند، ولي شما مي‏دانيد تلويزيون اروپا دوازده بار قمه زدن ايراني‏ها را نشان داده و بعد يک دکتر روانشناس آنجا نشسته، گفته: شيعه‏ها يک مَرَضي دارند نظير خود‏کشي؛ خودشان را آزار مي‏دهند. شيعه‏ها يک مرض رواني دارند به نام خودآزاري؛ و اروپا به شيعه خنديده!
شما بايد اين‏طور سؤال کنيد: «اي مراجع تقليد! اجازه مي‏دهيد جوري عزاداري کنيم که اروپا به شيعه بخندد؟!» هيچ مرجعي اجازه نمي‏دهد. سؤال شما اشتباه بوده‏است؛ سؤال کرده‏ايد: اجازه مي‏دهيد در عزاي امام حسين(ع) چند قطره خون بريزد؟ گفته‏اند: جايز است.
شما بگوييد: اجازه مي‏دهيد جوري عزاداري کنيم که اروپا به شيعه بخندد؟ هيچ مرجعي اجازه چنين کاري را نمي‏دهد. (163)
درست است که جمعي از بزرگان فقهاي پيشين (قدّس الله اسرارهم) اجازه بعضي از اين امور را در عصر خود ـ به دلايل خاصّي ـ داده‏اند، ولي آنها هم اگر در عصر ما و شرايط زمان‏مان بودند به‏يقين طور ديگري فتوا مي‏دادند. (164)
درباره نقش «تغيير شرايط زمان و مکان» در «تغيير حکم مسائل شرعي» (165) ديدگاه حضرت امام(ره) جالب توجه است؛
زمان و مکان دو عنصر تعيين کننده در اجتهادند. مسئله‏اي که در قديم داراي حکمي بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يک نظام، ممکن است حکم جديدي پيدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقيق روابط اقتصادي و اجتماعي و سياسي، همان موضوع اوّل که از نظر ظاهر با قديم فرقي نکرده است، واقعاً موضوع جديدي شده است، که قهراً حکم جديدي مي‏طلبد. مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد...» (166)
• بعضي‏ها در جواب اين مطلب – که بايد به برداشت بيگانگان نسبت به اعمال‏مان توجّه کنيم ـ مي‏گويند: «اگر بخواهيم به حرف آنها توجه کنيم، آنها بعضي از واجبات ديني ما را هم مسخره مي‏کنند؛ پس بايد واجبات را هم کنار بگذاريم؟!»
نكته‏اي که در اين سوال مورد غفلت واقع شده، اين است که، هيچ يك از انبيا براي عمل به عادات و آداب ابداعي خود مورد استهزا قرار نگرفته است! انبيا به جهت تبليغ دين و احكام الهي به مردم، ازسوي كافران و ستمگران مورد تمسخر قرار مي‏گرفتند، در حالي كه ما به جهت عادات و رسوم ابداعي خود مورد استهزا هستيم.
اگر دشمن ما را به جهت عقايد و اعمال ديني‏مان مسخره كند، در برابر او مي‏ايستيم و كمترين توجهي نمي‏كنيم؛ اما رفتارهايي همچون قمه‏زني در هيچ يك از روايات ما تاييد نشده است؛ بلكه رسم و عادتي است كه توسط خود مردم ابداع شده است، از اين رو نمي‏توان آن را از دين دانست. اگر دشمن، ما را براي گريه‏كردن بر سالار شهيدان مسخره كند، توجه نمي‏كنيم؛ زيرا اصل عزاداري و گريه براي امام حسين(ع) از دين است و در متنِ دين، به آنها توصيه شده است.
ما از ريشخند دشمن نمي‏ترسيم، از بدنماياندن اسلام به ملتها بيمناکيم؛ ما از آن مي¬ترسيم كه پافشاري ما بر برخي از اعمال بي‏ريشه وابداعي، بهانه به دست دشمنان دهد وآنها با استفاده از آن، ملت‏هايي را كه تشنه اسلام هستند، از آن بيزار كنند. (167)
رهبر معظم انقلاب نيز به همين نکته اشاره کرده‏اند:
اگر قمه‏زني اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نيست! ... [اين رفتارها] در دنياي امروز، در فرهنگ رايج جهاني امروز، در عقلانياتي که امروز در داخل خانه‏هاي ما و بين جوانان و دختران و پسران ما رايج است، عکس‏العمل نامناسب ايجاد خواهد کرد. اينها از بيّنات شرع نيست که ما بگوييم چه دنيا بپسندد، چه نپسندد، ما بايد اينها را بگوييم؛ حداقل اينها «مشکوکٌ فيه» (168) است. (169)
• حالا يک گروهي از شيعيان هم چنين کارهايي را انجام دهند؛ مگر چه مشکلي پيش مي‏آيد؟
نبايد كارى كنيم كه آحاد جامعه‌ى اسلامىِ برتر، يعنى جامعه‌ى محبِ‌ّ اهل‌بيت(ع) كه به نام مقدس ولىِّ عصر(ارواحنافداه)، به نام حسين‌بن‌على(ع) و به نام اميرالمؤمنين(عليه‌الصّلاه والسّلام) مفتخرند، در نظر مسلمانان و غيرمسلمانان عالم، به عنوان يك گروه آدم‏هاى خرافىِ بى‌منطق معرفى شوند. (170)
مى‌بينم كه چگونه اخلاص و محبّت مردم به سالار شهيدان حضرت اباعبداللَّه‌الحسين(ع) مورد جفا در قضاوت‏هاى جهانى واقع مى‌شود، چگونه درك روشن‌بينانه‌ى آنان در اعتقاد به مقام والاى اهل بيت(ع)، به خاطر بعضى اعمال جاهلانه، حمل بر امورى مى‌شود كه از ساحت شيعه و ائمه‌ى بزرگوارشان بسى دور است؛ مى‌بينم كه چگونه عزادارى بر جگرگوشگان زهراى اطهر(ع) مورد تبليغ سوء دشمنان متعصّب و تبليغات‌چى‌هاى شيطان استعمار قرار مى‌گيرد. مى‌بينم كه بعض اعمالى كه هيچ ريشه‌ى دينى هم ندارد، بهانه به دست دشمن مغرض مى‌دهد كه بدان وسيله هم اسلام و هم تشيّع را ـ ‏العياذباللَّه ـ به عنوان آئين خرافه معرفى كنند... (171)
شيعه‌ى محبّ و مخلصى كه در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى كودكان خردسال خود را خونين مى‌كند، آيا راضى است كه با اين عمل خود در روزگارى كه هزاران چشم عيب‌جو و هزاران زبان بدگو، در پى بد معرّفى كردن اسلام و تشيع است، عمل او را مستمسك دشمنى خود قرار بدهد؟ آيا راضى است كه با تظاهر به اين عمل، خون ده‏ها هزار جوان بسيجى‏صفتِ عاشق را كه براى آبرو دادن به اسلام و تشيّع و نظام جمهورى اسلامى بر زمين ريخته شده است، ضايع سازد؟ (172)
معناي سفينه النجاه و مصباح الهدي اين است که ما عملي را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوي هم حرام مسلّم و بيّن است، (173) انجام دهيم؟! (174)
• درست است که از حضرت امام مخالفت‏هايي با اين رفتارها نقل شده است؛ اما چرا ايشان به صورت جدّي با آن مقابله نکردند؟
اگر به گونه‌اى كه طىّ چهار، پنج سال اخيرِ بعد از جنگ، قمه زدن را ترويج كردند و هنوز هم مى‌كنند، در زمان حيات مبارك امام(رضوان‌اللَّه‌عليه) ترويج مى‌كردند، قطعاً ايشان در مقابل اين قضيه مى‌ايستادند. (175)
• اگر بخواهيم با رفتارهايي مثل قمه‏زني مخالفت کنيم، ما را متهم مي‏کنند به اينکه با عزاداري امام حسين(ع) مخالفيم!
نه خير! اين مخالفت با عزاداري نيست؛ بلکه مخالفت با «ضايع کردنِ عزاداري» امام حسين(ع) است. (176)
• به نظر مي‏رسد رواج اين‏گونه رفتارها در عزاداري امام حسين(ع) عادي نيست؛ زمينه گسترش آن در جامعه چيست؟
برخى كارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم ديده شده است كه دست‏هايى به غلط، آن را در جامعه ما ترويج كرده‌اند. كارهايى را باب مى‌كنند و رواج مى‌دهند كه هر كس ناظرِ آن باشد، برايش سؤال به وجود مى‌آيد. به عنوان مثال، در قديم‌الايام بين طبقه‌ى عوام‌النّاس معمول بود كه در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مى‌زدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع كردند و اين رسمِ غلط برافتاد... قمه زدن نيز همين‌طور است. (177)
شهيد مطهري نيز گسترش اين رفتارها را معلول روحيه مردم مي‏داند؛ ايشان در اين رابطه مي‏گويد:
قمه‏زني و بلند کردن طبل وشيپور از ارتدوکس‏هاي قفقاز به ايران سرايت کرد و چون روحيه مردم براي پذيرفتن آنها آمادگي داشت، همچون برق در همه جا دويد. (178)
• مي‏گوييد دشمن از قمه‏زني بر ضد تشيّع استفاده مي‏کند؛ مي‏شود چند نمونه از آن را بگوييد؟
اجازه دهيد در پاسخ به اين سوال، خاطرات چند تن از علما و صاحب‏نظران جهان اسلام را، از دست‏هاي پنهاني که ترويج اين‏گونه رفتارها را در کشورهاي اسلامي به‏عهده داشته‏اند، بشنويم؛
1. عراق
علامه محمد جواد مغنيه، از علماي بزرگ عراق، در کتاب تجارب خود، بحثي دارد تحت عنوان «کفن‏هايي براي زنده‏ها»؛ هنگامي که از عالمي فلسطيني درباره نظر علماي فلسطين نسبت به شيعه سوال مي‏کند، مي‏نويسد:
همانا سبب اصلي اين تفرقه‏اي که ميان مسلمين ايجاد شده است، استعمار و اياديش هستند؛ بدين طريق که آنها دائما مسلمانان را با هر وسيله‏اي که شده تحريک و تجهيز نموده و در مقابل هم قرار مي‏دهند. از جمله اين راه‏ها، اين بود که دولت انگليس در ماه محرم، هزار کفن به قمه‏زنان هديه نمود و هنگامي که دولت آمريکا از آن با خبر شد، براي آن که فرصت را از دست‏ندهد، دو هزار کفن به آنها هديه نمود. (179)
در خصوص نقش سفارت‏هاي کشورهاي استعماري در ورود و گسترش اين‏گونه سنت‏ها به کشورهاي اسلامي ـ از جمله عراق ـ منتشرشده است، در اينجا به سندي که محقق و جامعه‏شناس عراقي «ابراهيم الحيدري» در کتاب Sozioloyie آورده است، اشاره مي‏کنيم:
سفير انگليس در بغداد بعد از جنگ جهاني دوم و هم‏زمان با کاهش مواد غذايي و افزايش قيمت‏ها در بازار، مقدار زيادي چاي و سيگار مورد نياز هيئت‏ها و مجالس عزاداري را از طريق شخص ثالثي به بعضي از مسؤولين هيئت‏ها تقديم کرد؛ جالب اينکه به اين هيئت‏ها مقدار زيادي پارچه سفيد هم براي استفاده در مراسم قمه‏زني داده شد. (180)
دکتر تيجاني نيز در کتاب «اهل بيت(ع)؛ کليد مشکل‏ها» در اين‏باره مي‏نويسد:
يکي از علماي گذشته مي‏فرمود : شمشيرهايي که در گذشته شيعيان آن را در برابر ظالمان بلند مي‏کردند، امروز براي زدن به سرهاي خود، از آن استفاده مي‏کنند. تاجايي که انگليسي‏ها مقدار زيادي شمشير، در ميان دسته‏هاي عزاداري ـ در کربلا ـ تقسيم مي‏کردند. (181)
2. جمهوري آذربايجان
كسى كه با مسائل كشور شوروى سابق و اين بخشى كه شيعه‌نشين است ـ جمهورى آذربايجان ـ آشنا بود، مى‌گفت: آن زمان كه كمونيست‏ها بر منطقه‌ى آذربايجان شوروى سابق مسلّط شدند، همه‌‏ي آثار اسلامى را از آن‌جا محو كردند. مثلاً مساجد را به انبار تبديل كردند، سالن‏هاى دينى و حسينيه‌ها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانه‌اى از اسلام و دين و تشيّع باقى نگذاشتند. فقط يك چيز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار كنند، قرآن بخوانند، عزادارى كنند، هيچ كار دينى نبايد بكنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، براى آنها يك وسيله تبليغ بر ضدّ دين و بر ضدّ تشيع بود. بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها، اين گونه عليه دين استفاده مى‌كند. هر جا خرافات به ميان آيد، دين خالص بدنام خواهد شد. (182)
3. بنگلادش
يکي از علماي مجتهد بنگلادشي که زماني از شاگردهاي ما بوده‏اند، براي من گفت: علت اينکه بنگلادش از پاکستان جدا شد، اين بود که بنگلادش کاملا سنّي‏نشين بود، اما در پاکستان فرهنگ شيعه غلبه دارد... ولي رفته رفته پيشرفت مذهب تشيّع در آنجا شروع شد. او مي‏گفت شيعه مقداري در آنجا اوج گرفت. گروهي(؟!) از پاکستان به بنگلادش آمدند؛ به‏عنوان اينکه شيعه دارد پيشرفت مي‏کند، پس بايد اقامه شعائر حسيني هم در اينجا به نحو احسن و اکمل انجام بپذيرد!
