کتاب «تاریخ تشیع در بنگال هند از آغاز تا دوره معاصر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتابی به اسم تاریخ تشیع در بنگال هند از آغاز تا دوره معاصر نویسنده محمد زین العابدین (از کشور هند) به زبان فارسی از طرف انتشارات جامعه المصطفی العالمیه منتشر شد.
کتاب منحصر به فرد به نام "تاریخ تشیع در بنگال هند از آغاز تا دوره معاصر" که برای اولین بار درباره حکومت شیعی یک بسیار منطقه مهم و بزرگ هند به زیور طبع آراسته شده است.
این کتاب برای نخستین بار به بررسی تاریخ تشیع در بنگال غربی که اخیرا به نام پشچمبنگ تغییر کرده، پرداخته و اطلاعات تفصیلی بسیار جالب و سودمندی را درباره این منطقه ارائه می دهد.
این کتاب در کنار کار کتایخانه ایی از روش تحقیق میدانی نیز استفاده شده و از منابع پنج زبان زنده جهان برای تکمیل خود بهره گرفته است.
با وجود حکومت ۱۶۳ ساله شیعیان (۱۷۱۷-۱۸۸۰م)، شیعیان بنگال غربی در خود کشور هندوستان شناخته نشده بودند ولی کتاب مذکور حکومت ها، دانشمندان، شخصیت های معروف، اماکن، مراسمات دینی و فرهنگی، وضعیت دینی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی شیعیان بنگال غربی هند را به خوبی به مخاطب خود می شناساند.
تبلیغ دین اسلام و مذهب تشیع در بنگال غربی به وسیله بازرگانان، مبلغان، عارفان و صوفیان ایران و عرب آغاز شد و برخی فرمانروایان شیعه بنگال هند نیز به گسترش تشیع در سراسر بنگال هند پرداختند. نحوه تبلیغ تشیع، نکات مثبت، آسیب ها، موانع و چالش های تبلیغ در بنگال غربی نیز در این کتاب بیان شده است.
مخالفان دولت های شیعه در این منطقه، به ویژه کمپانی هند شرقی و دولت بریتانیا، همواره سعی می کردند ریشه های تشیع در این منطقه را بخشکانند. با این وجود شیعیان بنگال غربی توانستند در ابعاد گوناگون تاریخی، فرهنگی و اجتماعی بنگال هند، فعالیت های به یاد ماندنی از خود بر جای گذاشته و همچنین تا امروز در این سرزمین ۹۱ میلیونی، حضور فعال دارند اما در حال حاضر جمعیت شیعیان این منطقه از هند بیش از پنجاه هزار نفر است.
بنگال غربی جزء ایالات شرقی هندوستان است و حکومت مقتدر شیعی و آثار تمدنی طولانی داشته است اما بعد از تقسیم هند در سال ۱۹۴۷م توسط انگلیسی ها، بیشتر خانواده های شیعیان به کشور بنگلادش، پاکستان و اروپا مهاجرت کردند خانواده های ایرانی، عراقی و شیعیان بومی همچنان با عزت و شرافت فراوان زندگی می کنند و روز به روز شاهد پذیرش تشیع از طریق دیگر ادیان و مذاهب هستیم.
فرهنگ اصیل شیعی در این منطقه امروز هم وجود دارد البته اوضاع اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی و دینی شیعیان این سرزمین بعد از سقوط دولت شیعیان به دست استعمارگران انگلیس بر هند، رو به وخامت گذاشته است.
شیعیان بنگال غربی هند در حال حاضر موانع و مشکلات فراوان دارند که با آسیب شناسی روشمند برای حل آنها، در این کتاب چاره اندیشی شده است.
این کتاب دارای پنج فصل ھست که فصل مھم آن ورود اسلام به بنگال هند ھست که در این فصل بیان شده ھست:
پیش از اسلام، بازرگانان عرب و ایرانی با بنگال به خاطر مسیر تجاری اش آشنا بودند. قبل از فتح بنگال به دست مسلمانان، بازرگانان، علما، دانشمندان، صوفیان و مشائخ در این سرزمین رفت و آمد داشتند و در فرصت های مناسب به تبلیغ اسلام می پرداختند.
دولت اسلامی در بنگال هند بعد از فتح بنگال به دست محمد بن بختیار خلجی تأسیس شد. بنگال به دست محمد بختیار خلجی فتح شد.
مدتی حکومت بنگال در دست خانوادة او بود. بعد بنگال به یکی از ایالت های سلطنت دهلی تبدیل شد. بعد از شورش طغرل، بلبن پسر خود بغراخان را حکمران بنگال مقرر کرد. خاندان او مدت ها حاکم بنگال بودند. در عهد محمد تغلق، فخرالدین حکمران بنگال، قدرخان را کشت و استقلال حکومت خود را اعلام کرد. سپس حاجی الیاس پادشاه بنگال شد و استقلال حکومت خود را اعلام کرد.
