به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
شماره 1 فصلنامه علمی «ادبیات و پژوهش های میان رشته ای» منتشر شد
اولین شماره فصلنامه علمی «ادبیات و پژوهش های میان رشته ای» با 6 مقاله و به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، اولین فصلنامه علمی «ادبیات و پژوهشهای میان رشته ای» به صاحب امتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با مدیر مسؤولی طاهره ایشانی و سردبیری عبدالحسین فرزاد منتشر شد.
این فصلنامه در ۶ مقاله و در ۱۲۵ صفحه منتشر شده که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات مذکور به شرح ذیل است:
بررسی تحلیلی برونداد علمی مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد
مسعود باوان پوری و عزت ملاابراهیمی و نرگس لرستانی
چکیده: با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس می شود که این امر با استفاده از علم سنجی صورت می گیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل دادهها بهره می گیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات عربی در ایران به شمار می رود که در ۱۱ شماره منتشره، ۸۲ مقاله را از ۱۳۱ نویسنده با مدرک دانشگاهی معتبر و از ۲۷ دانشگاه و مؤسسه آموزشی به چاپ رسانده است. مقاله حاضر به بررسی آماری و تحلیلی تعداد نویسندگان مقالات، مدارک نویسندگان، میزان همکاری بین نویسندگان، مراکز و مؤسسات فعال در مجله و ... پرداخته است. در این میان نتایج زیر به دست آمده است: ۳۷ مقاله به صورت انفرادی و ۴۵ مقاله نیز به صورت مشترک نگاشته شده است که ۳۶ مقاله از مقالات مشترک به صورت همدانشگاهی و ۹ مقاله به صورت غیرهمدانشگاهی تألیف شده است. حسن عبداللهی با ۵ مقاله، بیشترین مشارکت را در نگارش مقالات مجله داشته و بیشترین فراوانی در زمینه مدارک علمی با ۸/۴۵ درصد متعلق به استادیاران است. ادبیات معاصر نیز با ۴/۳۰ درصد بیشترین فراوانی را در موضوعات مقالات نگارشی داشته است.
معرفی کهن الگوی «موبد» و بررسی نقش آن در رفتار و آثار برخی علمای ایرانی دوره میانه اسلامی
میلاد پرنیانی، منیره کاظمی راشد، ولی دین پرست و منیژه صدری
چکیده: کهن الگوها به عنوان شاخصهایی از روان شناسی تحلیلی میتوانند در تحلیلهای ژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنشهای علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی این است که به چه مصداقی علمای اسلام در جغرافیای فرهنگی ایران از پدیده نامبرده متأثر بوده اند؟ پاسخ به این پرسش در تعلیل و تحلیل برخی از رفتارهای علما در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی فردی مثمر ثمر است. یافتههای تحقیق حاکی از وجه تمایزی است که حول رجعت به اندیشههای کهن دینی میگرددو به طور ملموسی در سیره علمای اسلام از قوه به فعل میرسیده است. بنا بر ماهیت موضوع، روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی است.
تحلیل زمان روایی در دو گفتمان ادبی و سینمایی مورد مطالعه: داستان و فیلم اقتباسی «شوهر آهوخانم»
زهرا حیاتی، حسین صافی و فرنوش میرزایی
چکیده: هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» به عنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آنها رابطة اقتباس برقرار است و در واقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روای تپژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمانبندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته می شود: ۱. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ ۲. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ ۳. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد: ۱. آرایش رویدادهای فیلم، به شدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمیشود. تمام رویدادهای داستان، بهطورخلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شدهاند؛ ۲. در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تک به تک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع بهدلیل قالب داستان (رمان) طبیعی می نماید، ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ ۳. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضرب آهنگ روایت در کتاب کند است، در حالی که ضرب آهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذف های متعدد و پیدرپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره
تورج زینی وند و روژین نادری
چکیده: عزالدین المناصره (۱۹۴۶- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب بهشمار میآید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا - آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمة بیگانهساز، به بررسی نقادانة امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهشهای ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از اینرو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاههای عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابة ابزار «انتقال فرهنگ»، بهعنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد میکند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یکسو، بهمنزلة «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگها و زبانهای ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومیگرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزشهای ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانهها و اینترنت و تعاملهای سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار میگیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی بر میشمرد.
