گزارشی از نفوذ لابیهای صهیونیست در آمریکا
به گزارش خبرگزاری رسا، «شما از من حمایت نخواهید کرد، چون من پول شما را نمیخواهم اگر پول شما را میخواستم، احتمالا شانس خیلی بالایی داشتم... شما میخواهید سیاستمدارانتان را کنترل کنید، به همین خاطر هم هست که به من پول نمیدهید.»
جملات فوق اظهارات سال ۲۰۱۵ «دونالد ترامپ» یکی از نامزدهای وقت جمهوریخواهان در جمع حامیان مالی یهودی حزب جمهوریخواه بود. اما همین ترامپ که زمانی به صراحت از نفوذ صهیونیستها در آمریکا صحبت میکرد، اندکی بعد بخش اعظم هزینه ستاد انتخاباتیاش را از «شلدون ادلسون» سرمایهدار مشهور صهیونیست دریافت کرد و ناگهان به یک حامی سرسخت رژیم صهیونیستی بدل شد و در همان سال نخست ریاستجمهوریاش دستور انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی را صادر کرد.
در هفتههای گذشته اظهارات یک نماینده تازهوارد کنگره در مورد نقش لابیهای صهیونیستی در سیاست آمریکا جنجالی زلزلهمانند در عرصه سیاسی ایالات متحده آغاز کرده و موجب شده تا از یک سو بسیاری از افراد جرأت کنند تا نقش این لابی را به چالش بکشند و از سوی دیگر لابی اسرائیل و رسانههای وابسته به آن به این منتقدان انگ یهودستیزی بزنند. در گزارش پیش رو نگاهی داریم به پیشینه لابیگری صهیونیستها در آمریکا و وضعیت امروز این لابی.
برای دهههاست که روابط دوستانه و گرم بین ایالات متحده و رژیم صهیونیستی ادامه داشته و به بخشی از سیاست خارجی واشنگتن و تلآویو تبدیل شده است. رژیم جعلی صهیونیستی از زمان پیدایش، تحت حمایت دو حزبی آمریکاییها (دموکرات و جمهوریخواه) بوده و سالانه میلیاردها دلار کمک مالی در حوزههای مختلف اقتصادی، علمی و نظامی دریافت میکند. در این میان اما یکی از مهمترین عواملی که باعث پیوند خوردن ایالات متحده با رژیم صهیونیستی شده، لابیهای حامی اسرائیل است که در نهادهای مختلف ایالتی و فدرال آمریکا نفوذ دارند.
لابی اسرائیلی در آمریکا، که حتی از سوی برخی منابع غربی لابی صهیونیستی نیز خوانده میشود، ائتلافی از اشخاص، گروهها و نهادهایی است که هدف آنها اعمال نفوذ بر سیاست خارجی ایالات متحده و سوق دادن آن به سمت حمایت از صهیونیستها و سیاستهای رژیم تلآویو میباشد. این لابی طیف وسیعی از افراد و گروههای مختلف از سکولار و مسیحی گرفته تا خود یهودیان آمریکا را شامل میشود.
لابی صهیونیزم در ایالات متحده، از سکولار و مسیحی گرفته تا خود یهودیان آمریکایی را شامل میشود
بزرگترین گروه لابی حامی رژیم صهیونیستی در آمریکا، «اتحاد مسیحیان برای اسرائیل» است که خود توسط سازمانی به نام «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» یا همان «ایپک» رهبری میشود. اما تاریخچه لابیگری گروههای صهیونیست - که به لزوم بازگشت یهودیان به «سرزمین موعود» یا همان فلسطین اشغالی باور دارند - به قرن ۱۹ میلادی بازمیگردد، که از همان زمان این گروهها تلاش میکردند تا به روشهای مختلف بر دولت آمریکا اعمال نفوذ کرده و سیاستهای آن را در جهت ایدئولوژی صهیونیست شکل دهند. (مِدوِد، ۲۰۱۱)
در سال ۱۹۱۴ میلادی شخصی به نام «لوئیس براندیس» رییس دفتر صهیونیسم در ایالات متحده، با رواج دادن تفکر برند «صهیونیسم آمریکایی» توانست برای اولین بار تفکر «صهیونیسم یهودی» را به نیرویی در عرصه سیاسی آمریکا تبدیل کرده و تعداد صهیونیستها در این کشور را ده برابر افزایش دهد (حدود ۲۰۰ هزار نفر). پیش از آن، تاریخنگاران جریان صهیونیستم در آمریکا را به عنوان جنبشی «ضعیف، کوچک، توأم با بحران مالی و روحیه پایین» توصیف میکردند. (نِف، ۲۰۰۲)
براندیس بهعنوان مدیر «کمیته اجرایی برای امور عمومی صهیونیستها در منطقه آمریکا» از طریق کمپینهای تبلیغاتی میلیونها دلار برای احیای جامعه یهودی و رو به زوال در اروپای جنگزده (بعد از جنگ جهانی اول) جمعآوری کرد و از آن به بعد بود که ایالات متحده به مرکز تامین مالی جنبش صهیونیسم در جهان تبدیل شد.
