گزارشی از تناقضات آمریکا و نگاهی به حقوق بشر آمریکایی
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از مهمترین جدالهای آمریکا با کشورهایی همچون ایران بحث حمایت از تروریسم است. کشورهایی که دلیلی برای پیروی از قاعده آمریکایی در جهان احساس نمیکنند و راه مستقل خود را در عرصه بین الملل در پیش گرفتهاند.
ایران در دهه 80 به دلیل حمایت از جنبشهای مستقل آزادیطلبانه در دنیا به خصوص نهضتهای ضد صهیونیسم همچون حزبالله لبنان از سوی آمریکا در لیست سیاه کشورهای حامی تروریسم قرار گرفت. از آن زمان تاکنون این مجادله بین ایران و آمریکا ادامه یافته و حتی برخی از مهمترین نهاد و سازمانهای ایران به عنوان نهادی حامی تروریسم معرفی شدهاند.
شاید هیچکس از یاد نمیبرد که در آبان ماه سال گذشته «دونالد ترامپ» کل موجودیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست سازمانهای حامی تروریسم قرارداد. البته در سال 2007 نیز نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل عملیاتهای ضد آمریکایی در عراق، با فرمان اجرایی «جورج بوش» در لیست سیاه تحریمی خزانهداری قرار گرفت.
شاید سؤالی که به ذهن هر ناظر آگاهی خطور کند، این باشد که کارنامه ایالات متحده آمریکا در حمایت از سازمانهای تروریستی چگونه بوده و آیا این کشور در جایگاهی است که بتواند به دیگران در این باره امر و نهی کند.
وقتی تروریستهای آمریکایی به جنگ کوبا و نیکاراگوئه میروند
از زمانی که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا بر اساس قانون امنیت ملی آمریکا مصوب سال 1948 تشکیل شد، دخالت در امور داخلی سایر کشورها در قالب اقداماتی همچون حمایت از کودتاچیان و یا کمک به نیروهای مخالف امری بدیهی در سیاست خارجی این کشور است.
کودتای نظامی در کشور گوآتمالا و همچنین سرنگونی حکومت قانونی دکتر مصدق در ایران را میتوان نمونه عینی چنین اقداماتی به حساب آورد. با این حال جدیترین عملیات دستگاه اطلاعات خارجی آمریکا در قالب حمایت از گروههای تروریستی تجهیز نیروهای ضد انقلابی کوبا برای عملیات در خلیج کوبا بود.
عملیاتی که قرار بود سبب سرنگونی فیدل کاسترو و حکومت انقلابی در هاوانا شود. ماهها آموزش نیروهای فراری کوبا در ایالت فلوریدا و تجهیز آنها با تأیید شخص کندی رییس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا انجام شد. با این حال مقاومت غیر منتظره نیروهای کوبایی و ترس آمریکا از دخالت مستقیم اتحاد جماهیر شوروی منجر به شکست این عملیات شد.
صدها نفر از نیروهای ضد انقلابی کشته شدند و عده زیادی نیز به اسارت نیروهای دولتی کوبا درآمدند. اگرچه این عملیات در نهایت با شکست روبه رو شد، اما ولع آمریکاییها به استفاده از گروهای تروریستی هیچ گاه فروکش نکرد.
در دهه 80 و زمانی که در نیکاراگوئه یک دولت انقلابی به رهبری ساندنیستها بر سر کار آمد، آمریکاییها برای ضربه به انقلاب این کشور از چریکهای کنترا حمایت کردند. حتی زمانی که کنگره آمریکا طی یک مصوبه قانونی خواستار عدم حمایت آمریکا از این گروه شد، ریگان به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی آمریکا به دستگاههای امنیتی این کشور اجازه داد تا با با فروش سلاح به ایران و دریافت سود آن به ادامه این عملیات بپردازند. روندی که در نهایت با رسوایی ایران-کنترا پایان یافت.
در نهایت با سرنگونی یک فروند هوای هواپیمای تدارکاتی آمریکاییها با موشک سام 7 نیروهای دولتی عمق دفاع آمریکاییها از تروریستها روشن شد.
از همراهی با القاعده تا مبارزه با آن
شاید یکی از مهمترین مصادیق نقش آمریکاییها در ایجاد یک سازمان تروریستی اعزام مجاهدین عرب به افغانستان برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی باشد که در نهایت به ایجاد یکی از بزرگترین سازمانهای تروریستی دنیا یعنی القاعده انجامید. سازمانی که در نهایت به بزرگترین دشمن آمریکا تبدیل شد.