تأملاتی درباره معرفت تاریخی سعدی شیرازی
محمد کشاورز بیضایی، رضا معینی رودبالی، کبری عریانی و مجتبی رضایی سرچقا
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی معرفت تاریخی سعدی شیرازی در گلستان و بوستان می باشد. معرفت تاریخی و پیش فهمهای تاریخی شیخ اجل در ایجاد این دو اثر سترگ در ادبیات فارسی، مسأله غامض و قابل درنگی است که چندان به آن پرداخته نشده است. در این مقاله سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود که پیش فهمهای معرفت تاریخی سعدی در این دو اثر چه بوده و با چه عناصر و مفاهیمی خود را نشان داده است؟ فرضیه اصلی این مقاله این است که شرایط فردی و اجتماعی شیخ اجل در کنار مطالعات تاریخی و فرهنگی، در بینش تاریخی وی تأثیر بسزایی داشته است. نتایج این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی، صورت گرفته، نشان میدهند که آمیزه ای از عوامل و عناصر فردی و تاریخی و اجتماعی، چون: تحصیل در نظامیه بغداد به عنوان بزرگترین کانون فرهنگی جهان اسلام، آفاق گردی و محاط بودن در عصری متلاطم و حادثه خیز، در کنار مطالعه و تأمل در متون تاریخی و فرهنگی گذشته، درسایه سار امنیت اجتمایی ایجاد شده توسط سلغریان- در شکل گیری نظام معرفتی و تاریخی سعدی، تأثیر قابل توجهی داشته است. آشنایی عمیق سعدی با متون تاریخی و فرهنگی گذشته، باعث شده تا پیش فهمهای نظام معرفت تاریخی وی در برخی از آثارش با مفاهیم و ویژگی هایی چون: موضوعیت نداشتن اندیشه ظل اللهی، مشیت گرایی، اهتمام به کاربست عناصر، مفاهیم و شخصیتهای تاریخی- اسطورهای، وطنی و اسلامی-، و استفاده از تاریخ به مثابه ابزاری برای تعلیم اخلاق، در قالب حکایت ها، تمثیل ها، نمادها و تلمیح ها، تعریف و به گونهای سحر انگیز و ابدی در نظم و نثرش متجلی شود.
تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی بر اساس جامعه شناسی رمان «ژرژ لوکاچ» و «لوسین گلدمن»
مسروره مختاری
چکیده: رمان «آتش به اختیار»، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزۀ ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاههای هشت سال دفاع مقدّس را به تصویر کشده است. این جستار با بهرهگیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریۀ جامعه شناسی رمان (عمدتاً نظریۀ ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدّس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنّت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضربالمثل و...، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهانبینی اوست. آنچه درخور توجه است، این است که نویسندۀ اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیّال خویش توانسته است از کثرت رویّه، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
این فصلنامه در ۶ مقاله و در ۱۲۵ صفحه منتشر شده که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات مذکور به شرح ذیل است:
بررسی تحلیلی برونداد علمی مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد
مسعود باوان پوری و عزت ملاابراهیمی و نرگس لرستانی
چکیده: با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس می شود که این امر با استفاده از علم سنجی صورت می گیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل دادهها بهره می گیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات عربی در ایران به شمار می رود که در ۱۱ شماره منتشره، ۸۲ مقاله را از ۱۳۱ نویسنده با مدرک دانشگاهی معتبر و از ۲۷ دانشگاه و مؤسسه آموزشی به چاپ رسانده است. مقاله حاضر به بررسی آماری و تحلیلی تعداد نویسندگان مقالات، مدارک نویسندگان، میزان همکاری بین نویسندگان، مراکز و مؤسسات فعال در مجله و ... پرداخته است. در این میان نتایج زیر به دست آمده است: ۳۷ مقاله به صورت انفرادی و ۴۵ مقاله نیز به صورت مشترک نگاشته شده است که ۳۶ مقاله از مقالات مشترک به صورت همدانشگاهی و ۹ مقاله به صورت غیرهمدانشگاهی تألیف شده است. حسن عبداللهی با ۵ مقاله، بیشترین مشارکت را در نگارش مقالات مجله داشته و بیشترین فراوانی در زمینه مدارک علمی با ۸/۴۵ درصد متعلق به استادیاران است. ادبیات معاصر نیز با ۴/۳۰ درصد بیشترین فراوانی را در موضوعات مقالات نگارشی داشته است.