لوئیس براندیس، تفکر «صهیونیسم یهودی» را به برند «صهیونیستم آمریکایی» تبدیل کرد
بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ نیز بهصورت مضاعف باعث پیشرفت جنبش صهیونیستم در آمریکا شده و حتی برای آن در قاموس دولتهایی چون ایالات متحده، مشروعیت رسمی ایجاد کرد. همین لابی صهیونیستی در آمریکا - که با اقدامات مدیریتی براندیس پا گرفت - بود که به تشکیل رژیم اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی کمک کرد. (کالینز، ۱۹۸۸)
در سال ۱۹۵۱ میلادی، «کمیته امور عمومی صهیونیست آمریکایی» توسط «اسحاق کِنِن» حقوقدان کانادایی-آمریکایی با هدف لابیگری برای رژیم اسرائیل در ایالات متحده تاسیس شد. انگیزه اصلی کِنِن برای تاسیس این نهاد نیز - آنگونه که در کتاب وی بیان شده - این بود که دولت وقت آمریکا به ریاست «دوایت آیزنهاور» چندان تفقدی به خواستهها، سیاستها و نگرانیهای رژیم صهیونیستی نداشت. کمیته اجرایی این نهاد بعدها تصمیم گرفت که نام خود را به «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» تغییر دهد و بدین ترتیب «ایپک» در سال ۱۹۶۳ رسما شروع به کار کرد. (کِنِن، ۱۹۸۱)
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی، در پی تبلیغات گسترده لابیهای یهودی که تا اینجا توضیح داده شد، روابط واشنگتن و تلآویو با اقبال افکار عمومی آمریکایی و البته ملاحظات دولتی کاخ سفید آغاز شد. روابط رسمی بین دولتی واشنگتن و تلآویو اما تا سال ۱۹۶۷ سرد باقی ماند (بِنزِوی، ۱۹۹۸). تا پیش از این سال، دولت ایالات متحده برخی حمایتها را به رژیم صهیونیستی ارائه میداد اما اصولا رویکردی خنثی نسبت به اسرائیل داشت.
3 میلیارد دلار؛ میزان حمالتهای مالی مستقیم آمریکا به رژیم صهیونیستی از سال 1967 تا 2014
در همان سالها، سازمان ایپک با جذب هرچه بیشتر یهودیان در آمریکا، به رشد خود ادامه داده و به جنبش فراگیر در ایالات متحده با حدود ۱۰۰ هزار عضو تبدیل شده بود و خود را «لابی حامی اسرائیل» در آمریکا میخواند. با تبلیغات ایپک و دیگر لابیهای اسرائیلی بود که حمایتهای مستقیم مالی آمریکا از رژیم صهیونیستی در سالهای مابین ۱۹۶۷ تا ۲۰۱۴ با جهشی چشمگیر به مبلغ ۳ میلیارد دلار در سال افزایش یافت.
طبق قوانین ایالات متحده، ۷۴ درصد از حمایت مالی مذکور باید صرف خرید کالاها و خدمات آمریکایی شود که رژیم صهیونیستی به تنهایی قادر به تولید یا ارائه آنها نیست. طی سالهای اخیر (مخصوصا از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید) قریب به تمام حمایت مالی آمریکا از اسرائیل صرف امور نظامی میشود. به لطف کنگره آمریکا است که رژیم صهیونیستی بهقدری از حمایتهای مالی کاخ سفید بهرهمند است که هیچ دولتی در دنیا و در تاریخ فقط ۴۰۰ ساله آمریکا از چنین حمایتهایی برخوردار نبوده است. (شارپ، ۲۰۱۸)
مرشایمر (سمت راست) و والت (سمت چپ) پس از نوشتن کتابی مستند در مورد قدرت لابی صهیونیست، از سوی همین لابی و رسانههای وابسته به آن به «یهودستیزی» متهم شدند
لابی حامی اسرائیل در آمریکا اما از دو بخش رسمی و غیررسمی تشکیل شده است. بخش غیررسمی آن علاوه بر گروههای یهودی، شامل حمایتهای برخی گروههای مسیحی نیز میشود. بر اساس مطالعه مرکز تحقیقاتی پیو (۲۰۱۴) رژیم اسرائیل از حمایت جدی فرقههای مختلف مسیحیان آمریکا برخوردار است. این نوع حمایت که بیشتر شکل غیررسمی دارد، شامل طیف وسیعی از حمایتها از برنامهسازی تلویزیونی و پوشش خبری در شبکه CBN (شبکه مسیحیان آمریکا) گرفته تا صورت غیررسمیتر مانند آیین نیایش برای روز اورشلیم (قدس اشغالی) میشود. (فالک، ۲۰۰۶)
بخش غیررسمی لابی اسرائیلی در آمریکا همچنین شامل فعالیتهای گروههای یهودی نیز هست. برخی اندیشمندان، لابی یهودی را به عنوان یکی از چندین گروه قومی آمریکایی که به نیابت از دولت خود در ایالات متحده به اعمال نفوذ میپردازند، در نظر میگیرند. از طرفی لابی یهودی را یکی از موفقترین لابیهای قومی در آمریکا میدانند زیرا رژیم اسرائیل از حمایت بخش وسیعی از مسیحیان پرنفوذ در ایالات متحده نیز برخوردار است.
والت و مرشایمر:
لابی صهیونیزم هیچ فرقی با دیگر لابیها در آمریکا ندارد فقط کارش را بهتر انجام میدهد.
پروفسور «جان مرشایمر» و پروفسور «استفن والت» طی مقالهای در سال ۲۰۰۶ درباره لابی اسرائیل در آمریکا نوشتند: «از نظر اصول عملیاتی، لابی اسرائیل هیچ فرقی با دیگر لابیها یا اتحادیههای آمریکایی ندارد. هیچ چیز نامربوطی درباره تلاشهای یهودیان آمریکا و متحدان مسیحی آنها برای جهت دادن به سیاست آمریکا وجود ندارد: فعالیتهای این لابی مانند توطئههایی که در رسالههایی چون پروتکل صهیون آمده، نیست. بخش اعظمی از فعالیتهای اشخاص و گروههای تشکیلدهنده این لابی، فقط در حال انجام همان کاری هستند که دیگر گروههای ذینفع خاص انجام میدهند؛ البته (لابی اسرائیل) آن کارها را بهتر انجام میدهد».
این دو نظریهپرداز برجسته آمریکایی کتابی هم با عنوان «لابی اسرائیل در ایالات متحده» نوشتهاند و بلافاصله بعد از انتشار این کتاب مستند از سوی همین لابی اسرائیلی و رسانههای وابسته به آن به «یهودستیزی» متهم شدند؛ مانند هر فرد دیگری که در آمریکا جرأت کند و به انتقاد از رژیم صهیونیستی بپردازد.
«میشل بارد» تحلیلگر سیاست خارجی و متخصص امور غرب آسیا طی کتابی در سال ۲۰۰۹، بدنه غیررسمی لابی یهودی در آمریکا را به عنوان ابزاری غیرمستقیم جهت اثرگذاری رفتار یهودیان رأیدهنده و افکار عمومی آمریکا بر سیاست این کشور در قبال غرب آسیا توصیف میکند.
سخنرانی ترامپ در آیپک
بخش رسمی لابی حامی اسرائیل در آمریکا شامل گروههای لابیگر سازمانیافته، کمیتههای اجرایی سیاسی، اندیشکدهها و گروههای دیدبان رسانهای میشود. نهاد موسوم به «مرکز سیاستهای کنشگرا» که تمام لابیها و کمیتهها را زیرنظر دارد، پسزمینه لابیهای اسرائیلی را اینگونه معرفی میکند: «شبکه سراسری از کمیتههای اجرایی سیاسی محلی - که معمولا با نام منطقهای که حامیان آنها زندگی میکنند شناخته میشوند - بیشتر پولی که برای حمایت از اسرائیل در سیاستهای آمریکا هزینه میشود را تامین میکند... هدف متحد این حامیان مالی، ایجاد روابط محکمتر بین اسرائیل و آمریکا و حمایت از اسرائیل در مذاکرات مسالمتآمیز و مناقشات مسلحانه با همسایگان عربی خود است».
