انتشار «سقف سفید»
«سقف سفید» روایت داستانی زندگی حاج محمد قانعی از جانبازان۶۰ درصدِ هشت سال دفاع مقدس میباشد.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، «سقف سفید» جدیدترین اثر حسن و حسین شیردل به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
«سقف سفید» روایت داستانی زندگی حاج محمد قانعی از جانبازان۶۰ درصدِ هشت سال دفاع مقدس میباشد که بعد از مجروحیتشان در مرحله سوم عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۴/ ۱۲/ ۱۳۶۵ تا به امروز با خمپارهای که باعث له شدن دوپای ایشان بود با بیش از چهل و سه (۴۳) عمل جراحی و شیمیایی و موج گرفتگی هنوز مُسر به نگه داشتن دوپای له شده خود است. امید. حرکت. تلاش او از سن ۱۷ سالگی تا به امروز همراه با شهادت برادر شهیدش علی قانعی برای نگه داشتن پاها و جراحتهای شیمیایی و مداومت در پیگیریهای پزشکی و تحملهای او بعنوان یک مرد جنگی قابل ستایش و اگر نگوییم بی نظیر که کم نظیر است. با شوخیها و فضای طنزی که در جبهه و بیمارستان «سقف سفید»ی که همیشه مقابل دیدگانش بود وخاطرات آن نکته به نکته و تکه تکه ما را در کتاب به پیش میبرد. کتاب را بعنوان خاطره و روایت پر از انرژی و امید کرده است و در عین حال نگاه ایشان به تحمل و تقدیر و توکل در سطر سطر خاطره روزمرگیهایی که ما را در زندگی شخصی نا امید میکند اعجاب برانگیز است. با خواندن این کتاب «سقف سفید» امید را در ذهن مینشاند و ملال و ناامیدی را دور میکند و مبارزه و رزم را در زندگی امروز به ما میآموزد.
صدای خوش و مداحیهای حاج محمد قانعی چه در جبهه و چه بعد از آن نوای خوش به یاد ماندنی و ماندگاریاز او برای دوستان هم رزم و جانباز او هنوز ماندگار است؛ بی شک.
نکته قابل توجه این که در همهی این سالها ادامه تحصیل و دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی و تربیت دانشجویان و تدریس نیز شناسنامه پر امیدِ مردی که سقف سفید اتاق بیمارستانها را مدام دیده است و سالها زندگی کرده است و درد مجروحیت را تاب آورده قابل توجه میباشد.
کتابِ سقف سفید سرشار است از امید و شاید بهتر بگوییم کسب شادی محمد قانعی است به وسیله درد..
برشی از کتاب:
تحمل نداشتم، حسن را صدا زدم:
«حسن! نمیتونم تحمل کنم! بدجوری خوابم مییاد!»
جمله ام تمام نشده بود که سیلی دیگری مرا بیدار نگه داشت. چشم باز کردم. اما انگار میخواستم به سیلی حسن بی توجه باشم و دوباره بخوابم.
«محمد! صدامو میشنوی؟»
صدای حسن را میشنیدم. سر تکان دادم، یعنی این که میشنوم؛ و یک جمله، آن خواب عجیب و سنگین را از سرم پراند و نجاتم داد.
«بهت دارم میگم؛ اگه اینجوری شهید بشی، مفت شهید شدی!»
حسن طلبه بود و درس حوزوی خوانده بود. بیشتر از ما میفهمید و میدانست. با خودم تکرار کردم: (مفت نمیخوام شهید بشم، شهید بشم، اما مفت نه)! از همان زمان تا به حال این جمله در تمام زندگیم جا باز کرد. چیزی را نه دوست دارم، مفت از دست بدهم و نه مفت به دست بیاورم..
“سقف سفید” در ۲۱۶ صفحه و قیمت پشت جلد ۲۰۰۰۰ تومان و به کوشش حسن و حسین شیردل به رشته تحریر در آمده که همزمان با ایام سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و عرضه میگردد.
