۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۶
کد خبر: ۵۹۶۵۰۲
بخش دوم | به بهانه ویژه‌نامه بعثت انقلاب؛

مناظره | انقلاب اسلامی نتیجه بیداری اسلامی در کشور | اشتباه تاریخی رژیم پهلوی

مناظره | انقلاب اسلامی نتیجه بیداری اسلامی در کشور | اشتباه تاریخی رژیم پهلوی
در آخرین برنامه زاویه با موضوع "تحلیل نظریه انقلاب اسلامی" مناظره موسی نجفی و تقی آزاد ارمکی برگزار شد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آخرین برنامه زاویه با موضوع تحلیل نظریه انقلاب اسلامی با کارشناسی دکتر موسی نجفی و دکتر تقی آزاد ارمکی و اجرای حبیب الله رحیم پور ازغدی برگزار شد.

سوابق علمی و پژوهشی ارائه دهندگان

موسی نجفی دارای دکترای علوم سیاسی و استاد پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نویسنده کتاب انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی است.

همچنین تقی آزاد ارمکی دکترای جامعه شناسی داشته و استاد گروه جامعه شناسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و صاحب کتاب تغییرات اجتماعی در ایران و نظریه تغییرات فرهنگی در ایران است.

پیش‌تر بخش نخست این مناظره با عنوان "هویت انقلابی یا انقلاب هویتی" توسط خبرگزاری رسا منتشر شد، این گزارش، بخش دوم مناظره موسی نجفی و تقی آزاد ارمکی است که متن آن در ذیل تقدیم مخاطبان می‌شود.

مجری: کانون هویت ایرانی چیست و چه چیزی آن را صورت بندی می‌کند که ایرانی‌های هر زمان، به خاطر مورد هجمه قرار گرفتن آن، خیزی را برمی‌دارند؟

مناظره| انقلاب اسلامی نتیجه بیداری اسلامی در کشور| اشتباه تاریخی رژیم پهلوی

نجفی: شخصیت ایرانی را می‌توان به چند قسمت تبدیل کرد، یک قسمت آن مذهب و جامعه اخلاقی است، قسمت دیگر تاریخ گذشته ایران است، زبان فارسی و خاطرات گذشته یک ملت است که جمع شده و شخصیت و هویت ایرانی را شکل می‌دهند، البته به نظر من، رکن و قویترین قسمت هویت ایرانی را مذهب شیعه تشکیل می‌دهد که توانسته عناصر فرهنگی قبلی را تشخص سیاسی دهد.

عدم اعتراض به ظلم و ستم موجود در فضای مجازی علیه شیعیان

آزاد ارمکی: امروز فرهنگ شیعی در کشور بسیار مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد، مخصوصا در فضای مجازی و زندگی روزمره، جفاهایی زیادی به آن می‌شود، حال چرا اعتراضی صورت نمی گیرد؟

ببینید آنچه تا دیروز وجود داشت، [این که می‌گویم انقلاب اسلامی را بدون فهم رژیم پیشین نمی‌توان شناخت] روشنفکرانی که درباره انقلاب اسلامی در خارج از کشور نوشته‌اند و به تعبیر دیگر همه کتاب‌هایی که درباره انقلاب اسلامی نوشته شده است، فهم رژیم پیشین را از دستور کار خارج کرده‌اند و کسی نیست که فهم درستی در باب چیستی این پدیده و مناسبات خاص آن نشان دهد که چه چیزی باعث می‌شود که این جامعه برخواسته و انقلاب می‌کند.

اتفاقا کسانی که در ایران، انقلاب اسلامی درس می‌دهند و همین تلویزیونی که در این باب گزاره‌هایی ارائه می‌دهد، آن کتاب‌ها را بازخوانی کرد‌ه‌اند که یا آنها را تکرار می‌کند یا پاسخ به آنها می دهند، در صورتی که در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتی برای فهم جامع درباره رژیم پیشین فراهم بود، وقتی درباره رژیم پیشین وجود داشته باشد، نیروهایی که انقلاب کردند و مختصات آن شناخته می‌شود.

