زندگی نامه خود نوشته شهید حجت الاسلام سید قیام الدین غازی
خبرگزاری رسا – گروه بین الملل: اینجانب سید قیام الدین غازی، متولد 21،03،1952 میلادی (1 فروردین 1331 شمسی) در ده «قلم توغَی» ناحیه حصار دولت تاجیکستان در خانواده روحانی به دنیا آمده ام. نسبم توسط امام زاده سید موسی مبر قع به حضرت امام محمد جواد (سلام درود خدا بر او باد) به حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) می رسد. اجدادم همگی از عارفان, عالمان, ناشران, و مروجان دین جددشان بوده و از مجاهدان, مبارزان و سیاستمداران روزگار خویش بودند.
پدر بزرگوارم سید امام الدین غازی(ره) عارف، شاعر، فقیه و متکلم برجسته زمان خود بودند و از ایشان چند اثری به میراث مانده است. پدر بزرگم حضرت سید غازی(ره) عارف، شاعر، خطاط، حافظ کل قرآن کریم، مجاهد و از مبارزان علیه دولت ظالم کمونیسم بودند. جد بزرگوارم حضرت ایشان سید شاهگَرد علی(ره) عارف، شاعر، خطاط، حافظ کل قرآن کریم، مفسر و سیاستمداری برجسته بودند که در ایام جوانی در خدمت پدر بزرگوارش علوم مقدماتی را آموختند و برای ادامه تحصیلات دینی به دولت افغانستان و شبه قاره هند سفر کرده و به مدت 10 سال از بزرگترین اساتید آن زمان فیض ها برده اند. ایشان در سال 1888 میلادی در ولایت خطلان تاجیکستان حرکت مردمی و دینی بر علیه حاکمان ظالم و مستبد بخارا را رهبری می نمودند که بعدها این حرکت به «شورش یا انقلاب واسع» شهرت یافت.
اینجانب مقدمات علوم اسلامی را از پدر بزرگوارم و سپس ملاهای محلی و سنتی و از عالمان برجسته آن زمان بهره برده و برای ادامه تحصیلاتم به شهر نمنگان (جمهوری ازبکستان) و از محضر استاد بزرگ و وارسته، عارف، شاعر، محدث، معارف پروری برجسته آن زمان داملا قاری اکرام الدین نمنگانی در علوم مختلف بهره ها بردم و پش از فوت آن بزرگوار تقریبا پس از یک سال و نیم به کشور بازگشته و از محضر بزرگانی همچون مولوی قاری محمد جان هندوستانی، قاضی عبد الرشید و ملا احمد بخارایی اصفهانی نهایت استفاده را برده ام.
بنده در زمینه بیداری سیاسی از استاد عزیزم مرحوم ملا قاری احمد بخارایی اصفهانی بهره بردم و تکمیل کردم. ایشان از طرف پدر اصفهانی و از طرف مادر بخارایی بودند. پدرشان از وزرای امارت بخارا بوده و خود عضو مجددان جوانان انقلاب بخارا بودند. از ایشان علوم سیاسی، علم جغرافیا و آشنایی با شخصیت ها، حرکت ها و جنبش های اسلامی و انقلاب های جهانی، علم سخنرانی، لغت و غیره را فرا گرفتم.
همچنین اینجانب در سال 1996 میلادی از دانشگاه کابل و از دست برادر عزیزم قهرمان شهید احمد شاه مسعود لیسانس سیاست و حقوق را دریافت نمودم و عضو مجمع علمای اسلامی افغانستان نیز بودم و از همین سال وارد دانشگاه علامه محمد اقبال لاهوری در اسلام آباد شده و در سال 2000 میلادی در رشته ادبیات فارس و تاجیک موفق به دریافت فوق لیسانس شدم.
و نیز در مدت دو سالی که در عربستان سعودی سرزمین وحی اقامت داشتم از بزرگترین اساتید حرمین شریفین بهره بردم و نیز در زمان های که در جمهوری اسلامی ایران بودم، -شاید به مدت 2-3 سال – از محضر بزرگان آن دیار نیز بهره های فراوان علمی و معنوی برده ام. بزرگانی چون آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جواد آملی، آیت الله نوری همدانی و دیگر بزرگان.