علاقهمندان جهت تهیه کتاب سقف سفید میتوانند با حضور در سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در غرفه انتشارات شهید کاظمی خرید و یا از طریق سایت manvaketab.ir با تخفیف ویژه تهیه نمایند. /۹۲۵/د ۱۰۲/ش
«سقف سفید» روایت داستانی زندگی حاج محمد قانعی از جانبازان۶۰ درصدِ هشت سال دفاع مقدس میباشد که بعد از مجروحیتشان در مرحله سوم عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۴/ ۱۲/ ۱۳۶۵ تا به امروز با خمپارهای که باعث له شدن دوپای ایشان بود با بیش از چهل و سه (۴۳) عمل جراحی و شیمیایی و موج گرفتگی هنوز مُسر به نگه داشتن دوپای له شده خود است. امید. حرکت. تلاش او از سن ۱۷ سالگی تا به امروز همراه با شهادت برادر شهیدش علی قانعی برای نگه داشتن پاها و جراحتهای شیمیایی و مداومت در پیگیریهای پزشکی و تحملهای او بعنوان یک مرد جنگی قابل ستایش و اگر نگوییم بی نظیر که کم نظیر است. با شوخیها و فضای طنزی که در جبهه و بیمارستان «سقف سفید»ی که همیشه مقابل دیدگانش بود وخاطرات آن نکته به نکته و تکه تکه ما را در کتاب به پیش میبرد. کتاب را بعنوان خاطره و روایت پر از انرژی و امید کرده است و در عین حال نگاه ایشان به تحمل و تقدیر و توکل در سطر سطر خاطره روزمرگیهایی که ما را در زندگی شخصی نا امید میکند اعجاب برانگیز است. با خواندن این کتاب «سقف سفید» امید را در ذهن مینشاند و ملال و ناامیدی را دور میکند و مبارزه و رزم را در زندگی امروز به ما میآموزد.
صدای خوش و مداحیهای حاج محمد قانعی چه در جبهه و چه بعد از آن نوای خوش به یاد ماندنی و ماندگاریاز او برای دوستان هم رزم و جانباز او هنوز ماندگار است؛ بی شک.
نکته قابل توجه این که در همهی این سالها ادامه تحصیل و دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی و تربیت دانشجویان و تدریس نیز شناسنامه پر امیدِ مردی که سقف سفید اتاق بیمارستانها را مدام دیده است و سالها زندگی کرده است و درد مجروحیت را تاب آورده قابل توجه میباشد.
کتابِ سقف سفید سرشار است از امید و شاید بهتر بگوییم کسب شادی محمد قانعی است به وسیله درد..
برشی از کتاب:
تحمل نداشتم، حسن را صدا زدم:
«حسن! نمیتونم تحمل کنم! بدجوری خوابم مییاد!»
جمله ام تمام نشده بود که سیلی دیگری مرا بیدار نگه داشت. چشم باز کردم. اما انگار میخواستم به سیلی حسن بی توجه باشم و دوباره بخوابم.
«محمد! صدامو میشنوی؟»
صدای حسن را میشنیدم. سر تکان دادم، یعنی این که میشنوم؛ و یک جمله، آن خواب عجیب و سنگین را از سرم پراند و نجاتم داد.
«بهت دارم میگم؛ اگه اینجوری شهید بشی، مفت شهید شدی!»
حسن طلبه بود و درس حوزوی خوانده بود. بیشتر از ما میفهمید و میدانست. با خودم تکرار کردم: (مفت نمیخوام شهید بشم، شهید بشم، اما مفت نه)! از همان زمان تا به حال این جمله در تمام زندگیم جا باز کرد. چیزی را نه دوست دارم، مفت از دست بدهم و نه مفت به دست بیاورم..
“سقف سفید” در ۲۱۶ صفحه و قیمت پشت جلد ۲۰۰۰۰ تومان و به کوشش حسن و حسین شیردل به رشته تحریر در آمده که همزمان با ایام سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و عرضه میگردد.
علاقهمندان جهت تهیه کتاب سقف سفید میتوانند با حضور در سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در غرفه انتشارات شهید کاظمی خرید و یا از طریق سایت manvaketab.ir با تخفیف ویژه تهیه نمایند. /۹۲۵/د ۱۰۲/ش
ارسال نظرات