در ایران فقط روحانیت انقلاب نکرده‌اند، بلکه نیروهای زیادی انقلاب کردند، در یک دوره‌ تاریخی، جمعیت کثیر و سرمایه بزرگی تولید شد و آن سرمایه، معنایی تولید کرد که نام کل آن را جامعه اخلاقی گذاشته‌ایم، اما در این متن، مناسباتی وجود داشت که از دستور فهم همه ما خارج شده است و رفته‌ایم دنبال مطالعه قاجار، نمی‌دانم چرا ما فکر می کنیم که جمهوری اسلامی خیلی نزدیک‌تر به رژیم قاجار است تا پهلوی، درحالی که نزدیک‌تر به رژیم پیشین بوده است و متأسفانه شبیه‌ترین به مختصات رژیم‌ پیشین شده است.

پروژه توسعه آن را نگاه کنید، خیلی تفاوتی با رژیم قبل ندارد، همان راه‌هایی که پیش می‌رفته، امروز در حال پیش روی هستیم، به همین خاطر برخی از مردم می‌گویند، آن چیزهایی که بوده در حال انجام است، در صورتی که ما نتوانستیم بفهمانیم که پروژه توسعه، یک پروژه معاصر است و هرکسی بر این سرزمین حاکم شود، این پروژه را انجام خواهد داد و مربوط به کسی نیست، از راه‌آهن و مترو گرفته تا ساخت دانشگاه و...

رژیم پیشین بر خلاف نظام اسلامی، در توسعه وابسته بود

مجری: پس می‌خواهید بگویید که جمهوری اسلامی تمایز ویژه‌ای با پهلوی ندارد؟

آزاد ارمکی: نه نه، در این قصه، ضرورت‌هایی است، چراکه می‌خواهد در این مدل زندگی کنند.

مجری: یعنی نسبت هر دو با توسعه یکسان است؟

آزاد ارمکی: البته رژیم پیشین وابسته است، در نظام اسلامی بحث توسعه براساس اقتصاد مقاومتی و تولید ملی است، اما رژیم پهلوی می‌گوید که باید از خارج هم بیاوریم، حال این که ما این را دنبال کرده یا نکرده‌ایم در دستور کار ما نیست.

اما آن چه این را متفاوت می‌کند، جامعه اخلاقی است، حال این جامعه اخلاقی می‌توانست در ساختار دموکراسی سامان پیدا کند یا جامعه آزاد یا جامعه مشارکت طلب می‌توانست باشد، جامعه‌ای که نتیجه آن بتواند به عدالت و کاهش نابرابری اقتصادی منجر شود، چراکه شما نمی‌توانید جامعه اخلاقی داشته باشید و نابرابری اقتصادی و اجتماعی بیداد کند، زیرا آن چه بازی اخلاق را در این کشور برهم می‌زند، فقر است.

این حس برای مردم که احساس محرومیت دارند، واقعا جالب است، مردمی که برخوردار بوده و مثلا یک ماشین دارند، چرا دو یا سه ماشین دیگر ثبت نام می‌کنند، این زیاده خواهی که ناشی از احتمال محرومیت آتی است، زیست اخلاقی در این کشور را ناممکن کرده است، اما این که چگونه به این جا رسیدیم و چه چیزی ما را به این جا رسانده است، به نظر من فراموشی محتوای انقلاب اسلامی بوده است، محتوای انقلاب اسلامی که جامعه ما را اخلاقی، بلکه از نوع بسیار متعالی آن، یعنی جامعه اخلاقی دینی و شیعی کند که حضرت امیر(ع) مصداق آن است.