برخي پاکستاني‏ها در عاشوراء از اين زنجيرهايي که سرش چاقو دارد به پشت خود مي‏زنند؛ ايشان براي من گفت: يک وقت ديديم پيشرفت تشيّع توقف کرد. متوجه شديم که علت آن، اين‏گونه کارهاست. (183)
4. ايران
اينکه من مي‏گويم دست بيگانگان در ميان است، شخص ثقه‏اي نقل کرد؛ گفت در مشهد در يکي از سالها،يک وقت ديديم، از طرف يکي از سفارتخانه‏هاي خارجي آمدند، قمه‏هاي نو در ميان بعضي عزاداران تقسيم مي‏کنند؛ همه‏اش سفيد؛ برّاق؛ يک شکل!
آيا اين سفارتخانه خارجي دلش براي ما سوخته که عزاداري کنيم؟! يا اينکه مي‏خواهد اينها را نشان بدهد و بگويد: اينها وحشي هستند؟![بيگانگان] براي اينکه اسلام را خرافي جلوه دهند، و نسل فرهيخته دانشمند را از اسلام دور کنند، مي‏آيند خرافات را مخلوط مي‏کنند؛ مسائلي که جزء دين نيست، جزء دين مي‏کنند؛ در عزاداري‏ها دخالت مي‏کنند؛ شکل عزاداري را عوض مي‏کنند.
مسئله قمه‏زني که در هيچ زماني در زمان معصومين نبوده، مي‏آيند اين را رايج مي‏کنند، تا مردم را در نظر بيگانه‏ها خرافي جلوه دهند.
يک فيلم درست کرده‏اند در يکي از کشورهاي خارجي، به‏ نام فيلم «فتنه» در کشورهاي مختلف نشان دادند؛ گفتند: بيائيد تماشا کنيد؛ ببينيد مسلمانها اين‏اند: آدم کشند؛ خودزن‏اند! فيلم مرکب از سه بخش بود... بخش سوم، منظره قمه‏زدنهاست؛ سر بچه را قمه مي‏زند؛ خودش را قمه مي‏زند، لباس سفيدشان، تمام مملو از خون نشان مي‏دهد!
عزاداري سيدالشهداء از افضل قربات است؛ کيمياست؛ وسيله حل مشکلات است؛ اما کاري که مردم را از اسلام دور نکند... (184)

فصل ششم ـ چند کتاب خواندني در موضوع عزاداري مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد

يکي از مشکلاتي که باعث به‏وجود آمدن اختلاف نظر در ميان متديّنين و عزاداران حسيني در جامعه شده است، عدم دسترسي دقيق به ديدگاه‏هاي فقهي علما و مراجع عظام تقليد است. تقيّد ديني مردم ما ـ کساني که مهمترين دغدغه‏شان اقامه شعائر ديني، خصوصاً عزاداري در جامعه است ـ به‏گونه‏اي است که به صرفِ دستيابي به نظر مرجع تقليد، خود را پايبند به عمل به دستور دين مي‏سازند.
طرح مسائل جديدي از مراجع عظام تقليد که امروزه در سطح مجالس عزاداري و هيئات مذهبي مطرح گرديده و آگاهي از تغييراتي که به واسطه تغيير شرايط و اقتضائات روز جامعه در احکام مراجع به‏وجود مي‏آيد، ضرورت آگاهي از جديدترين فتاوي علما را دوچندان مي‏کند.
مجموعه چهارجلديِ مسائل جديد که به کوشش حجت‏الاسلام والمسلمين سيد محسن محمودي جمع آوري شده است، پاسخگوي بسياري از مسائل مورد ابتلاي عزاداران حسيني و برگزارکنندگان مجالس اهل بيت(ع) از زبان 10 مرجع بزرگ تقليد، آيات عظام: امام خميني، اراکي، گلپايگاني، خامنه اي، سيستاني، فاضل لنکراني، تبريزي، بهجت، مکارم شيرازي و صافي گلپايگاني است.
پاسخ مسائلي از اين دست را در اين کتاب که توسط انتشارات علمي ـفرهنگي صاحب‏الزمان(عج) منتشر شده است، مي‏يابيد:
ـ لزوم بزرگداشت عيد غدير وعزاداري محرم و صفر، پوشيدن لباس سياه، حکم روضه‏هاي دروغ، شيوه عزاداري براي اهل بيت(ع)، لزوم جلوگيري از وهن مذهب، استفاده از آلات موسيقي در عزاداري، استفاده از زنجيرهاي تيغ‏دار، برهنه شدن در عزاداري‏ها، عکس‏هاي منسوب به ائمه(ع)، تشييع نمادين حضرت زهرا(س) و...
اميد که ارائه منابع معتبري از اين دست، راه را بر کساني که با تمسک به فتاوي تحريف شده يا ارائه استفتائات پيشين علما، به ايجاد ترديد در قشر متديّن و مذهبي جامعه مي‏پردازند، ببندد و در کوتاه‏زمان، شاهد اتّحاد هرچه بيشترِ عزاداران حسيني، باشيم.
هيئت؛ فضيلت و آيين مجالس ذکر اهل‏بيت(عليهم‏السلام)
در اين کتاب، ابتدا مجالس عزا، ذکر و توسل به اهل بيت(ع) از زاويه فلسفه وجودي، تاريخچه و سيره اهل بيت(ع) در برگزاري محافل حسيني مورد بررسي قرار گرفته است. در اين فصل، با بهره گيري از سيره ائمه هدي(ع) تلاش شده، الگوي مطلوب عزاداري از لسان مؤسسين مجالس ذکر؛ يعني اهل‏بيت(ع) تبيين گردد.
در فصل دوم، جايگاه وعظ و منبر در مجالس حسيني از کلام امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب(مدظله العالي) تشريح شده است. کارکردهاي نهاد منبر و وظايف اهل منبر نسبت به مخاطبان و ساز و کار مناسب براي سازماندهي نهاد منبر و... از ديگر مباحث اين فصل است.
نقش و جايگاه مداحي و ستايشگري اهل بيت(ع)، ارکان آن (هنر، شعر، لفظ، مضمون، آهنگ، صداي خوش و...)، مسئوليتهاي ذاکران اهل بيت(ع) و آفات و انحرافات مداحي، اجزاي فصل پاياني اين کتاب را تشکيل مي دهند. در بخشي از اين کتاب خطاب به جامعه مداحان مي‏خوانيم:
شما اينجا نشسته‌ايد، خيال مي‏كنيد كه همين‌طور زندگى دارد مي‏چرخد. نه آقا! يك جنگ است؛ يك جنگ حقيقى است. الان بين اين جامعه، اين نظام، متفكران اين نظام، فعالان اين نظام در رده‌هاى مختلف، از جمله خود شما كه مداح مجموعه كشور هستيد از يك طرف، با يك طرف ديگر؛ كسانى كه مي‏خواهند ريشه‌ى اين ايمان را از اين خاك مقدس و از اين دلهاى پاك دربياورند... دنبال اينند كه فكر توحيدى را، فكر ولايت را، محبت اهل‏بيت را، محبت به قرآن را، تعصب و غيرت نسبت به مبانى دينى و اعتقاد به مبارزه‌ى با ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتى ظلم‌پذيرى را از دل اين مردم با انواع حيله‌ها بيرون بكشند. انواع و اقسامش را دارند انجام مي‏دهند و آن را بيان هم مي‏كنند.
... بنابراين يك جنگ است. در اين جنگ طبقه‌اى كه با ايمان مردم، با دل مردم، با معارف مردم، با نام مبارك ائمه (عليهم‌السّلام) و اهل‏بيت سر و كار دارد، وظيفه‌ى سنگينى دارد. برادران عزيز! اين وظيفه را درست بشناسند؛ درست از آن استفاده كنند. (185)
چاپ دوم اين کتاب ـ که توسط دفتر فرهنگي فخرالأئمه(ع) قم تهيه شده ـ را مي‏توانيد در محرم امسال از نمايندگي‏هاي «نشر معارف» تهيه نماييد.
از عاشوراي حسيني تا عاشوراي شيعه
محمد اسفندياري در اين کتاب، با ديدي که شايد بتوان آن را «جامعه شناختي» اما با رويکردي «تاريخي» ناميد، کوشيده است ابتدا به تفاوت ديدگاه‏ها نسبت به عاشورا و «حماسه» يا «تراژدي» بودن آن بپردازد و در نهايت، ريشه اکثر انحرافات عزاداري را نيز در همين ديدگاه نادرستِ «تراژيک» به حادثه کربلا ارزيابي مي کند:
عوام، هرچه را عجيب‏تر و غريب‏تر و گزافه‏تر و خرافه‏تر باشد، بيشتر دين مي‏دانند... عوام، نخستين مشتري خرافاتند و بلکه نخستين سفارش دهنده توليد خرافات.
«توده‏هاي مردم خواهان ديني هستند که از حيث معجزه و اسرار و اساطير غني باشد.»
هيچگاه چگونگي احکام دين به دست مردم نيفتاد و آنها معين نکردند که چگونه نماز بخوانيم و روزه بگيريم و حج بگزاريم؛ اما از آنجا که شکل معين و دقيقي براي عزاداري ترسيم نشد، ميدان براي سليقه‏هاي مردم باز شد و آنها صورت‏هايي به عزاداري دادند که گاه آميخته به خرافه و بدعت است.
گذشته از اين ديدگاه تحليلي، نگارنده در اين کتاب ـ که با نثر زيبايي نيز نگاشته شده است – مستندات تاريخي قابل توجهي براي ادعاهاي خود ارائه داده است و انحرافات گوناگون عزاداري ـ چه محتوايي و چه شکلي – و از جمله قمه‏زني را از لحاظ تاريخي، موشکافي نسبتاً دقيقي کرده است.
اين کتاب در 96 صفحه، در قطع رقعي و در قالبي کاملاً جذاب توسط انتشارات «صحيفه خرد» قم منتشر شده و در سال 1384 به چاپ دوم رسيده است.
عزاداريهاي نامشروع (ترجمه رساله التنزيه لأعمال الشبيه)
در مقدمه کتاب، درباره مؤلف آمده است:
علامه بزرگوار، آيت الله سيد محسن امين عاملي از علماي بزرگ شيعه در لبنان و صاحب کتاب گرانسنگ «اعيان الشيعه» بي‏شک يکي از مفاخر عالم تشيّع و از اصلاح‏گران مشهور و صادق و مخلص عصر ماست که در مسئله پاکسازي مراسم عزاداري حسيني از خرافات و بدعتها، از پيشگامان محسوب مي‏گردد.
خود علامه امين در اعيان الشيعه مي نويسد:
اين عمل [قمه‏زني و...] شيعه اهل بيت را در انظار مردم، مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشي قلمداد مي‏کند و شکي نيست که اين اعمال ناشي از وساوس شياطين بوده و موجب رضايت خدا و پيامبر و اهل بيت اطهار نيست... به همين دليل هم رساله «التنزيه» را نوشتم که چاپ شد و به فارسي هم ترجمه گرديد. و به دنبال آن بود که گروهي از قشريون و کساني که خود را به دين منسوب مي‏دارند، قيام کردند و غوغا برپا ساختند و حتي در ميان مردم عوام شايع نمودند که فلاني عزاداري بر امام حسين را تحريم کرده است و بر اين هم بسنده نکرده و مرا به خروج از دين(!) متهم ساختند... (186)
ايشان در قسمتي از رساله التنزيه مي نويسد:
اگر اين امور [قمه‏زني و...] به راستي ثواب داشت و در دنيا و آخرت مضر نبود، سزاوار بود که علما و فقها نيز هم به آن مبادرت کنند و خود پيش قدم باشند!... زيرا که علما و فقها بيش از همه شايسته براي اين گونه کارها ـ ي ثواب! ـ هستند و اکنون که همه اين کارها را نمي کنند، خوب بود اقلاً يکي دو نفر از علما براي نمونه اين کارها را انجام مي‏دادند!
و در نهايت بر خلاف برخي ادعاهاي واهي و بدون سند که در سالهاي اخير توسط برخي معمّمين بدون دقت ايراد شد، اين عالم بزرگ شيعه مي‏نويسد:
مرحوم آيت الله ميرزاي شيرازي در گذشته و تمام علماي نجف در همين امروز، فتاوي صريح در تحريم تمام اين اعمال صادر کرده و اعلاميه‏هاي مفصل بيرون داده‏اند و در گذشته نيز هيچ يک از علما و فقها و مجتهدين دستور و فتوايي بر جواز اين امور نداده‏اند، بلکه آنها را رسماً حرام کرده‏اند.
و من خود خط تمام علماي بزرگ نجف را که اين اعمال را حرام کرده اند، ديده‏ام. اين خطوط هم اکنون نيز در نزد ورثه مرحوم حاج باقر صحّاف که در حجره صاحب «مفتاح الکرامه» ساکن بود (و هم او بود که اين موضوع را استفتاء کرده بود) باقي است.
اين کتاب اثري ماندگار از روشنفکري جلال آل احمد و نماد درد دين در روشنفکران مذهبي دوران معاصر تلقي مي‏گردد.
قمه زني؛ سنت يا بدعت؟
اين کتاب را مي توان يکي از پرمخاطب ترين کتابها در اين موضوع دانست که در مدت نسبتاً کوتاهي به چاپ ششم رسيد. علاوه بر اين، مطالب اين کتاب به سرعت در وبلاگ آقاي مهدي مسائلي ـ نويسنده کتاب ـ و سپس در وبلاگها و سايتهاي زيادي منتشر شده و همين امر، به گسترش آن کمک شاياني نمود.
نويسنده سعي کرده است در اين کتاب، به نقد و بررسي دلايل قمه زنان پرداخته و به شبهاتي که از سوي آنان مطرح شده نيز پاسخ دهد. بعلاوه، ايشان دلايل حرمت قمه‏زني و همچنين فتاوي بسياري از علما و مراجع را در سطح نسبتاً جامعي جمع آوري کرده است. در قسمتي از اين کتاب، تحت عنوان سابقه حرمت قمه‏زني مي خوانيم:
بر خلاف آنچه تصور مي شود که حرمت قمه‏زني در سالهاي اخير و بعد از فتواي رهبري مطرح گرديده است، بايد گفت فقها و علماي بزرگي قبل از مقام معظم رهبري و حتي قبل از انقلاب وجود داشته اند که حکم بر حرمت قمه‏زني نموده اند؛ که از اين ميان مي توان از فقهاي بزرگي همچون:
آيت الله العظمي سيد محمد حسن شيرازي مشهور به ميرزاي شيرازي
آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي (مؤسس حوزه علميه قم)
زعيم بزرگ جهان تشيع، آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني
دانشمند پر آوازه شيعي آيت الله العظمي سيد محسن امين عاملي
فقيه نامدار، آيت الله العظمي سيد محسن حکيم
علامه شيخ محمدجواد مغنيه
فقيه مجاهد آيت الله العظمي شيخ عبدالکريم جزايري
آيت الله العظمي شيخ محمد حسين کاشف الغطاء
آيت الله محمد باقر بيرجندي
آِيت الله سيد محمد مهدي قزويني
آيت الله هبه الدين حسيني شهرستاني
آيت الله شيخ جعفر بديري
علامه شيخ محسن شراره
آيت الله شيخ محمد خالصي
عالم و زاهد معروف آيت الله شيخ علي قمي
آيت الله شيخ غلامحسين تبريزي
آيت الله شهيد مطهري
و آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر را نام برد.
چاپ ششم اين کتاب ارزشمند که شامل ويرايشي جديد از اين کتاب است، در زمستان 86 توسط انتشارات «گلبن» اصفهان به بازار آمده است.
از شور تا شعور حسيني
محمدتقي اکبرنژاد در اين کتاب ـ که بررسي نسبتاً جامعي درباره مباحث فقهي و حدود و ثغور شرعي عزاداري است ـ پس از پرداختن به بحث حقيقت عزاداري و لزوم عزاداري براي اهل بيت(ع)، ضرورت تنوع در شيوه‏هاي عزاداري را نيز بيان کرده است.
در بخش دوم اين کتاب، مبارزات عليه عزاداري بررسي شده و يادآوري شده که مبارزه مکانيکي و فيزيکي با عزاداري، از قبل شکست خورده است و دشمنان دين سعي مي کنند با انواع تحريفات محتوايي، شکلي و اعتقادي با عزاداري مبارزه کنند.
در ادامه، به مسئله خودزني و به صورت خاصّ، قمه‏زني پرداخته شده و مؤلف، گذشته از بحث ناسازگاري با مقتضيات زمان، اثبات کرده است که اين اعمال هيچ ريشه‏اي در آيات و روايات ندارند؛ بلکه ادلّه فراواني دلالت بر حرمت آنها دارد.
بعلاوه، در اين کتاب به پاسخگويي به برخي شبهات نيز پرداخته شده است. از جمله، به برخي مکاشفات علما که دستاويز طرفداران قمه‏زني شده است، پرداخته و مي نويسد:
مکاشفه تنها براي شخصي که مکاشفه مي‏کند ـ اگر منجر به يقين شود ـ حجت است. اگر يقين نياورد و يا با روايات مخالف باشد، حجّيت ندارد. اما در هر حال براي ديگران فاقد حجيت است؛ زيرا خبري حجت است که شخص از امام نقل کند.
و در ادامه مي نويسد:
بنابر فرض که اين مکاشفات درست نقل شده باشند و خالي از شوائب بوده باشند، هيچ تعارضي با آنچه که گفتيم، ندارد؛ زيرا در زماني که آنها اين مسائل را ديده بودند، زماني بود که قمه‏زني ممنوع نشده بود...
به عنوان مثال، تا زماني که قبله تغيير نکرده بود، تمام آثار و برکات نماز، متعلق به نمازي بود که به سمت بيت المقدس خوانده مي‏شد. اما بعد از تغيير قبله اگر کسي ده سال هم به طرف بيت المقدس نماز بخواند، هيچ فايده‏اي نخواهد داشت و نمي‏توان گفت که آقا! شهداي بدر که داراي فلان درجات بودند، به سوي بيت‏المقدس نماز خوانده اند و به آن درجات رسيده‏اند!
در بخش پاياني نيز به بيان فتاواي مراجع فعلي درباره قمه‏زني پرداخته شده است.
اين کتاب توسط انتشارات «پاسدار اسلام»، در 388 صفحه و در قطع وزيري، در زمستان سال 85 انتشار يافته است.
خون موعود
دو فصل ابتدايي اين کتاب، گزيده‏اي است از کتاب ارزشمند البکاء للحسين، نوشته حضرت آيت‏الله ميرجهاني. فصل سوم نيز حاوي 130 پرسش و پاسخ در مسائل روز و مورد ابتلاي جوانان در مباحث مختلف فقهي، کلامي، عرفاني و تاريخي درباره شخصيت امام حسين(ع) وقايع کربلا و عزاداري از حضرت آيت الله العظمي مظاهري مي باشد. به عنوان مثال، در اين مجموعه مي خوانيم:
آيا اصل عزاداري و سوگواري براي ائمه هدي(ع) و امام حسين(ع) مورد تأييد شرع مقدس مي باشد يا خير؟
ـ عزاداري براي حضرت سيدالشهدا (ارواحنا فداه) از افضل اعمال و قربات الهي است، بلکه واجب کفايي است و مورد تأييد نبي اکرم (ص) و حضرات ائمه هدي(ع) بوده است.
آيا جلسات عزاداري به شکل کنوني؛ زنجير زدن، سينه زني، دسته عزاداري و... بدعت در دين رسول الله نيست؟
ـ خير، بدعت نيست؛ عزاداري به شکل متعارف و به تعبير مرحوم استاد بزرگوار و عظيم الشأن، حضرت امام(ره)، عزاداري به شيوه سنتي از افضل اعمال و قربات الهي و مورد تأکيد اکيد پيامبر عظيم الشأن و حضرات ائمه هدي(ع) مي‏باشد.
آيا اصل قمه زدن (يعني تيغ بر سر زدن و جاري کردن خون) بنفسه مورد جواز شرع مقدس مي باشد؟
ـظاهراً مصداق عزاداري نيست؛ ولي در وضع فعلي، انجام اين عمل جايز نيست.
علاوه بر اينگونه سؤالات، مسائلي از قبيل اهداف و کيفيت قيام اباعبدالله(ع)، نحوه خواندن زيارت عاشورا، برکات تربت سيدالشهدا و مسائل متفرقه مجالس عزاداري از جمله وظيفه بانيان و شرکت کنندگان در مجالس عزا، برهنه شدن و هروله در زمان سينه زني، استفاده از آلات موسيقي در مجالس اهل بيت(ع)، روضه هاي بدون سند، مجالس مخصوص بانوان و... نيز از زبان حضرت آيت الله العظمي مظاهري پاسخ داده شده است.
چاپ دوم اين کتاب در قطع و شکل و قالبي بسيار جذاب، در 144 صفحه، توسط انتشارات «شهيد حسين فهميده» اصفهان در زمستان 84 منتشر شده است.
تراژدي کربلا، مطالعه جامعه شناختي گفتمان شيعه
اين کتاب که نام اصلي آن تراجيديا کربلاء، سوسيولوجيا الخطاب الشيعي است، توسط ابراهيم الحيدري ـ محقق و جامعه‏شناس عراقي ـ نوشته شده و توسط انتشارات «دارالکتاب اسلامي» منتشر شده است، حاوي سير نسبتاً جامعي از مباحث تاريخي و جامعه‏شناختي درباره عزاداري، خصوصاً در کشور عراق است. در بخشي از اين کتاب آمده است:
عادات و رسوم سنتي از نگاه روانشناسي اجتماعي برانگيزاننده نوعي شور و هيجان صوفيانه بوده که به‏طور ناخودآگاه موجب پالايش روان از فشار و سرکوبهاي تراکم يافته و احساس گناه و خطاکاري مي‏گردد. اين فرآيند پالايشي، همواره در خلال يک رفتار جمعي و در فضاي يک احساس ناخودآگاه مشترک تحقق مي يابد...
اين انتقام دروني، گاه از روي آگاهي صورت مي پذيرد که نوعي احساس کاذب و غيرواقعي است. احساس ظلم و ذلت نيز گاه انسان را به انتقام از خويشتن به جاي انتقام از ستمگران قدرتمند وامي دارد؛ اين فرآيند معکوس، ناشي از حالت ضعف دروني و ناتواني در مقابله با ظلم است...
در قسمت ديگري از اين کتاب آمده است:
نهضت امام حسين از اهدافي انقلابي و مفاهيمي بلند و ابعادي انساني برخوردار است.اين نهضت بزرگ به وسيله برخي مردم از درون تهي شده و تنها به برخي مراسم و مجاس اندوهبار محدود شده است. شکنجه بدن و اعمال خشونت عليه خويش به روشي کاملاً عقب مانده و زيانبار، از جمله اين مراسمها است. در همين حال، ملت عراق در اثر شکافهاي دروني و عجز و عقب ماندگي در بدترين وضعيت و شديدترين مصيبت قرار دارند.
بنابراين اگر ما به دنبال حرکت در راه امام حسين و تأسي از اهداف بلند وانقلابي آن حضرت هستيم، بايد همچون او به شخصيت انساني احترام گذاشته و از کرامت انسان دفاع کنيم و در برابر هرگونه ذلت، خواري و عقب‏گرد به شدت مقابله و مبارزه کنيم.
يکي از نقاط قوت اين کتاب، همانگونه قبلاً نيز اشاره شد، بررسي سير تاريخي ورود بسياري از انحرافات به عزاداري است که در کتاب حاضر (دست پنهان) نيز از آنها استفاده شده است.
عاشورا، عزاداري، تحريفات
اين کتاب که جمع آوري ارزشمندي از کتابهاي علماي معاصر و مقالات صاحبنظران در بحث عزاداري عاشوراست. فرصتي است براي آنان که مي خواهند ديدگاههاي کارشناسانه ديني در بحث مباني و ريشه هاي تحريفات رد عزاي حسيني را در کنار نظرات صاحبنظران جامعه شناسي روز را در کنار هم بيابند.
ارائه کتب و آثاري از شهيد مطهري (تحريفات و عوامل آن)، محمدرضا حکيمي (عاشورا، مظلوميتي مظاعف)، ميرزا حسين نوري مازندراني (صدق در مقتل خواني)، علامه سيد محسن امين (عزاداريهاي نامشروع با ترجمه جلال آل احمد)، شيخ عباس قمي (اصلاح سوگواري) و ديگر کارشناسان ديني درکنار مقالاتي ارزشمند از دکتر سيد محمد ثقفي (نقش مصلح ديني در خرافه زدايي)، محمد صحتي سردرودي (دستاويز قمه زني و خرافه زدايي از عاشورا)، غلامرضا گلي زواره (از مرثيه تا تعزيه)، ناصر باقري بيدهندي (بايدها و نبايدهاي عزاداري) و...
در مقاله سوء استفاده از عزاداري از اين کتاب مي خوانيم:
برخي در اثر عدم تمييز ميان اين عادات و رسوم نادرست با مراسم سوگواري امام حسين(ع) به طور کلي از انديشه اصلاح و پالايش اين مراسم فارغ گشته و تلاشي براي ابداع عادات و رسومي سازگار با تحولات دنياي جديد بجاي عادات و رسوم نادرست سابق ننمودند. اما ديگراني که با آن عادات و رسوم نامعقول مخالف بودند «از جانب عامه مردم تحت فشار بوده و هرگونه موضع‏گيري خود را موجب از دست دادن جايگاه اجتماعي خويش مي ديدند. زيرا غوغاسالاري عوام در اندک زماني به شيوع تهمت هايي همچون بي ولايتي يا دشمني با اهل بيت مي انجاميد... به همين دليل، فقها غالباً از زاويه عناوين کلي فقه به اين گونه قضايا نگريسته و به آثار و پيامدهاي منفي آن عادات و رسوم در جامعه که چهره مذهب و دين را مخدوش مي ساخت توجه کمتري مي نمودند... بر همين اساس، حکم به جواز آنها صادر مي کردند.»
نويسنده در ادامه، با نقل بخشي از مقاله المجالس الحسينيه، احياء امر الاسلام في خط اهل‏بيت(ع)(187)مي نويسد: بسياري از فقهاي بزرگ همچون شيخ مرتضي انصاري بر اين نظر بوده و مجروح ساختن بدن را با قمه يا قلاب هاي آهني يا کتک زدن شديد خود را حرام و ضرر به نفس مي شمردند.
در بخش دوم اين کتاب، پنج مصاحبه مفصّل با علما و کارشناسان ديني آمده که در قالب اين مصاحبه ها زوايايِ پنهاني از موضوع انحرافات عزاداري و حدود شرعيِ آن مورد بحث قرار گرفته است؛ مصاحبه هايي با آيات عظام و حجج اسلام محمدهادي معرفت، يوسفي غروي، سيد ضياء مرتضوي، نظري منفرد و... در اين مجموعه ارزشمند که در 641 صفحه توسط انتشارات «صحيفه خرد» منتشر شده، ارائه گرديده است.

پانوشت‌ها؛
1. بحارالأنوار، ج 75، ص 372
2. حج، آيه 32
3. عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه‏السلام) قَالَ نَظَرَ النَّبِيُّ (صلي‏الله‏عليه‏وآله) إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليه‏السلام) وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَه فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ (عليه‏السلام) بِأَبِي قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَه قِيلَ وَ مَا قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَه يَا ابْنَ رسول‏الله قَالَ لَا يَذْكُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى. (مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318)
4. قَالَ أَبُوعبدالله (عليه‏السلام): ... مَا عَيْنٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَه مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَه وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رسول‏الله (صلي‏الله‏عليه‏وآله) وَ أَدَّى حَقَّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُحْشَرُ إِلَّا وَ عَيْنَاهُ بَاكِيَه إِلَّا الْبَاكِينَ عَلَى جَدِّيَ الْحُسَيْنِ (عليه‏السلام) فَإِنَّهُ يُحْشَرُ وَ عَيْنُهُ قَرِيرَه وَ الْبِشَارَه تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَيِّنٌ عَلَى وَجْهِ وَ الْخَلْقُ فِي الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ يُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَيْنِ (عليه‏السلام) تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِي ظِلِّ الْعَرْشِ لَا يَخَافُونَ سُوءَ يَوْمِ الْحِسَابِ يُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّه فَيَأْبَوْنَ وَ يَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِيثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَيْهِمْ إِنَّا قَدِ اشْتَقْنَاكُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِينَ فَمَا يَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَيْهِمْ لِمَا يَرَوْنَ فِي مَجْلِسِهِ (عليه‏السلام) مِنَ السُّرُورِ وَ الْكَرَامَه. (مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 314)
5. قال ابي عبدالله جعفر بن محمد ... إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَأْتِي بِهِ فِي هَذَا الْيَوْمِ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى ثِيَابٍ طَاهِرَه فَتَلْبَسَهَا وَ تَتَسَلَّبَ قَالَ وَ مَا التَّسَلُّبُ قَالَ تُحَلِّلُ أَزْرَارَكَ وَ تَكْشِفُ عَنْ ذِرَاعَيْكَ كَهَيْئَه أَصْحَابِ الْمَصَائِبِ. (بحارالأنوار، ج 98، ص 304)
6. حضرت آيت‌الله ميرجهاني طباطبايي(طاب ثراه)، البکاء للحسين(عليه‏السلام)، ص 68
.7 رُوِيَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و اله ابْنَتَهُ فَاطِمَه بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَيْنِ وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَكَتْ فَاطِمَه بُكَاءً شَدِيداً وَ قَالَتْ يَا أَبَهْ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ فِي زَمَانٍ خَالٍ مِنِّي وَ مِنْكِ وَ مِنْ عَلِيٍّ فَاشْتَدَّ بُكَاؤُهَا وَ قَالَتْ يَا أَبَهْ فَمَنْ يَبْكِي عَلَيْهِ وَ مَنْ يَلْتَزِمُ بِإِقَامَه الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِيُّ يَا فَاطِمَه إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِي يَبْكُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَيْتِي وَ رِجَالَهُمْ يَبْكُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَيْتِي وَ يُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِيلًا بَعْدَ جِيلٍ فِي كُلِّ سَنَه فَإِذَا كَانَ الْقِيَامَه تَشْفَعِينَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ كُلُّ مَنْ بَكَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْنِ أَخَذْنَا بِيَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّه يَا فَاطِمَه كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَه يَوْمَ الْقِيَامَه إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهَا ضاحِكَه مُسْتَبْشِرَه بِنَعِيمِ الْجَنَّه (بحارالأنوار، ج 44، ص ‏37)
8. نوه دختري
.9 مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 319
10. صحيفه نور، ج 10، تاريخ 30/7/58
11. صحيفه نور، ج 16، تاريخ 30/3/61
12. صحيفه نور، ج 15، ص 203، تاريخ 4/8/60
13. صحيفه نور، ج 10، تاريخ 30/7/58
14. وا محمدا! که درود فرشتگان همواره بر تو باد! اين [پيکر] حسين توست که در خون غلتيده و اعضايش از هم جدا شده و ردا وعمامه اش به غارت رفته است... (اللهوف علي قتلي الطفوف، ص 133)
15. بيانات در جمع روحانيون استان كهگيلويه و بويراحمد در آستانه‌ى ماه محرّم 17/3/73
16. پاسخ به نامه‌ى امام جمعه‌ى اردبيل حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى مروج 27/3/73
17. بيانات در جمع روحانيون استان كهگيلويه و بويراحمد در آستانه‌ى ماه محرّم 17/3/73
18. ابراهيم الحيدري، تراژدي کربلا، ترجمه علي معموري
19. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
20. عبدالله مستوفي، شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري دوران قاجاريه، ج 1 و 3
21. ابراهيم الحيدري، تراژدي کربلا، ترجمه علي معموري، ص 475
22. کاظم دجيلي، عاشوراء في النجف و کربلا، ص 287؛ جيات عراقي من وراء البوابه السوداء، محمود درّه، ص 24
23. اسحاق نقاش؛ استاد تاريخ خاورميانه، دانشگاه بزنديز بوستون
Administration Report of The Shamiyya Division, P. 269, Great Britain
24. به حکم «الإنسان حريص علي ما منع» هرگاه اعمال فشار با تبيين علمي و فرهنگ‏سازي همراه نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.
25. گفتگو با سيد محمد بحرالعلوم پيرامون عزاداري حسيني، مجله النور، شماره 74، ژوئيه 1997م.
26. گفتگو با دکتر شاکر لطيف، 12/4/1996 م.، کتاب تراژدي کربلا
27. طالب علي شرقي، النجف الاشرف عاداتها و تاليدها، ص 223 ـ220
28. مهدي مسائلي، قمه زني، سنت يا بدعت؟، ص 19
29. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
30. سفرنامه پيتر دلاواله، ترجمه شجاع الدين شفا، انتشارات علمي فرهنگي
31. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
32. مصاحبه با دکتر يوسفي غروي، به آدرس: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=15281
33. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
34. جاسم حسن شبر، ارشادالخطيب، ص 47 و 48
35. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
36. بنجامن، س. ج. و.، ايران و ايرانيان، ترجمه محمدحسين کردبچه، ص 284
37. او همان کسي است که به فرموده شهيد مطهري، خرافات و انحرافات موجود در کتاب روضه الشهداءِ ملا حسين کاشفي و ديگر سخنان بي مبنا را در قالب کتاب « اسرار الشهاده» يکجا جمع کرد و نقش عمده اي در وارد کردن خرافات به مجالس عزاداري امام حسين (عليه السلام) داشت. (بنگريد به: شهيد مطهري، حماسه حسيني، ص 55 ـ53)
38. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
39. عبدالله مستوفي، شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه، ج 1، ص 276
40. مهدي بامداد، شرح رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، ج 4، ص 138
41. محسن حسام مظاهري، مقاله «رسانه شيعه، مروري بر تاريخ تکوين مجالس و آيين هاي عزاداري در ايران»، مجله اخبار اديان، شماره 18، فروردين و ارديبهشت 1385
42. علامه سيد محسن امين عاملي، المجالس السنيه
43. http://abarkooh.parsiblog.com
44. روزنامه جمهورى اسلامى، تاريخ 5/3/83
45. نقشه‏اى براى جدايى مكاتب الهى، منتشر شده در آمريکا، گفتگو با دكترمايكل برانت، يکي از معاونان سابق «سيا»
46. وسائل‏الشيعه، ج 27، ص 150
47. چراکه حضرت رسول اکرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله) فرمودند: «إِذا ظَهَرتِ البِدعُ في اُمَّتي فَليَظهَر العالِمُ عِلمَهُ، فَمَن لم يفعَل، فَعَلَيهِ لَعنَه الله»؛ هنگامي که بدعت‏هايي (نوآوري‏هاي باطلي) در امتم ظاهر شد، عالم دين بايد علمش را اظهار کند و کسي که چنين نکند، لعنت خدا بر او باد. (اصول کافي، ج1، ص54)
48. جلال آل احمد در کتاب عزاداريهاي نامشروع به ترجمه اين کتاب پرداخته است.
49. اعيان الشيعه، ج 10، ص 363
50. گلشن ابرار، ج 2، ص 612
51. دايره المعارف تشيع، ج 2، ص 531؛ اعيان الشيعه، ج 10، ص 378؛ استاد حسن شبر، تاريخ سياسي عراق معاصر، ج2، ص 340
52. ايشان يک سال پيش از انتشار کتاب التنزيه نيز در کتابي به نام کشف الحق لغفله الخلق به انتقاد از قمه زني پرداخت و مدتي پس از سيد محسن امين نيز به تکرار انتقاداتش در کتاب دوله الشجره الملعونه الشاميه علي العلويه اقدام کرد.
53. دوله الشجره الملعونه، ص 136
54. شيخ علي بن شيخ محمد ابراهيم قمي نجفي از شاگردان عارف بزرگ مولي حسينقلي همداني و پس از او از خواص آيت الله کشميري بود. او در زمان حيات خويش ضرب المثل تقوي و زهد بود، به گونه اي که همه اهل علم از عرب و عجم بر اين نکته اتفاق داشتند که او پرهيزگارترين عالم زمان خويش است. (مستدرکات اعيان الشيعه، ج 3، ص 152)
55. ايشان يکي از علما و زهاد معروف نجف بود که قناعت و ساده زيستي او در نزد عام و خاص مشهور بود.
56. طرفداران قمه زني با اموي ناميدن مخالفان خود، توانستند جمع کثيري از شيعيان را قانع کنند که انتقادات سيد محسن امين در مورد انحرافات عزاداري، زنده کردن امويان است. همچنين يک سخنران محبوب و مشهور عراق را جذب کردند تا مردم را عليه سيد محسن امين و طرفدارانش برانگيزاند. (جعفر الخليلي، هکذا عرفتهم، ج 1، ص 212)
57. يکي از مورخان مشهور عراق در قرن 14 قمري
58. رجوع کنيد به صحيفه نور، ج 10، ص 32 ـ26؛ ج 16، ص 210 ـ207؛ و ج 17، ص 62 ـ58
59. آيت الله شهيد صدر: «آنچه که امروز با نام قمه‏زني و جاري ساختن خون بر بدن انجام مي‏شود از افعال عوام مردم و جاهلين آنهاست ...» (دکتر تيجاني، کل الحلول عند آل الرسول، ص 150؛ ابراهيم الحيدري، تراجيديا کربلا، ص 459)
60. شهيد مرتضي مطهري، جاذبه و دافعه علي عليه السلام، ص 154
61. شهيد مرتضي مطهري، حوزه و روحانيت، ج 2، ص 173.
62. شهيد سيد عبدالکريم هاشمي نژاد يکي از چهره هاي برجسته سياسي و مذهبي قبل و بعد از انقلاب مي‏باشد که فعاليتهاي سياسي خويش را قبل از سال 1340 شروع نموده و از سال 1341 به بعد که نهضت امام خميني(قدس سره) آغاز گرديد، تحت لواي ايشان به مبارزه مي پرداخت. او طي اين مدت بيش از پنج مرتبه به علت سخنراني و مبارزه عليه شاه دستگير و روانه زندان شد. شهيد هاشمي نژاد پس از انقلاب نيز بر فعاليتهاي خود ادامه داد و در آغاز به عنوان نماينده استان مازندران در مجلس خبرگان انتخاب شده، و در تدوين قانون اساسي و به خصوص در جهت تثبيت اصل ولايت فقيه زحمات فراواني کشيد. سرانجام ايشان در هفتم مهر سال 1360 در پايان کلاس درس، به دست منافقان کوردل به شهادت رسيد.
63. شهيد هاشمي نژاد، درسي که حسين عليه السلام به انسانها آموخت، ص 261 و 262
64. بيانات معظم له در تاريخ 17/3/73 ايراد گرديده است.
65. حضرات آيات عظام؛ مظاهري، مشکيني، احمدي ميانجي، مؤمن، يزدي، مقتدايي، موسوي تبريزي و... به «حکم» بودن فتواي معظم له تصريح فرموده اند. متن بيانات و فتاوي رهبر معظم انقلاب در فصول سوم و چهارم به تفصيل آمده است.
66. آيت الله سيد محمد كاظم يزدي در بيان جايگاه حکم حاکم جامع‏الشرايط نسبت به فتواي ديگر مراجع در كتاب محوري فقه معاصر؛ عروه الوثقي مي‌نويسند:
«حكم الحاكم الجامع للشرائط لا يجوز نقضه و لو لمجتهد آخر...»؛ يعني اگر حاكم جامع الشرائط حكمي صادر كند، هيچ كس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد؛ حتي اگر مجتهد باشد. (عروه‏الوثقي، مسئله 57، ص 20)
در حاشيه‏هايي که مراجع عظام تقليد بر کتاب ارزشمند «عُروه» نگاشته‏ و نظرات فقهي خود را بيان داشته‏اند، اين مسئله مورد اتفاق جميع فقها، از جمله آيت الله العظمي اراکي، آيت الله العظمي گلپايگاني و آيت الله العظمي خويي و... قرار گرفته‏است.
شيخ انصاري(رحمه الله عليه) نيز در کتاب مکاسب مي فرمايند:
«...و اما لو استندنا في ذلک الي عمومات النيابه . و انه فعل الفقيه کفعل الامام و نظره کنظره الذي لا يجوز التعدي عنه فالظاهر عدم جواز مزاحمه الفقيه الذي دخل في امر و وضع يده عليه و بني فيه بحسب نظره علي تصرف و ان لم يفعل ذلک التصرف لان دخوله فيه کدخول الامام ، فدخول الثاني فيه و بناوه علي تصرف آخرمزاحمه له فهو کمزاحمه الامام ... هذا کله مضافا الي لزوم اختلال نظام المصالح المنوطه الي الحکام سيما في مثل هذا الزمان الذي شاع فيه القيام بوظائف الحکام ممن يدعي الحکومه و کيف کان، فقد تبين مما ذکرنا عدم جواز مزاحمه الفقيه لمثله في کل الزام قولي او فعلي يجب الرجوع فيه الي الحاکم...»
... و اما اگر در اثبات ولايت فقيه به عمومات نيابت تمسک کنيم، چون مفاد آن ها اين است که فعل فقيه مانند فعل امام و نظرش مانند نظر امام است که تعدي از آن ها جايز نيست؛ پس ظاهر، عدم جواز ايجاد مزاحمت بر فقيهي است که در امرِ معروفي تصرف کرده باشد و يا حتي نظر و بناي بر تصرف داشته باشد؛ اگر چه آن تصرف را انجام نداده باشد؛ چرا که نظر و تصميم او مانند نظر امام است. لذا دخالت فقيه ديگر در آن امر و تصميم و ابراز نظر ديگر مزاحمت و مداخله در کار فقيه اولي مي باشد که همانند مزاحمت بر نظام امام معصوم مي باشد...
مضافاً به تمامي استدلال‏هاي گذشته بر عدم جواز مداخله در حکم فقيه متصرف، بايد توجه کنيم در صورت ايجاد مزاحمت، اختلال در مصالح نظام رخ مي دهد؛ مصالحي که مرتبط با حکام است. به ويژه در مثل اين زمان که اقدام به انجام وظايف حاکمان از سوي مدعيان افزايش يافته است. ( شيخ انصاري، المکاسب، جلد 2، ص 571 تا 573)
(براي مشاهده ديدگاه شيخ انصاري دربحث شئون و حيطه اختيارات ولايت فقيه بنگريد به: قضا و شهادات، ط کنگره، ش22، ص 8 و 9)
67. لازم به‏ذکر است، برخي از مروّجان اين‏گونه رفتارهاي نامتعارف، بي‏توجه به مقتضاي تقوا در نقل فتواي مراجع تقليد، در کتاب‏هايي که اخيراً منتشر کرده‏اند، به‏جاي نقل آخرين فتواي مراجع عظام ـ که مي‏تواند مبناي عمل مقلدين قرار گيرد ـ به ذکر فتاوي قديمي آنان پرداخته‏ و متديّنين را دچار حيرت و سردرگمي کرده‏اند. از اين دست تحريفات در آن کتاب‏ها به‏وفور ديده مي‏شود؛ و از اينجا، علّت انتشار مخفيانه و بدون مجوّز اين‏گونه کتابها آشکار مي‏گردد!
68. دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، پيرامون عزاداري عاشورا، ص 37؛ متن فتواي معظم له در فصل سوم اين کتاب ذکر شده است.
69. تصوير دستخط معظم له در فصل سوم اين کتاب، ص 49 درج شده است.
70. حضرت آيت الله حسين مظاهري، آيت الله علي مشكيني(‏قدس‏سره)، آيت الله سيد محسن خرازي، آيت الله محمد مؤمن، آيت الله احمدي ميانجي(‏قدس‏سره)، آيت الله حسين راستي كاشاني، آيت الله ابراهيم اميني، آيت الله شرعي، آيت الله سيد جعفر كريمي، آيت الله عباس محفوظي، آيت الله محسن حرم پناهي، آيت الله حسن تهراني، آيت الله احمد آذري قمي، آيت الله سيد محمد ابطحي، آيت الله استادي، آيت الله محمدي گيلاني، آيت الله موسوي تبريزي، آيت الله محمد يزدي ، آيت الله مقتدايي، آيت الله سيد کاظم حائري،پس از صدور حکم رهبر معظم انقلاب، با صدور فتواي لزوم تبعيّت، به تأييد و حمايت از اين حکم پرداختند. تصوير فتاوي اين بزرگواران در فصل سوم آمده است.
71. علماي شيعه عربستان (در بيانيه اي به تاريخ 19 صفر 1417)، مجلس اعلاي شيعيان لبنان، مجمع التقريب بين المذاهب الإسلامي و بسياري ديگر از مجامع شيعي جهان اسلام با صدور بيانيه هايي به اعلام حمايت از موضع ولي امر مسلمين پرداختند. (بنگريد به: مهدي مسائلي، قمه زني، سنّت يا بدعت؟، ص 144 و 203)
72. ابراهيم الحيدري، تراجيديا کربلاء، ص 491
73. رسول جعفريان، برگ‏هايي از تاريخ حوزه علميه قم، ص 71
74. شيخ محمود الغريفي، شعائر الحسينيه؛ بين الوعي و الخرافه، ص 137؛ به نقل از شهيد محمد باقر حکيم، الحوارات، ص2
.75 صراط النجاه (للخوئي مع حواشي التبريزي)، ج‏2، ص 445
.76 سؤال 1404: ضرب السلاسل و التطبير من العلامات التي نراها في شهر «محرّم الحرام» فإذا كان هذا العمل مضرا بالنفس، و مثيرا لانتقاد الآخرين فما هو الحكم حينئذ؟
77 الخوئي: لا يجوز فيما إذا أوجب ضررا معتدا به، أو استلزم الهتك و التوهين، و اللَّه العالم
78 التبريزي: دخول ما ذكر في الجزع المستحب لما أصاب سيّد الشهداء عليه السّلام محل تأمل.
79 سؤال 1405: سألناكم عن جواز ضرب السلاسل و التطبير، فأجبتم بأنه لا يجوز فيما إذا أوجب ضررا معتدا به، أو استلزم الهتك و التوهين، فما معنى جوابكم تفصيلا؟
80الخوئي: الضرر المعتد به هو الذي لا يتسامح بالوقوع فيه، كهلاك النفس أو المرض المشابه لمثله، و الآخران ما يوجب الذل و الهوان للمذهب في نظر العرف السائد، و اللَّه العالم.
81 دو پاسخي که در پي آمده، در جواب همين استفتاء ارائه شده است؛ سيد محسن محمودي، مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، جلد چها رم، ص 202
82 اجوبه الاستفتائات، س 1461
83 وهن، توهين و استهانه در منابع فقهي، مترادف با استخفاف و به معني کاري است که موجب خفيف، حقير شدن و اهانت گردد. (مجمع البحرين، ج 5، ص 42 ؛ شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 36، باب 2؛ ملا محسن فيض کاشاني، الوافي، ج 1، ص 61)
84. در روايات وارده و کتب فقهي به کرّات بر حرمت اهانت و استخفاف يکي از محترمات و ضروريات ديني مثل قرآن، اماکن مقدسه، احکام دينيّه و حتي افعالي که منجر به اهانت به مؤمن مي شود ـ مثل غيبت، تمسخر و سبّ ـ تصريح شده است. (حسن بن آقا بزرگ موسوي بجنوردي، القوائد الفقهيه، ج 5، ص 293 و 294؛ سيد عبد الفتاح بن علي حسيني مراغي، العناوين الفقهيه، ج 1، ص 556 و 557؛ دائره المعارف الفقه الاسلامي، موسوعه الفقه الاسلامي، ص 298 ـ295، باب استخفاف)
در کتب فقهي علماي عظام، حرمت وهن و استخفاف از طرق متعددي همچون آيات، روايات، حکم عقل، اجماع و ارتکاز ذهن متشرّعه اثبات گرديده(حسن بن آقا بزرگ موسوي بجنوردي، القوائد الفقهيه، ج 5، ص 303 ـ294؛ سيد عبد الفتاح بن علي حسيني مراغي، العناوين الفقهيه، ج 1، ص562 ـ558؛ احمد بن محمد مهدي نراقي، عوائد الايام في بيان قواعد الاحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، ص 30) تا آنجا که حرمت آن را از ضروريات و مسلّمات دين دانسته اند؛ «أنّ من ضروريات الدين و مسلّماته و المرتکز عند المتشرعه هو حرمه الاستخفاف بمحترمات الدين و عدم جوازه.» (القواعد الفقهيه للبجنوردي، ج 5، ص 295 و 296)
85. اين فتاوي در کتاب مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، جلد سوم، ص 33جواب استفتاء زير ارائه شده است: در برخي مجالس عزاداري بعضي مداحان با الفاظ نامناسب به ائمه (عليهم السلام) خطاب مي‏کنند، يا به عنوان عزاداري به صورت خود چنگ انداخته و يا زنجير خاردار ميزنند و بر بدن و لباس آنان خون جاري شده و لباس و بدن و منزل ديگران را نجس مي‏کنند، از آنجايي که اين‏گونه روشها در حال ترويج بوده و مجالس را از وزانت و معنويت تهي‏ساخته، چه بسا موجب وهن مقدسات مي‏شود، تکليف ما را در اين‏باره روشن فرماييد.
86 . قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) أَوْصِنِي، فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ... كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِمْ فَجُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّه وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ شَرّ؛ كثير بن علقمه گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم مرا نصيحت فرماييد. فرمود: تو را به تقواى الهى توصيه مي‏کنم، و... و اينکه زينت و افتخار ما باشيد نه مايه ننگ ما، با اعمالتان ما را در نزد مردم عزيز و محبوب گردانيد و آنها را دشمن ما نسازيد؛ همه دوستي‏ها را به سوى ما جلب و هر گونه قبيحي را از ما دفع كنيد. (وسائل‏الشيعه، ج12،ص8)
87 جامع‏المسائل، ج 1، س 2173
88. استفتائات، ج 2، س 597
89. سيد محسن محمودي، مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، جلد چها رم، ص 34
.90 همان، ص 36
.91 شهيد مرتضي مطهري، حوزه و روحانيت، ج 2، ص 173
92.، استفتاءات الامام الخويي، المسائل الشرعيه، العبادات؛ و الطريق النجاه، ج 2، ص 445
.93 پايگاه اينترنتي: www.makaremshirazi.org، ذيل کلمه قمه زنى
94. اعيان الشيعه، ج 10، ص 363
95. الفردوس الأعلاء، ص 22 ـ19
96. بنگريد به: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، پيرامون عزاداري عاشورا، ص 37
.97 سايت اينترنتي دفتر معظم له: www.alhaeri.com
98. به نقل از پايگاه اطلاع‏رسانيwww.almazaheri.ir
99. اصل دستخط اين فتوا در کتاب قمه زني سنت يا بدعت، نوشته مهدي مسائلي، چاپ ششم، نشر گلبن اصفهان، ص208 موجود است.
100 اصل دستخط اين فتوا در کتاب قمه زني سنت يا بدعت، ص209 موجود است.
101. مهدي مسائلي، قمه زني سنت يا بدعت؟، چاپ ششم، نشرگلبن اصفهان، ص230
102به مواردي از اين روايات در فصل اول همين کتاب اشاره شده است.
103. عن ابراهيم بن ابي محمود، قال: قال الرضا(عليه‏السلام) :...ان يوم الحسين اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزيزنا بارض كرب و بلاءاورثتنا الكرب و البلاء الي يوم الانقضاء فعلي مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام. ثم قال(عليه‏السلام) : كان ابي(عليه‏السلام) اذا دخل شهر المحرم لا يري ضاحكا وكانت الك آبه تغلب عليه حتي تمضي عشره اي ام، فاذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه و يقول: هو اليوم الذي قتل فيه الحسين(عليه‏السلام). (شيخ صدوق، الامالي، المجلس السابع و العشرون؛ بحارالانوار، ج44، ص283، باب 34، ثواب البکاء علي مصيبته؛ وسائل الشيعه، ج14، ص 504، باب66)
104. بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانه‌ى ماه محرم17/03/1373
105. أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَه عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عبدالله (عليه‏السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ مَكْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِي كُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُكَاءَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليه‏السلام) فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُورٌ...
106. وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً (نهج البلاغه، خطبه 235)
107 . يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْكَرَامَه وَ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّه وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَه وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَه مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا اغْفِرْ لِي وَ لِإِخْوَانِي وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ ع... فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِي قَدْ غَيَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ الَّتِي تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَه أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَه لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَه الَّتِي كَانَتْ لَنَا... (کافي، ج4، 582؛ وسائل الشيعه، ج14، ص411)
108. قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَ مَا تَذْكُرُ مَا صُنِعَ بِهِ يَعْنِي بِالْحُسَيْنِ ع قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ تَجْزَعُ قُلْتُ إِي وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ بِذَلِكَ حَتَّى يَرَى أَهْلِي أَثَرَ ذَلِكَ عَلَيَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى يَسْتَبِينَ ذَلِكَ فِي وَجْهِي فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَكَ أَمَا إِنَّكَ مِنَ الَّذِينَ يُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا...(وسائل الشيعه، ج 14، ص 507؛ و كامل الزيارات ، ص 101)
109. رُوي محمد بن عيسي عن اخيه جعفر بن عيسي عن خالد بن سدير، اخي حنان بن سدير، سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ شَقَّ ثَوْبَهُ عَلَى أَبِيهِ أَوْ عَلَى أُمِّهِ أَوْ عَلَى أَخِيهِ أَوْ عَلَى قَرِيبٍ لَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشَقِّ الْجُيُوبِ قَدْ شَقَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى أَخِيهِ هَارُونَ وَ لَا يَشُقَّ الْوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ وَ لَا زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ وَ تَشُقُّ الْمَرْأَه عَلَى زَوْجِهَا وَ إِذَا شَقَّ زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ أَوْ وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ فَكَفَّارَتُهُ حِنْثُ يَمِينٍ وَ لَا صَلَاه لَهُمَا حَتَّى يُكَفِّرَا وَ يَتُوبَا مِنْ ذَلِكَ وَ إِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَه وَجْهَهَا أَوْ جَزَّتْ شَعْرَهَا أَوْ نَتَفَتْهُ فَفِي جَزِّ الشَّعْرِ عِتْقُ رَقَبَه أَوْ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً وَ فِي الْخَدْشِ إِذَا دَمِيَتْ وَ فِي النَّتْفِ كَفَّارَه حِنْثِ يَمِينٍ وَ لَا شَيْ‏ءَ فِي اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَه وَ قَدْ شَقَقْنَ الْجُيُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِيَّاتُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُيُوبُ. (وسائل الشيعه، ج3، ص 402؛ و تهذيب الاحکام، ج8، ص 325؛ با اندکي اختلاف در الفاظ)
110 . شهيد ثاني در مسالک الافهام در اين باره مي‏گويد: «سند اين روايت ضعيف مي باشد، زيرا خالد بن سدير که در سند آن است فردي غير موثق مي باشد.» (مسالک الافهام، ج10، ص27) همچنين شيخ صدوق در مورد او گفته که روايات کتابش جعلي است. (مصباح الفقيه، ج 1، ص430 ) شيخ طوسي و علي بن بابويه نيز روايات او را نپذيرفته‏اند.(منبع پيشين به نقل از الفهرست) محقق بزرگوار آقا رضا همداني مي نويسد: «اين روايت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن، صلاحيت براي دليل واقع شدن را ندارد.» (مصباح الفقيه، ج 1، ص430)
ضمناً يکي ديگر از کساني که در سلسله راويان اين حديث است، محمدبن عيسي است که شيخ طوسي او را از غُلات دانسته است؛ شيخ صدوق، علي بن بابويه و بسياري ديگر از علما نيز او را ضعيف دانسته و نقل‏هاي او را غير قابل اعتماد مي‏دانند. (بنگريد به الفهرست، ص 140)
111. آيت الله سيد احمد خوانساري در کتاب جامع المدارک مي نويسد: صدر و ذيل اين روايت متناقض است؛ اگر اين‏گونه اعمال از نظر امام صادق(عليه‏السلام) حرام‏اند ـ و در ديگر روايات وارد شده از آن حضرت نيز به حرمت آن تصريح شده است ـ ديگر جايي براي يادآوري عملكرد فاطميات نبود. (جامع المدارک، ج 5، ص14)
آيت الله العظمي گلپايگاني نيز نوشته‏اند: «بسيار بعيد است که بتوانيم جواز لطم به صورت و گريبان چاک دادن را به عزاداري امام حسين (عليه‏السلام) اختصاص دهيم، زيرا وقتي که اين دو فعل در اسلام حرام باشد، محققاً زنان فاطمي نيز آن را انجام نداده اند؛ اگر چه اين اعمال براي امام حسين (عليه‏السلام) جايز باشد، زيرا انجام اين اعمال موجب تنفر و بيزاري نفوس مردم از آن عمل مي‏شود.» (کتاب الطهاره الاول، ص 218)
112 . کساني که در صددند از اين روايت براي اثبات مدعاي خود استفاده کنند خوب است به روايات متعددي که از امام حسين(عليه‏السلام) نقل شده و حضرت، زنان فاطمي را از گريبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت، بعد از شهادتشان نهي‏کرده‏اند نيز توجه کنند:
چنانچه در لهوف و ديگر مقاتل معتبر آمده است، امام حسين(عليه‏السلام) در شب عاشورا به زنان حرم چنين فرمودند: «اي خواهرم ام کلثوم، و تو زينب و تو اي فاطمه و تو اي رباب! هر گاه کشته شدم، گريبان چاک نزنيد و صورت نخراشيد و سخن ناروا بر زبان جاري نکنيد. (اللهوف، ص 141 ـ140) و در کتاب کامل الزيارت نيز از امام محمد باقر(عليه‏السلام) روايت شده که هنگامي که امام حسين(عليه‏السلام) در صدد کوچ از مدينه برآمدند، زنان بني هاشم آمدند و به نوحه‏سرايي پرداختند، تا آن که امام حسين(عليه‏السلام) ميانشان رفت و فرمود: «شما را بخدا سوگند، مبادا که [اين] نافرماني خدا و رسول باشد که از شما سر بزند.» (کامل الزيارات، ص195 ، ح275) که مراد آن حضرت لااقل خدش و شق جيوب و خمش وجوه را شامل مي‏شود، چه رسد به قمه زني و تيغ زني.
لذاست که مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسن نجفي، صاحب جواهر الکلام درباره روايت خالد بن سدير مي‏نويسد: «استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمي نقل شده است، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غير پدر و برادرشان باشد. و تمسک به اين قول که «حضرت علي بن حسين(عليه‏السلام) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نيز سکوت نموده باشند؛ به نحوي که اين سکوت، نشانه‏اي از رضايت آن حضرت از آن عمل داشته باشد»، از چنگ زدن به خارهاي بيابان سخت‏تر است. (يعني کندن خارهاي بيابان با دست، از پذيرش اين گفته‏ها آسانتر است.)» ( جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، ج 4، ص371)
113. کتاب‏العين، ج 7، ص 433
114. و يقال لطمت المرأه وجهها لطما من باب ضرب: ضربته بباطن كفها ( لسان‏العرب، ج 12، ص 542؛ مجمع‏البحرين، ج 6، ص 162)
115 . فرهنگ فارسي عميد.
116. خدش: خَدَشَ جلده و وجهَه: مزقه. و الخَدْشُ: مزْقُ الجلد، قلّ أَو كثر. يقال: خدَشَت المرأَه وجهَها عند المصيبه. (لسان‏العرب، ج 6، ص 292، ترجمه فارسي از فرهنگ معاصر عربي ـ فارسي، آذرتاش آذرنوش، نشر ني، چاپ چهارم،1383)
117. ميرزا محمد ارباب، الاربعين الحسينيه، چاپ اسوه، ص232
118. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ج 1، ص75
119. از امام سجاد(عليه‏السلام) نقل شده كه در شب عاشورا، همان شبي كه پدرم در صبح آن به شهادت رسيدند، من در خيمه بودم و عمه‏ام زينب از من پرستاري مي کرد... امام حسين(عليه السلام) عمه‏ام راتسلّي داد و گفت: امام حسين(عليه‏السلام) به ايشان نگاه كرد و فرمود: خواهرم، مبادا شيطان بردباري را از تو بگيرد... خواهر تو را قسم مي دهم و از تو مي خواهم كه قسمم را ناديده نگيري؛ زماني كه من به شهادت رسيدم براي من گريبان چاك مكن، به صورتت چنگ مزن، صدايت را به نوحه و واويلا بلند مكن. سپس عمّه‏ام را آورد و در كنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت... ( الکامل في التاريخ، ج4، ص59؛ البدايه والنهايه، ج 8، ص 177؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص244؛ بحارالانوار، ج 45، ص2؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 185، چاپ زكار، ج 3، ص 392؛ المنتظم في التاريخ الملوك والامم، ج 5، ص 338؛ تاريخ الطبري، ج5، ص420)
.120 ... يا أخي قلبک الشفيق علينا ما له قسي و صار صليبا
121. مصاحبه با آيت الله محمد هادي معرفت، عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 528
122. محمد صحتي سردرودي، «تحريف شناسي عاشورا و تاريخ امام حسين»، عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 209
.123 محمد تقي اکبر نژاد، فصلنامه تخصصي فقه اهل بيت عليهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامي بر طبق مذهب اهل بيت عليهم السلام قم، شماره هاي 48 و 50، زمستان 1385 و بهار1386، با اندکي تغيير
124. مترجم، جلال آل احمد است.
