چرا ترامپ «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی را نادیده گرفت؟
به گزارش خبرگزاری رسا، در حالی که اقدامات جنجالی ترامپ در مورد فلسطین باعث شده تا توجهات جهانی بیش از گذشته بر تحولات فلسطین متمرکز شود، حال به تازگی برخی منابع خبری از احتمال اتخاذ تصمیماتی جدید از سوی ترامپ در مورد پناهندگان فلسطینی حکایت دارد.
در این رابطه مرکز اطلاع رسانی فلسطین خبر داد که دولت آمریکا قصد دارد طی هفته آینده تصمیمی سرنوشت ساز را درباره آوارگان فلسطینی و حق بازگشت آنان به شهر و دیار آبا و اجدادی شان در اراضی اشغالی فلسطین اتخاذ کند.
تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز در همین ارتباط گزارش داده است که واشنگتن در تصمیم جدید خود درباره فلسطین اعلام خواهد کرد که حق بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن شان لغو شده است.
گفته شده کاخ سفید در توجیه این تصمیم خود مدعی خواهد شد که صفت «آواره» از طریق وراثت منتقل نمی شود و با توجه به این تعریف، واشنگتن از تعداد پنج میلیون آواره فلسطینی تنها نیم میلیون از آنان را به رسمیت خواهد شناخت. این تصمیم احتمالی کاخ سفید در عین حال در مقابل تعریف مشخص سازمان ملل در مورد پناهجویان فلسطینی قرار دارد که در آن اعلام شده فرزندان پناهجویان فلسطینی در اردوگاههای خارجی به مانند والدین خود از حقوق برابری به عنوان یک پناهجو برخوردار خواهند بود.
به نظر میرسد این تصمیم کاخ سفید بخشی از طرح مورد نظر ترامپ در مورد فلسطین باشد که به معامله قرن موسوم شده است.
طرحی که منابع عربی گفتهاند براساس آن موضوعات مهمی از جمله پایتختی قدس شرقی برای کشور مستقل فلسطین، حق بازگشت آوارگان فلسطین و توقف شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی کرانه باختری از دستور کار مذاکرات خارج خواهد شد و بجای آن ایجاد کشور فلسطینی بدون سلاح در نوار غزه و بخش هایی از منطقه صحرای سینا مورد تاکید قرار خواهد گرفت.
اما مسأله پناهندگان فلسطینی به چه موضوعی اشاره دارد و چرا برای ترامپ مهم است؟
پناهجویان فلسطینی چه کسانی هستند؟
فلسطینیها سالهاست در جریان بیش از هفت دهه مبارزه برای پایان دادن به اشغال سرزمین خود بر مفهومی تحت عنوان «حق العودة» تاکید دارند که به فارسی به معنای حق بازگشت است.
مفهوم «حق بازگشت» در واقع ناظر بر بازگشت همه فلسطینیانی است که در جریان اشغال سرزمین و ترک اجباری خانههای خود حال سالهاست در اردوگاههای مختلف ساکن میباشند.
باید توجه داشت که سرزمین فلسطین در دو حادثه عمده شاهد کوچ اجباری دهها هزار نفر از ساکنان خود بوده است. یکبار در سال ۱۹۴۸ و جنگ نخست اعراب و رژیم صهیونیستی نزدیک به ۷۵۰ هزار فلسطینی و در واقع ۸۵ درصد از جمعیت آن زمان فلسطین و پس از آن در جریان جنگ دوم در سال ۱۹۶۷ حداقل ۳۵۰ هزار نفر از آنان مجبور به ترک خانههای خود شدند.
در حال حاضر تعداد کل پناهجویان فلسطینی بیش از ۵ میلیون نفر عنوان شده است. این پناهجویان طی هفت دهه گذشته علاوه بر نوار غزه و کرانه باختری رود اردن، در اردوگاههای سه کشور دیگر شامل اردن، لبنان و سوریه زندگی کردهاند و حتی نسلی از این افراد در همین اردوگاهها به دنیا آمده و مردهاند. در عین حال اردن با دارا بودن بیش از ۲ میلیون پناهجو بزرگترین اردوگاه فلسطینیهای رانده شده از خانههای خود به شمار میروند.
همچنین دیگر کشورهای عربی از جمله تونس، مصر، عراق و... نیز میزبان بخش دیگری از پناهجویان فلسطینی میباشند.
وجه مشترک همه این پناهجویان علاوه بر فلسطینی بودن، یک چالش بزرگ بنام بی تابعیتی است. در واقع پناهجویان فلسطینی که از ۱۹۴۸ به بعد مجبور به ترک خانههای خود و استقرار در اردوگاههای خارجی شدهاند، هنوز هیچ تابعیت رسمی را دارا نیستند. همین موضوع به چالشهای بزرگتر دیگری از جمله محدودیت کار و رفت و آمد در کشورهای میزبان و همچنین مشکلات بعدی از جمله بلاتکلیفی کودکانی منجر شده که در اردوگاهها به دنیا آمدهاند. این چالشها تا به امروز برای پناهجویان فلسطینی در همه جای دنیا ادامه دارد.