فیروز تغلق بر او لشکر کشید و بر بنگال مسلط شد. فیروز تغلق به درخواست ظفرخان، بار دیگر بر بنگال حمله کرد و سکندر شاه، پسر شمس الدین را شکست داد. بنگال تا ورود مغولان از سلطنت دهلی جدا بود.
ازسال 1385-1392م. پادشاه هندو به نام گنیش بر بنگال حکمرانی کرد. با حکومت سلسلة حسینی، در تاریخ بنگال، باب جدیدی باز شد. در سال 1493م. حسین شاه سلسلة خانواده حسینی را بنا نهاد. او حکمران با لیاقت بود و از علما تجلیل و قدر دانی نمود و در پیشرفت زبان و ادبیات بنگالی به طور چشمگیر سهیم شد. همین طور پسر او، نصرت شاه حاکم با لیاقت بود و کارهای علمی، فرهنگی، مذهبی و فتوحات انجام داد. بعد از انحطاط سلسلة حسینی، افغانی ها بر بنگال مسلط شدند. شیرشاه، بنگال و بهار را تصرف کرد و همایون را شکست داد و پادشاه دهلی شد. بعد از سقوط خانوادة سوری، بنگال تا دوران اورنگ زیب، قسمتی از سلطنت مغولان بود.
پرجمعیتترین مناطق مسلمان نشین هند یعنی بنگال، به خاطر فتوحات اسلامی، مسلمان نشدند؛ بلکه مردم بنگال با تبلیغات بازرگانان و صوفیان مسلمان و بر حسب تمایل درونی و جاذبههای قوانین اسلام، این دین مقدس را برگزیدند.
در فصل دیگر بیان شده است:
شیعیان بنگال هند از تمام فرقه ها و مذاهب موجود در بنگال هند در تمام زمینه ها عقب مانده هستند. علت اصلی عقب ماندگی شیعیان، بی سوادی آنان است. حدود 30 سال پیش، در اغلب روستاهای شیعه نشین بنگال، علما و روحانی شیعه وجود نداشت و گاهی برای مراسم عقد و نکاح شیعیان، روحانی اهل سنت دعوت می شدند و علمای اهل سنت عقد جوانان شیعه را می خواندند. بعد از تلاش های برخی از شیعیان مانند مرحوم سید روشن علی زیدی و مرحوم ایّوب علی و دیگران، به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با کمک جامعة المصطفی العالمیه و برخی از مدارس و مراکز شیعی هند، مانند حوزة علمیه امام حسین (ع) مظفرنگر و ایمان فاؤندیشن ممبئ، در اکثر شهر و روستاهای شیعه نشین بنگال علما، روحانی و مبلغین شیعه فعّال شدند امّا هنوز در حد مطلوب نرسید و برخی از مناطق، مساجد و مدارس دینی و روحانی ندارند.
شیعیان این منطقه فقیراند و کودکان نیز برای کمک به خانواده کار می کنند. در مراکز دولتی، اشتغال شیعیان بیش از یک در صد نیست. شیعیان از نظر علمی ضعیف اند.
در ایالت بنگال هند، تهاجم فرهنگی به شدت بر جامعة شیعیان غالب شده است. در اثر این تهاجم فرهنگی، بین جوانان شیعه بد آموزی افزایش پیدا کرده است و در برخی مناطق شیعه نشین، پسران شیعه با دختران دیگر مذاهب ازدواج می کنند و دختران شیعه و حتّی دختران سادات با پسران سنّی فرار می کنند.
شیعیان برای جلو گیری از این تهاجم فرهنگی، از شبکة خصوصی، روزنامه، مجله، و سایت شیعه که معرف فرهنگ شیعه باشد،محرومند. همچنین سطح آموزش شیعیان پایین است و امکانات فرهنگی و اقتصادی ندارند.
سطح معلومات عمومی و بالندگی سیاسی شیعیان در حد پایین است. اغلب شیعیان از حوادث و مسائل روز جهان بی خبرند. شیعیان بعد از دست رفتن حکومت مستقل در سال 1757م از سیاست کنار گذاشته شدند.
اکثر شیعیان از مسائل ابتدایی دینی و فقهی آگاهی ندارند و به بعضی از سادات، بیش از علما و حتّی بالا تر از یک مرجع تقلید اهمیت می دهند. این نادانی بین شیعیان حدّ و مرزی نداشت تا این که برخی از بزرگان منطقه مانند مرحوم روشن علی زیدی و مرحوم ایّوب علی و دیگران، مکتب های تنظیم المکاتب را در سراسر منطقة محروم بنگال هند تأسیس کردند و اکنون هزارها کودکان از مکتب دینی این مؤسسه فارغ التحصیل شدند و مرکز شیعی ممبی «ایمان فاؤندیشن» در اکثر روستاها مساجد و حسینیه ساختند و طلاب و مبلغین اعزامی از حوزة علمیه ایران و حوزة علمیه سوریه و نجف اشرف برای بهبودی این منطقه در زمینه وضعیت علمی، فرهنگی و دینی تلاش های زیادی کردند. شیعیان بنگال هند بیش از دیگر ملت ها برای مراسم عزاداری شهدای کربلا پول خرج می کنند و به عزاداری اهمیت زیادی قائل اند.