.125 علامه سيد محسن امين، التنزيه لاعمال الشبيه، ترجمه جلال آل احمد، ص 20
126. بقره، آيه 165
127. الکافي، جلد 1، صفحه 24
.128 استاد فاطمي نيا، شرح و تفسير زيارت جامعه کبيره، ص 186
129. الکافي، جلد 1، صفحه 24
130. استاد فاطمي نيا، شرح و تفسير زيارت جامعه کبيره، ص209و213
.131 همان، ص 190
.132 همان، ص 187
.133 شهيد مرتضي مطهري، انسان کامل، ص 186
.134 همان، ص 153؛ تحت عنوان: «اصالت معرفت عقلي در اسلام»
.135 در کتاب تحف العقول، ص 383، حديثي از حضرت موسى بن جعفر (عليهماالسلام) نقل شده که حضرت در تبيين جايگاه عقل‏ مي‏فرمايند: خداوند تبارك و تعالى در قرآن «اهل عقل و فهم» را بشارت داده، فرموده: { فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ }(زمر، آيه 18).
هشام! خداى عز و جل بوسيله عقل حجتها را بر مردم تمام كرده، و با بيان (كتب آسمانى) به آنها ابلاغ كرده، و با راهنمايان (و پيامبران) به خداوندىِ خود راهنمائيشان كرده، فرموده: { وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِلَى قَوْلِهِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }(بقره، آيه 163 و 164).
حضرت در ادامه به آيات نحل، آيه 12؛ زخرف، آيه 1 تا 3؛ روم، آيه 24؛ انعام، آيه 32؛ قصص، آيه 60؛ صافات، آيه 136 تا 138؛ عنكبوت، آيه 43؛ بقره، آيه 17؛ انفال، آيه 22؛ لقمان، آيه 25؛ انعام، آيه 116؛ انعام، آيه 37؛ سبا، آيه 13؛ ص، آيه 24؛ هود، آيه 40؛ بقره، آيه 269؛ ق، آيه 37؛ لقمان، آيه 12 استناد و همراهي عقل و علم را تبيين و محوريت عقل در دين را اثبات مي‏فرمايند.
.136 شهيد مرتضي مطهري، انسان کامل، ص 154
137. بقره، آيه 165
138. اسير گرفتاريها
.139 حضرت آيت الله جوادي آملي، حماسه و عرفان، ص 25
140. خون موعود، 130 پرسش و پاسخ پيرامون امام حسين(عليه السلام) از حضرت آيت الله العظمي مظاهري، ص 59
141 . مصاحبه با آيت الله محمد هادي معرفت، عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 528
142. بقره، آيه 104
143. بقره، آيه 104
144حجت الاسلام محسن قرائتي، مجله مبلغان، شماره 39
145 . سخنراني رهبر انقلاب اسلامي، فروردين 1376،در حرم رضوي، مشهد مقدس.
.146 بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با روحانيون سمنان17/08/1385
147. امام خميني(رضوان الله عليه)، کشف الاسرار، ص173
148. بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانه‌ى ماه محرم17/03/1373
149. همان
150. همان
151 . منکر شرعي بودن آن شدند.
152. تبعات منفي؛ نتايج غلط
153 . عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَه قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع...قَالَ انْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُكْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّه. (الكافي، ج 7، ص 412)
امام صادق عليه السلام فرمود: نظر كنيد بشخصى از خود شما كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما نظر افكند و احكام ما را بفهمد، به‏حكم او راضى شويد؛ همانا من او را حاكم بر شما قرار دادم؛ اگر طبق دستور ما حكم داد و يكى از آنها از او نپذيرفت، همانا حكم خدا را سبك شمرده و ما [اهل بيت] را رد كرده است. و آنكه ما را رد كند، خدا را رد كرده و اين در مرز شرك به‏خدا است.
.154 عملشان را صواب و درست بشماريم؟
155. بر اساس مباني و منطق امام صادق(عليه السلام) سخن مي‏گويند.
156 . عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 528 ؛ مصاحبه با آيت الله محمد هادي معرفت
157. قابل اعتنا
158. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه‌ى امام جمعه‌ى اردبيل حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى مروج 27/03/1373
159. در انظار بينندگان
160. تا کنون در شبکه هاي تلويزيوني و رسانه هاي ضد اسلامي در جهان، با نمايش صحنه هاي قمه‏زني که در برخي از کشورهاي اسلامي نظير پاکستان و عراق، انجام مي شود، فيلم‏هاي بسياري را بر عليه اسلام و مسلمين توليد کرده اند که در آنها چهره‏اي خشن و زشت از اسلام معرفي شده است. نظير فيلم «شمشير اسلام» که توسط شبکه تلويزيوني بي.بي.سي تهيه شده و يا فيلم «ترور شيعي» که از تلويزيون آمريکا پخش شد و در آن، شيعيان به گونه‏اي معرفي شده بودند که به چيزي جز قتل و خونريزي فکر نمي کنند و در پايان نيز صحنه هاي از قمه‏زني در روز عاشورا پخش گرديد. (کيهان عربي، 6/1/1415، شماره 3113)
161. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه‌ى امام جمعه‌ى اردبيل حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى مروج 27/03/1373
162. بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانه‌ى ماه محرم17/03/1373
163 . بخشي از سخنراني حجت الاسلام قرائتي در تفسير سوره فلق
.164 متن جوابيه آيت الله العظمي مکارم شيرازي به سؤالات مختلف مردم دربار وظايف مسلمانان در ايّام عاشورا و مراسم عزاداري حسيني عليه السلام (بنگريد به: محمد تقي اکبر نژاد، از شور تا شعور حسيني، ص383)
.165 تغيير حکم مسائل شرعي بخاطر تغيير شرايط زمان و مکان، در زمان ائمه(عليهم السلام) نيز نمونه‏هاي بسيار دارد؛ به عنوان نمونه مي‏توان به برداشته شدن وجوب خضاب کردن در زمان آن حضرت اشاره کرد؛
به متن روايت آن – که علاوه بر نهج البلاغه در وسائل الشيعه نيز آمده ـ توجه کنيد:
سُئِلَ (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ فَقَالَ (عليه السلام) إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ؛ از آن حضرت پرسيدند از قول پيغمبر (صلي الله عليه و آله) كه موى سپيد را دگرگون كنيد(خضاب کنيد) و مانند يهود نباشيد! فرمود: همانا گفته آن حضرت در زمانى بود كه اهل دين كم‏شمار بودند و اما اكنون بسيارند و دين پا بر جا شده و هر كس اختيار دارد که خضاب کند يا ترک‏کند. (وسايل الشيعه، ج 2، ص 87)
166 . منشور روحانيت، پيام حضرت امام به علما و حوزه‏هاي روحانيت؛ صحيفه نور، ج 21، ص 98
167. محمد تقي اکبر نژاد، فصلنامه تخصصي فقه اهل بيت عليهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامي بر طبق مذهب اهل بيت عليهم السلام قم، شماره هاي 48 و 50، زمستان 1385 و بهار1386، با اندکي تغيير
168. آنچه در آن ترديد وجود دارد
169. بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع نمايندگان مجلس خبرگان رهبري 27/12/83
170. همان
171. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه‌ى امام جمعه‌ى اردبيل حجت‏الاسلام والمسلمين آقاى مروج 27/03/1373
172. همان
173.گروهي پنداشته‏اند، اعمالي مانند تيغ زني و قمه‏زني و خدش و لطم و... در عزاداري، اصالتاً حلال است و حكم اوليه آن حليّت است و اگر بسياري از مراجع و علما آن را تحريم كرده‏اند، صرفاً به جهت شرايط خاص سياسي دنياي اسلام و تبليغات منفي دشمنان است.
غافل از آنکه به‏دليل اطلاق روايات دال بر ممنوعيت اضرار، خدش، لطم، بدعت و ديگر عمومات فقهي در اين بحث، حکم اولي آن حرمت است و صدور حکم جواز براي اين‏گونه اعمال به حکم ثانوي بوده، که در شرايط فعلي، به حکم اوليه ـ که حرمت است ـ برمي‏گردد. (بنگريد به: محمد تقي اکبرنژاد، از شور تا شعور حسيني، ص 306 ـ294)
174. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى17/06/1384
175 ـ بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانه‌ى ماه محرم17/03/1373
176. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با مردم قم 19/10/86
177. بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانه‌ى ماه محرم17/03/1373
178. طبق گفته شهيد مطهري، تيغ زني، زنجير زني، حمل نشانه (صليب)، زدن طبل و شيپور و ... اکنون نيز به همين شکل در منطقه لورد (Lourdes) ساليانه در سالروز تصليب ادعايي مسيح، برگزار مي‏شود. (بنگريد به: شهيد مرتضي مطهري، جاذبه و دافعه علي(عليه السلام)، ص 154)
179. «إنّ السبب لهذه التفرقه هو الاستعمار و علماء الاستعمار يثيرونها و يغذّونها بکل وسيله ـ و من هذه الرسائل إنّ الانجليز يهدون ألف کفن في شهر المحرم للضاربين أنفسهم بالسيوف و السلاسل، و أرادت أمريکا أن لا تفوتها الفرصه فأهت هؤلاء ألفي کفن» (محمد جواد مغنيه، تجارب، ص 449 و 450)
.Ibrahim Al ـHaidari, Sozioloyie. P. 176
181. دکتر محمد تيجاني، اهل بيت کليد مشکل ها، ترجمه سيد محمد جواد مهري، ص 186
182 ـ بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى(ره) مشهد مقدس رضوى 01/01/1376
183. مصاحبه با آيت الله محمد هادي معرفت، عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 528 ؛ ص 519
184 . بخشي از سخنراني حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله عليها)، نهم رمضان 1430
185. بيانات رهبر معظم انقلاب در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) 14/4/86
186. اعيان الشيعه، چاپ بيروت، ج 10، ص 363
187. چاپ شده در مجله النور، ش 75، لندن، 1997 ميلادي

 دريافت نسخه PDF

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۳
ممنون خوب بود
0
0