وقتی شعار اصلی انقلاب «آزادی، برابری، حکومت عدل علی» داده می‌شود، یعنی من یک محتوای خاص‌تری را می‌خواهم که مصداق آن حضرت امیر(ع) است، بنابراین قطعا نباید فقر و نابرابری وجود داشته باشد.

شکاف طبقاتی و ناهنجاری‌های اجتماعی در کل جامعه و از طرف دیگر بحث رابطه‌ گروه‌ها و مناسبات سیاسی که وجود دارد و ما منازعات اشتباه در این کشور وارد کردیم و انقلاب اسلامی از دستور کار خارج شد و همه چیز خود صورت جمهوری اسلامی شد تا محتوای آن، به همین خاطر مشکل جدی تری در دنیای جدید دارید که انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی در تعارض و فاصله قرار می‌گیرد، این بحث مهمی است، بعد شما می‌خواهی با نیروها و چسب بسیار زیاد این فاصله را کم کنید.

اگر ما به بحث اساسی که جامعه اخلاقی بود، برمی‌گشتیم که تقسیم کار به صورت گسترش یافته در آن وجود دارد و در عین حال یک جامعه طبقاتی هم می‌تواند باشد، [کما این که به لحاظ تاریخی در متن و فقه وجود دارد] تولید ثروت و توزیع برابر منابع ثروت برای کاهش فقر و اختلاف طبقاتی و مشارکت مردم در این جامعه مهم بوده و وجود دارد، این‌ها تکنیک‌ها، صورت‌ها و مکانیزم‌های دست‌یابی به جامعه اخلاقی است که ما از آنها غافل شده‌ایم، حال این جامعه اخلاقی کجا متولد شده است.

اشتباه تاریخی رژیم پهلوی و ضرورت اجتناب از آن

توجه کنید؛ رژیم پهلوی اشتباه تاریخی که کرد و متأسفانه ما هم در حال ارتکاب آن هستیم، فکر کرد که در حال ساخت جامعه جدید است، تئوریسین‌های پهلوی گفتند که رضاخان آمده و مدرنیته را آورده است تا جامعه جدید را بسازد، از ارتش گرفته تا دین، حجاب و اخلاق و جامعه، درحالی که این جامعه تاریخ و فرهنگ دارد، ساخته شده و مستقر است، شما به جای این که کمک به شکوفایی آن کنید، همان اشتباهی که ما امروز مرتکب می‌شویم که فکر می‌کنیم باید چیزی را مستقلا بسازیم.

خطای استراتژیکی که آنجا وجود داشت و در نهایت جامعه را به واکنش بنیادی برای انقلاب اسلامی وادار کرد، این بود که نسبت به آ« بی‌اعتنایی صورت گرفت، نه اینکه جاده، سد و دانشگاه درست نکرد، اینها هم در دستور کار رژیم پیشین وجود داشت، کما این که هزاران برابر آن در دستور کار نظام اسلامی قرار دارد.

پهلوی ایران را از گذشته تاریخی خود برش زده و منفک کرد، یعنی جامعه‌ای ابتر تولید کرد و این گونه است که فریاد ملت بلند می‌شود که هویت تاریخی من گم شد، حال در مرحله اول می‌گوید، من دعوا ندارم، حضرت امام را ببینید، از اول نمی‌گوید بزنید و بکشید و تا آخر هم می‌گوید که شورش و درگیری اصول کار نیست، همان‌طور که دستور دادند ارتش برادر ما است و اعطای گل به ارتشی‌ها که تیراندازی صورت نگیرد، این نوعی مسالمت، وفاق جمعی و سازگاری است که بتوان جامعه را از رادیکالی بودن و نابسمانی خارج کند و به اعتدال، توافق و اخلاق برگرداند، آن چه این جامعه را ممکن می‌کند، فرهنگ اخلاقی است، یعنی بحث آن اخلاق و فرهنگ است.