معرفی کهن الگوی «موبد» و بررسی نقش آن در رفتار و آثار برخی علمای ایرانی دوره میانه اسلامی
میلاد پرنیانی، منیره کاظمی راشد، ولی دین پرست و منیژه صدری
چکیده: کهن الگوها به عنوان شاخصهایی از روان شناسی تحلیلی میتوانند در تحلیلهای ژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنشهای علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی این است که به چه مصداقی علمای اسلام در جغرافیای فرهنگی ایران از پدیده نامبرده متأثر بوده اند؟ پاسخ به این پرسش در تعلیل و تحلیل برخی از رفتارهای علما در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی فردی مثمر ثمر است. یافتههای تحقیق حاکی از وجه تمایزی است که حول رجعت به اندیشههای کهن دینی میگرددو به طور ملموسی در سیره علمای اسلام از قوه به فعل میرسیده است. بنا بر ماهیت موضوع، روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی است.
تحلیل زمان روایی در دو گفتمان ادبی و سینمایی مورد مطالعه: داستان و فیلم اقتباسی «شوهر آهوخانم»
زهرا حیاتی، حسین صافی و فرنوش میرزایی
چکیده: هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» به عنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آنها رابطة اقتباس برقرار است و در واقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روای تپژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمانبندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته می شود: ۱. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ ۲. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ ۳. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد: ۱. آرایش رویدادهای فیلم، به شدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمیشود. تمام رویدادهای داستان، بهطورخلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شدهاند؛ ۲. در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تک به تک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع بهدلیل قالب داستان (رمان) طبیعی می نماید، ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ ۳. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضرب آهنگ روایت در کتاب کند است، در حالی که ضرب آهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذف های متعدد و پیدرپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره
تورج زینی وند و روژین نادری
چکیده: عزالدین المناصره (۱۹۴۶- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب بهشمار میآید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا - آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمة بیگانهساز، به بررسی نقادانة امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهشهای ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از اینرو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاههای عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابة ابزار «انتقال فرهنگ»، بهعنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد میکند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یکسو، بهمنزلة «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگها و زبانهای ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومیگرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزشهای ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانهها و اینترنت و تعاملهای سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار میگیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی بر میشمرد.
تأملاتی درباره معرفت تاریخی سعدی شیرازی
محمد کشاورز بیضایی، رضا معینی رودبالی، کبری عریانی و مجتبی رضایی سرچقا
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی معرفت تاریخی سعدی شیرازی در گلستان و بوستان می باشد. معرفت تاریخی و پیش فهمهای تاریخی شیخ اجل در ایجاد این دو اثر سترگ در ادبیات فارسی، مسأله غامض و قابل درنگی است که چندان به آن پرداخته نشده است. در این مقاله سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود که پیش فهمهای معرفت تاریخی سعدی در این دو اثر چه بوده و با چه عناصر و مفاهیمی خود را نشان داده است؟ فرضیه اصلی این مقاله این است که شرایط فردی و اجتماعی شیخ اجل در کنار مطالعات تاریخی و فرهنگی، در بینش تاریخی وی تأثیر بسزایی داشته است. نتایج این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی، صورت گرفته، نشان میدهند که آمیزه ای از عوامل و عناصر فردی و تاریخی و اجتماعی، چون: تحصیل در نظامیه بغداد به عنوان بزرگترین کانون فرهنگی جهان اسلام، آفاق گردی و محاط بودن در عصری متلاطم و حادثه خیز، در کنار مطالعه و تأمل در متون تاریخی و فرهنگی گذشته، درسایه سار امنیت اجتمایی ایجاد شده توسط سلغریان- در شکل گیری نظام معرفتی و تاریخی سعدی، تأثیر قابل توجهی داشته است. آشنایی عمیق سعدی با متون تاریخی و فرهنگی گذشته، باعث شده تا پیش فهمهای نظام معرفت تاریخی وی در برخی از آثارش با مفاهیم و ویژگی هایی چون: موضوعیت نداشتن اندیشه ظل اللهی، مشیت گرایی، اهتمام به کاربست عناصر، مفاهیم و شخصیتهای تاریخی- اسطورهای، وطنی و اسلامی-، و استفاده از تاریخ به مثابه ابزاری برای تعلیم اخلاق، در قالب حکایت ها، تمثیل ها، نمادها و تلمیح ها، تعریف و به گونهای سحر انگیز و ابدی در نظم و نثرش متجلی شود.
تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی بر اساس جامعه شناسی رمان «ژرژ لوکاچ» و «لوسین گلدمن»
مسروره مختاری
چکیده: رمان «آتش به اختیار»، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزۀ ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاههای هشت سال دفاع مقدّس را به تصویر کشده است. این جستار با بهرهگیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریۀ جامعه شناسی رمان (عمدتاً نظریۀ ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدّس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنّت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضربالمثل و...، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهانبینی اوست. آنچه درخور توجه است، این است که نویسندۀ اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیّال خویش توانسته است از کثرت رویّه، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
ارسال نظرات