به گفته میشل بارد، سه گروه اصلی در بدنه رسمی لابی اسرائیلی در آمریکا وجود دارد:
۱. اتحاد مسیحیان برای اسرائیل، که بزرگترین لابی حامی اسرائیل است.
۲. ایپک، که مستقیما در کنگره ایالات متحده به لابیگری میپردازد.
۳. کنفرانس رؤسای سازمانهای یهودی بزرگ آمریکا، که حلقه وصل اصلی بین جامعه یهودیان و شاخه اجرایی دولت فدرال ایالات متحده است.
مرشایمر و والت همچنین دو نهاد دیگر به نامهای «اندیشکده خاورنزدیک در واشنگتن» و «اتحادیه ضد افترا» را نیز به لیست بارد اضافه کرده و بخشی از بدنه رسمی این لابی میدانند. دیگر سازمانهای مهمی که این دو تأکید دارند برای اثرگذاری در سیاست خارجی آمریکا فعالیت میکنند، شامل «کنگره یهودیان آمریکا»، «سازمان صهیونیستی آمریکا»، «انجمن سیاست اسرائیل»، «کمیته یهودیان آمریکا»، «مرکز اقدام مذهبیِ یهودیت اصلاحطلب»، نهاد «آمریکاییها برای یک اسرائیل امن»، «دوستان آمریکاییِ لیکود»، «جنبش تاکید بر صهیونیسم محافظهگر» و «هداسا» میشوند.
در آوریل ۲۰۰۸ نیز سازمان «جِی استریت» تاسیس شد و خود را تنها کمیته اجرایی سیاسی فدرال «حامی صلح و حامی اسرائیل» معرفی کرد. مرامنامه این سازمان، علیرغم یهودی بودن، آشکارا از راهکار دو دولتی برای پایان دادن به مناقشات فلسطین-اسرائیل و اشغالگری حمایت میکند. هدف اعلامی آنها نیز حمایت از آن دسته از آمریکاییهای نامزد ورود به ادارات دولتی ایالات متحده است که معتقدند مسیر جدید در سیاست آمریکا میتواند منافع این کشور در غرب آسیا را بهبود داده و صلح و امنیت واقعی برای رژیم اسرائیل به ارمغان بیاورد.
جِی استریت، که توسط «جرمی بن آمی» - مشاور بیل کلینتون رییسجمهور پیشین آمریکا - و «دنیل لِوی» تحلیلگر سیاسی آمریکایی تاسیس شد، از سیاستمدارانی حمایت میکند که راهکارهای دیپلماتیک را به گزینههای نظامی (از جمله در قبال ایران)، رویکردهای چندجانبه را به یکجانبه (برای حل بحرانها) و مذاکره را به تقابل ترجیح میدهند.
از گفتههای مرشایمر و والت در کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» میتوان اینگونه برداشت کرد که لابیهای حامی رژیم صهیونیستی در ایالات متحده از ابزارهای اعمال نفوذ یکسانی مشابه دیگر گروههای لابیگر استفاده میکنند که از میان آنها میتوان به «انجمن ملی سلاح» (NRA) و «انجمن بازنشستگان آمریکا» نیز اشاره کرد. «پاتریشیا کوهن» نویسنده و خبرنگار روزنامه «نیویورک تایمز» اما در یادداشتی (2007) ضمن مخالفت با این کتاب، استفاده لابی اسرائیل از انجمن ملی سلاح را ادعاهای مطرح شده توسط ضد صهیونیستها توصیف میکند.
میشل بارد اما ابزارهای اعمال نفوذ لابی اسرائیلی در آمریکا را ۹ مورد ذکر میکند:
الف) قدرت رأی یهودیان؛
ب) کمکهای انتخاباتی؛
ج) آموزش سیاستمداران؛
ه) اندیشکدهها؛
و) گفتمان عمومی و رسانهها [از سال 2002 تا 2006]؛
ز) فعالیت در دانشگاهها؛
ح) هماهنگی با مقامات اسرائیلی؛
ط) هماهنگی با لابی یونان؛
ی) واکنش به حملات علیه اسرائیل و ربط دادن آن به یهودیان.