مجری: آقای آزاد بحث را یکی دو گام جلو بردند، یعنی دال مرکزی انقلاب را به زیست اخلاقی برگرداندند و خود این مفهوم را به معیاری تبدیل کردند که در حال مفهوم پردازی برای انقلاب اسلامی است و حتی معیاری برای سنجش کارنامه جمهوری اسلامی می‌شود، در حالی که شما آن را به هویت برمی‌گردانید!

نجفی: نه آن هویت و زیست اخلاقی خیلی تفاوت ندارد، یعنی آن زیست اخلاقی هم از همان هویت نشأت می‌گیرد.

مجری: شاهد و گواه تاریخی این تعبیر که غرض ایرانیان از انقلاب اسلامی زیست اخلاقی بوده است، چیست؟

من بحث آقای دکتر را قبول دارم و این نکات درست است، فقط من به همان نکته‌ای برمی‌گردم که آقای آزاد آن را در قابی قرار می‌دهد و من می‌خواهم از این قاب خارج شوم، همان بحث انقلاب هویتی و هویت انقلابی، استاد درست می‌گویند، برای این که هویت انقلابی را بشناسیم، باید به رژیم پهلوی برگردیم و ماهیت آن رژیم را بفهمیم که چرا هویت ما در یک مقطعی به این صورت شد.

تلاش BBC برای تبدیل فرح پهلوی به مادر فرهنگی ایران

آزاد ارمکی: این جا نکته‌ای بگویم، [چون به بحث کمک می‌کند] ببینید؛ چرا بی بی‌سی تلاش می‌کند که فرح را مادر فرهنگی ایران کند؟ چرا اقبال، هویدا و کسانی که درباره هویدا کتاب می‌نویسند، گزارشگر رژیم پیشین، می‌شوند؟

فسادی که فرح در این کشور تولید کرده است، اصلا قابل فهم [و تصور] برای کسی نیست، یا همین اقبال و امثال آن چه بلایی سر ایران آورده‌اند، چه شده که هم بی‌بی‌سی و فضای عمومی و هم رسانه ما روی این دو گزاره عمل کرده و تاریخ اقبال از رژیم پیشین را برای ما می‌خوانند؟ آیا واقعا تاریخ پهلوی، تاریخ اقبال و فردوست است یا چیز دیگری پشت آن وجود دارد که گفته نمی‌شود؟

چیزی که من تأکید دارم، این است که نسبت به تاریخ حداقل شصت یا صد ساله ایران به لحاظ اجتماعی بی اعتنایی وجود دارد، چراکه فقط تاریخ سیاست یا تاریخ انسان‌ها را گفته‌ایم و اگر اینها را بگوییم، احتمالا نیروها، گزاره‌ها و منابع جدیدی بیرون می‌آیند که نسبت به آنها بی اعتنا شده‌ایم.

نجفی: من مشکلی با این بحث ندارم، اما همه را این طور نمی‌بینم، ببنید ما می‌توانستیم سرنگونی رژیم شاه را با نظامی دیگر داشته باشیم و این در خیلی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، کل سلسله ایران همین طور است که سلسله‌ای رفته و سلسله‌ای دیگر آمده است و انقلابی هم صورت نگرفته است، بنابراین امکان آن بوده است، درباره پهلوی‌ها این امر امکان پذیر بوده است و حتی در کشورهای همسایه ما هم این اتفاق افتاد.

می‌توانست انقلاب هم بشود و رژیم هم سرنگون نشود، بازهم نمونه تاریخی مانند مشروطه دارد، نظام مشروطه یک انقلاب است، اما نظام قاجار سرنگون نمی‌شود.

آزاد ارمکی: به خاطر این که از انقلاب عبور کردند و ما عبور نکردیم، اساسا رهبران انقلاب مشروطه اجازه انقلاب را ندادند، ببینید صدها کودتا پیش بینی شد که از انقلاب اسلامی عبور شود و رژیم پیشین برگردد یا رژیمی جدید تولید شود، اما نیروهای انقلاب پای آن ایستادند و آن را حفظ کردند.

