۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۰:۲۹
کد خبر: ۵۷۵۷۵۴
برشی از کتاب «مکاتب صهیونیستی»(۱۸)؛

نگاهی به ناسیونالیسم و پذیرش نظام دیکتاتوری

استعمارگران به كمك دوستان داخلی و وابستگان خود، جریان انحرافی «باستانگرایی» و «ناسیونالیسم افراطی» را پدید آوردند.
ناسیونالیسم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات تسنیم اندیشه با همکاری خبرگزاری رسا، کتاب «فرقه‌ها، عرفان‌واره‌ها و مکاتب صهیونیستی» را به قلم مهدی دهنوی و با نظارت علمی محمدحسین فرج‌نژاد منتشر کرده است. بنابراین از این پس مطالب این کتاب را در قالب برشی از کتاب خدمت خوانندگان عزیز تقدیم می‌کنیم:

نظام دیکتاتوری شاهنشاهی 2500 سال بر ایران حاکمیت داشته است و ملی‌گرایان با اصالت دادن به ایران و باستان‌ستایی، اصل نظام سلطنت را در قالب رژیم تاریخی حاكم بر ایران پذیرفته و كسانی كه پیش از انقلاب در قالب «جبهه ملی» گِرد هم آمده بودند، حتی در شرایط نابودی نظام شاهنشاهی در آستانه پیروزی انقلاب، نظام شاهنشاهی را رها نمیكردند و موضع مخالفت آنها تنها در برابر دولتهای حاكم بود و نه نظام سلطنت و شاهنشاهی! و شعار آنها این بود: «شاه باید سلطنت كند، نه حكومت»!

 این، بدان معناست كه شاه در قبال اداره كشور هیچ‌گونه مسئولیتی ندارد؛ امّا جایگاه او در نقش جایگاهی تشریفاتی همچنان محفوظ است. البته این تفكر نیز نشأتگرفته از نظام سلطنت مشروطه غربی بود و بر این اساس، آنان در مقابله با استبداد، مبنای محكمی نداشتند و میكوشیدند به کمک قانون اساسی مشروطه اهداف خود را پیش ببرند. در بُرهههایی از تاریخ معاصر ایران، همچون سال 1332 ش، ملی¬گرایان به رهبری دكتر مصدق فرصتی طلایی برای ریشه¬كنی نظام فاسد شاهنشاهی پیدا کردند، آنان می‌توانستند پس از فرار محمدرضا به خارج از كشور کار رژیم پهلوی را یکسره کنند امّا با توجّه به مبنای فكری سستی که داشتند، قدر این فرصت را ندانستند و سرانجام با كودتای 28 مرداد زحمات آنان و ملت بر باد رفت! 

رضاشاه با پیروی از آتاترك كه پانتركیسم را بنیان نهاده بود، به «باستانگرایی» و ناسیونالیسم افراطی پرداخته، ایدئولوژی شاهنشاهی را بهجای ایدئولوژی اسلامی نشاند!  استعمارگران نیز برای پاره پاره کردن جهان اسلام، به ترویج ناسیونالیسم و باستان‌گرایی روی آوردند که با تأسّف باید گفت؛ آنان در این نیرنگ‌بازی، دستاوردهای فراوانی داشته‌اند! ترویج پان‌عربیسم، پان‌تُرکیسم، پان‌فارسیسم، پان‌کُردیسم و پان‌ایرانیسم، شِقه شِقه شدن کشورهای عربی- اسلامی و فروپاشی دولت عثمانی و نفوذ استکبار جهانی در کشورهای اسلامی را در پی داشت و ادلّه متعددی وجود دارد که این مکاتب انحرافی و ضدّ ملی، با دسیسه‌های انگلیسی یهودی- صهیونی، در ایران و سایر کشورهای جهان توسعه یافته است. برای مثال، محفل یا شبكه «مانكجی»، نخستین كانون جدّی محسوب میشود كه ترویج باستان‌گرایی را در ایران آغاز كرد. از اقدامات مانكجی، تجدید چاپ و پخش كتاب «دساتیر» در ایران بود. دساتیر تا آن زمان در ایران چندان شناخته شده نبود و در واقع تأثیر جدّی آن از زمان مانكجی آغاز شد. 

«جلال الدین میرزا» (استاد اعظم فراموشخانه انگلیسی) هم شاهزادهای فرنگی¬مآب شناخته میشد و هم مروّج ناسیونالیسم ضد عربی بود و كتابی به نام «نامه خسروان» چاپ کرد كه یك دوره تاریخ ایران باستان را در بر دارد.گرچه این كتاب به نام او منتشر و معروف شد، ولی نویسنده واقعی آن فردی به نام «شیخ علی‌یزدی» بود كه در سفارت انگلیس سِمَت منشیگری داشت و در دستگاه انگلیسیها در ایران فرد با نفوذی بود! 

«رضاقلی‌خان هدایت»، از اعضای دیگر فراموشخانه نیز کتاب‌های متعددی با روح باستان‌گرایی منتشر كرد؛ از مهم‌ترین آثار وی «فرهنگ انجمن‌آرای ناصری» است. او این كتاب را به سفارش «مانكجی» نوشت و نام آن در ابتدا «فرهنگ انجمن آرای هوشنگ» بود و   «هوشنگ»، نامی است كه «مانكجی» بر خود نهاده بود و خود را در ایران با اسامی «هوشنگ هاتریای كیانی» و «درویش فانی» معرفی میكرد. ولی بعدها ترجیح دادند كه این فرهنگ را به ناصرالدین شاه منسوب كنند؛ بنابراین آن را «فرهنگ انجمن‌آرای ناصری» نامیدند.  

