۱۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۵
کد خبر: ۵۵۷۹۴۱
یادداشت؛

تهدید اجتماعی | مردانه‌شدن شخصیت "زنان"

نباید فراموش نکنیم که زن، زن است؛ اگر زنان می‌خواهند شاغل باشند کاری را انتخاب کنند که با ویژگی‌های آن‌ها سازگار باشد و محیطی زنانه داشته باشد و تا حد امکان رابطه کمتری با مردان داشته باشد.
هویت زنان

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، زن و مرد دارای ویژگی‌هایی هستند که آنها را نسبت به یکدیگر متمایز می‌کند. یکی از موارد  مهمی که دارا بودن این ویژگی نقش اساسی دارد و عدم آن می‌تواند مشکل‌ساز شود، در زندگی زناشویی و روابط بین زوجین است.   

از آنجایی که زن و شوهر مکمل یکدیگر هستند و به فرموده قرآن کریم: «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»، محبت و مهربانی و ایجاد آرامش از ثمرات ازدواج است؛ طبیعتاً نقصان ویژگی‌های هر یک از زوجین می‌تواند خلل جدی در این محبت و آرامش داشته باشد و چه بسا کار را به جدایی بکشاند.

مردانه شدن روحیه زن و رابطه آن با طلاق

یکی از نکات مهم در این‌باره که امروزه نیز برای برخی خانواده‌ها مشکل‌ساز شده و بعضا باعث طلاق نیز می‌شود، پیدا شدن روحیات مردانه و از بین رفتن خصلت‌های زنانه برای زن است. این موضوع سبب می‌شود که زن آن طور که شایسته است نتواند با همسر خود تعامل داشته باشد و در نتیجه باعث بروز اختلافاتی شود. چه بسا خود زن هم متوجه نشود که چرا نمی‌تواند ارتباط خوبی با همسرش داشته باشد؛ ولی حقیقت این است که چون روحیات مردانه پیدا کرده دچار چنین مشکلی شده است. البته بر عکسش هم صادق است و اختلال در ویژگی‌های مردانه مرد می‌تواند همین مشکل را در تعامل زوجین ایجاد کند.

این موضوع از آن مسائلی است که در علم روانشناسی ثابت شده و روانشناسان به این مطلب اذعان کرده‌اند. بنا به گفته روانشناسان هر چه میزان این تفاوت‌های طبیعی بیشتر باشد، میل و رغبت زن و مرد نیز  به سمت یکدیگر  بیشتر است.

«جان گری» در کتاب «زنان، مردان،روابط» می‌گوید: هنگامى كه زنان و مردان خیلى شبیه یكدیگر شوند آن جاذبه مرموز را از دست مى‏دهند. زندگى كردن با شخصى كه مثل خودمان است بسیار خسته ‏كننده است.

حجت الاسلام دکتر ایزدپور در برنامه پرسمان تربیتی رادیو معارف با ذکر این مطلب که مردانه شدن زن خیلی خطرناک است، اذعان کرد که ارتباط زیاد با مردان باعث می‌شود که ذات دخترانه، طنازی‌ها و لطافت‌های زن استحاله شود. وی با ذکر نمونه‌ای  که خانمی مذهبی و تحصیل کرده  به او مراجعه کرده بود و می‌خواست از همسرش جدا شود؛ بعد از تحلیل قضیه معلوم شد که این زن، مرد شده است! بعد از کم شدن ارتباط این زن با مردان و راهکارهایی دیگر، طلاق منتفی شد و رابطه خوبی با همسرش پیدا کرد.

ارتباط بیش از حد  با مردان و تغییر روحیات زنانه

با این اوصاف مشخص می‌شود که عامل بخشی از طلاق‌هایی که اتفاق می‌افتد همین نکته است که زن دارای صفات مردانه شده و از طبیعت وجودی خویش خارج شده است. همین نکته سبب ناسازگاری زوجین می‌شود و چه بسا خودشان هم متوجه نباشند که ریشه این مشکل چیست و فقط  متوجه عدم تفاهم بین همدیگر می‌شوند و اینکه  در کنار یکدیگر آرامش ندارند.

یکی از عوامل مهم این خصوصیت نیز ارتباط زیاد با مردان است. متأسفانه اشتغال بی حساب و کتاب بانوان که در خیلی موارد هم ضرورتی ندارد از موجبات این مسئله شده است.

یکی از راهکارهای مهم در این باره این است که اگر زنان می‌خواهند شاغل باشند کاری را انتخاب کنند که با ویژگی‌های آن‌ها سازگار باشد و محیطی زنانه  داشته باشد و تا حد امکان رابطه کمتری با مردان داشته باشد.

زن، دارای لطافت‌های خاص خودش است

نباید فراموش نکنیم که زن، زن است و دارای خصوصیاتی مختص به خودش. زن دارای لطافت‌ها و ظرافت‌هایی است که مردان فاقد آن ویژگی‌ها هستند. این‌ها برای زن نقص نیست؛ بلکه طبیعتی است که خداوند در وجود او قرار داده است. همه می‌دانیم که غلبه احساسات در وجود زن بیشتر از مرد است و چه بسا  همین نکته است که زن را عاطفی‌تر کرده و مهر مادری که زبانزد و معروف است از همین جا ناشی می‌شود.    

امیرمؤمنان علیه السلام در فرازی از نامه خود به امام حسن علیه‌السلام می‌فرماید:«لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ لَیستْ بِقَهرمانة؛ كارى كه برتر از توانايى زن است را  به او واگذار نکن که زن گل است وقهرمان نیست»

این حدیث شریف گویای این است که زن دارای لطافتی است که ازکارهای سخت و مردانه به دور است. شاید یکی از حکمت‌های این بیان، اشاره به این نکته نیز داشته باشد که کارهای سخت، ویژگی‌های زنانه زن را به مخاطره می‌اندازد.

تساوی حقوق با تشابه حقوق متفاوت است

نکته دیگر این است که اسلام با تساوى‏ حقوق زن‏ و مرد مخالف نيست، بلکه با تشابه حقوق آنها مخالف است. این نکته نشان می‌دهد که تفاوت زن و مرد باعث می‌شود که تشابه حقوق آنها صحیح نباشد و در عین حال مساوات برقرار باشد. مثلا اگر بخواهیم به یک کودک و یک انسان بزرگسال که هر دو هم به یک اندازه گرسنه هستند غذا بدهیم، طبیعتا غذای این دو نفر متفاوت است؛ هر دو به غذا نیاز دارند، ولی حجم غذای کودک با بزرگسال فرق دارد.  نمی‌شود برای اینکه مساوات را رعایت کنیم به هر دو به یک اندازه غذا بدهیم؛ این امری واضح است که هر عاقلی آن را می‌پذیرد. در مورد زن و مرد هم همین مطلب صدق می‌کند. با تحلیل ویژگی‌های زن و مرد به این نتیجه می‌رسیم که برای رعایت مساوات بین زن و مرد، تشابه حقوق صحیح نیست. /999/ی۷۰۳/س

بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی 

ارسال نظرات