چرا انقلاب مشروطه، نظام قاجار را سرنگون نکرد

مجری: آقای نجفی نتیجه‌ای که می‌گیرید را بفرمایید.

نجفی: ببینید انقلاب مشروطه چرا نظام قاجار را سرنگون نکرد، این تأیید نکته آقای آزاد هم هست، چون ماهیت نظام قاجار با پهلوی متفاوت بود و حتما نیازی به سرنگونی نداشت تا هویت ایرانی‌ها حفظ شود، اگر نیاز داشت حتما سرنگون می‌شد، اتفاقا در گام بعدی، یعنی 15 سال بعد از مشروطه، با کودتای سوم اسفند، پروژه‌ای اجرا شد، پروسه مشروطه نیازی نداشت که در مسیر خود مانعی به نام قاجار را بردارد، اما انقلاب اسلامی نیازمند برداشتن مانع پهلوی بود، چراکه این مانع به ذات هویت ایران تعرض کرده بود.

آزاد ارمکی: این حرف را قبول ندارم، این گزاره غلطی است.

نجفی: چرا؟

آزاد ارمکی: زیرا اتفاقا برای انقلابیون گذر از رژیم قاجار مهم بود، بعد از انقلاب ناتمام مشروطه که غرب جلوی آن را می‌گیرد.

نجفی: این چطور ممکن است، وقتی مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را به آنها می‌دهد؟

آزاد ارمکی: این جا هم شاه وقتی می‌رود، می‌گوید انقلاب شما را قبول کرده و صدای شما را شنیدم و بعد می‌رود، اما کسی حرف او را قبول نکرده و متوقف نشد.

نجفی: اصلا مشروطه خواهان به خودشان انقلابی نمی‌گفتند، لفظ انقلاب را بیشتر دموکرات‌ها به کار می بردند، اما مشروطه خواهان بیشتر به خود نهضت می‌گفتند که خواهان عدالتخانه‌ای بودند، البته کم کم به یک پارلمان تبدیل شدند و ایران تبدیل به نظام مشروطه سلطنتی شد نه مطلقه، اما چون این را ادامه ندادند، 15 سال بعد از دل این مشروطه سلطنتی، پروژه رضاخانی بیرون آمد و برای همین هم با جمهوری مخالفت کردند و خود این مسأله قسمت خاصی از تاریخ است.

اما به عنوان نکته دوم می‌خواهم بگویم که انقلاب اسلامی اساسا متکامل‌تر از مشروطه است، قسمت هویتی انقلاب اسلامی را با همین رژیم پهلوی [که آقای آزاد می گویند] می‌توان استخراج کرد، در همان خاطرات تاریخ اجتماعی هم می‌توان این را درآورد که چرا در گذشته، این هویت در یک شکل انقلابی خود را نشان داد.

مشروعیت بخشی و مشروعیت زدایی در نظام اسلامی

اما همه قضیه این نیست، موقعی که پهلوی رفته است، پس بقیه قضیه با انقلاب اسلامی باید تمام شود؟ خیر، چون هویتی است، حال باید مشروعیت بخشی کند، زیرا بخشی از پهلوی و استبداد پهلوی به هویت ما ضربه زده است و این بخش وابستگی آن است، وابستگی که فقط در نظام سیاسی نبود، چرا که پهلوی‌ها فرهنگی را ترویج کردند که فرهنگ خود آنها نبود.

مجری: آقای دکتر آزاد ایده و آرمان انقلاب اسلامی را با مفهوم زیست اخلاقی تعریف می‌کنند و این مفهوم را به عنوان معیاری می‌توان در دست گرفت و این چهل سال گذشته را با آن ارزیابی کرد، حال سؤال این است که با هویت چگونه می‌توان وضعیت امروز نظام را ارزیابی کرد؟

نجفی: پهلوی که دکتر آزاد می‌گویند، یک پهلوی مثلث است، یک ضلع آن سکولاریسم، ضلع دیگر آن ایران باستان و ضلع آخر آن نوعی شبه مدرنیته است، این سه به کمک هم آمده و این بحران هویت ایجاد می‌کند.