این فرهنگ در سال 1288ق، یعنی در نخستین سال صدارت میرزا‌حسین‌خان سپهسالار و اندكی بعد از مرگ رضاقلی‌خان هدایت، با حمایت مالی مانكجی چاپ شد. خود مانكجی نیز مقدمهای بر این كتاب نوشته است. این فرهنگ سرشار از جعلیات دساتیری است و در كنار فرهنگهای دستكاری شدهای مانند «برهان قاطع» سهم بزرگی در اشاعه باستان‌گرایی در ایران داشت. مثلا در این فرهنگ، با اقتباس از دساتیر، فهرست مفصلی از پیامبران عجم نام برده شده است! 

در این كتاب، ارجاع به آثار پارسیان، زرتشتیان، دساتیر، دبستان¬المذاهب و غیره بسیار دیده میشود و در آن مدخلهایی چون «اسلام» و«قرآن»، وجود ندارد و آیات و شواهد قرآنی و احادیث به ندرت در آن دیده میشود. روح این فرهنگ كاملاً غیراسلامی است، به گونهای كه آن را در كنار «نامه خسروان» باید مهمترین تلاش مانكجی برای ترویج باستان‌گرایی در ایران دانست؛ برای مثال، در این فرهنگ، خانه كعبه مقرّ یك پیامبر باستانی ایرانی به نام «مه‌آباد»، معرفی و نام آدم ابوالبشر، فارسی دانسته میشود!

«آخوندزاده» نیز از مهم‌ترین مروّجان باستان‌گرایی، اسلام‌ستیزی و عرب‌ستیزی و نظریه‌پرداز استبداد شرقی در تاریخ نگاری ایران بود و در این باره اثرگذاری عمیقی داشت. او بنیانگذار جریانی است كه تغییر الفبا را راه توسعه و پیشرفت ممالك اسلامی معرفی كرده، عملی ساختن این نظریه را در عثمانی از طریق «منیف‌پاشا» و در ایران از طریق محفل «مانكجی» به پیش میبرد. «منیف¬پاشا» در زمان حكومت سپهسالار، چهار سال سفیر عثمانی در ایران بود و در دوره «مظفرالدّین‌شاه» نیز دو سال در این سِمت بود و با «مانكجی»، «آخوندزاده»، «میرزا یوسف‌خان مستشارالدّوله» و «میرزا ‌ملكم‌خان» رابطه نزدیكی داشت.

ملت ایران در عصر قاجاریه به رهبری علما و روحانیت، چندینبار در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی ایستادند؛ مانند نهضت تحریم تنباكو و نهضت ایجاد عدالتخانه (مشروطیت) كه بر اساس ارزشهای اسلامی شكل یافت، اما استعمارگران نیز به كمك دوستان داخلی و وابستگان خود، جریان انحرافی «باستانگرایی» و «ناسیونالیسم افراطی» را پدید آوردند كه با آغاز حکومت دیکتاتوری پهلوی بیشتر شدّت یافت.

این جریان بیش از آنكه جنبه ایجابی داشته باشد، بُعد سلبی داشت؛ یعنی از راه نفی اسلام و ارزشهای اسلامی و تبلیغ تفكر «ایرانِ منهای اسلام» صورت میگرفت، بهگونهایكه هر آنچه صبغه اسلامی داشت، به تمسخر گرفته و بدان تاخته میشد؛ آنهم با این بهانه كه اسلام فرهنگ ایرانی نیست. آنان اسلام را فرهنگ اعراب معرفی کرده، ایران را در برابر اسلام مینشاندند، غافل از اینكه «اسلام» فرهنگی الهی مطابق با فطرت انسانهاست و ایرانی «اسلام» را پذیرفته است، نه «اعراب» را.

استاد مرتضی مطهری در كتاب ارزشمند «خدمات متقابل اسلام و ایران» با این توطئه به مبارزه برخاست و چنین افشاگری کرد: عكسالعمل ایرانیان در برابر اسلام فوقالعاده نجیبانه و سپاسگزارانه بود و از یك نوع توافق طبیعی میان روح اسلامی و كالبد ایرانی حكایت میكند. اسلام برای ایرانیان مانند غذای مطبوعی بوده که به حلق گرسنه‌ای فرو رود، یا مانند آب گوارایی که به کام تشنه‌ای ریخته شود. طبیعت ایرانی مخصوصاً با شرایط زمانی و مكانی و اجتماعی ایران قبل از اسلام، این خوراك مطبوع را به خود جذب كرد و از آن، حیات و نیرو گرفت و حیات خود را صرف خدمت به آن كرد.

رژیم پهلوی نیز نیرنگ خود را برای شعار «خدا، شاه، میهن»، آغاز و سپس ابیاتی را به نام فردوسی جعل کرد، همچون بیت: «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه/ چو ایران نباشد تن ما مباد». بعدها نیز در ابتدای سخنرانیها به جای «بسم الله» و یا «به نام خدا»، میگفتند: «به نام خدایگان شاهنشاه»!

گفتنی است، انتشارات تسنیم اندیشه با همکاری خبرگزاری رسا، کتاب «فرقه‌ها، عرفان‌واره‌ها و مکاتب صهیونیستی» را در شمارگان ۵۰۰۰ نسخه، در ۱۵۶ صفحه  به قیمت ۱۵۰۰۰ تومان  منتشر کرده است و علاقه مندان برای  خرید این کتاب به مدیریت توسعه علمی و ارتباطات خبرگزاری رسا مراجعه و یا با شماره تقلن تلفن: ۰۲۵۳۲۹۰۴۰۲۶--داخلی ۱۰۸ تماس بگیرند./۹۹۸/ن ۶۰۴/ش

ارسال نظرات