وضعیت حقوقی پناهجویان فلسطینی
از نظر حقوقی وضعیت پناهجویان فلسطینی یکی از پیچیدهترین شرایط است، چون از یک طرف این افراد به صورت دسته جمعی و به زور از محل سکونت خود رانده شدهاند و از سوی دیگر هنوز رژیم صهیونیستی حاضر به پذیرش مسؤولیت این اقدام نشده است.
با توجه به همین وضعیت، سازمان ملل متحد قطعنامههای متعددی را از جمله قطعنامه ۱۹۴مجمع عمومی در دسامبر ۱۹۴۸ و قطعنامه ۲۳۷ در ژوئن ۱۹۶۷ به تصویب رساند که بر اساس آنها هم پناهندگان فلسطینی در کوتاهترین زمان ممکن میتوانند به خانههای خود بازگردند و هم رژیم صهیونیستی موظف به فراهم کردن امکان بازگشت برای آنان است.
همچنین قطعنامه دیگری به شماره ۲۴۲ که آن نیز در سال ۱۹۶۷ تصویب شده، بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی تأکید میکند، اما هیچ کدام از این قطعنامهها در عمل هنوز اجرا نشده است.
از سوی دیگر صهیونیستها نه تنها هیچگاه به این قطعنامهها پای بند نبوده، بلکه فراتر از آن با تصویب قوانینی طی فاصله زمانی ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۳ از جمله «حکم مناطق متروک»، «مقررات اضطراری کشت زمینهای بایر»، «قانون دارایی افراد غایب» و «قانون تملک زمین» روند تصرف و تصاحب زمینهای به جا مانده از فلسطینیان تبعید شده به دیگر کشورها را تسریع بخشیدند.
حتی در جریان مذاکرات سازش ۱۹۹۳ میان عرفات و نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، رسیدگی به مسأله پناهندگان و تشکیل کمیته دائمی (متشکل از سازمان آزادی فلسطین، اردن، مصر، رژیم صهیونیستی) برای مذاکره درباره نحوه بازگشت پناهندگان مورد توافق دو طرف واقع شد، اما در سالهای بعد صهیونیستها هیچگاه اجازه پیگیری چنین موضوعی را ندادند و همواره با کارشکنی مانع از شکلگیری چنین کمیتهای شدند. هرچند در واقع شکلگیری چنین کمیتهای به مانند دیگر تعهدات صهیونیستها به عرفات در مورد واگذاری کرانه باختری، ناتمام و شکست خورده باقی ماند.
وحشت از بازگشت پناهجویان فلسطینی بخاطر چیست؟
جمعیت همواره عامل حیاتی برای رهبران صهیونیستی است و کابوس از دست دادن جمعیت یهودیان در مناطق فلسطینی تهدیدی همیشگی علیه موجودیت رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
در حال حاضر از جمعیت هشت و نیم میلیون نفری مناطق رژیم صهیونیستی، ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار را یهودیان و ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر را فلسطینیان تشکیل میدهند.
از سوی دیگر نزدیک به ۵ میلیون و پانصدهزار فلسطینی دیگر در سایر اردوگاههای پناهندگی به سر میبرند که در صورت بازگشت آنان در عمل کشور فلسطین با جمعیتی بیش از ۷ میلیون نفر تشکیل خواهد شد، این در حالی است که جمعیت یهودیان حتی با محاسبه رشد طبیعی جمعیت به سختی به ۶ میلیون نفر خواهد رسید.
اگر مسأله جمیعت بیشتر فلسطینیها در برابر چالش آهنگ رشد آهسته جمعیت صهیونیستها قرار دهیم، مشخص است که تا چه میزان موجودیت دولت صهیونیستی با از دست دادن توازن در مقابل اکثریت فلسطینی طی سالهای آتی به خطر خواهد افتاد.
رهبران صهیونیستی با ارائه مشوقهای بسیار و با تقلای زیاد توانستهاند پس از سالها رشد جمعیت خود را به نزدیکی ۲ درصد برسانند اما در مقابل رشد جمعیت فلسطینیها در بدترین شرایط ممکن و همراه با آوارگی از سال ۱۹۴۸ تا کنون ۸ برابر شده است.
این شرایط همه حاکی از آن است که در صورت بازگشت آوارگان فلسطینی، موجودیت رژیم صهیونیستی حتی بدون هیچ جنگی به راحتی در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. موضوعی که یکی از عوامل اصلی نگرانی صهیونیستها نسبت به بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههای خود میباشد.
براین اساس با وجود چالش و بحران جمعیتی برای صهیونیستها، طبیعی است که ترامپ به عنوان حامی تمام قد رژیم صهیونیستی همزمان با ارائه طرح خود در مورد فلسطین موسوم به «معامله قرن»، بدنبال الغای حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینهای خود باشد. حق روشنی که امسال به صورت کم سابقهای در جریان اعتراضات دامنه دار «بازگشت به سرزمین» از سوی فلسطینیها تا به امروز همچنان فریاد زده میشود./۸۴۷/ب۱۰۱/ع
رضا عمویی/مهر