آزاد ارمکی: بحران هویت ایرانی را پهلوی تولید کرده و دست شما می‌دهد.

نجفی: بله درست است، هر سه ضلع که به خود نظام پهلوی ربط ندارد.

آزاد ارمکی: بله قبول دارم، ببینید مشکل جمهوری اسلامی ساحت ایدئولوژیک رژیم پهلوی است که ما ایدئولوژیک شدیم، منطق گرفتاری‌های موجود به این دلیل است که ما نتوانستیم عبور کنیم و ساحت ایدئولوژیک رژیم پهلوی را فرو بریزیم و از درون آن، زیست، اخلاق، فرهنگ، زندگی و مناسبات انسانی درآوریم، بنابراین در مناسبات ایدئولوژیک مانده‌ایم، گزاره‌هایی که آن‌جا وجود داشته است را، امروز پیگیری می‌کنیم.

حتی ببینید نزاعی که با شبه مدرنیته یا با سکولاریزم می‌کنیم، این سکولاریزم الان کجا است؟ در دانشگاه است یا حوزه یا خیابان؟ این دکانی برای بسیاری از آدم‌ها شده است، ما آنها را مورد نقد قرار ندادیم که ایدئولوژی آن فرو ریزد، وقتی می‌گویم منطق فهم رژیم پیشین، از این بابت است که رژیم و شبه رژیمی در ایران تولید نشود یا این که عده‌ای به دنبال بازگرداندن رژیم پیشین نباشند.

زیست فساد انگیز رژیم پهلوی و زیست مسالمت آمیز نظام اسلامی

زیرا گندی که در رژیم پهلوی به لحاظ سامانه ایدئولوژیک، فرهنگ، اخلاق، سیاست، اقتصاد و امثال آن وجود دارد، در این جا وجود ندارد و زیست آرام‌تری پیدا کرده‌اید، آن جا تمام منازعات جریان روشنفکری ایران، یک توهم به نام مدرنیته یا اسلام گرایی توهمی است، در حالی که آن چه در زیست مردم است، این گونه نیست، با امام حسین(ع) هم چنین دعوایی ندارند که با متون دینی می‌کنند، چه کسی در حال ساختن آن است؟ همان ایدئولوژی که زمان پهلوی بوده است.

نجفی: قسمت سیاسی رژیم پهلوی با کودتای سوم اسفند شروع می‌شود، اما قسمت فرهنگی رژیم پهلوی را یک گام که به عقب می‌رویم، حلقه برلین است، یک گام عقب‌تر می‌رویم، حتی به صد سال قبل یعنی میرزا فتحعلی آخوندزاده می‌رسیم، یعنی با یک مدرنیزاسیون سطحی هم روبرو هستیم که این دیگر پهلوی نیست، پهلوی می‌تواند در نظام سیاسی یا میلیتراسیم رضاخانی و بعد ساواک و خشونت آن مؤثر باشد، اما نظام فرهنگی آن، هم ما قبلی در دوره قاجار دارد.

آزاد ارمکی: که امروز هم برای ما وجود دارد و ما هم در همان فرهنگ زیست می‌کنیم و پالایش نکردیم.

مقطع زمانی تشکیل طبقه روشنفکر ایران

نجفی: بله، ولی فقط پهلوی‌ها نیستند، این دقیقا از همان اول با هویت ما درگیر شد، درگیری با هویت ما که از قاجار شروع می‌شود، می‌توان گفت یک مقطع خاصی داریم که ایالت‌های ما جدا شده و اتفاقا در همان زمان طبقه‌ای به نام روشنفکر آرام آرام ایجاد شدند.

آزاد ارمکی: البته این یک دروغ تاریخی است و شما تاریخ‌دان‌ها ابداع کرده‌اید.