تبلیغ اسلام در سرزمین بنگال توسط گروهی از اصحاب پیامبر (ص)، مانند مالک بن وهب و قیس بن حذیفه، انجام پذیرفت. پس از آن، ورود بازرگانان، مبلّغان، عارفان و صوفیان به این سرزمین آغاز گردید و با سفر دانشمندان عرب و ایران تحرک بیشتری یافت و محمد اختیار الدین بن بختیار خلجی اولین دولت اسلامی در بنگال را تأسیس کرد.
دربارة ورود نخستین شیعیان در بنگال هند، اطلاع دقیق در دست نیست امّا قطعی است که از طیف بازرگانان، علما، عارفان و جهان گردان عرب و ایران بودند. مذهب تشیّع در قرن شانزدهم میلادی توسط صوفیان و با پشتیبانی برخی از فرمانروایان شیعة مغولی در این سرزمین گسترش یافت.
بسیاری از پادشاهان و فرمانروایان و امپراتور مغولان شیعه برای مدتی در بنگال هند حکمرانی کردند؛ امّا بنگال مرکز حکومت آنان نبود. برخی از پادشاهان مغول شیعه مذهب که به بنگال هند رفتند یا مدتی در آن جا حکومت کردند، عبارتند از: ظهیرالدین محمّد بابر (1483- 1530م) نصیرالدین محمد همایون (تولد1508- 1556م) و جلال الدین محمد اکبر (متولد 1542م). برخی از فرمانروایان شیعة ایرانی که در بنگال از طرف حکومت مغولان حاکم بودند عبارتند از: منعم خان (1575م) حسین قلی بیگ (1576-1578م) مظفّرخان تربتی (1579-1580م)، فتح جنگ ابراهیم خان (1617-1624م) میرجمله خانِ خانان معظّم خان (1660-1663م) و شائسته خان (1664-1678م). شاه¬شجاع (1639-1660م) نخستین پادشاه مستقل مغولی بود که مذهب تشیّع داشت.
حکومت شیعی در سال 1717م در شهر مرشدآباد، از سوی نواب مرشد قلی خان برپا شد که تا دوره حکومت نواب منصور علی خان سال 1880م برقرار بود. دورة نوابین مرشدآباد که شیعه بودند، یک دوره استثنایی و طلایی در تاریخ تشیّع پر نشیب و فراز بنگال هند به حساب می آید.
در این دوره که 163 سال به طول انجامید 7 نفر از نوابین شیعه حکومت مستقل داشتند وبعد از اشغال بنگال از سوی انگلیسی ها در سال 1757م 9 نفر دیگر حکومت غیر مستقل داشتند. این دوره سبب شده بود که تشیّع بیش از گذشته در بنگال هند توسعه یابد و شیعیان توانستند اند عقائد خود را علناً اعلام نمایند.
در این دوره، اولین بار در بنگال توسط نواب مرشد قلی خان در دهة اول محرم الحرام برای عزاداری امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت تعطیل رسمی اعلام شد و به تشویق او، عزاداری شهدای کربلا در ماه محرم از بزرگ ترین مراسم مذهبی بنگال شناخته شد و توسط نواب سراج الدوله بزرگ ترین حسینیه هندوستان در بنگال هند ساخته شد و مراکز دینی دیگر شیعیان نیز تأسیس شدند. در کنار نشست های علمی و ادبی، جلسات عقیدتی و فقهی شیعی توسط حاکمان شیعه برگزار می شد و مجتهد یا عالم بزرگ آن زمان در امور دینی بالاتر از پادشاه بود و به عنوان ولیّ فقیه، دستور صادر می کرد.
در زمان قیام آخرین پادشاه شیعی حکومت اَوَده، نواب واجد علی شاه (1847-1856م/1264-1273ق) در متیابرج، مذهب تشیّع در بنگال هند رشد زیادی کرد. نواب واجد علی شاه همراه خود از لکهنوء گروهی از علمای بزرگ شیعه را به بنگال آورده بود و وی نیز حکومت خود را در محور ولایت اداره می کرد. با پشتیبانی و حمایت وی در این سرزمین، علمای شیعه فعالیت زیادی انجام دادند. بعد از تجزیة هند در سال 1947م توسط انگلیسی ها، اغلب شیعیان این سرزمین به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
در حال حاضر، شیعیان بنگال هند در برخی از موارد هنوز با مشکلات مواجه اند و نتوانستند پیشرفت کنند و با وجود روحیة خوب و برخی از صفات حسنه، از تمام فرقه ها و ادیان موجود در بنگال هند عقب مانده هستند، که علت آن فروپاشی حکومت نوابین شیعه مرشدآباد، تجزیة بنگال به شرقی و غربی، بی سوادی شیعیان، سکونت بیشتر آنان در روستاها، تبعیض از ناحیة دولت و فقدان رهبری است./989/ب۹۲۰/ف