در سال 1979 زمانی که دخالتهای اتحاد شوروی در افغانستان به شدت در حال افزایش بود، برژینسکی مشاور وقت جیمی کارتر رییس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا از یک فرصت طلایی برای به دام انداختن خرس بزرگ سخن گفت. ایدهای که بعدها کنت دومرانش رییس وقت سازمان اطلاعات خارجی فرانسه آن را برای ریگان به دقت تشریح کرد.
در سایه این سیاست بود که هزاران مجاهد سعودی و عرب با همکاری پاکستان و کشورهای خلیج فارس عازم افغانستان شدند تا با تحاد جماهیر شوروی بجنگند. هزینه تأمین نیروی انسانی را عربستان سعودی پرداخت میکرد و خطوط هوایی کشورهای عربی گاه به رایگان مجاهدان را به پاکستان میرساندند تا از آنجا راهی کمپهای آموزشی سازمان اطلاعات پاکستان شوند.
این سیاست اگرچه توانست توان نظامی اتحاد جماهیر شوروی را تضعیف کند، اما پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان و پایان جنگ سرد، هزاران مجاهد عرب کار دیگری به غیر از جنگ نداشتند. اینجا بود که اسامه بن لادن سعودی با جمع کردن رزمندگان به دور خود سازمان القاعده را تشکیل داد.
سازمانی که اتفاقاً به شدت به دنبال عملیات بر ضد آمریکاییها بود. عملیاتهایی همچون انفجار سفارتخانههای آمریکا در نایروبی و داراسلام که به حمله موشکی آمریکا به افغانستان در سال 1998 منجر شد. شاید اوج کار القاعده حمله به برجهای دو قلو در یازدهم سپتامبر بود که حمله گسترده آمریکاییها را به دو کشو ر عراق و افغانستان در پی داشت.
القاعده هنوز هم سازمانی مهم در بین سازمانهای تروریستی است و از زمان از پا در آمدن اسامه بن لادن فرماندهی آن بر عهده ایمن الظواهری مصر قرار گرفته است. با این حال هنوز هیچ کس جواب درستی به این سؤال نداده که مسؤولیت شخص آمریکا در عملیاتهای تروریستی القاعده چقدر است.
تاکون بسیاری از سیاستمداران آمریکایی به صورت واضح به این مطلب پرداختهاند که حمایت آنها از مجاهدان عرب موجب تشکیل القاعده شده است. جالب اینجاست که همین الگوی آشکار در جای دیگری نیز تکرار میشود و آن هم حمله آمریکا به عراق است.
حملهای که به ناگهان یک اژدها را از ظرف شیشهای خود آزاد کرد و منجر به هرج و مرجی شد که ظهور گروهی همچون داعش در عراق، سوریه، افغانستان و برخی دیگر از کشورها از نمونههای مشابه آن است.
وقتی رهبران داعش از زندانهای آمریکا رها میشوند
شاید باید سالها بگذرد تا با انتشار برخی اسناد میزان دخالت آمریکاییها در ایجاد گروههایی همچون القاعده عراق و داعش روشن شود.
ممکن است آمریکاییها این گونه ادعا کنند که این حامیان سابق ارتش عراق بودند که با پیوستن به گروههای تروریستی این حمام خون را در خاورمیانه به راه انداختهاند. با فرض درستی این حرف چه کسی میتواند این ایده را رد کند که انحلال ارتش عراق در سال 2004 با فرمان حاکم آمریکایی عراق زمینه را برای پیوستن هزاران نیروی مسلح بعثی به گروههای تروریستی مهیا کرد.
نبردهای بعدی آمریکاییها با تروریستها در مناطقی همچون الرمادی، فلوجه و تکریت و کشته شدن هزاران انسان زمینه را برای تشکیل گروههای جهادی با پشتیبانی مستقیم سعودیها در عراق را فراهم کرد. القاعده عراق به چنان قدرتی دست یافت که حتی با استفاده از سلاحهای لیزری اقدام به هدف قراردادن تجهیزات آمریکایی میکرد.
جالب اینجاست که آمریکاییها و انگلیسیها با جمع کردن متهمان و مظنونان به عملیاتهای تروریستی همچون کمپ بوکا زمینه را برای ساماندهی و تجدید ساختار گروهای تروریستی را فراهم میکردند. اینجا بود که نطفه تشکیل گروهی همچون داعش در مقابل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا فراهم شد.
هرچند شکلگیری داعش معمولاً به بحران سوریه نسبت داده میشود، اما این گروه تروریستی پیش از آن، زمانی در قامت یک تشکیلات تروریستی مستقل از القاعده اعلام موجودیت کرد که رهبرش در زندانهای آمریکایی گرفتار شد.
آمریکاییها می گویند که ابوبکر البغدادی را «به اشتباه» آزاد کردند، اما برخی معتقدند بعید است سازمان سیا از ظرفیتهای بالقوه تروریستی داعش که یک بار در سال 2008 در موصل اعلام تشکیل خلافت اسلامی کرده بود، غافل بوده باشد.
بازداشت نمایشی سرکرده تروریستهای داعش سپس آزادی وی، باعث شد تا داعش اولین مأموریت خود را در راستای سناریوی سقوط دمشق و برهم زدن سیر طبیعی بیداری اسلامی در جهان عرب عملیاتی کند. شاید یکی از جالبترین سخنان در این باره از سوی مایکل فلین رییس سازمان اطلاعات دفاعی وزارت دفاع آمریکا در گفت و گو با الجزیره باشد.
فلین چه گفت؟
فلین در این مصاحبه به سندی اشاره میکند که از سوی سازمان متبوع وی در اختیار نهادهای اطلاعاتی قرار گرفته است. گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) که پیش از این تحت عنوان «سری» طبقهبندی شده بود و به تاریخ 12 آگوست 2012 (21 مرداد 1391) بازمیگردد، به طور گستردهای بین سازمانهای دولتی از جمله فرماندهی مرکزی آمریکا، سازمان سیا، افبیآی، وزارت امنیت داخلی، وزارت خارجه و دیگر نهادها توزیع شده است. این سند نشان میدهد سازمان اطلاعات آمریکا اوایل سال 2012 ظهور داعش در عراق را پیشبینی کرده اما به جای آنکه بهعنوان یک تهدید منظور شود، در این گزارش این گروه تروریستی بهعنوان یک دارایی راهبردی برای آمریکا متصور شده است.
فلین گفت آن زمان حتی مخالفت خود با حمایت از پیکارجویان خارجی را به مقامهای عالی رتبه دولت امریکا اعلام کرده اما به آن توجهی نشده است. مجری الجزیره در این مصاحبه از فلین پرسید که «آیا دولت تحلیل شما را نادیده گرفت؟» و او پاسخ داد: «نمیدانم که آیا آن را نادیده گرفت یا نه، به نظرم این یک تصمیم بود…تصمیمی آگاهانه!»
وی در پاسخ به این سؤال که چرا آن زمان برای ممانعت از قدرت گرفتن «افراطیها» اقدام دیگری انجام نداد، گفت: «دوست ندارم بگویم به من ربطی نداشت، اما آن زمان وظیفهام این بود که از صحتِ هرچه بیشتر اطلاعاتی که ارائه میکنیم اطمینان حاصل کنم.»
جالب اینجاست که حتی هم اکنون که داعش از لحاظ جغرافیایی به پایان رسیده کشوری همچون روسیه بر این نکته پافشاری میکند که آمریکاییها در حال پناه دادن به عناصر داعش در پایگاههای خود هستند. بماند این که حتی شواهدی از گسیل گسترده نیروهای داعش به افغانستان از سوی آمریکاییها وجود دارد که امنیت منطقه به خصوص آسیای میانه را با تهدید جدی روبه رو کرده است.
هیولایی که شاید به جان خالق خود بیفتد
اگر بخواهیم تمام موارد حمایت آمریکاییها از گروههای تروریستی را بیان کنیم، شاید نیاز به دهها کتاب در این باره باشد. با این حال همین موارد کوتاه نشان میدهد که متهم کردن سایر کشورها از سوی آمریکا به حمایت از تروریسم تا چه اندازه مزورانه است.
این یکی از نکاتی بود که در دیدار مسؤولان با مقام معظم رهبری نیز مورد اشاره قرار گرفت و از آن به عنوان سندی از جنایات آمریکا در حق بشریت یاد کردند. شاید باید منتظر روزی بود که این هیولای درنده باز هم به جان خالق خود بیفتد./۸۴۷/ب۱۰۱/ف
مهدی پورصفا