ضرورت پرداختن به سبک اقتصادی زندگی اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی برهان، اهمیت تقدیر معیشت و برنامهریزی اسلامی جهت معاش انسانی به حدی است که این موضوع در احادیث یکی از شرایط رسیدن به کمال انسانی شناخته شده است. در صورت نپرداختن به اصول حاکم بر تقدیر معیشت از دیدگاه اسلام، تحقق تمدن اسلامی و اهداف نظام اسلامی میسر نخواهد بود.
در این تحقیق، با بررسی جایگاه انسان در نظام اسلامی و اقتصاد اسلامی، بیان خواهد شد که آموزش اقتصادی افراد در جامعه مطابق با الگوها و اصول حاکم بر اقتصاد از دیدگاه اسلام، یکی از ضروریات ترویج سبک زندگی و گسترش تمدن اسلامی است. به عبارت دیگر، تبیین وجه پرداختن به اصول اقتصادی حاکم بر زندگی اسلامی یکی از لوازم اجراییسازی سبک زندگی اسلامی مطابق با بیان رهبری است که بدون توجه به این شئون، تحقق کامل زندگی و تمدن اسلامی میسر نخواهد بود.
1. جایگاه انسان در اندیشهی اسلامی
در اندیشه اسلامی، انسان دارای جایگاهی اساسی و متعالی است. این اهمیت به حدی است که هدف تمامی انبیا تعالی و تربیت انسان و جامعهی انسانی بوده که ساختهشدهی این افراد است.
1-1. مدنی بالطبع بودن انسان
خداوند با قرار دادن نشانههای هدایت در مسیر زندگی فرد و ارسال رسل ظاهری، راه سعادت را برای او هموار کرده است. فطرت و عقل انسانی به عنوان ابزار دیگر و به عنوان رسول باطنی، جهت هدایت و تکامل انسان، آفریده شده است. عقل و فطرت، انسان را به سمت شرکت در اجتماع و رشد خود و تلاش در جهت سعادت جامعه وامیدارد؛ به گونهای که انسان را مدنی بالطبع ساخته است. اهمیت انسان در جامعه به حدی است که میتوان گفت سعادت جامعه از مسیر سعادت فرد میگذرد، ولی سعادت فرد لزوماً از مسیر سعادت جامعه نخواهد بود. زمانی که آحاد یک جامعه نسبت به مبانی احکام و آموزههای دینی آگاهی نداشته باشند، این مسئله موجب میشود که جامعه نتواند مسیر رشد خود را طی کند. البته این به معنی رد اصالت جامعه نیست، اما مطمئناً عدم آگاهی و بصیرت آحاد یک امت موجب عدم رشد و تعالی دنیوی و اخروی آن جامعه خواهد شد.
1-2. تأثیر ارزشها و بینشها در رفتارسازی انسان
هر نظام و مکتبی با توجه به مبانی بینشی و ارزشی ویژهای پایهگذاری میشود و سازوکارها و سامانههای آن با توجه به اهداف، مبانی ارزشی و بینشی شکل میگیرد. انسان نیز تحت این آموزهها به انجام رفتارها و کنشهایی دست میزند که این عملکرد، زندگی او را شکل میدهد. در این میان، مبانی ارزشی و بینشی حاکم بر رفتارهای اقتصادی است و به این رفتارها، جهت و سمتوسو میبخشد.
1-3. همهجانبه بودن رشد از دیدگاه اسلام و تأثیر آموزش ارزشهای اقتصادی در جامعه و فرد
اسلام مکتبی انسانساز است. لذا تمامی ابعاد انسان را جهت رشد و تعالی مد نظر قرار میدهد و با ارائهی دستوراتی کامل و همهجانبه، سعی در رشد تمامی پتانسیلها و امکانات انسانی دارد؛ ابعاد انسانی که هم در زندگی دنیایی فرد مهم است و هم در زندگی اخروی او و هر دو کمال دنیوی و اخروی از این دیدگاه اهمیت دارد. اقتصاد و معیشت به عنوان یکی از این شئون اساسی انسان، جایگاهی مهم در رسیدن او به کمال دارد؛ تا جایی که در حدیث داریم «اکمال کل الکمال... تدبیر فی المعیشه» لذا این نشان میدهد که شئون زندگی دنیوی انسان به چه میزان در مسیر رشد و تعالی او اهمیت دارد.
اسلام به عنوان یک کل مسنجم، با اصلاح نفسانیات و تمایلات دون انسانی و بر اساس فطرت انسانی، سعی در تربیت و تعالی انسان در مسیر سعادت دنیوی و اخروی دارد. امور مرتبط با معیشت و نیازمندیهای اولیهی انسان و... که در چارچوب اقتصاد میتوان آنها را تعریف کرد، یکی از شئون این رشد و تعالی است. لذا لازم است که مؤلفهها و رهنمودهایی که اسلام جهت رشد اقتصادی انسان مد نظر قرار داده است استخراج شود تا بتوان این راه را با توجه به ساختار اقتصادی اسلام برای وی هموار کرد.
1-4. جایگاه انسان در سیاستگذاریهای اقتصادی
اهمیت انسان در جامعه فقط محدود به کمال فردی او نیست. از نگاهی دیگر و از نظرگاه کلان اقتصادی و بر اساس تئوریهای جدید علمی، که به اهمیت رفتارهای اجتماعی و اقتصادی و تأثیر آن در موفقیت یا عدم موفقیت سیاستهای دولت میپردازند، تنها آن دسته از سیاستهای اقتصادی مؤثر و کارا هستند که با رفتارهای متناسبی از سوی مردم مواجه شوند. در غیر این صورت، سیاستهای مقابله با تورم یا بیکاری چه بسا به نتایج عکس خود منجر شوند.
شکلگیری انتظارات و عکسالعمل متناسب در برابر سیاستهای اقتصادی از سوی مردم، خود مستلزم برخورداری ذهن جمعی عامه از چارچوبی سازگار و منطقی است که این مهم نشان از جایگاه و اهمیت انسان در جهت ثمربخشی اهداف دولت دارد. بدیهی است در بستری آشوبناک و با وجود عکسالعملهایی که فاقد هر گونه نظم منطقی و معنادار عقلایی هستند، مدیریت کلان اقتصادی به اصطلاح از هر گونه علامتدهی سیاستی عاجز و درمانده خواهد شد. لذا دولت اسلامی، جهت ثمربخشی سیاستهای خود، باید ضمن شناخت انسان اقتصادی، که برای او برنامهریزی میکند، به آموزش و تربیت انسان بر اساس موازین و اهداف شریعت، اقدام کند.
انسان از یک طرف قدرت مدیریت نظام و تخصیص منابع را در اختیار دارد و از طرف دیگر، با نیروی کار خود، به تصمیمهای اتخاذشده جامهی عمل میپوشاند. لذا پیشرفت و موفقیت یا انحطاط و شکست جوامع بستگی تام به کموکیف نیروی انسانی آن جامعه دارد؛ به طوری که به جرئت میتوان گفت در صورت تربیت صحیح و تحول فکری مطلوب، عامل انسانی عوامل دیگر را علیرغم وجود کاستیها و دشواریها فراهم میسازد و مسیر توسعه و پیشرفت جامعه را مدیریت خواهد نمود.
اسلام به عنوان یک کل مسنجم، با اصلاح نفسانیات و تمایلات دون انسانی و بر اساس فطرت انسانی، سعی در تربیت و تعالی انسان در مسیر سعادت دنیوی و اخروی دارد. امور مرتبط با معیشت و نیازمندیهای اولیهی انسان و... که در چارچوب اقتصاد میتوان آنها را تعریف کرد، یکی از شئون این رشد و تعالی است.
از این رو، کشف عوامل مهم در شکلدهی رفتار انسان از دیدگاه اسلامی و جهتدهی برنامهی زندگی افراد در جامعه بر اساس اهداف و اغراض نظام اسلامی، یکی از مراحل تدوین اقتصاد اسلامی خواهد بود. از سوی دیگر، تقدیر معیشت به عنوان یکی از مفاهیم اساسی مد نظر اسلام (همان طور که در حدیث فوقالذکر نیز اشاره شد)، که هم در تعالیم اسلامی از آن بسیار یاد شده است و هم در متون قدما بسیار از آن سخن رفته است، در مقام تربیت انسانی و شکلدهی زندگی فردی و اجتماعی انسان جایگاه بسزایی دارد. اهمیت سبک اقتصادی زندگی اسلامی، تقدیر معیشت و برنامهریزی اسلامی جهت معاش انسانی به حدی است که تقدیر معیشت یکی از شرایط رسیدن به کمال انسانی در احادیث شناخته شده است و در سیاستگذاریهای کلان و هدایت آنها نیز اثر بسیاری خواهد داشت.
2. ضرورت طراحی الگوی اسلامی بر رفتارسازی انسان
توجه به تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی دنیای امروز و اقتضائات و الزامات اجتماعی و اقتصادی حاکم بر زندگی بشر امروزی و نقش آن در نظام اسلامی، جایگاه انسان را در جهت رشد و تکامل جامعه نشان میدهد. لازمهی پیشرفت و رشد اقتصادی و فرهنگی جامعه، برخورداری از مردمی است که هر یک به عنوان جزء کوچکی از نظام اقتصادی و فرهنگی دارای شناختها، گرایشها و رفتارهایی باشند که همسو با اهداف آن نظام و متناسب با منابع و سرمایههای مادی و معنوی و ویژگیهای بومی و ارزشی کشور باشد.
با عنایت به همین مطلب بوده و هست که اکنون سبک زندگی، فرهنگسازی اقتصادی و اقدامات فرهنگی و تربیتی در حوزهی رفتارهای اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در واقع بر خلاف تصور بعضی، دانش اقتصادی تنها در مجموعهای از مفاهیم انتزاعی خلاصه نمیشود، بلکه یک منطق عملی و شیوهای برای تفکر عقلایی و چارچوبی برای رفتارهای انسانی در دنیایی از تحولات و ارزشهای گوناگون است که شیوهی زندگی جدیدی را برای فرد و جامعه تعریف میکند. در بیان علت انجام چنین فعالیتهایی، بیان شده است که «کاهش فاصله بین الگوهای هنجاری اقتصادی افراد جامعه با انسان اقتصادی تصویرشده توسط عالمان اقتصادی» از طرفی سبب رشد و توسعهی اقتصادی خواهد شد و از طرفی مدیران اقتصادی جامعه، سیاستگذارانی خواهند بود که اولاً بر اساس علم منطبق با واقعیت جامعه تصمیمگیری میکنند و ثانیاً از قدرت پیشبینی بیشتری در اجرای سیاستهای اقتصادی خود برخوردارند.
در جامعهی ما به جرئت میتوان ادعا کرد افراد جامعه، که اغلب فارغالتحصیلان نظام آموزش و پرورش کشور نیز هستند، هنگامی که وارد زندگی خانوادگیـاجتماعی میشوند و عهدهدار مسئولیتهای مختلف میگردند، فاقد هر گونه اطلاعی از مفاهیم و اول اولیهی اقتصادی، از جمله مصرف هستند و مدیریت خانواده و معیشت آنها بسیار متأثر از آموزههای غلط غربی است. آموختههای قبلی آنها، چه رسمی و از طریق برنامههای آموزشوپرورش و چه غیررسمی و از طریق برنامههای پنهان خانواده، نهادهای فرهنگیـآموزشی و رسانههای مختلف، به طور معمول، ارتباطی به مسائل و مفاهیم اقتصادی، خصوصاً از دیدگاه اسلامی ندارد.
دانش اقتصادی تنها در مجموعهای از مفاهیم انتزاعی خلاصه نمیشود، بلکه یک منطق عملی و شیوهای برای تفکر عقلایی و چارچوبی برای رفتارهای انسانی در دنیایی از تحولات و ارزشهای گوناگون است که شیوهی زندگی جدیدی را برای فرد و جامعه تعریف میکند.
این آسیب به دو مشکل اساسی اشاره دارد؛ نخست آنکه الگویی منسجم و مشخص از آموزههای اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی مستخرج از وحی و آموزههای شریعت وجود ندارد و نظام تربیتی نیز قدمی در جهت چنین آموزشهایی برنداشته است.
مطلب دیگر آن است که انسان اقتصادی جایگاه اساسی در ساخت نظام اقتصادی اسلامی و نظامسازیهای مرتبط با آن دارد. انسان به بیانی زیرساخت هر نظام اجتماعی است که اندیشمندان در مورد آن نظریهپردازی خواهند کرد و بر اساس آن است که هر تئوری دیگری بنا میشود. لذا این نشان میدهد که این مؤلفهها در جهتدهی و ساخت نظام اقتصاد اسلامی نیز مؤثر خواهد بود؛ اما مهم آن است که نحوهی عملکرد چنین عاملی در نظامسازی مرتبط مشخص شود که نیازمند تحقیقی مفصل در این زمینه است.
لذا در صورت نبود الگویی منسجم از انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام در تقدیر معیشت، سبک زندگی و تربیت اقتصادی و رفتارسازی مطلوب آحاد جامعه در این زمینه، نه تنها آن میزان از رفتارهای اقتصادی که در نگاه دینی لازم یا ممدوح است به صورت نظاممند شکل نخواهد گرفت، بلکه لوازم تربیتی شهروند خوب بودن از نظر اقتصادی نیز فراهم نمیشود و در نتیجه، نظام اقتصادی و نهادهای مربوطه به شکلی متناسب و مطلوب عمل نخواهند کرد.
تبیین نوع نگاه اسلام به مسئلهی تقدیر معیشت و سبک زندگی
مطالعه احادیث و استدلالات آیات قرآن بر این دلالت دارد که نوع نگاه اسلام به معیشت و زندگی انسان این آموزه را نشان میدهد که نگاه اسلام به اقتصاد اساساً متفاوت از نگاه موجود است. ظاهرگرایی و توجه بیش از حد به عوامل مادی در تقدیر معیشت، در مباحث اخیر اقتصادی بسیار گسترده شده است و مسائل ماورایی و غیرمادی زیادی مورد توجه نیست. در دیدگاه اسلامی، اساساً نوع نگاه به انسان متفاوت است و این امر سبب شده است تا انسان اقتصادی نیز از انسان اقتصادی غرب بسیار متفاوت باشد. دیدگاه اسلامی تعریف دیگری از انسان دارد و این امر موجب میشود که مسائل غیرمادی مثل صلهی رحم و نخوابیدن در بینالطلوعین و... در گسترش فقر یا توسعهی رزق مؤثر است و محدود به توجه به دخلوخرج تنها نیست.
در طرف دیگر، مطابق با بیان اسلامی که فطرت امالمعارف است، شاکله و بنای همه چیز بر اساس فطرت است و یکی از ریشههای این توجهات، توجه به فطرت انسانی است و اساس خلقت نیز بر همین بنیه استوار شده است. لذا اقتصاد اسلامی نیز زمانی از انحرافات و آسیبها مصون خواهد بود که به فطرت انسانی توجه داشته باشد. در این پژوهش، یکی از ریشههای این نوع نگاه اسلام به انسان و دخول عوامل غیرمادی در اقتصاد، ناشی از توجه به فطرت است. به عبارت دیگر، از آنجا که اساس اسلام بر فطرت بنا شده است، معیشت انسان زمانی بسامان و در جهت کمال خواهد بود که از فطریات در زندگی انسانی تبعیت شود. میتوان گفت یکی از نتایجی که ترک صلهی رحم موجب میشود آن است که چون اساس خلقت بر فطرت است و انسان فطرتاً اجتماعی است و نیاز به ارتباط با دیگران دارد و صلهی رحم نیز شامل نزدیکترین افراد به انسان است، لذا عدم انجام آن به معنی بروز ناکارآیی در سیستم انسانی است و یکی از تبعات این ناکارآیی، فقر خواهد بود. چون انسان معیشت را به درآمد محدود نمیکند، کمبود ارتباط با افرادی که انسان با آنها اشتراک، محبت و... دارد سبب میشود تا رغبت بیشتری به آن داشته باشد.