نجفی: چرا؟

آزاد ارمکی: عباس میرزا را بزرگ کرده‌اید، رفتن به غرب مهم شد، بعد هم جنگ عامل تحول و توسعه در ایران شد، در حالی که تاریخ ایران گسترده تر از این است.

نجفی: طبقه روشنفکر از کجا درست شد؟

آزاد ارمکی: خیلی قدیمی‌تر و تاریخ‌مندتر است، شما سکولاریزم از آن خارج می‌کنید، یعنی کسی که به غرب رفته و غرب‌زده شده است، اما آخوند که در این کشور بوده است.

نجفی: نه، طبقه روشنفکری که غرب رفته و تمنای تجدد دارد، بین جنگ اول و دوم ایران و روس درست شده است، اصلا آدم‌های آن هم معلوم است، ابوالحسن‌خان ایلچی، میراز حسن شیرازی با سفیر انگلستان رفتند درس خواندند، آن طبقه خاص و طبقه ایدئولوژیک مورد نظر من است.

شما آن طبقه واقعی را می‌گویید که در تاریخ ایران بوده است، این طبقه روشنفکری که از یک طبقه اجتماعی خاص فرنگ رفته است که در غرب تحصیل کرده هستند، حال برخی از آنها به ایران آمده و برای کار اقدام کرده و بعد از آن هم ایدئولوژیک شدند.

من آن طبقه‌ای که بعدا با دو شخصیت میرزا فتحعلی آخوند زاده و میراز مَلکَم خان ایدئولوژیک محسوب می‌شوند و در تاریخ ایران با ادا و اطوارهای خاصی جلو می‌روند را می‌گویم، تحصیل‌کرده‌های دارالفنون و مترجمین را صرفا نمی‌گویم، بلکه طبقه‌ای از ایدئولوژیک خاص مورد نظر من است.

انقلاب اسلامی، نتیجه بیداری اسلامی وسیع

نتیجه حرف من این است که انقلاب اسلامی درست است که در قسمتی از ایستگاه خود [که طبق کلام آقای آزاد ارمکی ایستگاه مفصلی هم است و حدود 50 تا 60 سال آن به رژیم پهلوی می‌رسد] هویت انقلابی می‌شود، اما اگر بخواهیم در پروسه بزرگتری به آن نگاه کنیم، یک نوع بیداری اسلامی وسیع است که فقط مختص ایرانی‌ها و شیعیان نبوده و کل جهان را گرفته است.

البته وقتی به ایستگاه ایران و تشیع می‌رسد از نهضت تنباکو تا ایستگاه مشروطه که می‌رسد از فاز نظامی به فاز سیاسی منتقل می‌شود و ایرانی‌ها اولین جرقه را می‌زنند که با یک بعد سیاسی و نظام سیاسی ابراز هویت و شخصیت می‌کنند، در جهان اسلام، ایرانی‌ها از این نظر یگانه و پیشتاز هستند.

سوم به فاز فرهنگی و چهارم به فاز تمدنی برمی گردد، الان به دلیل تبدیل استعمار کهنه به استعمار نو و تبدیل استعمار نو به فرانو، بیداری اسلامی هم عمیق‌تر شده است، انقلاب اسلامی از یک سو، معلول و عمق بیداری اسلامی است و از طرف دیگر علت بیداری اسلامی جدید است، یعنی هم معلول است و هم علت، به همین دلیل ایستگاه مهمی است.

البته سخنان آقای ارمکی را قبول دارم که برای شناخت هویت انقلابی نظام، باید به رژیم پهلوی مراجعه کنیم، اما کافی نیست.

گفتنی است، بخش نخست این مناظره پیش‌تر با عنوان هویت انقلابی یا انقلاب هویتی  در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا منتشر شده است./876/ز502/س

خبرنگار: مهدی شاهی

مهدی شاهی
ارسال نظرات