زمانی که در خود احساس مسؤولیت نموده و احساس تکلیف کردم با برادر، دوست و یار دوران تلخ و شیرینم مرحوم استاد سعید عبد الله نوری در سال 1972 میلادی نهضت اسلامی تاجیکستان را بنیان گذاری نموده و برای آن چهار شعبه تاسیس نمودیم. همچنین هر آن چیزی از مسایل سیاسی را که از استادم مرحوم ملا احمد و از کتب می آموختم و کتبی را که از دور ترین نقاط شوروی سابق که تهیه می نمودم آن را به برادر اوزبک زبان عزیزم مرحوم جناب قاری علامه رحمت الله انتقال می دادم و همین بود که ایشان نیز در همان سال ها با جمعی از رفیقان و شاگردانش نهضت اسلامی ازبکستان را در آنجا تاسیس نمودند.
در سال 1986 میلادی در پی دستگیری مرحوم استاد نوری توسط دولت کمونیسم با تنی چند از دوستان اولین و یکی از بزرگترین تظاهرات را بر علیه دولت ضد دین کمونیسم راه اندازی کردیم که آن به مدت 3 روز طول کشیده و چند هزار نفر در آن شرکت داشتند.
در طول دوران فعالیتم بار ها و بارها دستگیر و شکنجه ها شده ام ولی الحمد الله دستگیر شدن هایم به مدت طولانی نبوده است. اولین دستگیر شدنم به سال 1979 بر می گردد. زمانی که شوروی می خواست به افغانستان حمله کند در میان جوانان مسلمان شایعه پراکنی کرده بود که امریکا به افغانستان حمله کرده است پس باید برای دفاع از برادران مسلمان خود شما به آنجا اعزام شوید. این دروغ بود. در آن زمان در خود احساس تکلیف نمودم و به شهر ترمیز برای روشن ساختن مساله و روشن ساختن دید سربازان که درحال اعزام به افغانستان بودند، رفتم و به مدت یک هفته در شهر ترمیز و نواحی آن سخنرانی و روشنگری کردم و بیان نمودم که شما به جهاد علیه آمریکا نمی روید بلکه به جنگ برادر کشی می روید. خلاصه که در آنجا بنده دستگیر شدم.
در سال 1992م در زمان تظاهرات های اسقلال خواهی مردم تاجیکستان، نهضت اسلامی تاجیکستان نخواسته وارد این جریان ها شده و به سبب های متعدد این تظاهرات ها به پنج سال جنگ داخلی تحمیلی منجر شد. در تاریخ 5،9،1992 میلادی با تصویب نهضت اسلامی بنده به عنوان اولین مهاجر و به حیث مهمان ویژه از طریق سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان رسما وارد جمهوری اسلامی ایران شدم و پس از دیدار و گفت وگو با بزرگان جمهوری اسلامی ایران و با کمک های فراوان مالی آنها برای مهاجرین وارد دولت اسلامی افغانستان شدم.
در طول پنج سال مهاجرت بنده با مسولیتهای مختلف نهضت اسلامی در خدمت مهاجرین بودم و برای دریافت و جمع آوری کمک ها به مهاجرین به خیلی از کشورها سفر نموده ام. در سال 1997 میلادی عضو ارشد صلح بوده و به مدت تقربا 3 سال در کمیسیون آشتی ملی مشغول فعالیت بودم. در سال 2006 میلادی پس از رحلت مرحوم استاد نوری ظاهرا از فعالیت های سیاسی کناره گرفته و باطنا هر مسلمانی روشن ضمیر، چه کارست پیشی شما دوستان و عزیزان معلوم است ... و باز به شغل خانوادگیم، یعنی تبلیغ و نشر معارف اسلامی و تربیت شاگردان برای اسلام عزیز و این ملت و این سرزمین و تالیف مشغول شدم و هستم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته