انتقال سفارت آمریکا به قدس؛ فرجام تلخ «دیپلماسی برد ـ برد» أبومازن
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: شاید زمانی که دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا از تصمیم خود برای اجرایی شدن انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس شریف خبر داد هیچگاه گمان نمیکرد که این تصمیم با این سطح از واکنش و موضع گیریهای جهانی همراه باشد. هرچند که ترامپ مدعی بود آتش اقدامها و اعتراضهای کشورهای اسلامی مانند همیشه پس از مدتی خاموش خواهد شد اما گویا رییس جمهور آمریکا دچار اشتباه محاسباتی شده است.
در این میان واکنش کشورهای اسلامی و به ویژه مردم فلسطین همراه با خشم و غضب بود. معترضان از گروههای فلسطینی خواستند تا دست به تظاهرات گسترده زده و محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین را نسبت به اقدامات آمریکا در منطقه به نام گسترش صلح مورد بازخواست قرار دهند. در سایه این حوادث این پرسش مطرح است که آیا تلاش مسؤولان سازشگر فلسطینی برای برقراری صلح در خاورمیانه با موفقیت همراه خواهد بود؟ جواب این پرسش واضح است «خیر».
هرچند که برخی شخصیتهای سیاسی داخل فلسطین مانند محمود عباس به نقش میانجیگرانه آمریکا برای مذاکرات سازش امیدوار بود اما با تصمیم ترامپ مذاکره کنندگان دریافتند که رییس جمهور آمریکا به صورت جانبدارانه وارد فرایند سازش شده است. با آنکه اختلاف فلسطینی ـ اسرائیلی همچنان باقی است اما برخی مسؤولان خوشباور فلسطینی همچنان امیدوارند که شاید بتوان از طریق گفتوگو و مذاکره مرد شماره یک آمریکا را قانع کرد تا از تصمیم خود انصراف دهد.
مساله قدس؛ مساله هویت دینی
مساله انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف محدود به زمان ترامپ نیست. از زمان هری ترومن موضوع به رسمیت شناخته شدن قدس شریف به عنوان پایتخت رژیم جعلی اسرائیل مطرح بوده و حتی نامزدان ریاست جمهوری آمریکا در تمام دورهها به عنوان یک وعده انتخاباتی موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس را مطرح میساختند اما همانگونه که گفته شد این تصمیم در حد یک وعده انتخاباتی باقی میماند و سیاستمداران پخته آمریکایی به دلیل درک تبعات این امر، هیچگاه اقدام به عملیاتی ساختن طرح خود نمیکردند.
با صرف نظر از نزاع سیاسی، قدس شریف وابسته به هویت دینی ساکنان فلسطین است. یهودیان اسرائیلی قدس را پایتخت دینی و سیاسی خود قلمداد میکنند و در نقطه مقابل فلسطینیها بارها تاکید کردند که هیچ صلح و مذاکرهای بدون به رسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت ابدی فلسطین معنا ندارد. طبیعی است که با تشدید درگیریها میان افکار عمومی، هیچگاه مذاکرات صلح به نتیجه نخواهد رسید. آمریکا نیز که از مدتها قبل برای حل این مساله وارد مذاکره شد با حمایت از اسرائیل عملا نقش پلیس خوب را ایفا کرده است تا محمود عباس را وادار سازد که بگوید «آمریکا دیگر میانجیگری بیطرف در مذاکرات صلح نیست و تشکیلات خودگردان دیگر آمریکا را به عنوان یک واسطه قبول ندارد.»
به نظر میرسد که سخنان محمود عباس نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد. وی تا پیش از نشست مشترک امروز خود با امانوئل ماکرون رییس جمهور فرانسه بارها به طور تلویحی اعلام کرد که باید واقعیت را پذیرفت؛ اسرائیل به عنوان یک حکومت در قدس غربی مستقر است و مسؤولان آمریکایی و غیر آمریکایی با همتایان خود در اسرائیل دیدار میکنند. این سخن در حقیقت به این معناست که «آنچه در ملکیت من است برای من و آنچه در ملکیت توست قابل مذاکره است» با این تفسیر میتوان دریافت که محمود عباس نسبت به مالکیت رژیم جعلی اسرائیل و سیطره آنان بر قدس شریف اعتراف کرده و آماده مذاکره برای دستیابی به راهکاری مشترک میان دو طرف است.
حمایت قاطعانه دونالد ترامپ از سیاستهای اسرائیل در خاورمیانه این فکر را در میان مردم اسرائیل نهادینه کرده است که طرف فلسطینی باید در مسیر دستیابی به صلح از خواستههای خود عقب نشینی کند. ملت فلسطین که در تمام این سالها از حقوق سیاسی خود محروم بودند، تصمیم ترامپ را خاموش شدن بارقه امید تحقق صلح از طریق مذاکرات قلمداد میکنند.
نه سازش نه تسلیم نبرد تا پیروزی
با نظر به واکنشهای گروههای مختلف فلسطینی به تصمیم ترامپ بسیار سخت میتوان پذیرفت که مذاکرات سازش به نتیجهای مطلوب آمریکا و اسرائیل برسد. این حق مردم فلسطین است که از مسؤولان سازشگر خود بپرسند «چگونه میتوان به آمریکا به عنوان واسطه در مذاکرات سازش اعتماد کرد در حالیکه ترامپ به صراحت در مسالهای چنین حساس و سرنوشتساز از اسرائیل حمایت میکند.»
چه چیزی مسؤولان تشکیلات خودگردان را بار دیگر به مذاکرات صلح باز خواهد گرداند؟ پاسخ روشن است. اگر ترامپ در بیانیهای قدس شریف را به عنوان پایتخت همیشگی فلسطین به رسمیت بشناسد میتوان انتظار داشت که محمود عباس و تیم حامی وی بار دیگر میز مذاکرات را راهکار مناسبی برای حل بحران فلسطینی ـ اسرائیلی و دستیابی به نتیجه «برد ـ برد» بدانند اما به نظر میرسد که این سخن آرزویی بیش نیست. اسرائیل خواستار تقسیم قدس است از این رو با پناه بردن به لابیهای صهیونیستی و اعمال فشار بر دولت آمریکا اجازه لغو این تصمیم را به ترامپ نخواهد داد.
تجربه بارها به اثبات رسانده که آمریکا نه تنها شریک بلکه میانجیگر قابل اعتمادی نیز برای حل بحرانهای منطقهای نیست. در تمام این سالها تشکیلات خودگردان فلسطین به جای پذیرش این اصل قرآنی که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ» استراتژی «دیپلماسی سازش» را به عنوان بدیل مناسب استراتژی «مقاومت، ایستادگی و جهاد در برابر اسرائیل» معرفی کرد اما غافل از آنکه «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»
اکنون زمان آن رسیده که مسؤولان فلسطینی به جای خوش باوری به رابطه و سازش با آمریکا و اسرائیل تمام توان خود را برای مقابله با تجاوزگری رژیم صهیونیستی و ایستادگی در برابر زیادهخواهی آنان به کار گیرند. گروههای جهادی فلسطین بدانند که «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». ملت مظلوم فلسطین بدانند که فلسطین آزاد خواهد شد و این این وعده الهی است که فرمود «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»/981/ب951/ر
محمد رایجی پژوهشگر حوزه علمیه قم