سخنرانی معاون رییسجمهور پیشین آمریکا در جی استریت
از همین روست که حملات رسانهای اخیر به چند نماینده تازهوارد کنگره آمریکا که جرأت کردهاند علیه نفوذ لابی رژیم صهیونیستی در واشنگتن صحبت کنند، چندان عجیب به نظر نمیرسد. «ایلهان عمر» نماینده مسلمان کنگره اکنون صرفا به دلیل آنکه اندکی به فعالیتهای لابی صهیونیستی در پشت صحنه سیاست آمریکا نورتابانده با انگ «یهودستیزی» روبروست و حتی بحثهایی از احتمال کنار گذاشتن او از کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا مطرح شده است.
اظهارات کمسابقه عمر در مورد نقش پول صهیونیستها در سیاست آمریکا موجب شده تا حتی رسانهها در این کشور هم به خود جرأت داده و گزارشهایی در این مورد منتشر کنند. روزنامه «نیویورکتایمز» هفته گذشته در گزارشی با عنوان «آیا ایپک بیش از حد قدرتمند است؟» نوشت اظهارات عمر موجب شده تا سؤالات در مورد نفوذ بیش حد ایپک بیش از پیش شنیده شود، چراکه «از دید منتقدان، خانم عمر حق دارد، حتی اگر حرفش را با عبارات نامناسبی مطرح کرده باشد. پول ایپک، نفوذی بیش از اندازه دارد.»
«برایان بیرد» از اعضای سابق کنگره آمریکا است که بعد از آنکه «ریچل کوری» دختر آمریکایی ضدجنگ زیر شنی بولدوزر ارتش رژیم صهیونیستی در غزه شهید شد، به انتقاد از اسرائیل و ایپک روی آورد. او در مورد نفوذ لابی صهیونیستها میگوید: «باعث شرم است که بعضی از اعضای کنگره برای محکوم کردن کسانی که چنین سوالاتی را میپرسند، صف کشیدهاند، گویی که منابع مالی کارزار انتخاباتی آنها در نتیجه [انتخابات] بیاثر است. اگر کسی به خود جرأت انتقاد از اسرائیل یا انتقاد از ایپک را دهد، سریعا به او انگ یهودستیزی میزنند. این برای یک جمهوری دموکراتیک خطرناک است.»
هرچند لابیهای وابسته به رژیم صهیونیستی مدعیاند که در کنار زدن یا روی کار آوردن سیاستمداران آمریکایی نقشی ندارند، اما هم موضعگیریها و هم سوابق تاریخی آنها خلاف این ادعا را ثابت میکند.
به عنوان نمونه، در سال ۱۹۸۲، فعالان وابسته به ایپک کارزاری را برای کنار زدن «پائول فیندلی» عضو مجلس نمایندگان آمریکا که با «یاسر عرفات» رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) دیدار کرده بود، به راه انداختند. دو سال بعد، همین فعالان جنبشی را برای برای خلع «چارلز پرسی» رییس وقت کمیته روابط خارجی سنا آغاز کردند. پرسی از حامیان طرح فروش هواپیماهای جاسوسی «آواکس» به عربستان سعودی بود؛ طرحی که تلآویو علنا به مخالفت با آن میپرداخت. در آن دوره از انتخابات، ایپک از فردی به نام «پائول سیمون» برای جایگزینی پرسی حمایت کرد. سیمون بعدا در کتاب خاطراتش نوشت به درخواست ایپک در انتخابات شرکت کرده است.
اعضای لابی ایپک چنان اعتمادی به نفوذ خود در کنگره دارند که حتی به صراحت میگویند نمایندگانی که از تلآویو انتقاد کنند، در کنگره دوام نمیآورند.
«استفن فیسک» از فعالان این لابی که به نوشته نیویورکتایمز از همان روز نخست ورود عمر به کنگره تلاش علیه او را آغاز کرده، درباره آینده عمر و دو نماینده تازهوارد دیگر یعنی «رشیده طلیب» و «الکساندریا اوکازیو کورتز»، که هر سه از منتقدان اشغالگری رژیم صهیونیستی هستند، میگوید: «اینها سه نفری هستند که به عقیده من، تا چند سال دیگر اثری از آنها [در کنگره] نخواهد بود.»/847/ب101/ف
مهدی خدابخش