نوع نگاه به زندگی و نحوهی فعالیت در زندگی و فعالیتهای اقتصادی بسیار مهم است و بدون در نظر گرفتن دیدگاه اسلام در خصوص بسیاری از مفاهیم، از جمله تقدیر معیشت، تحقق اهداف نظام اسلامی و تربیت انسانی میسر نخواهد بود.
جایگاه تقدیر معیشت در رفتارسازی انسان
معیشت یکی از اصلیترین آموزههای دین مبین اسلام است که متأسفانه در ادبیات اقتصاد اسلامی، توجه چندانی به آن نمیشود. حدیث شریف «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ»[1]با ساختار مشابه، بر این مطلب تأکید میکنند که یکی از سنجههای کمال یا معیارهای کمال، تقدیر معیشت است. البته در میان احادیث، حدیثی که به بسط موضوع تقدیر معیشت پرداخته باشد موجود نیست، اما اغلب از ثمرات و نتایج آن بحث میکنند. حجم انبوه احادیث با چنین ساختاری، آن هم در کتب اربعه، ادعای فوق را که تقدیر معیشت یکی از جنبههای اصلی زندگی انسانی است تأیید میکند. از امام باقر (علیه السلام) و احادیث بسیاری که
اساساً در ادبیات اسلامی، که به بسیاری از شئون زندگی انسان توجه میکند، امر معیشت و نحوهی زندگی از مهمترین معیارهای انسان است؛ تا حدی که در آیهی شریفه میفرماید: «من اعرض عن ذکری فان له معیشتا ضنکی» حضرت علامه طباطبایی، در کتاب شریف المیزان میفرمایند که «معیشت ضنک» به شکلی از زندگی گفته میشود که در آن، فرد احساس آرامش نداشته باشد و مدام به دنبال افزایش ثروت و دارایی خود باشد. به عبارت دیگر، ممکن است که فرد وضع مالی خوبی داشته باشد، اما احساس آرامش و راحتی در صورتی است که به ذکر خدا توجه کند. مطالعات تفسیری نشان میدهد که یکی از مصادیق اصلی این موضوع، ذکر قرآن و اهل بیت است که باید در تمامی قسمتهای زندگی به آن توجه کرد. این مسئله نشان میدهد که نوع نگاه به زندگی و نحوهی فعالیت در زندگی و فعالیتهای اقتصادی بسیار مهم است و بدون در نظر گرفتن دیدگاه اسلام در خصوص بسیاری از مفاهیم، از جمله تقدیر معیشت، تحقق اهداف نظام اسلامی و تربیت انسانی میسر نخواهد بود. از این رو، ضروری است بر این بُعد رفتار انسانی، که ناظر بر بسیاری از ابعاد دیگر انسان است، مداقهی بیشتری شود.
بر همین اساس، میتوان ادعا کرد که در صورت نپرداختن به این قسمت از سبک زندگی، یعنی اصول حاکم بر تقدیر معیشت از دیدگاه اسلام، تحقق تمدن اسلامی و اهداف نظام اسلامی بر اساس نگاههای اصیل اسلامی میسر نخواهد بود. لذا در یادداشتهای بعد، بر این نگاه اسلامی تأکید بیشتری خواهیم داشت./۹۹۸/د ۱۰۲/ش